فریبا
09-28-2009, 10:09 AM
پست امپرسيونيسم ( Post impressionism )
اصطلاحي است نه چندان روشن درباره اثارهنرمنداني چون سزان.ونگوگ.گوگن که در برابرنقاشي امپرسيونيسم واکنش نشان داده اند.هنرمندان اين سبک با اهميت دادن به صراحت فرم واستحکام ساختار و با تاکيد بر بيان دروني به مدد رنگ وشکل از طبيعت گرائي امپرسيونيسم فراتر رفته و راههايي براي تحول نقاشي سده بيستم گشودند. در ميان اين هنرمندان سزان شهرت خاصي دارد گرچه موضوع اثار او همواره از طبيعت اخذ شده بود ولي شيوه کار او به گونه اي بود که او را صاف کننده راه براي سبک معروف کوبيزم مي دانند. پست امپرسيونيسم درباره گرايش هاي مختلفي در نقاشي - به خصوص در فرانسه - که در ادامه امپرسيونيسم يا به عنوان واکنشي در برابر آن - در فاصله زماني حدود 1880-1905 وجود داشت - به کار رفته است. اين اصطلاح را براي نخستين بار راجر فراي - نقاش و منتقد انگليسي (1866-1934) در عنوان نمايشگاهي به کار بردکه در 1910-1911 در گالري هاي گرافتن در لندن بر پا شد و فراي آن را نمايشگاه مانه و پست امپرسيونيست ها ناميد. در آن نمايشگاه عمدتا آثار سزان - گوگن و ونگوگ که سه شخصيت محوري پست امپرسيونسيم به شمار مي آيند - به نمايش گذاشته شده بود. پست امپرسيونيسست ها به گونه اي کاملا متفاوتي از يکديگر در برابر ناتوراليسم بازتابيده در کار امپرسيونيست ها و تاثير گيري هاي لحظه اي آنها از طبيعت واکنش نشان دادند. براي مثال سورا و نئوامپرسيونيست ها بر تحليل هر چه علمي تر رنگ تاکيد نهادند - سزان که مي خواست از امپرسيونيسم چيزي استوار و پايدار- همچون هنر موزه ها بسازد - دلمشغول ساختار تصويري بود. گوگن از خطاي شنيع ناتوراليسم احتراز مي کرد تا بتواند کارکرد نمادين رنگ و خط را کشف کند - ون گوگ سرچشمه و منبع الهام اصلي اکسپرسيونيسم بود. پست امپرسيونيست ها آغاز گر سلسله حرکت هائي بودند که هدف اصلي شان آزاد ساختن رنگ و خط از کارکرد بازنمودي صرف بود. آنها مي خواستند به ارزش هاي عاطفي و نماديني بازگردند که امپرسيونيست ها به خاطر تمرکز بر تاثيرات آني و صحنه هاي گذرا زير پا نهاده .بودند
اصطلاحي است نه چندان روشن درباره اثارهنرمنداني چون سزان.ونگوگ.گوگن که در برابرنقاشي امپرسيونيسم واکنش نشان داده اند.هنرمندان اين سبک با اهميت دادن به صراحت فرم واستحکام ساختار و با تاکيد بر بيان دروني به مدد رنگ وشکل از طبيعت گرائي امپرسيونيسم فراتر رفته و راههايي براي تحول نقاشي سده بيستم گشودند. در ميان اين هنرمندان سزان شهرت خاصي دارد گرچه موضوع اثار او همواره از طبيعت اخذ شده بود ولي شيوه کار او به گونه اي بود که او را صاف کننده راه براي سبک معروف کوبيزم مي دانند. پست امپرسيونيسم درباره گرايش هاي مختلفي در نقاشي - به خصوص در فرانسه - که در ادامه امپرسيونيسم يا به عنوان واکنشي در برابر آن - در فاصله زماني حدود 1880-1905 وجود داشت - به کار رفته است. اين اصطلاح را براي نخستين بار راجر فراي - نقاش و منتقد انگليسي (1866-1934) در عنوان نمايشگاهي به کار بردکه در 1910-1911 در گالري هاي گرافتن در لندن بر پا شد و فراي آن را نمايشگاه مانه و پست امپرسيونيست ها ناميد. در آن نمايشگاه عمدتا آثار سزان - گوگن و ونگوگ که سه شخصيت محوري پست امپرسيونسيم به شمار مي آيند - به نمايش گذاشته شده بود. پست امپرسيونيسست ها به گونه اي کاملا متفاوتي از يکديگر در برابر ناتوراليسم بازتابيده در کار امپرسيونيست ها و تاثير گيري هاي لحظه اي آنها از طبيعت واکنش نشان دادند. براي مثال سورا و نئوامپرسيونيست ها بر تحليل هر چه علمي تر رنگ تاکيد نهادند - سزان که مي خواست از امپرسيونيسم چيزي استوار و پايدار- همچون هنر موزه ها بسازد - دلمشغول ساختار تصويري بود. گوگن از خطاي شنيع ناتوراليسم احتراز مي کرد تا بتواند کارکرد نمادين رنگ و خط را کشف کند - ون گوگ سرچشمه و منبع الهام اصلي اکسپرسيونيسم بود. پست امپرسيونيست ها آغاز گر سلسله حرکت هائي بودند که هدف اصلي شان آزاد ساختن رنگ و خط از کارکرد بازنمودي صرف بود. آنها مي خواستند به ارزش هاي عاطفي و نماديني بازگردند که امپرسيونيست ها به خاطر تمرکز بر تاثيرات آني و صحنه هاي گذرا زير پا نهاده .بودند