مژگان
11-09-2009, 08:33 PM
(http://www.niksalehi.com/goonagoon/archives/121241.php)
جالبه:اگرمی شدصورتتان را تغییر دهید چهجور صورتی انتخاب می کردید
از صورتتان راضی هستید یا نه؟ اگر میتوانستید، میخواستید آن را تغییر بدهید؟ اگر میشد، چهجور صورتی برای خودتان میخواستید؟ به جواب این سؤالها فکر کنید و جوابتان را به خاطر داشته باشید. آخر مقاله دوباره این جواب کار داریم.
شخصیت ما قبل از هر جای دیگری روي صورتمان بروز پیدا میکنند. حالات و تغییرات چهره، هرچند جزئي و خفيف، پيام شفاف، سريع و کارآمدی است که میتواند یک زبان جهانی هم باشد، به شرطی که شما بتوانید حالات چهرههای مختلف را تشخیص بدهید و بدانید که هر چهرهای چه چیزی میگوید. دانستن این نکات از بهترین ابزارهای برقراري ارتباط با دیگران است.
دانستن اينکه طرف مقابل چه شخصیتی دارد و چه واکنشهای احساسی از خود نشان میدهد، میتواند نقش مهم و حیاتی در رابطه ما و آن فرد داشته باشد. اگر ما بتوانيم احساسات مردم را زود تشخيص بدهيم، بهتر میتوانیم در موقعيتهاي مختلف با آنها برخورد کنيم. مثلاً اگر ما بتوانيم تشخيص بدهيم که فردي غمگين است، شايد بتوانيم واکنش درستي نسبت به ناراحتی او نشان بدهيم.
براي فهميدن برخی از حالات چهره نيازي به آموزش نيست، چون شناسايي آنها ساده است و حتی آنطور که روانشناسان میگویند ما از يک توانايي ذاتي براي انجام اين کار برخورداريم. داروين گفته است روزي مادري هنگام مراقبت از کودک خودش شروع به گريه کرد. کودک با اينکه هیچوقت با چنين صحنهاي مواجه نشده بود اما جلو رفت و به عنوان همدردي روي شانه مادرش زد. بعد داروین نتیجه میگیرد که اين کودک تا آن موقع نديده بوده کسي گريه بکند، پس نميتوانسته اين احساسات را ياد گرفته باشد. بنابراين تشخيص يک صورت گريان امري ذاتي و غریزی است. با این حال نکات ظریفی هم هست که توجه بیشتر به آن میتواند به ما در درک بهتر از چهره خودمان و دیگران کمک کند.
اشکم روی گونه
اولین چیزی که در مورد چهره افراد به نظر میرسد، بروز احساسات و واکنشهای احساسی در آن است. هفت احساس اصلي وجود دارد که در تمامي فرهنگها به وسيله حالات مشابهی در چهره بيان ميشوند. این احساسها عبارتند از: غم، خشم، ترس، تعجب، تنفر، تحقير و لذت. اين حالاتهاي جهاني چهره، ماهيتی ذاتی و فطري دارند و با آموختن به دست نمیآیند و حتی آدمهای کور مادرزاد هم که هیچوقت چهره دیگران را ندیدهاند، اين هفت حالت چهره را درست همانند ساير انسانها نشان ميدهند.
هرچند حالت صدا هم به اندازه حالت چهره در انتقال احساسات حايز اهميت است، اما هيچ ابزاري براي شناسايي ابراز عواطف جزئي در صدا وجود ندارد. در مقابل، در چهره هر کسی ابزارهاي شناختهشدهاي وجود دارند که ميتوانند در شناسايي احساسات فرد به ما کمک بکنند.
مثلاً در زمان عصبانیت معمولاً فک پايين کمی جلو ميآيد و لبها مختصري نازک و روي هم فشرده ميشوند. پلکهاي پايين و بالا ممکن است در هم بروند که يک نشانه خفيف کنترل خشم است. البته وقتی آدم عصباني نيست اما شديداً روي چيزي متمرکز شده است هم پلکها همین حالت را دارند.
باز به عنوان نمونه دو نشانه خفيف مبني بر اندوه وجود دارد؛ نخستين نشانه زاويه پيدا کردن گوشه داخلي ابروها به سمت بالا ميباشد. اين مورد نشانه مهمی براي غمگین بودن است چون عده بسيار کمي از افراد ميتوانند اين کار را به صورت ارادي انجام دهند، در نتيجه اين نشانه به ندرت ساختگي است. حتي زماني که افراد سعي ميکنند احساسات خود را نشان ندهند، اين ابروهاي مايل اغلب اندوه آنها را آشکار خواهند کرد. دومين نشانه خفيف اندوه افتادگي پلک است.
این حالات تغییر چهره قابل کنترل هستند اما باز هم هرچقدر سعی بکنیم، نمیتوانیم از انعکاس کامل احساسات در چهره خودمان جلوگیری به عمل آوریم. واکنش اولیه صورت به احساسات که چیزی در حدود 2/0 ثانیه زمان میبرد، و تغییرات بسیار جزئي در صورت، همان بخش غیر قابل تغییر است. حالات مختلف چهره در تمامي فرهنگها و برای تمام سنین يکسان هستند. اينکه شما جوان هستيد يا پير يا تحصيلات و فرهنگ شما چطور است، تأثيري بر ثبت احساسات شما روي چهرهتان ندارد. بنابراين يادگرفتن تشخيص اين حالات ميتواند در برخورد با افراد مختلف مفيد باشد.
سرخی چشمانت از چیست؟
بسياري از بيماريها، يک چهره مشخص را در بيماران ايجاد ميکنند؛ مثلاً مبتلایان به سندرم داون یا منگولیسم، صورت خاصی دارند. فاصله چشمها از همدیگر بیشتر از حالت عادی است و چشمها افقی و کشیده هستند. يا در بیماران مبتلا به تالاسمی، درد و رنج بیماری باعث شکسته شدن زودرس چهره و کوچکتر بودن اجزای چهره در آنها میشود.
از روی حالتهای عاطفي و واکنشهای احساسی چهره هم میشود چیزهایی در مورد بیماری دانست. مثلاً يک بيمار مبتلا به افسردگي نسبت به افراد معمولی، به چيزهاي عادی بیشتر واکنش منفی نشان میدهد.
حتی حالات چهره ميتواند در مورد پيشآگهي بيماریها هم کمککننده باشند. در یک پژوهش محققان با مطالعه بر روي حالات چهره مبتلايان به بيماري عروق کرونر قلب فهمیدند که ميشود پيشبيني کرد چه کساني دچار حملات ايسکميک بيشتري ميشوند.
در حالي که همه ما در مورد وقايع ناراحتکننده زندگيمان صحبت ميکنيم (به عنوان مثال: «امروز يک ساعت طول کشيد تا به محل کارم رسيدم»)، تنها بعضي از افراد هستند که هنگام صحبت در اين موارد عصباني هم ميشوند. کسانی که اين عصبانيت را در حين تعريف وقايع ناراحتکننده در صورت خود نشان ميدادند، احتمال ابتلا به ايسکمي در آنها به صورت معنيداري بالاتر بود .
رنگ رخساره خبر میدهد
اما چهره ما جز احساسات و بیماریها چه چیزهایی را نشان میدهد؟ آیا ما در برخورد با هر کسی فقط به مریض بودن یا واکنشهای احساسی آن فرد توجه میکنیم؟ کافی است به خاطر بیاوریم که «از قیافهاش خوشم نیامد» یا «چهره شما برایم آشناست»، چقدر عبارتهای رایج و پرکاربردی هستند. و همین، نشان میدهد که چهره افراد، رازهای بیشتری از آنچه تاکنون گفتیم دارند.
شکسپیر میگوید: «چهره ما تاريخچه زندگي ماست». صورت ما حامل وقايعي از گذشتهها، طرز تفكر، خصوصيات اخلاقي ما و حتي نيازهایی مانند صمیمیت، شرايط كار و سليقههاي شخصي ما است. ما بدون دانستن دقیق این نکته، معمولاً در اولين برخوردهايمان ناخودآگاه روي چهره افراد قضاوت میکنیم. این کار چندان هم غیرمنطقی نیست. صورت ما در طول زمان ثابت نمیماند و همانطور که عوامل فیزیکی یا بیماریها میتوانند بر بدن و صورت ما تاثیر بگذارند، عوامل روانی نیز بر شکلگیری چهره ما تاثیر دارند. به قول آبراهام لينكلن :«درست است كه ما در هنگام تولد چهره خود را انتخاب نميكنيم اما صورت ما در پنجاه سالگي حامل كارنامه يك عمر انتخاب بين خوب و بد است.» خیلی ساده است. فرض کنید صورت کسی که در یک کتابخانه و محیط آرامی کار میکند، چقدر بازتر و صافتر از صورت کسی است که در یک محیط شلوغ کار میکند. فردی که محیط کاری شلوغی دارد، عادت کرده که به صورت ناخودآگاه به صداها واکنش نشان بدهد و صورتش را جمع بکند. همین یک فرق در چهره این دو نفر، میتواند یک کلید برای فهمیدن یک نکته باشد.
تشخیص نکات شخصیتی و اطلاعات فرد از روی چهره آنها، چیز جدیدی نیست. این یک کار قدیمی است؛ آنقدر قدیمی که اسمی هم به نام چهرهخوانی میگویند. اساس چهرهخوانی بر این باور استوار شده که با بررسی و نظر دادن بر روی ظاهر یک شخص به ویژه چهره و سیمای او میتوان به شخصیت و اخلاق وی پی برد. چهرهخوانی، یا چهرهشناسی، قیافهشناسی، تعبیر چهره، علم فراست یا Physiognomy جزء دانشهای اثباتشده و دارای اصول علمی منطقی و دقیق به حساب نمیآید و به اصطلاح به آن «شبهعلم» میگویند. معمولاً دانشمندان به چنین علومی بهای زیادی نمیدهند و همانند چیزهایی از قبیل طالعبینی با آن برخورد میکنند: «اثباتنشده ولی بیضرر». با این وجود بسیاری از مردم چهرهخوانی را راهی مطمئن برای قضاوت در مورد افراد میدانند.
اين علم از زمانهاي قديم وجود داشته و کسانی مثل ارسطو و بقراط در مورد آن رساله نوشتهاند. بشر در طول سدههای پیاپی کوشش کرده تا با پیوند زدن خصیصههای صورت افراد به شخصیت آنها، متوجه افکار و درونشان شود. با گذشت سالها علم چهرهشناسی نیز گسترش یافته و به شاخههای مختلف تقسیم شده است. این علم به ما میآموزد که چگونه از روی چهره افراد پی به شخصیت آنها ببریم.
قبل از شروع بحث باید دو نکته را مد نظر داشت. اول اینکه همانطور که گفتیم چهرهخوانی یک علم دقیق و ثابتشده نیست و حتی با گذراندن دروههای آموزشی دقیق و پیشرفته نیز نمیتوان بهطور قطع در مورد شخصیت و درون افراد صحبت کرد. نتایج شما در سنجش شخصیت، بستگی به تجربه، مهارت و تعداد دفعات تحلیل قبلی دارد. نکته دوم که اهمیت بسیار زیادی هم دارد اینکه چهره را باید به طور کامل و دقیق مورد تجزیه و تحلیل قرار دهید و تا رسیدن به همه حقایق، از قضاوتهای شتابزده اجتناب کنید. با به یاد داشتن این نکات میتوانید قبل از صحبت کردن با افراد تا حدی متوجه شخصیت آنها شوید.
صورتم مثل هلو
شکل صورت، اولین نکتهای است که در هنگام تعبیر چهره باید به آن دقت کرد. فرم کلی صورت و شکل هندسی آن این نکات را به ما میگوید:
- صورت دراز و کشیده: صبور
افرادی که دارای چنین صورتی هستند عموماً صبر و تحمل زیادی دارند و توانایی حل مشکلات در آنها بیشتر است. جذابیت و خوشترکیب بودن افراد با چنین صورتی نشانگر این است که آنها معمولاً کارهای خود را نیمهتمام رها نمیکنند و عادت به انجام امور به شکل تمام و کمال دارند.
- صورت مربعی: سختکوش
طرفدار استقلال فردی و فردگرایی، سختکوشی برای دستیابی به آرزوها، زیرکی و فعال بودن از ویژگیهای این افراد محسوب میشود.
- صورت پهن: دانا و مهربان
اینگونه اشخاص بردبار و مهربان هستند. معمولًا افراد درس خوانده و روشنفکر به حساب میآیند.
- صورت گرد: پرانرژی
این شکل دلالت بر امیدواری، زندهدلی و انرژی دارد. این افراد میتوانند اتاقی دلگیر و ساکت را به بمبی از خنده و شادی تبدیل کنند.
بختت بلند باشد
پيشاني شما تابلویي است براي يادآوري طرز فكر شما و نشانهاي از چگونگي تصميمات و تاثيرات آن بر رفتارتان و شايد هم به اين دليل بوده كه پيشاني را اكثر اديان مكاني براي به خاك گذاشتن انتخاب نمودهاند.
- پيشاني محدب و بيرون زده: مبتكر
اين پيشاني نشاندهنده علاقه فرد به استفاده از تخيل و راهحلهاي مبتكرانه است، چه در كار و چه در زندگی.
- بالاي ابروها روي پيشاني، يك برآمدگي استخواني باشد: قاطع، منظم
مجري درجه يك قانون از هر نوع كه باشد؛ چه قوانين علمي چه اجتماعي. اين فرد براي اطمينان به راهحلها نيازمند يك بار امتحان كردن آنها است. در زندگي نيز راحت اطمينان نميكند، اما راحت هم شك نميكند.
- يك برجستگي گوشتي ميان ابروها: سختكوش
اين برجستگي روي ناحيه اراده روييده است، پس اين خصوصيت نشانه سخت كوشي و همت اعلاي فرد است، از كودكي تا كهنسالي. او را در زندگي و كار جدي بگيريد.
- پيشاني صاف و بدون گره: افكار منظم
اين اشخاص عموماً داراي افكاري منظم و قدرت تصميمگيري در زمان حال هستند. ايشان پذيراي عقايد روشن و تازه نيز ميباشند و نگرش و برخوردي معقول و متعادل دارند.
- پیشانی چروکیده: پریشان
وجود خطوط در سطح پیشانی نشان میدهد که این افراد به سرعت هیجانزده و احساساتی میشوند و سریع آشفته و پریشانحال میگردند.
ابرو عین کمونچه
هنگامي كه پيشاني بيانگر افكار است، پس عجيب نيست ابروها كه مرز پيشاني و چشم هستند را سمبل و بيانگر احساسات بدانيم. فاصله زياد ابروها تا چشم نشانه صبوری و مشكلپسندي است و فاصله كم آن نيز نشانه عجول بودن و قدرت تصميمگيري سريع است. این را هم به یاد داشته باشید که معمولاً ابروها قرینه نیستند، حتی در صورت خودتان.
- ابروی بسيار كمپشت و كمرنگ: اجتماعی
تشخيص انديشه اين فرد مانند ابروانش مشكل است. اما مردم با او خیلی راحت ارتباط برقرار ميكنند. او بيشتر سعي در شنيدن دارد تا گفتن، پس همصحبت خوبي است.
- ابروهاي پيوسته: متفكر و خلاق
پیوستگی ابروها نشانگر این است که فرد دایماً در حال تفکر و اندیشه است و در مواقع رويارويي با مشكل ایدههای جالبی در سر دارد.
- ابروی دم باريك (در وسط پهن و در انتها نازك): خلاق
کارهاي بزرگتان را به اين شخص بسپاريد زيرا براي آنها راه حلهاي خوبي ارایه ميدهد. اما هرگز سعي نكنيد در اجرا نيز کار را به او بسپارید زيرا او يك طراح و خلاق بزرگ است و ذهن خود را براي كارهاي عملي آماده نكرده است.
- ابروي نازک و نخي: دهنبين
این افراد معمولًا دارای اعتماد به نفس کمی هستند. خود را بيش از مقداري كه واقعاً تحت نظرند مورد توجه ميدانند. آنقدر نسبت به حرف ديگران حساس هستند که كه دچار وسواس ميشوند .
- ابروي پرپشت و پهن: دورانديش
از نظر ذهني فعال و منبعي براي افكار و عقايد است. اين فرد در بيان تفكرات نيز مانند زمان پردازش آنها قدرتمند است.
- ابروی صاف: متفکر
صافی و مستقیمی ابروها نشانگر اندیشه، تفکر و ایدهگرایی فرد هستند.
- ابروی کمانی: واقعگرا
افرادی که دارای ابروهای خمیده و کمانی هستند از حکایتها و داستانهای واقعی لذت میبرند.
با پلکهای باز
وقتي ميخواهيد با مردم رابطه برقرار كنيد اولين كاري كه لازم است انجام دهيد بازكردن پلكها است. پلك بالا كه خيلي هم تحرك دارد نشانه سطح روابط اجتماعي است.
- هنگام باز بودن چشم قسمت زيادي از پلک قابل رويت است: نيازمند صميميت
صاحب اين پلكها نيازمند واقعي صميميت است و اغلب دلشوره دارد، تعهد او در کارها هم از همين خصلت ناشي ميشود و گاهی به خاطر توجه زياد، اطرافیان را تحت فشار قرار ميدهد.
- هنگام بازبودن چشم، قست باريكي از پلك بالا قابل مشاهده است: مستقل
اين فرد به علت این كه داراي حد معقولي از صميميت است روابطي عادي و خوب دارد. يعني نه تکروي را دوست دارد و نه وابستگي را. براي خودش وقت صرف ميكند و مراقب آزادي شخصي خويش است.
- هنگام باز بودن چشم، پلك بالا مخفي است: متمركز
این افراد برای پستهایي مناسب هستند که كه نيازمند تمركز بالا و كماشتباهی است. این افراد معمولاً محدودیتهای عاطفی ندارند و حتی به مسائل عاطفی هم اجازه نمیدهند تمرکزشان را به هم بزنند.
دماغ نگو، تربچه
رکورد جراحی بینی در دنیا متعلق به ایران است. این عضو مورد توجه، نقش مهمی در صورت دارد و حرفهای زیادی برای گفتن. از نظر چهرهشناسي، بيني نشانگر توانايي ما در حفظ مقام، قدرت و نفوذ بين مردم و همچنین بيانگر توانايي و عكسالعمل ما در برابر پول است.
- بيني بسيار بزرگ: عزم راسخ
در محيط كارش رئيس است، حتي اگر صندلي رياست نداشته باشد. اگر کارش در خور استعدادش باشد شكوفايي چشمگیری خواهد داشت ولی از انجام كارهاي كوچك کراهت دارد.
- بيني خیلی کوچک: ساعي
گفته میشود اشخاصی که بینی کوچکی دارند، ذاتاً افرادی ضعیف و اغلب غیرقابلاتکا هستند و در تصمیمهایشان استوار و ثابتقدم نیستند.
- بینی بلند و کشیده: مسلط بر كار و محيط
كارها را جدي و منطقي براي بلند مدت برنامهريزي ميكند و نظريات جديد را در حل مشكلات كشف مي كند .
- انحنائي مقعر روي بيني در نيمرخ: احساساتی و نیازمند توجه
از محیط تاثير زيادي ميگيرد و اگر شغل يا محل تحصيل مطابق ميل او نباشد در انجام وظايفش درميماند. ضمناً براي كارهايي كه انجام ميدهد انتظار تشكر و قدرداني دارد.
- برآمدگي روي بيني در نيمرخ: مبتكر
زيباييشناس و از آن بهتر استاد حل مشكلات است. خلاقیت بالایی هم دارد.
- بيني داراي پهناي بسيار زياد: حامي دوستان و علاقهمند دوستي
هم حمايت ميكند و هم دوست دارد حمايت شود. اگر چيزي داشته باشد با ديگران به اشتراك ميگذارد.
- يك افتادگي پايين بيني درنيمرخ: تحليلگر
اگر مشكلي بزرگ داريد كه از پس تحليل آن برنميآييد اين شخص را خبر كنيد. او استاد تجزيه و تحليل مسائل پيچيده است، آن هم بدون درگير شدن با جزئيات.
نوك بيني و حفرههای آن، درست مانند شماره حساب بانكي افراد، نشانه سرمايهدوستي ویا برعکس، ولخرجی آنهاست:
- نوك بيني پهن و گوشتالو: تضمین سرمايهگذاري
حداكثر امنيت مالي را ميخواهد و با پول جدي برخورد ميكند. در كل به دنبال یک حامي ميگردد كه علاقهاش به پولهم به همین دلیل است.
- يك برجستگي گرد در نوك بيني: هنردوست
اگر يك اثر هنري خلق كرديد اول به او نشان دهيد چون قدر آن را ميداند.
- بيني لاغر و باريك و پره هاي كناري آن نازكند: ولخرج
به پول وابستگي ندارد و براي روز مبادا پسانداز نميکند.
- يك شيار واضح روي نوك بيني: نگرش عاطفي به دنيا
مدام از خود اين سوال را ميكند كه آيا شغل مورد نظر من پیدا خواهد شد وآيا اين شغل مناسب من است؟ در كل دنبال كار است نه پول.
- حفره هاي بيني گشاد: خلاق و بخشنده
اگر طرحي در سر داريد كه نيازمند اجرايي خلاق است به او بدهيد، چراكه با جسارت و خلاقيت آن را انجام ميدهد. اگر هم چيزي داشته باشد با شما قسمت ميكند.
- حفره هاي بيني تنگ و روبه داخل: حسابدار
چنين شخصي اول پول جيبش را ميشمارد بعد خرج ميكند يا به بيان بهتر دخل وخرج را با هم تنظيم ميكند.
زاويه بيني نشانهاي براي ميزان سنجيدگي رفتار فرد است. اين زاويه را ميتوان با خطي كه از پايه بيني يعني از محل اتصال به صورت شروع شده و در نیمرخ دیده میشود تعیین کرد.
- بيني سربالا با نوك گرد: اعمال نسنجيده و سرعت پايين تجزيه وتحليل اطلاعات
شخصي. خوشگذران با اعمالي نسنجيده و مبتني بر افكار سطحي است. رازدار نيست و به گذشته نگاه نميكند و فقط حال را درنظر دارد.
- بيني سر بالا و نوكتيز: كنجكاو و ولخرج
درباره ديگران بيش از حد كنجكاو است و به جزئيات هم زياد اهميت ميدهد. پول براي او حكم چيزي را داردكه بايد خرج شود. خود را مقید به رعایت آداب و رسوم ندانسته و با اطرافیان به راحتی برخورد میکند. خودش را باور دارد.
- بيني كاملا بدون زاويه: عاقل و مطمئن
بدون اينكه اقوا يا شيفته شود، اعتماد ميكند و قابل اعتماد نيز هست.
- بيني با زاويه رو به پايين: حسابگر و شكاك
او به كار دیگران به گونهاي مينگرد كه گويي خطايي در آن رخ داده. زیادتر از چیزی که لازم است شک میکند.
رد پای خندهها
حتماً توي روزنامهها و مجلهها چشمتان به آگهیهايي كه داروهاي ضدچروك صورت را تبليغ ميكنند، افتاده است. این داروها قرار است معجزه بکنند و براي شما پوستي بسازند بهتر وتازهتر از پوست روز سوم تولدتان. اما واقعاً این چروکها اینقدر بد هستند؟ یعنی هیچ چیزی برای ما ندارند؟ مارك تواين میگفت: «چروكهای صورت، رد پاي خندههاست.»
- يك چاله روي چانه: شوخ و بخشاينده
مشكلات زندگي او را از پا در نميآورد چون آنها را جدي نميگيرد. برعكس، دوستانش را جدي ميگيرد و همواره آنها را شاد نگه ميدارد.
- تورفتگي گونهها: سازگار
تورفتگی گونه به خصوص در موقع خندیدن، علاوه بر جذابیت و زیبایی، دلیلی بر خوشمشربی و سازگاری فرد میباشد.
- خطهای عمودي كوچك ميان ابروها: وجدان كاري
در زندگي شخصي و كاري تمركز را حاكم كرده و نسبت به خود سختگير است. حتي در سختترین شرایط، دقت خود را براي انجام كار حفظ ميكند.
- خطوط گوشه دهان که به طرف چانه پايين آمدهاند: دلسوز
اين فرد به علت شكستها و سختيهاي زندگي، به یک همدرد عالي و دلسوز واقعي تبدیل شده است. از دست دادن عزيزان و مشكلات كاري ميتواند اين خطوط را به يكباره ايجاد كند.
- خطوط عمودي در اطراف لب: غلبه غالب برمشكلات
اين خطوط گواهي مبارزات طولاني وسخت در برابر مصائب زندگي است. او در تمام زندگي از نيروي دروني خود كمك میگیرد كه شايد خودش نيز از آن خبر نداشته باشد اما اكنون مانند سدي در برابر مشكلات محکم شده.
- چانه فشرده و لایه لایه: روحیه آهنین در زندگی
از زندگی انتظار رویایی ندارد و برای بدترین روزها آماده است. سرسخت و یکدنده است و از مشکلات فرار نمیکند.
- چانه برآمده: از خود راضی
اینگونه افراد، اشخاصی خودستا هستند و تصور میکنند هیچ چیزی جز خود آنها اهمیت ندارد و جز خودشان حرف کس دیگری را قبول ندارند و خود را عقل کل میدانند.
- قبقب زیر چانه: پرحرف و خوش برخورد
حرف کم نمی آورد و اگر سکوت کنند احتمالا دارند به یک گفتگوی جدید فکر میکنند. به راحتی ارتباط برقرار میکنند و برخورد خوبی دارند.
دماغ و دهن، یه گردو
جز اینها که گفتیم، باقی اجزای صورت هم میتوانند به شناخت خصوصیات روحی صاحب چهره کم کنند.
- لب قلوهای: بخشنده و خودنما
لبهای قلوهای، نشانه بخشش و گشادهدستی هستند. معمولا اینگونه افراد تمایل دارند در مورد خودشان صحبت و گفتگو کنند.
- لب بالایی نازک، لب پایین قلوهای: قدرت توجیه
نشانه این است که فردی متقاعدکننده و مجابکننده میباشد.
- لب نازک: توی خود
نازک بودن لب بیانگر خویشتنگرایی ذاتی در اشخاص است.
- گوش کوچک: احساس خطر
کوچکی گوش نشانه تزلزل و احساس ناامنی در افراد است، هرچند اینگونه افراد میدانند که چه میخواهند و معمولاً سخت کوش و کاری هستند.
- گوش بزرگ و دراز: جوشی
این قبیل افراد معمولا انعطافپذیر نیستند و به سختی آرام و بیخیال میشوند.
- گوش پرمو: وسواسی
افرادی که دارای گوشهایی پرمو هستند معمولًا وسواسی و نکتهبین بوده و وقت زیادی را برای چیزهای بی اهمیت تلف میکنند.
- فک چهارگوش: سرسخت
افراد با فک مربعی انسانهای تسخیرناپذیر و سرکش هستند. آنها توانایی تبدیل رویاهایشان به واقعیت را دارند.
خب حالا که دیدید، یک وجب صورت چقدر حرف و حدیث و راز دارد، به جواب سؤال اول مقاله دوباره فکر کنید. صورت شما، صورت خود شما است. یک جور شناسنامه. باز هم از آن ناراضی هستید و میخواهید آن را عوض کنید؟ به قول شکسپیر «خداوند به شما یک چهره اعطا کرده و شما میخواهید چهره دیگری برای خود بسازید»؟!
اشتباه اتللو
جایی در پایان داستان اتللو، اثر معروف شکسپیر، اتللو همسر خود دزدمونا را به عشق به مرد دیگری متهم میکند و او را میکشد. اما دزدمونا واقعاً خیانتکار نبوده است. پس چرا اتللو اشتباه میکند؟
به این آخرین گفتگوی اتللو و دزدمونا دقت کنید. اتللو به همسرش میگوید اعتراف کند، چون ميخواهد او را به خاطر خيانتش بکشد. دزدمونا جواب میدهد که کاسيو، همان مردی که متهم به داشتن رابطه با او است، بر بيگناهي او شهادت خواهد داد. اتللو میگوید کاسيو را کشته. دزدمونا میفهمد که ديگر نخواهد توانست بيگناهي خود را ثابت کند و اتللو او را خواهد کشت. پس میگوید: « دريغ، به او خيانت شد، و من تباه شدم!» اتللو: «دور شو، بدکار! در مقابل چهره من به خاطر او اشک ميريزي؟» دزدمونا: «آه، سرورم! مرا از خويش بران، اما مکُش!» اتللو: «خاموش شو، بدکار!»
از این صحنه چه میفهمیم؟ اشتباه اتللو چه بود؟ اتللو ناراحتي و ترس را در چهره دزدمونا به درستي تشخيص داده بود. اشتباه او آن بود که فکر ميکرد ناراحتي دزدمونا به خاطر مرگ کاسيو و ترس او، ترس همسر بدکاري است که خيانتش آشکار شده است. او دزدمونا را کشت بدون اينکه فکر کند حالات چهره او مربوط به حس ترس و ناراحتي زن بيگناهي است که ميداند همسر بسيار حسودش ميخواهد او را بکشد واو نميتواند بيگناهي خود را ثابت کند.
پلکم دارد میخارد
در عقاید عامه، پیشبینیهایی هم در مورد اجزای صورت وجود دارد:
پیشانی بلند علامت اقبال و دولت است.
قوز روی دماغ خوششانسی میآورد.
بینی که بخارد، به مهمانی خواهی رفت.
چشم که تیر بکشد، مهمان خواهد آمد.
سق (سقف دهان) اگر سیاه باشد، نفرین گیرا است.
کسی زبانش را گاز بگیرد، معلوم است جایی دارند غیبتش را میکنند.
پلک چشم چپ بپرد، نشانه خبر خوش است وپریدن پلک راست، نشانه غم و غصه.
مژه افتاده را اگر درست حدس بزنی که مال کدام چشم است، آرزویت برآورده میشود.
از کجا معلوم؟
جز چهرهخوانی، علمها یا به عبارت درستتر شبه علمهای متعددی در ارتباط با چهره در طول تاریخ به وجود آمده، که امروزه (جز چهرهخوانی) تمامشان از نظر علمی رد شدهاند. با این حال وجود چنین تفکراتی نشان میدهد که به هرحال یک خط ارتباطی بین چهره و فرد، وجود دارد که اینقدر همه به دنبال کشفش بودهاند.
جمجمهخوانی (Phrenology) نظریهای است که میگوید شخصیت، امیال و احساسات افراد را میشود از روی شکل جمجمه آنها تشخیص داد. بیشتر، پستی و بلندیهای سر مورد توجه جمجمهخوانها است. این افراد ادعا دارند که بزهکار بودن یا نبودن اشخاص را هم میتوان از قرائن روی جمجمه ایشان دید. ایده جمجمهخوانی در سال 1800 پیدا شد و در قرن نوزدهم گاهی برای تحقیقات پلیسی هم از آن استفاده میشد.
پیشانیخوانی (Metoposcopy) دانش پی بردن به سیرت و درون آدمها از روی خطوط پیشانی است. بیشتر با فالگیری ارتباط دارد تا علم، و در قرن شانزدهم خیلی طرفدار داشت.
حسخوانی (Pathognomy) به بررسی و مطالعه احساسات درونی و بازتاب این احساسات در ظاهر فرد، مثلآ در حرف زدن یا حرکات بدن کار دارد. حسخوانها سعی میکنند از روی حرکات و سکنات افراد به احساسات درونی آن لحظه فرد پی ببرند.
شخصشناسی (Personology) شکل نو علم چهرهخوانی است که در اوایل قرن بیستم ارایه شد. پیسنهاددهندگان این روش مدعی بودند میشود بین شکل ظاهری چهره و بدن افراد و رفتار و منش آنها ارتباط و پیوندی پیدا کرد.
منششناسی (Characterology) از روشهای تشخیص شخصیت است که در دهه 1920 ساخته شد. و ترکیبی است از روشهای چهرهشناسی، جمجمهخوانی و حسخوانی با دانشهای نژادشناسی، جامعهشناسی و مردمشناسی.
bebinim.mihanblog.com
جالبه:اگرمی شدصورتتان را تغییر دهید چهجور صورتی انتخاب می کردید
از صورتتان راضی هستید یا نه؟ اگر میتوانستید، میخواستید آن را تغییر بدهید؟ اگر میشد، چهجور صورتی برای خودتان میخواستید؟ به جواب این سؤالها فکر کنید و جوابتان را به خاطر داشته باشید. آخر مقاله دوباره این جواب کار داریم.
شخصیت ما قبل از هر جای دیگری روي صورتمان بروز پیدا میکنند. حالات و تغییرات چهره، هرچند جزئي و خفيف، پيام شفاف، سريع و کارآمدی است که میتواند یک زبان جهانی هم باشد، به شرطی که شما بتوانید حالات چهرههای مختلف را تشخیص بدهید و بدانید که هر چهرهای چه چیزی میگوید. دانستن این نکات از بهترین ابزارهای برقراري ارتباط با دیگران است.
دانستن اينکه طرف مقابل چه شخصیتی دارد و چه واکنشهای احساسی از خود نشان میدهد، میتواند نقش مهم و حیاتی در رابطه ما و آن فرد داشته باشد. اگر ما بتوانيم احساسات مردم را زود تشخيص بدهيم، بهتر میتوانیم در موقعيتهاي مختلف با آنها برخورد کنيم. مثلاً اگر ما بتوانيم تشخيص بدهيم که فردي غمگين است، شايد بتوانيم واکنش درستي نسبت به ناراحتی او نشان بدهيم.
براي فهميدن برخی از حالات چهره نيازي به آموزش نيست، چون شناسايي آنها ساده است و حتی آنطور که روانشناسان میگویند ما از يک توانايي ذاتي براي انجام اين کار برخورداريم. داروين گفته است روزي مادري هنگام مراقبت از کودک خودش شروع به گريه کرد. کودک با اينکه هیچوقت با چنين صحنهاي مواجه نشده بود اما جلو رفت و به عنوان همدردي روي شانه مادرش زد. بعد داروین نتیجه میگیرد که اين کودک تا آن موقع نديده بوده کسي گريه بکند، پس نميتوانسته اين احساسات را ياد گرفته باشد. بنابراين تشخيص يک صورت گريان امري ذاتي و غریزی است. با این حال نکات ظریفی هم هست که توجه بیشتر به آن میتواند به ما در درک بهتر از چهره خودمان و دیگران کمک کند.
اشکم روی گونه
اولین چیزی که در مورد چهره افراد به نظر میرسد، بروز احساسات و واکنشهای احساسی در آن است. هفت احساس اصلي وجود دارد که در تمامي فرهنگها به وسيله حالات مشابهی در چهره بيان ميشوند. این احساسها عبارتند از: غم، خشم، ترس، تعجب، تنفر، تحقير و لذت. اين حالاتهاي جهاني چهره، ماهيتی ذاتی و فطري دارند و با آموختن به دست نمیآیند و حتی آدمهای کور مادرزاد هم که هیچوقت چهره دیگران را ندیدهاند، اين هفت حالت چهره را درست همانند ساير انسانها نشان ميدهند.
هرچند حالت صدا هم به اندازه حالت چهره در انتقال احساسات حايز اهميت است، اما هيچ ابزاري براي شناسايي ابراز عواطف جزئي در صدا وجود ندارد. در مقابل، در چهره هر کسی ابزارهاي شناختهشدهاي وجود دارند که ميتوانند در شناسايي احساسات فرد به ما کمک بکنند.
مثلاً در زمان عصبانیت معمولاً فک پايين کمی جلو ميآيد و لبها مختصري نازک و روي هم فشرده ميشوند. پلکهاي پايين و بالا ممکن است در هم بروند که يک نشانه خفيف کنترل خشم است. البته وقتی آدم عصباني نيست اما شديداً روي چيزي متمرکز شده است هم پلکها همین حالت را دارند.
باز به عنوان نمونه دو نشانه خفيف مبني بر اندوه وجود دارد؛ نخستين نشانه زاويه پيدا کردن گوشه داخلي ابروها به سمت بالا ميباشد. اين مورد نشانه مهمی براي غمگین بودن است چون عده بسيار کمي از افراد ميتوانند اين کار را به صورت ارادي انجام دهند، در نتيجه اين نشانه به ندرت ساختگي است. حتي زماني که افراد سعي ميکنند احساسات خود را نشان ندهند، اين ابروهاي مايل اغلب اندوه آنها را آشکار خواهند کرد. دومين نشانه خفيف اندوه افتادگي پلک است.
این حالات تغییر چهره قابل کنترل هستند اما باز هم هرچقدر سعی بکنیم، نمیتوانیم از انعکاس کامل احساسات در چهره خودمان جلوگیری به عمل آوریم. واکنش اولیه صورت به احساسات که چیزی در حدود 2/0 ثانیه زمان میبرد، و تغییرات بسیار جزئي در صورت، همان بخش غیر قابل تغییر است. حالات مختلف چهره در تمامي فرهنگها و برای تمام سنین يکسان هستند. اينکه شما جوان هستيد يا پير يا تحصيلات و فرهنگ شما چطور است، تأثيري بر ثبت احساسات شما روي چهرهتان ندارد. بنابراين يادگرفتن تشخيص اين حالات ميتواند در برخورد با افراد مختلف مفيد باشد.
سرخی چشمانت از چیست؟
بسياري از بيماريها، يک چهره مشخص را در بيماران ايجاد ميکنند؛ مثلاً مبتلایان به سندرم داون یا منگولیسم، صورت خاصی دارند. فاصله چشمها از همدیگر بیشتر از حالت عادی است و چشمها افقی و کشیده هستند. يا در بیماران مبتلا به تالاسمی، درد و رنج بیماری باعث شکسته شدن زودرس چهره و کوچکتر بودن اجزای چهره در آنها میشود.
از روی حالتهای عاطفي و واکنشهای احساسی چهره هم میشود چیزهایی در مورد بیماری دانست. مثلاً يک بيمار مبتلا به افسردگي نسبت به افراد معمولی، به چيزهاي عادی بیشتر واکنش منفی نشان میدهد.
حتی حالات چهره ميتواند در مورد پيشآگهي بيماریها هم کمککننده باشند. در یک پژوهش محققان با مطالعه بر روي حالات چهره مبتلايان به بيماري عروق کرونر قلب فهمیدند که ميشود پيشبيني کرد چه کساني دچار حملات ايسکميک بيشتري ميشوند.
در حالي که همه ما در مورد وقايع ناراحتکننده زندگيمان صحبت ميکنيم (به عنوان مثال: «امروز يک ساعت طول کشيد تا به محل کارم رسيدم»)، تنها بعضي از افراد هستند که هنگام صحبت در اين موارد عصباني هم ميشوند. کسانی که اين عصبانيت را در حين تعريف وقايع ناراحتکننده در صورت خود نشان ميدادند، احتمال ابتلا به ايسکمي در آنها به صورت معنيداري بالاتر بود .
رنگ رخساره خبر میدهد
اما چهره ما جز احساسات و بیماریها چه چیزهایی را نشان میدهد؟ آیا ما در برخورد با هر کسی فقط به مریض بودن یا واکنشهای احساسی آن فرد توجه میکنیم؟ کافی است به خاطر بیاوریم که «از قیافهاش خوشم نیامد» یا «چهره شما برایم آشناست»، چقدر عبارتهای رایج و پرکاربردی هستند. و همین، نشان میدهد که چهره افراد، رازهای بیشتری از آنچه تاکنون گفتیم دارند.
شکسپیر میگوید: «چهره ما تاريخچه زندگي ماست». صورت ما حامل وقايعي از گذشتهها، طرز تفكر، خصوصيات اخلاقي ما و حتي نيازهایی مانند صمیمیت، شرايط كار و سليقههاي شخصي ما است. ما بدون دانستن دقیق این نکته، معمولاً در اولين برخوردهايمان ناخودآگاه روي چهره افراد قضاوت میکنیم. این کار چندان هم غیرمنطقی نیست. صورت ما در طول زمان ثابت نمیماند و همانطور که عوامل فیزیکی یا بیماریها میتوانند بر بدن و صورت ما تاثیر بگذارند، عوامل روانی نیز بر شکلگیری چهره ما تاثیر دارند. به قول آبراهام لينكلن :«درست است كه ما در هنگام تولد چهره خود را انتخاب نميكنيم اما صورت ما در پنجاه سالگي حامل كارنامه يك عمر انتخاب بين خوب و بد است.» خیلی ساده است. فرض کنید صورت کسی که در یک کتابخانه و محیط آرامی کار میکند، چقدر بازتر و صافتر از صورت کسی است که در یک محیط شلوغ کار میکند. فردی که محیط کاری شلوغی دارد، عادت کرده که به صورت ناخودآگاه به صداها واکنش نشان بدهد و صورتش را جمع بکند. همین یک فرق در چهره این دو نفر، میتواند یک کلید برای فهمیدن یک نکته باشد.
تشخیص نکات شخصیتی و اطلاعات فرد از روی چهره آنها، چیز جدیدی نیست. این یک کار قدیمی است؛ آنقدر قدیمی که اسمی هم به نام چهرهخوانی میگویند. اساس چهرهخوانی بر این باور استوار شده که با بررسی و نظر دادن بر روی ظاهر یک شخص به ویژه چهره و سیمای او میتوان به شخصیت و اخلاق وی پی برد. چهرهخوانی، یا چهرهشناسی، قیافهشناسی، تعبیر چهره، علم فراست یا Physiognomy جزء دانشهای اثباتشده و دارای اصول علمی منطقی و دقیق به حساب نمیآید و به اصطلاح به آن «شبهعلم» میگویند. معمولاً دانشمندان به چنین علومی بهای زیادی نمیدهند و همانند چیزهایی از قبیل طالعبینی با آن برخورد میکنند: «اثباتنشده ولی بیضرر». با این وجود بسیاری از مردم چهرهخوانی را راهی مطمئن برای قضاوت در مورد افراد میدانند.
اين علم از زمانهاي قديم وجود داشته و کسانی مثل ارسطو و بقراط در مورد آن رساله نوشتهاند. بشر در طول سدههای پیاپی کوشش کرده تا با پیوند زدن خصیصههای صورت افراد به شخصیت آنها، متوجه افکار و درونشان شود. با گذشت سالها علم چهرهشناسی نیز گسترش یافته و به شاخههای مختلف تقسیم شده است. این علم به ما میآموزد که چگونه از روی چهره افراد پی به شخصیت آنها ببریم.
قبل از شروع بحث باید دو نکته را مد نظر داشت. اول اینکه همانطور که گفتیم چهرهخوانی یک علم دقیق و ثابتشده نیست و حتی با گذراندن دروههای آموزشی دقیق و پیشرفته نیز نمیتوان بهطور قطع در مورد شخصیت و درون افراد صحبت کرد. نتایج شما در سنجش شخصیت، بستگی به تجربه، مهارت و تعداد دفعات تحلیل قبلی دارد. نکته دوم که اهمیت بسیار زیادی هم دارد اینکه چهره را باید به طور کامل و دقیق مورد تجزیه و تحلیل قرار دهید و تا رسیدن به همه حقایق، از قضاوتهای شتابزده اجتناب کنید. با به یاد داشتن این نکات میتوانید قبل از صحبت کردن با افراد تا حدی متوجه شخصیت آنها شوید.
صورتم مثل هلو
شکل صورت، اولین نکتهای است که در هنگام تعبیر چهره باید به آن دقت کرد. فرم کلی صورت و شکل هندسی آن این نکات را به ما میگوید:
- صورت دراز و کشیده: صبور
افرادی که دارای چنین صورتی هستند عموماً صبر و تحمل زیادی دارند و توانایی حل مشکلات در آنها بیشتر است. جذابیت و خوشترکیب بودن افراد با چنین صورتی نشانگر این است که آنها معمولاً کارهای خود را نیمهتمام رها نمیکنند و عادت به انجام امور به شکل تمام و کمال دارند.
- صورت مربعی: سختکوش
طرفدار استقلال فردی و فردگرایی، سختکوشی برای دستیابی به آرزوها، زیرکی و فعال بودن از ویژگیهای این افراد محسوب میشود.
- صورت پهن: دانا و مهربان
اینگونه اشخاص بردبار و مهربان هستند. معمولًا افراد درس خوانده و روشنفکر به حساب میآیند.
- صورت گرد: پرانرژی
این شکل دلالت بر امیدواری، زندهدلی و انرژی دارد. این افراد میتوانند اتاقی دلگیر و ساکت را به بمبی از خنده و شادی تبدیل کنند.
بختت بلند باشد
پيشاني شما تابلویي است براي يادآوري طرز فكر شما و نشانهاي از چگونگي تصميمات و تاثيرات آن بر رفتارتان و شايد هم به اين دليل بوده كه پيشاني را اكثر اديان مكاني براي به خاك گذاشتن انتخاب نمودهاند.
- پيشاني محدب و بيرون زده: مبتكر
اين پيشاني نشاندهنده علاقه فرد به استفاده از تخيل و راهحلهاي مبتكرانه است، چه در كار و چه در زندگی.
- بالاي ابروها روي پيشاني، يك برآمدگي استخواني باشد: قاطع، منظم
مجري درجه يك قانون از هر نوع كه باشد؛ چه قوانين علمي چه اجتماعي. اين فرد براي اطمينان به راهحلها نيازمند يك بار امتحان كردن آنها است. در زندگي نيز راحت اطمينان نميكند، اما راحت هم شك نميكند.
- يك برجستگي گوشتي ميان ابروها: سختكوش
اين برجستگي روي ناحيه اراده روييده است، پس اين خصوصيت نشانه سخت كوشي و همت اعلاي فرد است، از كودكي تا كهنسالي. او را در زندگي و كار جدي بگيريد.
- پيشاني صاف و بدون گره: افكار منظم
اين اشخاص عموماً داراي افكاري منظم و قدرت تصميمگيري در زمان حال هستند. ايشان پذيراي عقايد روشن و تازه نيز ميباشند و نگرش و برخوردي معقول و متعادل دارند.
- پیشانی چروکیده: پریشان
وجود خطوط در سطح پیشانی نشان میدهد که این افراد به سرعت هیجانزده و احساساتی میشوند و سریع آشفته و پریشانحال میگردند.
ابرو عین کمونچه
هنگامي كه پيشاني بيانگر افكار است، پس عجيب نيست ابروها كه مرز پيشاني و چشم هستند را سمبل و بيانگر احساسات بدانيم. فاصله زياد ابروها تا چشم نشانه صبوری و مشكلپسندي است و فاصله كم آن نيز نشانه عجول بودن و قدرت تصميمگيري سريع است. این را هم به یاد داشته باشید که معمولاً ابروها قرینه نیستند، حتی در صورت خودتان.
- ابروی بسيار كمپشت و كمرنگ: اجتماعی
تشخيص انديشه اين فرد مانند ابروانش مشكل است. اما مردم با او خیلی راحت ارتباط برقرار ميكنند. او بيشتر سعي در شنيدن دارد تا گفتن، پس همصحبت خوبي است.
- ابروهاي پيوسته: متفكر و خلاق
پیوستگی ابروها نشانگر این است که فرد دایماً در حال تفکر و اندیشه است و در مواقع رويارويي با مشكل ایدههای جالبی در سر دارد.
- ابروی دم باريك (در وسط پهن و در انتها نازك): خلاق
کارهاي بزرگتان را به اين شخص بسپاريد زيرا براي آنها راه حلهاي خوبي ارایه ميدهد. اما هرگز سعي نكنيد در اجرا نيز کار را به او بسپارید زيرا او يك طراح و خلاق بزرگ است و ذهن خود را براي كارهاي عملي آماده نكرده است.
- ابروي نازک و نخي: دهنبين
این افراد معمولًا دارای اعتماد به نفس کمی هستند. خود را بيش از مقداري كه واقعاً تحت نظرند مورد توجه ميدانند. آنقدر نسبت به حرف ديگران حساس هستند که كه دچار وسواس ميشوند .
- ابروي پرپشت و پهن: دورانديش
از نظر ذهني فعال و منبعي براي افكار و عقايد است. اين فرد در بيان تفكرات نيز مانند زمان پردازش آنها قدرتمند است.
- ابروی صاف: متفکر
صافی و مستقیمی ابروها نشانگر اندیشه، تفکر و ایدهگرایی فرد هستند.
- ابروی کمانی: واقعگرا
افرادی که دارای ابروهای خمیده و کمانی هستند از حکایتها و داستانهای واقعی لذت میبرند.
با پلکهای باز
وقتي ميخواهيد با مردم رابطه برقرار كنيد اولين كاري كه لازم است انجام دهيد بازكردن پلكها است. پلك بالا كه خيلي هم تحرك دارد نشانه سطح روابط اجتماعي است.
- هنگام باز بودن چشم قسمت زيادي از پلک قابل رويت است: نيازمند صميميت
صاحب اين پلكها نيازمند واقعي صميميت است و اغلب دلشوره دارد، تعهد او در کارها هم از همين خصلت ناشي ميشود و گاهی به خاطر توجه زياد، اطرافیان را تحت فشار قرار ميدهد.
- هنگام بازبودن چشم، قست باريكي از پلك بالا قابل مشاهده است: مستقل
اين فرد به علت این كه داراي حد معقولي از صميميت است روابطي عادي و خوب دارد. يعني نه تکروي را دوست دارد و نه وابستگي را. براي خودش وقت صرف ميكند و مراقب آزادي شخصي خويش است.
- هنگام باز بودن چشم، پلك بالا مخفي است: متمركز
این افراد برای پستهایي مناسب هستند که كه نيازمند تمركز بالا و كماشتباهی است. این افراد معمولاً محدودیتهای عاطفی ندارند و حتی به مسائل عاطفی هم اجازه نمیدهند تمرکزشان را به هم بزنند.
دماغ نگو، تربچه
رکورد جراحی بینی در دنیا متعلق به ایران است. این عضو مورد توجه، نقش مهمی در صورت دارد و حرفهای زیادی برای گفتن. از نظر چهرهشناسي، بيني نشانگر توانايي ما در حفظ مقام، قدرت و نفوذ بين مردم و همچنین بيانگر توانايي و عكسالعمل ما در برابر پول است.
- بيني بسيار بزرگ: عزم راسخ
در محيط كارش رئيس است، حتي اگر صندلي رياست نداشته باشد. اگر کارش در خور استعدادش باشد شكوفايي چشمگیری خواهد داشت ولی از انجام كارهاي كوچك کراهت دارد.
- بيني خیلی کوچک: ساعي
گفته میشود اشخاصی که بینی کوچکی دارند، ذاتاً افرادی ضعیف و اغلب غیرقابلاتکا هستند و در تصمیمهایشان استوار و ثابتقدم نیستند.
- بینی بلند و کشیده: مسلط بر كار و محيط
كارها را جدي و منطقي براي بلند مدت برنامهريزي ميكند و نظريات جديد را در حل مشكلات كشف مي كند .
- انحنائي مقعر روي بيني در نيمرخ: احساساتی و نیازمند توجه
از محیط تاثير زيادي ميگيرد و اگر شغل يا محل تحصيل مطابق ميل او نباشد در انجام وظايفش درميماند. ضمناً براي كارهايي كه انجام ميدهد انتظار تشكر و قدرداني دارد.
- برآمدگي روي بيني در نيمرخ: مبتكر
زيباييشناس و از آن بهتر استاد حل مشكلات است. خلاقیت بالایی هم دارد.
- بيني داراي پهناي بسيار زياد: حامي دوستان و علاقهمند دوستي
هم حمايت ميكند و هم دوست دارد حمايت شود. اگر چيزي داشته باشد با ديگران به اشتراك ميگذارد.
- يك افتادگي پايين بيني درنيمرخ: تحليلگر
اگر مشكلي بزرگ داريد كه از پس تحليل آن برنميآييد اين شخص را خبر كنيد. او استاد تجزيه و تحليل مسائل پيچيده است، آن هم بدون درگير شدن با جزئيات.
نوك بيني و حفرههای آن، درست مانند شماره حساب بانكي افراد، نشانه سرمايهدوستي ویا برعکس، ولخرجی آنهاست:
- نوك بيني پهن و گوشتالو: تضمین سرمايهگذاري
حداكثر امنيت مالي را ميخواهد و با پول جدي برخورد ميكند. در كل به دنبال یک حامي ميگردد كه علاقهاش به پولهم به همین دلیل است.
- يك برجستگي گرد در نوك بيني: هنردوست
اگر يك اثر هنري خلق كرديد اول به او نشان دهيد چون قدر آن را ميداند.
- بيني لاغر و باريك و پره هاي كناري آن نازكند: ولخرج
به پول وابستگي ندارد و براي روز مبادا پسانداز نميکند.
- يك شيار واضح روي نوك بيني: نگرش عاطفي به دنيا
مدام از خود اين سوال را ميكند كه آيا شغل مورد نظر من پیدا خواهد شد وآيا اين شغل مناسب من است؟ در كل دنبال كار است نه پول.
- حفره هاي بيني گشاد: خلاق و بخشنده
اگر طرحي در سر داريد كه نيازمند اجرايي خلاق است به او بدهيد، چراكه با جسارت و خلاقيت آن را انجام ميدهد. اگر هم چيزي داشته باشد با شما قسمت ميكند.
- حفره هاي بيني تنگ و روبه داخل: حسابدار
چنين شخصي اول پول جيبش را ميشمارد بعد خرج ميكند يا به بيان بهتر دخل وخرج را با هم تنظيم ميكند.
زاويه بيني نشانهاي براي ميزان سنجيدگي رفتار فرد است. اين زاويه را ميتوان با خطي كه از پايه بيني يعني از محل اتصال به صورت شروع شده و در نیمرخ دیده میشود تعیین کرد.
- بيني سربالا با نوك گرد: اعمال نسنجيده و سرعت پايين تجزيه وتحليل اطلاعات
شخصي. خوشگذران با اعمالي نسنجيده و مبتني بر افكار سطحي است. رازدار نيست و به گذشته نگاه نميكند و فقط حال را درنظر دارد.
- بيني سر بالا و نوكتيز: كنجكاو و ولخرج
درباره ديگران بيش از حد كنجكاو است و به جزئيات هم زياد اهميت ميدهد. پول براي او حكم چيزي را داردكه بايد خرج شود. خود را مقید به رعایت آداب و رسوم ندانسته و با اطرافیان به راحتی برخورد میکند. خودش را باور دارد.
- بيني كاملا بدون زاويه: عاقل و مطمئن
بدون اينكه اقوا يا شيفته شود، اعتماد ميكند و قابل اعتماد نيز هست.
- بيني با زاويه رو به پايين: حسابگر و شكاك
او به كار دیگران به گونهاي مينگرد كه گويي خطايي در آن رخ داده. زیادتر از چیزی که لازم است شک میکند.
رد پای خندهها
حتماً توي روزنامهها و مجلهها چشمتان به آگهیهايي كه داروهاي ضدچروك صورت را تبليغ ميكنند، افتاده است. این داروها قرار است معجزه بکنند و براي شما پوستي بسازند بهتر وتازهتر از پوست روز سوم تولدتان. اما واقعاً این چروکها اینقدر بد هستند؟ یعنی هیچ چیزی برای ما ندارند؟ مارك تواين میگفت: «چروكهای صورت، رد پاي خندههاست.»
- يك چاله روي چانه: شوخ و بخشاينده
مشكلات زندگي او را از پا در نميآورد چون آنها را جدي نميگيرد. برعكس، دوستانش را جدي ميگيرد و همواره آنها را شاد نگه ميدارد.
- تورفتگي گونهها: سازگار
تورفتگی گونه به خصوص در موقع خندیدن، علاوه بر جذابیت و زیبایی، دلیلی بر خوشمشربی و سازگاری فرد میباشد.
- خطهای عمودي كوچك ميان ابروها: وجدان كاري
در زندگي شخصي و كاري تمركز را حاكم كرده و نسبت به خود سختگير است. حتي در سختترین شرایط، دقت خود را براي انجام كار حفظ ميكند.
- خطوط گوشه دهان که به طرف چانه پايين آمدهاند: دلسوز
اين فرد به علت شكستها و سختيهاي زندگي، به یک همدرد عالي و دلسوز واقعي تبدیل شده است. از دست دادن عزيزان و مشكلات كاري ميتواند اين خطوط را به يكباره ايجاد كند.
- خطوط عمودي در اطراف لب: غلبه غالب برمشكلات
اين خطوط گواهي مبارزات طولاني وسخت در برابر مصائب زندگي است. او در تمام زندگي از نيروي دروني خود كمك میگیرد كه شايد خودش نيز از آن خبر نداشته باشد اما اكنون مانند سدي در برابر مشكلات محکم شده.
- چانه فشرده و لایه لایه: روحیه آهنین در زندگی
از زندگی انتظار رویایی ندارد و برای بدترین روزها آماده است. سرسخت و یکدنده است و از مشکلات فرار نمیکند.
- چانه برآمده: از خود راضی
اینگونه افراد، اشخاصی خودستا هستند و تصور میکنند هیچ چیزی جز خود آنها اهمیت ندارد و جز خودشان حرف کس دیگری را قبول ندارند و خود را عقل کل میدانند.
- قبقب زیر چانه: پرحرف و خوش برخورد
حرف کم نمی آورد و اگر سکوت کنند احتمالا دارند به یک گفتگوی جدید فکر میکنند. به راحتی ارتباط برقرار میکنند و برخورد خوبی دارند.
دماغ و دهن، یه گردو
جز اینها که گفتیم، باقی اجزای صورت هم میتوانند به شناخت خصوصیات روحی صاحب چهره کم کنند.
- لب قلوهای: بخشنده و خودنما
لبهای قلوهای، نشانه بخشش و گشادهدستی هستند. معمولا اینگونه افراد تمایل دارند در مورد خودشان صحبت و گفتگو کنند.
- لب بالایی نازک، لب پایین قلوهای: قدرت توجیه
نشانه این است که فردی متقاعدکننده و مجابکننده میباشد.
- لب نازک: توی خود
نازک بودن لب بیانگر خویشتنگرایی ذاتی در اشخاص است.
- گوش کوچک: احساس خطر
کوچکی گوش نشانه تزلزل و احساس ناامنی در افراد است، هرچند اینگونه افراد میدانند که چه میخواهند و معمولاً سخت کوش و کاری هستند.
- گوش بزرگ و دراز: جوشی
این قبیل افراد معمولا انعطافپذیر نیستند و به سختی آرام و بیخیال میشوند.
- گوش پرمو: وسواسی
افرادی که دارای گوشهایی پرمو هستند معمولًا وسواسی و نکتهبین بوده و وقت زیادی را برای چیزهای بی اهمیت تلف میکنند.
- فک چهارگوش: سرسخت
افراد با فک مربعی انسانهای تسخیرناپذیر و سرکش هستند. آنها توانایی تبدیل رویاهایشان به واقعیت را دارند.
خب حالا که دیدید، یک وجب صورت چقدر حرف و حدیث و راز دارد، به جواب سؤال اول مقاله دوباره فکر کنید. صورت شما، صورت خود شما است. یک جور شناسنامه. باز هم از آن ناراضی هستید و میخواهید آن را عوض کنید؟ به قول شکسپیر «خداوند به شما یک چهره اعطا کرده و شما میخواهید چهره دیگری برای خود بسازید»؟!
اشتباه اتللو
جایی در پایان داستان اتللو، اثر معروف شکسپیر، اتللو همسر خود دزدمونا را به عشق به مرد دیگری متهم میکند و او را میکشد. اما دزدمونا واقعاً خیانتکار نبوده است. پس چرا اتللو اشتباه میکند؟
به این آخرین گفتگوی اتللو و دزدمونا دقت کنید. اتللو به همسرش میگوید اعتراف کند، چون ميخواهد او را به خاطر خيانتش بکشد. دزدمونا جواب میدهد که کاسيو، همان مردی که متهم به داشتن رابطه با او است، بر بيگناهي او شهادت خواهد داد. اتللو میگوید کاسيو را کشته. دزدمونا میفهمد که ديگر نخواهد توانست بيگناهي خود را ثابت کند و اتللو او را خواهد کشت. پس میگوید: « دريغ، به او خيانت شد، و من تباه شدم!» اتللو: «دور شو، بدکار! در مقابل چهره من به خاطر او اشک ميريزي؟» دزدمونا: «آه، سرورم! مرا از خويش بران، اما مکُش!» اتللو: «خاموش شو، بدکار!»
از این صحنه چه میفهمیم؟ اشتباه اتللو چه بود؟ اتللو ناراحتي و ترس را در چهره دزدمونا به درستي تشخيص داده بود. اشتباه او آن بود که فکر ميکرد ناراحتي دزدمونا به خاطر مرگ کاسيو و ترس او، ترس همسر بدکاري است که خيانتش آشکار شده است. او دزدمونا را کشت بدون اينکه فکر کند حالات چهره او مربوط به حس ترس و ناراحتي زن بيگناهي است که ميداند همسر بسيار حسودش ميخواهد او را بکشد واو نميتواند بيگناهي خود را ثابت کند.
پلکم دارد میخارد
در عقاید عامه، پیشبینیهایی هم در مورد اجزای صورت وجود دارد:
پیشانی بلند علامت اقبال و دولت است.
قوز روی دماغ خوششانسی میآورد.
بینی که بخارد، به مهمانی خواهی رفت.
چشم که تیر بکشد، مهمان خواهد آمد.
سق (سقف دهان) اگر سیاه باشد، نفرین گیرا است.
کسی زبانش را گاز بگیرد، معلوم است جایی دارند غیبتش را میکنند.
پلک چشم چپ بپرد، نشانه خبر خوش است وپریدن پلک راست، نشانه غم و غصه.
مژه افتاده را اگر درست حدس بزنی که مال کدام چشم است، آرزویت برآورده میشود.
از کجا معلوم؟
جز چهرهخوانی، علمها یا به عبارت درستتر شبه علمهای متعددی در ارتباط با چهره در طول تاریخ به وجود آمده، که امروزه (جز چهرهخوانی) تمامشان از نظر علمی رد شدهاند. با این حال وجود چنین تفکراتی نشان میدهد که به هرحال یک خط ارتباطی بین چهره و فرد، وجود دارد که اینقدر همه به دنبال کشفش بودهاند.
جمجمهخوانی (Phrenology) نظریهای است که میگوید شخصیت، امیال و احساسات افراد را میشود از روی شکل جمجمه آنها تشخیص داد. بیشتر، پستی و بلندیهای سر مورد توجه جمجمهخوانها است. این افراد ادعا دارند که بزهکار بودن یا نبودن اشخاص را هم میتوان از قرائن روی جمجمه ایشان دید. ایده جمجمهخوانی در سال 1800 پیدا شد و در قرن نوزدهم گاهی برای تحقیقات پلیسی هم از آن استفاده میشد.
پیشانیخوانی (Metoposcopy) دانش پی بردن به سیرت و درون آدمها از روی خطوط پیشانی است. بیشتر با فالگیری ارتباط دارد تا علم، و در قرن شانزدهم خیلی طرفدار داشت.
حسخوانی (Pathognomy) به بررسی و مطالعه احساسات درونی و بازتاب این احساسات در ظاهر فرد، مثلآ در حرف زدن یا حرکات بدن کار دارد. حسخوانها سعی میکنند از روی حرکات و سکنات افراد به احساسات درونی آن لحظه فرد پی ببرند.
شخصشناسی (Personology) شکل نو علم چهرهخوانی است که در اوایل قرن بیستم ارایه شد. پیسنهاددهندگان این روش مدعی بودند میشود بین شکل ظاهری چهره و بدن افراد و رفتار و منش آنها ارتباط و پیوندی پیدا کرد.
منششناسی (Characterology) از روشهای تشخیص شخصیت است که در دهه 1920 ساخته شد. و ترکیبی است از روشهای چهرهشناسی، جمجمهخوانی و حسخوانی با دانشهای نژادشناسی، جامعهشناسی و مردمشناسی.
bebinim.mihanblog.com