Borna66
09-18-2009, 05:44 PM
واير سنگي استونهنج يكي از عجايب جهان باستان و از مشهورترين محوطههاي باستاني امروز جهان است كه از سال 1986 در فهرست ميراث جهاني يونسكو ثبت شده است. قدمت اين محوطه باستاني كه در دشت سالزبري در ويلتشاير انگلستان واقع شده است، به عصر نوسنگي و عصر مفرغ برميگردد.
استونهنج از دو دايرهسنگي متحدالمركز تشكيل شده است كه ارتفاع سنگهاي دايره دروني آن به 6 متر و وزنشان به حدود 50 تن ميرسد. به عقيده كارشناسان، استونهنج در چند مرحله و در يك بازة زماني هزارساله، از 3 هزار تا 2 هزار سال پيش از ميلاد مسيح، ساخته شده است.
ساخت استونهنج در زمان خود يك شاهكار مهندسي و مستلزم انگيزه، وقت و نيروي انساني بالايي بوده است. با اين حال تا امروز دليل ساخت استونهنج روشن نشده است، هر چند تئوريهاي زيادي در مورد كاربرد و دليل ساخت اين دواير سنگي وجود دارد كه هنوز هيچ يك از آنها به يقين ثابت نشدهاند.
دايره بيروني استونهنج كه قطر آن به 115 متر ميرسيد، از سنگهاي نسبتاً كوچكتري ساخته شده است و دو شكاف كه به عنوان ورودي عمل ميكردهاند، در شمال شرقي و جنوب آن قرار دارد. در قرن هفدهم، جان اوبري، باستانشناس انگليسي در لبة دروني اين دايره، 56 گودال كشف كرد كه به نام خود او مشهور شدند. بر اساس يك نظريه، اين گودالها احتمالاً روزي الوارهايي را به صورت ايستاده در خود جاي داده بودند، اما تاكنون هيچ مدركي كه اين فرضيه را تأييد كند به دست نيامده است.
دايره دروني استونهنج در حدود هزار سال بعد ساخته شده است. در اين زمان حدود 74 تخته سنگ عظيم كه وزن بعضي از آنها به 50 تن ميرسيد، از كوههاي مارلبرو داون در فاصله 30 كيلومتري شمال استونهنج به اين محل آورده شدند. از اين تعداد 30 تخته سنگ دايرة دروني به قطر سيمتر را تشكيل ميدهند، 29 تخته سنگ به صورت افقي روي اين تختهسنگهاي ايستاده قرار گرفتند و 15 تختهسنگ آخر هم كه از بقيه سنگها عظيمتر هستند، به شكل يك نعل اسب درون اين دايرة دوم قرار گرفتند.
مطالعات كارشناسي كه به تازگي صورت گرفته نشان ميدهد براي انتقال اين سنگهاي 50 تني از مارلبرو داون به محل فعليشان، بايد لااقل 600 مرد قويهيكل در عمليات انتقال اين سنگها شركت ميكردند.
در طول سالهاي گذشته، ساخت اين بناي سنگي عظيم به اقوام مختلفي نسبت داده شده است، اما قوم سازنده استونهنج تا امروز هنوز مشخص نشده است. بر اساس پرطرفدارترين نظريه، ساخت استونهنج توسط اقوام نوسنگي در حدود 5 هزار سال پيش آغاز شد و بعدها توسط قوم ديگري كه به تازگي شكوفا شده بود، ادامه يافت. برخي كارشناسان احتمال ميدهند اين قوم دوم كه به قوم بيكر مشهور شدهاند، از قسمت قارهاي اروپا به انگلستان آمده باشند، اما تاكنون هيچ مدركي كه اين نظريه را تأييد كند به دست نيامده است.
استونهنج و ستارهشناسي در جهان باستان
نخستين مطالعات علمي در استونهنج در سال 1740 ميلادي توسط ويليام استاكرلي صورت گرفت. استاكرلي نخستين نقشه دقيق از استونهنج را تهيه كرد و با مطالعه اين نقشه متوجه ارتباط احتمالي اين بنا حركت خورشيد و ستارگان شد.
استونهنج در جهت شمالشرقي ـ جنوبغربي ساخته شده است و احتمالاً سازندگان آن هنگام ساخت آن قصد پيشبيني نقاط اعتدال بهاري و پاييزي (زماني كه طول روز شب با يكديگر يكسان ميشود) و نقاط انقلاب تابستاني و زمستاني (بلندترين روز و بلندترين شب سال) را داشتهاند.
بنا بر مطالعات انجام شده در استونهنج، در نقطه انقلاب تابستاني، يعني روز 21 ژوئن، خورشيد از شماليترين بخش دايره بيروني طلوع ميكند و نخستين اشعههاي آن درست از ميان نعل اسب دروني رد ميشود. به گفته كارشناسان، بسيار بعيد است كه چنين چيزي صرفاً بر اثر تصادف به وجود آمده باشد.
اما داغترين بحث و جدلهاي علمي پس از چاپ كتاب رمزگشايي از استونهنج، نوشته جرالد هاوكينز، ستارهشناس انگليسي در سال 1963 درگرفت. هاوكينز در كتاب خود بر ارتباط استونهنج با حركت ستارگان و نقاط اعتدالين و انقلابين تأكيد كرد و گفت كه از استونهنج در دوران باستان براي پيشبيني كسوف و خسوف خورشيد و ماه استفاده ميشده است. اما اين نظريه در سالهاي اخير و از سوي باستانشناسان و كارشناساني چون ريچارد اتكينسن رد شده است.
نخستين حفاريهاي باستانشناسي در استونهنج
نخستين حفاريهاي علمي در استونهنج در اواخر قرن هجدهم ميلادي توسط ويليام كانينگتن و ريچارد كالتهور صورت گرفت.
در سال 1798 گودال زير يكي از تختهسنگهاي دايره دروني را كه سقوط كرده بود مورد مطالعه قرار داد و در سال 1810،
با بررسي يكي از تختهسنگها متوجه شدند كه اين تختهسنگ در ابتدا ايستاده بوده است و در سالهاي اخير سقوط كرده است.
در حدود سال 1840، چارلز داروين، دانشمند مشهور، از خانواده آنتروبوس كه آن زمان مالكيت استونهنج را در اختيار داشت اجازه گرفت تا براي بررسي تئوري خود در زمينه نقش كرمهاي خاكي در تخريب محوطههاي باستاني در استونهنج به حفاريهاي محدودي دست بزند.
در شب تحويل سال 1900 ميلادي، يكي ديگر از تختهسنگهاي عظيم دايره دروني افتاد و خانواده آنتوبوس، يك مهندس معدن به نام ويليام گاولند را مأمور كردند تا اين تختهسنگ را به حالت اولش برگرداند.
گاولند به رغم آن كه هيچ تجربهاي در زمينه باستانشناسي نداشت، در طول حفاريهاي خود يكي از دقيقترين و جامعترين گزارشهاي مربوط به عمليات صورت گرفته در استونهنج را تهيه كرد.
اما بزرگترين حفاري باستانشناسي در استونهنج پس از انتقال مالكيت اين محوطه باستاني به دولت انگلستان، در سال 1919 و توسط ويليام هاولي و دستيارش رابرت نيوال صورت گرفت.
بزرگترين نتيجه حفاريهاي هاولي و نيوال كه تا سال 1926 به طول انجاميد، روشن شدن اين نكته بود كه استونهنج بر خلاف آن چه تا آن زمان تصور ميشد در چند مرحله و در طول يك بازه زماني طولاني ساخته شده است.
تحقيقات ريچارد اتكينسن، استوارت پيگات و ماركوس استون كه در دهه 1950 ميلادي و تحت نظر انجمن عتيقهشناسان انگلستان صورت گرفت، زمانبندي نسبتاً دقيق مراحل مختلف ساخت استونهنج را كه تا امروز نيز معتبر باقي مانده است، آشكار كرد.
استونهنج در دوران معاصر
استونهنج امروز يكي از بزرگترين جاذبههاي فرهنگي و توريستي كشور انگلستان است، به طوري كه سالانه نزديك به يك ميليون توريست انگليسي و خارجي از اين محوطه باستاني ديدن ميكنند.
در سالهاي اخير، عبور اتوبانa303 از نزديكي استونهنج و ترافيك سنگين اين اتوبان، باعث به خطر افتادن تماميت و منظر استثنايي اين محوطه در ميان دشت سالزبري شده است.
در حال حاضر، بنياد ميراث انگلستان مشغول مطالعه طرحهايي در مورد عبور جاده از يك تونل زيرزميني و ساخت يك مركز توريستي در مجاورت استونهنج است كه هنوز هيچكدام از اين طرحها قطعي نشدهاند.
در عين حال بررسيهاي علمي در مورد استونهنج نيز ادامه دارد و هر روز فرضيات جديدي درباره چگونگي و علت ساخت اين بناي سنگي منحصر به فرد مطرح ميشود.
با اين وجود هنوز هيچ يك از اين تئوريها نتوانستهاند توضيحي قانعكننده و همهجانبه در مورد استونهنج فراهم كنند و به اين ترتيب راز اين محوطه باستاني 5 هزارساله تا امروز سر به مهر باقي مانده است.
استونهنج از دو دايرهسنگي متحدالمركز تشكيل شده است كه ارتفاع سنگهاي دايره دروني آن به 6 متر و وزنشان به حدود 50 تن ميرسد. به عقيده كارشناسان، استونهنج در چند مرحله و در يك بازة زماني هزارساله، از 3 هزار تا 2 هزار سال پيش از ميلاد مسيح، ساخته شده است.
ساخت استونهنج در زمان خود يك شاهكار مهندسي و مستلزم انگيزه، وقت و نيروي انساني بالايي بوده است. با اين حال تا امروز دليل ساخت استونهنج روشن نشده است، هر چند تئوريهاي زيادي در مورد كاربرد و دليل ساخت اين دواير سنگي وجود دارد كه هنوز هيچ يك از آنها به يقين ثابت نشدهاند.
دايره بيروني استونهنج كه قطر آن به 115 متر ميرسيد، از سنگهاي نسبتاً كوچكتري ساخته شده است و دو شكاف كه به عنوان ورودي عمل ميكردهاند، در شمال شرقي و جنوب آن قرار دارد. در قرن هفدهم، جان اوبري، باستانشناس انگليسي در لبة دروني اين دايره، 56 گودال كشف كرد كه به نام خود او مشهور شدند. بر اساس يك نظريه، اين گودالها احتمالاً روزي الوارهايي را به صورت ايستاده در خود جاي داده بودند، اما تاكنون هيچ مدركي كه اين فرضيه را تأييد كند به دست نيامده است.
دايره دروني استونهنج در حدود هزار سال بعد ساخته شده است. در اين زمان حدود 74 تخته سنگ عظيم كه وزن بعضي از آنها به 50 تن ميرسيد، از كوههاي مارلبرو داون در فاصله 30 كيلومتري شمال استونهنج به اين محل آورده شدند. از اين تعداد 30 تخته سنگ دايرة دروني به قطر سيمتر را تشكيل ميدهند، 29 تخته سنگ به صورت افقي روي اين تختهسنگهاي ايستاده قرار گرفتند و 15 تختهسنگ آخر هم كه از بقيه سنگها عظيمتر هستند، به شكل يك نعل اسب درون اين دايرة دوم قرار گرفتند.
مطالعات كارشناسي كه به تازگي صورت گرفته نشان ميدهد براي انتقال اين سنگهاي 50 تني از مارلبرو داون به محل فعليشان، بايد لااقل 600 مرد قويهيكل در عمليات انتقال اين سنگها شركت ميكردند.
در طول سالهاي گذشته، ساخت اين بناي سنگي عظيم به اقوام مختلفي نسبت داده شده است، اما قوم سازنده استونهنج تا امروز هنوز مشخص نشده است. بر اساس پرطرفدارترين نظريه، ساخت استونهنج توسط اقوام نوسنگي در حدود 5 هزار سال پيش آغاز شد و بعدها توسط قوم ديگري كه به تازگي شكوفا شده بود، ادامه يافت. برخي كارشناسان احتمال ميدهند اين قوم دوم كه به قوم بيكر مشهور شدهاند، از قسمت قارهاي اروپا به انگلستان آمده باشند، اما تاكنون هيچ مدركي كه اين نظريه را تأييد كند به دست نيامده است.
استونهنج و ستارهشناسي در جهان باستان
نخستين مطالعات علمي در استونهنج در سال 1740 ميلادي توسط ويليام استاكرلي صورت گرفت. استاكرلي نخستين نقشه دقيق از استونهنج را تهيه كرد و با مطالعه اين نقشه متوجه ارتباط احتمالي اين بنا حركت خورشيد و ستارگان شد.
استونهنج در جهت شمالشرقي ـ جنوبغربي ساخته شده است و احتمالاً سازندگان آن هنگام ساخت آن قصد پيشبيني نقاط اعتدال بهاري و پاييزي (زماني كه طول روز شب با يكديگر يكسان ميشود) و نقاط انقلاب تابستاني و زمستاني (بلندترين روز و بلندترين شب سال) را داشتهاند.
بنا بر مطالعات انجام شده در استونهنج، در نقطه انقلاب تابستاني، يعني روز 21 ژوئن، خورشيد از شماليترين بخش دايره بيروني طلوع ميكند و نخستين اشعههاي آن درست از ميان نعل اسب دروني رد ميشود. به گفته كارشناسان، بسيار بعيد است كه چنين چيزي صرفاً بر اثر تصادف به وجود آمده باشد.
اما داغترين بحث و جدلهاي علمي پس از چاپ كتاب رمزگشايي از استونهنج، نوشته جرالد هاوكينز، ستارهشناس انگليسي در سال 1963 درگرفت. هاوكينز در كتاب خود بر ارتباط استونهنج با حركت ستارگان و نقاط اعتدالين و انقلابين تأكيد كرد و گفت كه از استونهنج در دوران باستان براي پيشبيني كسوف و خسوف خورشيد و ماه استفاده ميشده است. اما اين نظريه در سالهاي اخير و از سوي باستانشناسان و كارشناساني چون ريچارد اتكينسن رد شده است.
نخستين حفاريهاي باستانشناسي در استونهنج
نخستين حفاريهاي علمي در استونهنج در اواخر قرن هجدهم ميلادي توسط ويليام كانينگتن و ريچارد كالتهور صورت گرفت.
در سال 1798 گودال زير يكي از تختهسنگهاي دايره دروني را كه سقوط كرده بود مورد مطالعه قرار داد و در سال 1810،
با بررسي يكي از تختهسنگها متوجه شدند كه اين تختهسنگ در ابتدا ايستاده بوده است و در سالهاي اخير سقوط كرده است.
در حدود سال 1840، چارلز داروين، دانشمند مشهور، از خانواده آنتروبوس كه آن زمان مالكيت استونهنج را در اختيار داشت اجازه گرفت تا براي بررسي تئوري خود در زمينه نقش كرمهاي خاكي در تخريب محوطههاي باستاني در استونهنج به حفاريهاي محدودي دست بزند.
در شب تحويل سال 1900 ميلادي، يكي ديگر از تختهسنگهاي عظيم دايره دروني افتاد و خانواده آنتوبوس، يك مهندس معدن به نام ويليام گاولند را مأمور كردند تا اين تختهسنگ را به حالت اولش برگرداند.
گاولند به رغم آن كه هيچ تجربهاي در زمينه باستانشناسي نداشت، در طول حفاريهاي خود يكي از دقيقترين و جامعترين گزارشهاي مربوط به عمليات صورت گرفته در استونهنج را تهيه كرد.
اما بزرگترين حفاري باستانشناسي در استونهنج پس از انتقال مالكيت اين محوطه باستاني به دولت انگلستان، در سال 1919 و توسط ويليام هاولي و دستيارش رابرت نيوال صورت گرفت.
بزرگترين نتيجه حفاريهاي هاولي و نيوال كه تا سال 1926 به طول انجاميد، روشن شدن اين نكته بود كه استونهنج بر خلاف آن چه تا آن زمان تصور ميشد در چند مرحله و در طول يك بازه زماني طولاني ساخته شده است.
تحقيقات ريچارد اتكينسن، استوارت پيگات و ماركوس استون كه در دهه 1950 ميلادي و تحت نظر انجمن عتيقهشناسان انگلستان صورت گرفت، زمانبندي نسبتاً دقيق مراحل مختلف ساخت استونهنج را كه تا امروز نيز معتبر باقي مانده است، آشكار كرد.
استونهنج در دوران معاصر
استونهنج امروز يكي از بزرگترين جاذبههاي فرهنگي و توريستي كشور انگلستان است، به طوري كه سالانه نزديك به يك ميليون توريست انگليسي و خارجي از اين محوطه باستاني ديدن ميكنند.
در سالهاي اخير، عبور اتوبانa303 از نزديكي استونهنج و ترافيك سنگين اين اتوبان، باعث به خطر افتادن تماميت و منظر استثنايي اين محوطه در ميان دشت سالزبري شده است.
در حال حاضر، بنياد ميراث انگلستان مشغول مطالعه طرحهايي در مورد عبور جاده از يك تونل زيرزميني و ساخت يك مركز توريستي در مجاورت استونهنج است كه هنوز هيچكدام از اين طرحها قطعي نشدهاند.
در عين حال بررسيهاي علمي در مورد استونهنج نيز ادامه دارد و هر روز فرضيات جديدي درباره چگونگي و علت ساخت اين بناي سنگي منحصر به فرد مطرح ميشود.
با اين وجود هنوز هيچ يك از اين تئوريها نتوانستهاند توضيحي قانعكننده و همهجانبه در مورد استونهنج فراهم كنند و به اين ترتيب راز اين محوطه باستاني 5 هزارساله تا امروز سر به مهر باقي مانده است.