Borna66
03-16-2009, 05:51 PM
شاید بتوانیم روش جامعه شناسی وبر را بر مبنای مفهوم « نوع عالی » یا « نمونه آرمانی » تبیین نماییم. نوع عالی در پارادایم وبری به معنای روشن ساختن و وضوح بیشتر بخشیدن به جنبه هایی از واقعیت اجتماعی یا تاریخی است که بیانگر خصوصیات بنیادین و عناصر تاثیرگذار و محسوس آن واقعیت اجتماعی یا تاریخی می باشد.
● از شیوه جامعه شناسی وبر چه می دانیم ؟
شاید بتوانیم روش جامعه شناسی وبر را بر مبنای مفهوم « نوع عالی » یا « نمونه آرمانی » تبیین نماییم. نوع عالی در پارادایم وبری به معنای روشن ساختن و وضوح بیشتر بخشیدن به جنبه هایی از واقعیت اجتماعی یا تاریخی است که بیانگر خصوصیات بنیادین و عناصر تاثیرگذار و محسوس آن واقعیت اجتماعی یا تاریخی می باشد. نوع عالی در واقع بهترین حالت جنبه ای خاص از واقعیت اجتماعی یا تاریخی است که به شکل عقلانی سازمان یافته و منظم می گردد.
برای مثال توسعه و تحول نظام اداری در طول قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم در مفهوم « بوروکراسی » معنا پیدا می کند که در واقع نوع عالی نظام اداری را نشان می دهد و به اعتقاد وبر با عقلانیت صوری ، امکان محاسبه پذیری ، سازمان یافتگی ساختاری ، کنش عقلانی معطوف به هدف و ... مشخص می گردد که در واقع هر کدام شامل عناصر محسوس و تاثیرگذار این جنبه از واقعیت اجتماعی ، تاریخی می باشند.
ماکس وبر در این رویکرد بر عقلانیت فردی و اجتماعی تاکید داشته و معتقد است که افراد کنش های عقلانی انجام می دهند و جهان را به شیوه ای منسجم سازمان می بخشند که این سازماندهی عقلانی زندگی اجتماعی را مربوط به دوران معاصر دانسته و می کوشد پیامدهای این نوع خاص از عقلانیت را در میان جوامع مدرن بررسی نماید. در این رهیافت او دو تز عمده را که می توان جوهره کار او دانست طرح می کند:
۱) عقلانیت ( صوری ، ابزاری ) به مثابه فقدان معنی .
۲) عقلانیت ( صوری ، ابزاری ) به مثابه فقدان آزادی .
در ارتباط با گزینه اول وبر به پروژه « افسون زدایی » جهان مدرن در قرن نوزدهم اشاره دارد که در آن عقلانیت فردی جایگزین شریعت و الهام ماوراء طبیعی گردید. که این نوع از عقلانیت در اندیشه روسو ، لاک و کانت بیشتر به سوی عقلانیت جوهری ( مبتنی بر ارزش ) گرایش داشت که در روند رو به رشد سرمایه داری به عقلانیت صوری ( مبتنی بر کارایی ) تقلیل یافت.
و در ارتباط با گزینه دوم وبر از پدید آمدن بازار و فرآیند رو به رشد بوروکراسی سخن می گوید که چگونه « منزلت » انسانها را تعیین کرده و « اخلاق مسئولیت » را در افراد پرورش می دهد. منزلتی که از طریق عاملی خارجی ( جایگاه فرد در بازار ) مشخص شده و آزادی فرد را از طریق تعیین نقش او در نظام اجتماعی محدود می سازد و همچنین در یک ساختار بوروکراتیک « اخلاق مسئولیت » که به منظور افزایش کارایی پدید آمده جای هر گونه انتخاب ارزشی و عقلانی را از فرد ستانده و « آزادی انتخاب » او را سلب کرده است.
و این باز می گردد به این نکته که وبر ذاتا یک « آزادی خواه ارزش گرا » است. او به تاثیر از کانت ( که بین جهان عینی و جهان ذهنی تمایز قائل بود و معتقد بود که فرآیندهای ذهنی به خودی خود باعث شناخت می گردند ) به آگاهی متمایزی ( متمایز از جهان عینی ) معتقد است که به فرد امکان قضاوت و داوری اخلاقی می دهد و باعث می گردد که او بتواند ارزشی را از میان ارزشهای دیگر سنجیده گزینش کند. در این رهیافت وبر بر « عقلانیت معطوف به ارزش » تاکید می کند و نظریه علم را ( که تاکنون تنها بر مدار عقلانیت معطوف به هدف می گشت ) در راستای آن می خواهد که در آن دانشمندان اجتماعی خطوط کلی و موضوعات تحقیق خود را با رجوع به ارزشها بر می گزینند.
وبر خصلت علوم اجتماعی و تاریخی را در تفهمی بودن ، تاریخی بودن و ناظر بر فرهنگ بودن می داند که از طریق درک بی واسطه ای که از آگاهی انسان ناشی می شود ، بدست می آید. تفهمی بودن علوم اجتماعی اشاره به « نسبی بودن » نظریه های علوم اجتماعی داشته و نشان از ابعاد چندگانه علیت های پدیده های اجتماعی دارد و توانایی انتخاب و گزینش انسان را در مقابله با ارزشها نشان می دهد. تاریخی بودن علوم اجتماعی این منظور را می رساند که هر پدیده اجتماعی با توجه به پشتوانه تاریخی آن مورد توجه قرار می گیرد و زنجیره ای از وقایع باعث پدید آمدن این پدیده اجتماعی به شکل کنونی گشته است که « رویدادهای منحصربه فرد تاریخی » در این زمینه مورد بررسی قرار می گیرند. و ناظر بر فرهنگ بودن علوم اجتماعی به نظر می رسد که خصلت « مکانی » داشتن این علوم را می رساند که با توجه به فرهنگ های متفاوت در نقاط مختلف جهان ، به شکل متمایزی مطرح می شود و بسته به نوع « تراکم اخلاقی » جوامع مختلف تفاوت می کند.
قائل شدن این سه خصوصیت برای علوم اجتماعی از سوی وبر نشان می دهد که تحلیل جامعه شناختی پدیده های اجتماعی از منظر او تا چه حد پردامنه ، چند علتی و زنجیره ای است و غایت آن بر این مبتنی است که تا چه حد کاوش های علوم اجتماعی می تواند ما را به سوی بازیابی دوباره « معنی » و « آزادی » در زندگی اجتماعی مان سوق دهد .
منبع :
كد - لینک:
نوشته آقای علیرضا عزیزی جامعه شناسی (http://social-me.blogfa.com)
برگرفته از
كد - لینک:
http://www.aftab.ae
:104:
گردآونده:طه-Borna66
● از شیوه جامعه شناسی وبر چه می دانیم ؟
شاید بتوانیم روش جامعه شناسی وبر را بر مبنای مفهوم « نوع عالی » یا « نمونه آرمانی » تبیین نماییم. نوع عالی در پارادایم وبری به معنای روشن ساختن و وضوح بیشتر بخشیدن به جنبه هایی از واقعیت اجتماعی یا تاریخی است که بیانگر خصوصیات بنیادین و عناصر تاثیرگذار و محسوس آن واقعیت اجتماعی یا تاریخی می باشد. نوع عالی در واقع بهترین حالت جنبه ای خاص از واقعیت اجتماعی یا تاریخی است که به شکل عقلانی سازمان یافته و منظم می گردد.
برای مثال توسعه و تحول نظام اداری در طول قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم در مفهوم « بوروکراسی » معنا پیدا می کند که در واقع نوع عالی نظام اداری را نشان می دهد و به اعتقاد وبر با عقلانیت صوری ، امکان محاسبه پذیری ، سازمان یافتگی ساختاری ، کنش عقلانی معطوف به هدف و ... مشخص می گردد که در واقع هر کدام شامل عناصر محسوس و تاثیرگذار این جنبه از واقعیت اجتماعی ، تاریخی می باشند.
ماکس وبر در این رویکرد بر عقلانیت فردی و اجتماعی تاکید داشته و معتقد است که افراد کنش های عقلانی انجام می دهند و جهان را به شیوه ای منسجم سازمان می بخشند که این سازماندهی عقلانی زندگی اجتماعی را مربوط به دوران معاصر دانسته و می کوشد پیامدهای این نوع خاص از عقلانیت را در میان جوامع مدرن بررسی نماید. در این رهیافت او دو تز عمده را که می توان جوهره کار او دانست طرح می کند:
۱) عقلانیت ( صوری ، ابزاری ) به مثابه فقدان معنی .
۲) عقلانیت ( صوری ، ابزاری ) به مثابه فقدان آزادی .
در ارتباط با گزینه اول وبر به پروژه « افسون زدایی » جهان مدرن در قرن نوزدهم اشاره دارد که در آن عقلانیت فردی جایگزین شریعت و الهام ماوراء طبیعی گردید. که این نوع از عقلانیت در اندیشه روسو ، لاک و کانت بیشتر به سوی عقلانیت جوهری ( مبتنی بر ارزش ) گرایش داشت که در روند رو به رشد سرمایه داری به عقلانیت صوری ( مبتنی بر کارایی ) تقلیل یافت.
و در ارتباط با گزینه دوم وبر از پدید آمدن بازار و فرآیند رو به رشد بوروکراسی سخن می گوید که چگونه « منزلت » انسانها را تعیین کرده و « اخلاق مسئولیت » را در افراد پرورش می دهد. منزلتی که از طریق عاملی خارجی ( جایگاه فرد در بازار ) مشخص شده و آزادی فرد را از طریق تعیین نقش او در نظام اجتماعی محدود می سازد و همچنین در یک ساختار بوروکراتیک « اخلاق مسئولیت » که به منظور افزایش کارایی پدید آمده جای هر گونه انتخاب ارزشی و عقلانی را از فرد ستانده و « آزادی انتخاب » او را سلب کرده است.
و این باز می گردد به این نکته که وبر ذاتا یک « آزادی خواه ارزش گرا » است. او به تاثیر از کانت ( که بین جهان عینی و جهان ذهنی تمایز قائل بود و معتقد بود که فرآیندهای ذهنی به خودی خود باعث شناخت می گردند ) به آگاهی متمایزی ( متمایز از جهان عینی ) معتقد است که به فرد امکان قضاوت و داوری اخلاقی می دهد و باعث می گردد که او بتواند ارزشی را از میان ارزشهای دیگر سنجیده گزینش کند. در این رهیافت وبر بر « عقلانیت معطوف به ارزش » تاکید می کند و نظریه علم را ( که تاکنون تنها بر مدار عقلانیت معطوف به هدف می گشت ) در راستای آن می خواهد که در آن دانشمندان اجتماعی خطوط کلی و موضوعات تحقیق خود را با رجوع به ارزشها بر می گزینند.
وبر خصلت علوم اجتماعی و تاریخی را در تفهمی بودن ، تاریخی بودن و ناظر بر فرهنگ بودن می داند که از طریق درک بی واسطه ای که از آگاهی انسان ناشی می شود ، بدست می آید. تفهمی بودن علوم اجتماعی اشاره به « نسبی بودن » نظریه های علوم اجتماعی داشته و نشان از ابعاد چندگانه علیت های پدیده های اجتماعی دارد و توانایی انتخاب و گزینش انسان را در مقابله با ارزشها نشان می دهد. تاریخی بودن علوم اجتماعی این منظور را می رساند که هر پدیده اجتماعی با توجه به پشتوانه تاریخی آن مورد توجه قرار می گیرد و زنجیره ای از وقایع باعث پدید آمدن این پدیده اجتماعی به شکل کنونی گشته است که « رویدادهای منحصربه فرد تاریخی » در این زمینه مورد بررسی قرار می گیرند. و ناظر بر فرهنگ بودن علوم اجتماعی به نظر می رسد که خصلت « مکانی » داشتن این علوم را می رساند که با توجه به فرهنگ های متفاوت در نقاط مختلف جهان ، به شکل متمایزی مطرح می شود و بسته به نوع « تراکم اخلاقی » جوامع مختلف تفاوت می کند.
قائل شدن این سه خصوصیت برای علوم اجتماعی از سوی وبر نشان می دهد که تحلیل جامعه شناختی پدیده های اجتماعی از منظر او تا چه حد پردامنه ، چند علتی و زنجیره ای است و غایت آن بر این مبتنی است که تا چه حد کاوش های علوم اجتماعی می تواند ما را به سوی بازیابی دوباره « معنی » و « آزادی » در زندگی اجتماعی مان سوق دهد .
منبع :
كد - لینک:
نوشته آقای علیرضا عزیزی جامعه شناسی (http://social-me.blogfa.com)
برگرفته از
كد - لینک:
http://www.aftab.ae
:104:
گردآونده:طه-Borna66