توجه ! این یک نسخه آرشیو شده می باشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمی کنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : زندگینامه آدولف هیتلر
Borna66
09-17-2009, 09:41 PM
مختصرى از زندگى او:
صد و چهارده سال پيش، دريك غروب بهارى در منطقه سرسبز باواريا ( مرز ميان آلمان و اتريش) ، آلويس و كلارا صاحب فرزندى شدند كه نامش را آدولف گذاشتند.
آلويس هيتلر كارمند اداره گمرك بود و به همين جهت دوست داشت كه پسرش نيز راه او را ادامه دهد وكارمند شود. از اين رو با آنكه درآن زمان در وضعيت مالى بدى قرار داشت پسرش را براى تحصيل به مدرسه فرستاد اما آدولف نمى خواست كارمند شود. او كارمند شدن را همتراز اسارت مى دانست و از اينكه بله قربان گوى كس ديگرى باشد متنفر بود. به همين جهت با آنكه پدرش سخت مخالف بود به هنر نقاشى روى آورد. ديرى نپاييد كه نخست پدر و سپس مادرش را از دست داد و او مجبور شد كه براى ادامه زندگى به تنهايى به وين، پايتخت بزرگ و ثروتمند آن زمان اروپا ، گام بگذارد. او در آنجا روزگار سختى را پشت سرگذاشت. در سال 1914 يعنى درست در سالى كه جنگ اول جهانى رخ داد به آلمان هجرت كرد و چون تعصبات ملى قويى داشت به جبهه اعزام شد و آن طور كه دوستانش مى گويند رشادتهاى زيادى از خود نشان داد تا آنجا كه به مدال صليب شجاعت كه تا آخر عمر با افتخار به گردن مى آويخت نائل گشت.
به سبب جراحتهاى جنگ در بيمارستان بسترى بود كه خبر شكست آلمان را به گوشش رساندند. اين تلخ ترين خبرى بود كه تا آن زمان شنيده بود و او را منقلب نمود.او سياستمداران را مسببين اصلى اين شكست مى دانست و به همين جهت بود كه نسبت به حكومتى كه آنان بنام جمهورى وايمار تشكيل دادند هيچگاه خوشبين نبود.
پس از جنگ او در قسمت تبليغات ارتش به كار مشغول شد تا زمانيكه وارد حزب كارگران آلمان گشت. اين همان حزبى است كه بعدها بنام حزب ناسيونال سوسياليسم آلمان بزرگترين حزب آلمان گرديد.
حزب كارگران حزبى كوچك و متشكل از نهايتا 10 عضو و تعدادى هوادار بود. اما با مديريت، فعاليت و كوششهاى آدولف هيتلر و همچنين ابداعاتش از قبيل ساختن پرچم و سرود براى حزب و نيز برگزارى جلسات حزبى در اماكن مطرح و همچنين تاسيس روزنامه برا ى حزب رفته رفته تبديل به حزبى بزرگ شد تا آنجا كه دست به يك كودتا زدند كه بعدها بنام كودتاى آبجوفروشى مشهور شد. كودتايى كه در آن هيتلر و ديگر افراد حزب بر عليه دولت جمهورى براه انداختند. اما به سبب خامى او و همكارانش در اين راه با شكست مواجه شدند و نه تنها همگى را به زندان افكندند بلكه حزب تعطيل و غير قانونى اعلام و از هرگونه فعاليتى منع گرديد.
هر كس ديگرى بود دست از كار مى كشيد و يا حداقل در زمانى كه در زندان بود حركتى نمى كرد اما اين شخصيت خارق العاده دست به يكى از بزرگترين اعمال خويش زد، نوشتن كتابنبرد من .
كتاب نبرد من بعدها بعنوان كتاب مقدس نازيها ( اعضاء حزب ناسيونال سوسياليسم ) درآمد كه در آن ريشه هاى فكرى رايش سوم بيان گرديده است. رايشى كه بزرگترين امپراتورى آلمان لقب گرفت.
پس از آزادى او با دولت توافق نمود كه بر عليه آنان حركتى انجام ندهد و اينچنين بود كه بار ديگر حزب را رو به جلو به پيش راند.
حزب نازى به علت نبوغ سياسى هيتلر به سرعت حزب اول آلمان شد و در پارلمان اكثريت كرسيها را به خود اختصاص داد بطوريكه هرمان گورينگ يكى از نزديكترين ياران هيتلربه عنوان رئيس پارلمان انتخاب گرديد.
سرانجام در 30 ژانويه 1933 ژنرال هيندنبورگ رئيس جمهور سالخورده آلمان آدولف هيتلر را به عنوان صدراعظم آلمان برگزيد و اين لحظه تاريخى آغاز رايش سوم مى باشد.
هيتلر پس از به قدرت رسيدن به سرعت وضع اقتصادى آلمان را بهبود بخشيد و با اينكه در پيمان ورساى آلمان حق داشتن نيروى نظامى را نداشت با نيرنگ يك نيروى نظامى براى آلمان آفريد كه تا آن زمان بى سابقه بود.
پس از آن اتريش را الحاق خاك آلمان كرد.اتريش پس از جنگ اول جهانى بسيار ضعيف شده بود و هيچ نشانى از شكوه و عظمت گذشته را نداشت ، به همين سبب مردم مشتاقانه به الحاق كشورشان به آلمان قدرتمند راى مثبت دادند. اين واقعه به آنشلوس معروف است.
بدين ترتيب هيتلر در 14 مارس 1938 پيروزمندانه و در حالى كه به ابراز احساسات مردم كه مشتاقانه براى ديدنش صف كشيده بودند پاسخ مى گفت وارد وين ، شهرى كه روزگارى در آن زندگى سختى را سپرى كرده بود ، گرديد.
پيمان ورساى يكى از ذلت بارترين پيمانهايى بود كه پس از جنگ اول جهانى و در پى شكست آلمانها بر ملت آلمان تحميل گرديده بود و هيتلر سوگند خورده بود كه اين پيمان را براندازد. از جمله مفاد اين پيمان دادن سرزمينهايى از آلمان به لهستان بود و چون آلمانيها، لهستانيها را ملتى پست تر از خود مى دانستند اين امر برايشان بسيار گران مى آمد. بدين سبب به دستور هيتلر در سپيده دم اول سپتامبر 1939 لشكريان قدرتمند ورماخت (ارتش آلمان ) مانند سيل از مرز لهستان عبور كردند و از شمال و جنوب و مغرب به سوى ورشو پيش راندند. انگلستان و فرانسه كه در آن زمان جزو هم پيمانان لهستان بودند، پس از اين واقعه به آلمان اعلام جنگ كردند واين آغاز جنگ دوم جهانى، بزرگترين جنگ تاريخ بشرى ، بود.
نبوغ نظامى هيتلر به صورتى بود كه همه جهان را به شگفتى واداشته بود. با تدابير نظامى اين مرد لهستان، دانمارك، نروژ،هلند ، بلژيك و سپس فرانسه به سرعت به اشغال نيروهاى آلمانى درآمد.
هيتلر انگلستان را جزء لاينفك تمدن اروپا مى دانست و در هر لحظه از جنگ براى صلح با انگلستان اقدام مى كرد اما انگليسيها كه مردمى متكبر بودند حاضر به صلحى كه كمتر از تسليم نبود نمى شدند و تا آخرين نفس دلاورانه با آلمانها جنگيدند.
هيتلر كه نه مى خواست انگلستان را از بين ببرد و نه مى خواست قدرت ارتش خود را كاهش دهد از ادامه جنگ در غرب منصرف شد و رويش را به طرف شرق ، يعنى روسيه ، برگرداند.
در ساعت 3:30 بامداد 22 ژوئن 1941 ارتش آلمان طى عملياتى موسوم به بارباروسا به روسيه شوروى حمله كردند. در ابتدا سرعت ارتش بسيار بالا بود و در همان آغاز عمليات قسمتهاى بسيارى از خاك روسيه را به تصرف خود درآوردند.هيتلر و ساير فرماندهانش اينچنين مى پنداشتند كه كار روسيه تا قبل از پائيز به اتمام خواهد رسيد و همين ، بزرگترين اشتباه ، او بود.
در زمستان سرد آن سال روسيه، ارتش آلمان ، بعلت نداشتن تجهيزات كافى براى نبرد زمستانى با آنكه تا دروازه هاى مسكو رسيده بود، بعلت مقاومت سرسختانه مردم و ارتش روسيه، مجبور به عقب نشينى شد و اين آغاز پايان بود.
پس از ورود آمريكا به جنگ جهانى دوم كه توسط ژاپن صورت گرفت ، روح تازه اى در قواى متفقين دميده شد و جنگ وارد مرحله جديدى گرديد.
سرانجام با توافقى كه توسط سران سه كشور انگلستان،روسيه و آمريكا يعنى چرچيل، استالين و روزولت انجام گرفت ، متفقين از شرق و غرب به سمت آلمان يورش بردند و توانستند ارتش آلمان را به زانو درآورند.
هيتلر تا دقايق آخر مقاومت كرد و چون ديگر هيچ نيرويى براى جنگيدن نداشت براى آنكه جسدش به دست دشمنانش نيفتد دستور داد جسدش را بسوزانند و پس از اين دستور با شليك تپانچه به زندگى پر فراز و نشيب خود پايان داد.
اما جنگ جهانى دوم ، جداى از تبعات منفى ، آثار مثبتى نيز بر جاى گذاشت كه امروزه بشراز آنها بهره مند است. اصولا انسانها در مواقعى كه ضرورت ايجاد كند دست به كارهاى بزرگى مىزنند و رشد سريع علم و دانش بشرى و پيشرفت فوق العاده تكنولوژى كه به علت رقابت شديد نظامى بوجود آمد از جمله اين آثار است.
از ديگر مواردى كه در دنياى پس از جنگ بوجود آمد و مستقيما به اين جنگ مربوط مىشود مى توان از تشكيل سازمان ملل متحد، بوجود آمدن بلوك شرق و غرب و دو قطبى شدن جهان و دهها موارد ديگر را نام برد كه هنوز هم مى توانيم اين موارد را ببينيم.
اما اگر هيتلر پيروز مى شد ما يقينا در دنياى ديگرى زندگى مى كرديم و شايد اين همه كشت و كشتارهايى كه پس از اين جنگ در سرتاسر جهان به بهانه هاى گوناگون شكل گرفته و مى گيرد بوجود نمى آمد............ و باز هم شايد ... شايد ايران خوشبخت تر از آنى كه هست مى بود.
Borna66
09-17-2009, 09:42 PM
پرچم نازيها:
http://pnu-club.com/imported/2009/09/3020.jpg
در تابستان 1920 به هیتلر، هنرمند نومیدی که اینک استاد تبلیغات میشد، یک اندیشه ناگهانی دست داد . فکری که فقط باید آنرا جرقه نبوغ دانست.هیتلر دریافت که آنچه حزب او فاقد آنست شعار و پرچم و نشانیست که بیان کننده خواستهای تشکیلات جدید باشد و توده ها را جلب کند.زیرا بنا بر استدلال هیتلر توده ها باید پرچم مؤثر و قابل توجهی داشته باشند تا بدنبال آن روند و زیر آن بجنگند.هیتلر پس از تفکر و تعمق بسیار و کشیدن طرحهای بیشمار پرچمی ساخت که زمینه سرخ داشت و در میان آن دایره سفیدی دیده میشد و بر این دایره یک صلیب شکسته ( Swastika ) سیاه نقش بسته بود.این صلیب سرکج ، که از قدیمیترین آثار بشری گرفته شده بود، مظهر نیرومند و هراس انگیز حزب نازی و سرانجام سمبول آلمان نازی شد....
سابقه صلیب شکسته تقریبا به قدمت پدید آمدن انسان در کره زمین است.این نقش در ویرانه های تروا و مصر و چین یافت شده است. خود من آنرا در بقایای معابد قدیم هندوان و بوداییان قدیم هند دیده ام.در زمانهای نزدیکتر علامت مذکور در ممالک کرانه بالتیک از قبیل استونی و فنلاند به عنوان یک شعار رسمی دیده می شد و افراد سپاه آزاد در جریان پیکارهای 19-1918 آنرا در آن کشورها دیده بودند.در کودتای 1920 کاپ هنگامیکه سپاهیان تیپ ارهارت وارد برلن شد، صلیب شکسته را بر کلاه خودهای پولادین خویش نقش کرده بودند.
بی شک هیتلر آنرا در اتریش در میان شعارهای یکی از احزاب ضدیهود دیده بود و شاید زمانی که تیپ ارهارت به مونیخ آمد این نقش در او اثر گذاشت....
هیتلر از آفریده بی عدیل خویش لذت می برد و در نبرد من با شادی بسیار بانگ بر میدارد که « واقعا یک سمبول است! در رنگ سرخ فکر اجتماعی نهضت را می بینیم و در رنگ سپید عقیده ملی را و در صلیب شکسته رسالت مبارزه برای فیروزی انسان آریایی را مشاهده می کنیم. »
Borna66
09-17-2009, 09:42 PM
هيتلر که بود؟
http://pnu-club.com/imported/2009/09/3021.jpg
دردرجه اول او صاحب اراده بود، نيروي اراده اي كه با همه دگرگوني ها و شكلها به منصه ظهور رسيده بود. نيروي اراده اش خود را به گونه اي انعطاف ناپذير و خودراي نماياند.
اين نيروي اراده ، مشخصه اي بود براي گردهمايي هاي انتخاباتي هيتلر؛اين سخنران توده هاي متعصب،انتقامجوي تسليم ناپذير نيرومند و چابك،مرد تصميم گيريهاي صريح،مرد خشمگيني كه تمام موانع سر راهش را خرد و نابود مي كرد.
اما اراده به تنهايي براي تسخير يك سرزمين كافي نيست.
استعداد ديگر او حافظه اعجاب انگيزش بود. توانايي خارق العاده اي داشت كه مي توانست به كمك آن معلومات جامع و گوناگوني از موضوعهاي مورد علاقه اش كسب كند.
با اين وصف نبايد تصور كرد كه اين خودآموز تسليم ناپذير و امين، فاقد هرگونه ظرافت و زيركي بوده است.رفتار هيتلر به قدري متناقض بود كه به نظر مي رسيد بازيگري مادرزاد است.
حيله گري و شناخت هدف ، شايد خصوصيتي باشد كه راز موفقيت او را به بهترين شكلي بيان كند.اين مرد كه از هيچ مانعي نمي هراسيد و به خوبي ميتوانست براي اجتناب از بروز شكست و ناكامي با آن كنار بيايد ، با هنر تمام خود را با شرايط وفق مي داد.
او تمام زير و بم دروغ ، لاف ، نيرنگ و ريا را به كار مي بست تا به هدف خويش برسد. نقش خود را در برابر ملت، همكاران ، حكومتمردان بيگانه در صحنه جهاني به قدري با موفقيت ايفا مي كرد كه بهترين تعليم يافته ها نيز فريفته مي شدند.
او تا مدتها عروسك گردان كليه وقايعي بود كه در رايش اتفاق مي افتاد. هر آنچه مي كرد حساب شده و نيرنگي در آن نهفته بود. تا دم مرگ نيز از عهده انجام نقش رهبري بر مي آمد.
استعداد ديگر او داشتن نيروي امواج مغناطيسي خارق العاده بود كه به آن حس ششم ذاتي و پيشگويي نيز كه غالبا برايش نقش تعيين كننده داشت مي افزود.او بطور اسرار آميزي خطرهايي را كه تهديدش مي كرد و نيز واكنشهاي پنهاني توده ها را احساس مي كرد و به شيوه غير قابل وصفي مخاطبان خويش را مجذوب مي ساخت.
او چون يك مديوم "" وسيط "" تاثير پذير و در عين حال چون يك متخصص خواب مصنوعي "" هيپنوتيسور "" خاصيت ارسال امواج مغناطيسي داشت.
تصورات او در سطحي قرار داشت كه ديگر انساني نبوده و پاره اي از افكارش نقشي از نيرنگ و ريا داشت . نجات يافتن او در سوء قصدها به كمك يك سلسله شرايط بي نهايت اعجاب انگيز مسئله اي قابل تامل است. از اين رو شخص او به اين باور ميرسد كه سرنوشت برايش (( رسالتي )) مقدر كرده است.
اين انسان خارق العاده با ولع قدرت طلبي و نياز به فرمانروايي نزديك بود بنيان جهان هستي را در هم ريزد.
او هيتلري واحد نبود، چند هيتلر در وجود يك تن بود، آميخته اي بود از :
دروغ و حقيقت ؛ صداقت و بي رحمي ؛ سادگي و تجمل ؛ رافت و خشونت ؛ عرفان و واقع گرايي ؛ هنرشناسي و بي فرهنگي
نيروي محركه اي كه اين رهبر توده ها را به حركت در مي آورد ، راحتش نمي گذاشت و به او فرصت تعمق نمي داد. هيتلر چون موتوري مدام با شتاب به پيش مي راند . وظايف ، طرحها ، برنامه ها و طرحهاي چهار ساله با شتابي گيج كننده يكديگر را دنبال مي كردند . او تجسم زنده فلسفه آلماني اشتياق به جاودانه شدن است كه تحمل هيچ تاخيري را نداردو هيچ درنگي را جايز نمي شمارد.
هيچگاه مجذوب آينده و يا از آن راضي نبود. به درون گردابي از نو آوريها، آفرينشها، اصلاحات و عمليات جنگي افتاده بود و در هيات الهي كه خود را متكي به آن مي دانست ، آنرا توجيه مي كرد.
او چون ستاره دنباله دار روشني در دوران تيره روزي و فلاكت ملت آلمان برخواست. آن هنگام ، با زباني با ملت سخن راند كه به آن نياز داشت و با شوري آتشين وعده هايي داد كه در انتظارش بود و به طور كاذب به او انرژي و اميد بخشيد.
اما... اين ستاره دنباله دار در خطي مشي غرور آميزش سعي كرد با گروه اختران عناد بورزد و قوانين جاوداني كهكشان را نابود سازد و اين پايان او بود...
برگرفته از كتاب : زندگي خصوصي آدولف هيتلر
Borna66
09-17-2009, 09:43 PM
دشمنان هيتلر (۱)- ژنرال آيزنهاور
يکی از بزرگترين و معروفترين ژنرال جنگ دوم جهانی ٬ که فرماندهی نيروهای متفقين در جبهه های غربی را بر عهده داشت ( نيروهای آمريکا ٬ انگلستان ٬ فرانسه ٬ کانادا و ... )٬ ژنرال آيزنهاور بود. شايد بتوان گفت که او يکی از دو قدرتمندترين ٬ فرماندهان جبهه مخالف هيتلر بود و سرانجام توانست به کمک ژنرال ارتش سرخ٬ ژنرال ژوکف٬ پشت لشکريان هيتلر را بر زمين بخواباند.
(متنی که در زير می خوانيد نوشته آقای کامبيز توانا است٬ در مورد ژنرال آيزنهاور)
به محض ورود به شهر لندن، ژنرال دوايت دى آيزنهاور فرماندهى نيروهاى آمريكايى در اروپا را به عهده گرفت. هر چند آيزنهاور به عنوان يك افسر نظامى ۲۷ سال بود كه ميدان نبرد را از نزديك نديده و تجربه نكرده بود اما دانش، هوش و استعداد او از استراتژى نظامى و سازماندهى نيروهاى تحت فرماندهى به حدى بالا بود كه ژنرال جورج سى مارشال فرمانده كل نيروهاى نظامى آمريكا وى را براى اين سمت انتخاب كرد تا ۴۰۰ افسر ارشد را به همراه نيروهايشان در جنگ عليه آلمان هدايت كند. بعد از اثبات قابليت هاى خود در شمال آفريقا و ايتاليا در سال هاى ۱۹۴۲ و ۱۹۴۳، آيزنهاور به عنوان فرمانده ارشد نيروهاى آمريكا و ارتش متفقين براى جنگ در شمال غربى اروپا انتخاب شد.
آيزنهاور در سال ۱۸۹۰ در دينسون تگزاس به دنيا آمد و در سال ۱۹۱۵ از دانشكده افسرى فارغ التحصيل شد. براى جذب ۵۹ نفر براى تحصيل در مقطع ژنرالى، آيزنهاور نمره ۶۱ در دروس آكادمى و ۱۲۵ در ديسيپلين را از ۱۶۴ نمره به دست آورد. افسران ارشد دانشكده استعداد سازماندهى او را زود تشخيص دادند و وى را به عنوان رياست بخش تمرين تانك منصوب كردند. چرا كه در سال ۱۹۱۷ آمريكا وارد جنگ جهانى اول شده بود. در اكتبر ۱۹۱۸ دستورى به او رسيد كه تانك ها را به فرانسه ببرد ولى قبل از اين كه آنها به خاك فرانسه برسند، جنگ تمام شد. هر چند آيزنهاور مدال خدمت، دريافت كرد ولى از اين كه نتوانسته صحنه نبرد را ببينيد، بسيار ناراحت بود.
در زمان بين دو جنگ جهانى در ارتش پيشرفت كرد و از سال ۱۹۲۲ تا ۱۹۲۴ فرماندهى منطقه تنگه پاناما را به عهده داشت و در سال ۱۹۲۶ با درجه سرگردى فارغ التحصيل شد. در سال ۱۹۲۸ يك منصب عالى در فرانسه را به دست آورد و به عنوان نفر اول از دانشگاه علوم جنگ فارغ التحصيل شد. در سال ۱۹۳۳ به عنوان دستيار معاونت نيروى انسانى ارتش انتخاب شد و در ۱۹۳۵ توانست به عنوان مشاور جنگى دولت برگزيده شده و به فيليپين برود.
با ارتقا به درجه سرهنگ دومى در سال ۱۹۳۹ به آمريكا برگشت و كمى پس از آن جنگ جهانى دوم آغاز شد. در سال ۱۹۴۰ روزولت دستور آمادگى نيروها براى حضور گسترده آمريكا در جنگ را صادر كرد. در سال ۱۹۴۱ سرهنگ تمام شد و كمى بعد فرماندهى تيپ ۳ ارتش را به دست آورد و به درجه سرتيپى رسيد.
در دسامبر سال ۱۹۴۱ آمريكا وارد جنگ جهانى دوم شد و آيزنهاور به عنوان استراتژى جنگى نقشه حمله به نيروهاى متحدين در اروپا را طراحى كرد. در ۱۹۴۲ با درجه سرتيپ تمام راهى اروپا شد تا رهبرى نيروهاى متفقين در اروپا را عهده دار شود. در زمان حضور در اروپا به استراتژى هاى خلاقانه خود توانست اقدام نيروهاى انگليس و كانادايى را به دست آورد و فرانسه از دست آلمان ها خارج شد. جنگ با فرماندهى او ادامه يافت. در ۷ مه سال ۱۹۴۵، آلمان تسليم شد و در آن زمان آيزنهاور ديگر يك ژنرال پنج ستاره بود.
پس از جنگ و در سال هاى ۱۹۴۸ تا ۱۹۵۰ به عنوان رئيس دانشگاه كلمبيا به كار مشغول شد. در سال ۱۹۵۱ به خدمت نظامى بازگشت و براى فرماندهى كل نيروهاى پيمان آتلانتيك شمالى _ ناتو _ راهى بروكسل شد. فشار زيادى براى كانديداتورى آيزنهاور براى انتخابات رياست جمهورى مطرح شد و در سال ۱۹۵۲ وى منصب خود در ناتو را تحويل داد تا به عنوان كانديداى جمهوريخواهان وارد انتخابات رياست جمهورى آمريكا شود.
در نوامبر سال ۱۹۵۲ با پيروزى مطلق در انتخابات پيروز شد و چهار سال بعد در ۱۹۵۶ براى دوره دوم نيز بى رقيب بود. چشم انداز او براى پيشرفت اقتصادى خيلى گسترده بود و بسيار تلاش كرد تا فضاى جنگ جهانى دوم را در سراسر دنيا از بين ببرد. در سال ۱۹۶۱ از خدمت ارتش بازنشسته شد و به همراه همسرش راه مزرعه خانوادگى خود در پنسيلوانيا را پيش گرفت. آيزنهاور در سال ۱۹۶۹ درگذشت و در كانزاس به خاك سپرده شد.
آيزنهاور از معدود رهبران نظامى بود كه توانسته بود قدرت غيرنظامى خود را نيز حفظ كرده و فارغ از فضاى خشك نظامى در يك محيط سياسى به كار بپردازد. تمركز آيزنهاور بر برنامه هاى عمرانى و رفاهى از او چهره اى ساخت كه در آن سال هاى پس از جنگ، مردم به واقع به آن نياز داشتند. تاثير آيزنهاور بر سياست داخلى آمريكا بيش از تاثير او بر سياست خارجى بود و كارنامه او در دوران خدمت نظامى به مراتب پررنگ تر از دوران رياست جمهورى او است.
Borna66
09-17-2009, 09:44 PM
سوء قصد به جان هيتلر
مهمترين سوء قصدی كه نسبت به جان هيتلر صورت گرفت ٬ سوء قصد 20 ژوييه سال 1944 ميلادي با نام رمز «عمليات والكايري» بود.
افرادي كه براي انجام اين سوء قصد هم پيمان شده بودند قصد داشتند با قتل هيتلر رژيم نازي را ساقط كرده و يك رژيم ديكتاتوري محافظه كار با احتمال برقراري دوباره حكومت سلطنتي را مستقر كنند.
آنها تصميم داشتند با غرب صلح كرده اما به جنگ با اتحاد شوروي ادامه دهند.
در ميان آنها افسران عاليرتبه اي از جمله كنت كلاوس فن استوفنبرگ ، رييس ستاد مشترك ارتش هاي داخلي مشاهده مي شدند.
او در افريقا در كنار مارشال رومل جنگيده بود و پس از يك جراحت شديد به آلمان بازگشته بود.
استوفنبرگ در روز سوءقصد ، كيف حاوي بمب را در نزديكي هيتلر و در زير ميزي مي گذارد كه در اطراف آن هيتلر و ژنرال هايش نقشه ها را بررسي مي كردند.
او سپس به بهانه يك تماس تلفني خارج شده و فورا عازم برلين مي شود تا پس از قتل هيتلر ارتش را به قيام دعوت كند.
اما پاي يكي از افسران به كيف مي خورد و او كيف را برداشته و آن را در فاصله دورتري قرار مي دهد.
هنگام ظهر وقتي انفجار رخ مي دهد ، ميز كنفرانس مانند يك حفاظ مانع از كشته شدن هيتلر شده و او فقط جراحتي سطحي مي بيند.
عاملان سوءقصد كه از سرنوشت هيتلر بي اطلاع بودند در به دست گرفتن قدرت ترديد به خرج مي دهند. استوفنبرگ در همان شب 20 ژوييه دستگير شده و به قتل مي رسد.
آدميرال ويلهلم كاناريس به اردوگاه مرگ فلوسنبورگ اعزام شده و در آنجا به دار آويخته مي شود.
در روز 14 اكتبر سال 1944 ميلادي ، مارشال اروين رومل كه با عاملان سوءقصد هم پيمان شده بود ، ناگزير به خودكشي مي شود اما با توجه به محبوبيت بسيار او هيتلر براي رومل مراسم تشييع جنازه رسمي و ملي برپا مي كند.
در مجموع دستكم 200 خانواده نظاميان اشرافي پروس توسط نازي ها كشته مي شوند.
هيتلر پس از اين انفجار دچار سنگيني گوش و رعشه مي شود که تا آخرين دقايق عمر آزارش ميداد. او ديگر هيتلر سابق نبود و به همه بدبين شده بود.
Borna66
09-17-2009, 09:44 PM
هيتلر
ادولف هيتلر در۲۰ اوريل۱۸۸۹ در اتريش بدنيا امد پدرش کارمند جزء گمرک بودو در موقعی که او ۱۳ سال داشت در گذ شت فوت پدر باعث شد که هيتلر از همان سال به کار بپردازد.
به دليل بی علاقگی به کاری ثابت از سال۱۹۰۸ تا ۱۹۱۲خود را به انجام کارهای متفرقه سرگرم کرد در همين سال جنگ جهانی اول اغاز شد و او در هنگ باواريا نام نويسی کرد
تا ۴ سال در ميدان جنگ بود و دلاوری هايی ازخود نشان داد تا اينکه دو مدال اهن گرفت در اثر مسموم شدن به وسيله گاز در بيمارستان بستری شد سه ماه بعد المان تسليم شدهيتلر سخت بر اشفت وتصميم گرفت چنانکه فرصتی بدست اورد انتقام بگيرد
به منظورشروع به ایراد نطق های پرشورعلیه ورسای ویهودی ها طرفداران بسیاری بد ست اورد و محبوب عام وخاص شد واین امر موجب نگرانی دولت المان شد و در سال 1923به زندان لاندزبرگ محبوس گردید او در همانجا کتاب نبرد من را نوشت او بعد از یکسال از زندان ازاد شد وگورینگ واشتراسروگوبلز به او پیوستند او در سال 1933 به کمک رییس جمهور وقت یعنی هیندنبرگ صدر اعظم المان شد .
و یس از رسیدن به مقام فوق در 18 ماه دیکتاتورمطلق المان شدو شروع بمبارزه با بیکاری ومسلح کردن المان پرداخت
درژانویه1937 منطقه سارراازفرانسه ودر 12 مارس1938 اتریش را ملحق ساخت ودر17مارس1938 چکوسلواکی هم طمعه او گردیدودر1سپتامبر1939 برای الحاق دالان دانتزیک که حقاًمتعلق به المان بود به لهستان حمله کردوبااین حمله جنگ جهانی دوم اغازشد.
هیتلر حزبی به نام ناتزی ایجاد کرد که در ایران بنام نازی شهرت داردناتزی خلاصه:حزب سوسیالیستی کارگری ملی المان است
هیتلر سازمان دهنده بزرگ.ناطقی پرشور و یک رهبر کم نظیر بوداز خوردن گوشت ونوشابه الکلی پرهیز میکرد وبه پوشیدن لباسهای گران قیمت بی علاقه بودبه زن علاقه نداشت وازدواج او با ابراون در پایان عمر به منزله نیشخندی به شکست در جنگ بود
************ ********* ********* ********* ********* ********* ********* ********* ********* **
دلایل آغاز جنگ
جنگ جهانی دوم به دلایل بسیاری آغاز شد. بعضی از اصلی تربن آن ها، بحران اقتصادی (http://fa.wikipedia.org/w/index.php?title=%D8%A8%D8%AD%D8%B1%D8%A7%D9%86_%D8 %A7%D9%82%D8%AA%D8%B5%D8%A7%D8%AF%DB%8C&action=edit) و تورم، درخواست غرامت جنگی (http://fa.wikipedia.org/w/index.php?title=%D8%BA%D8%B1%D8%A7%D9%85%D8%AA_%D8 %AC%D9%86%DA%AF%DB%8C&action=edit) از جمهوری وایمار (http://fa.wikipedia.org/w/index.php?title=%D8%AC%D9%85%D9%87%D9%88%D8%B1%DB% 8C_%D9%88%D8%A7%DB%8C%D9%85%D8%A7%D8%B1&action=edit) آلمان پس از جنگ جهانی اول. رکود اقتصادی و نیاز ژاپن به مواد اولیه بود که باعث ظهور و رواج اندیشه فاشیسم و ملی گرایی (http://fa.wikipedia.org/w/index.php?title=%D9%85%D9%84%DB%8C_%DA%AF%D8%B1%D8 %A7%DB%8C%DB%8C&action=edit)، ظهور اندیشه دیکتاتوری (http://fa.wikipedia.org/w/index.php?title=%D8%AF%DB%8C%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8% AA%D9%88%D8%B1%DB%8C&action=edit) و محدود کردن فکر و اندیشه شد.
جنگ جهانی اول به پايان رسيد، اما نظام سرمايهداری اروپا جنگ ديگری را آبستن بود. سرمايهداری اروپا از بازارهای پس از جنگ فربه شده بود. تنها چند ماه پس از جنگ جهانی اول بود که شوراهای انقلابی کارگری به ويژه در آلمان پديد آمده و شديداً طبقهی حاکم را نگران کرده بودند. به همين خاطر طبقهی حاکم آلمان به تسليح ميلشيای ارتجاعی همت گمارد تا «خطر» انقلاب را برطرف کرده و بتواند روسيه را از حمايت کارگران اروپا محروم نمايد. شوراهای انقلابی کارگری درهمکوبيده شدند و بحران اقتصادی (http://fa.wikipedia.org/w/index.php?title=%D8%A8%D8%AD%D8%B1%D8%A7%D9%86_%D8 %A7%D9%82%D8%AA%D8%B5%D8%A7%D8%AF%DB%8C&action=edit) بر جای ماند تا اين که در سال ۱۹۲۹ ميزان بيکاری به درجهای بیسابقه رسيد. اشتهای استعماری قدرتهای بزرگ سرمايهداری و رقابتهايشان هم در اين زمان به شدت تقويت شده بودند.
پیش زمینه جنگ
در آلمان چهار ميليون نفر بيکار بودند و از آن جايی که اين کشور مستعمره (http://fa.wikipedia.org/w/index.php?title=%D9%85%D8%B3%D8%AA%D8%B9%D9%85%D8% B1%D9%87&action=edit) نداشت، نمیتوانست محصولاتش را به فروش برساند. هیتلر سال ۱۹۲۵ در کتابی به نام نبرد من (Mein Kampf) اعلام کرد که بايد در فکر «فضايی برای حفظ موجوديت نژادژرمن» بود و بايد برای اين مهم «به شرق نگريست». او سپس برای به دست آوردن بازارهای جديد برای محصولات آلمانی مسئلهی نابودی «يهوديت (http://fa.wikipedia.org/w/index.php?title=%D9%8A%D9%87%D9%88%D8%AF%D9%8A%D8% AA&action=edit) – بلشويسم (http://fa.wikipedia.org/w/index.php?title=%D8%A8%D9%84%D8%B4%D9%88%D9%8A%D8% B3%D9%85&action=edit)» را مطرح نمود. اين تنها کارفرمايان آلمانی از قبيل زيمنس، باير، کروپ يا بُش نيستند که از نظرات هیتلر پشتيبانی کردند، و صندوقهای نازیسم را پر از پول و امکانات نمودند. کارفرمای فولاسازی تيسن ۱۰۰ هزار مارک طلا به نازیها داد و هیتلر سال ۱۹۳۳ به قدرت رسيد. ورث در کتابی که سال ۱۹۶۴ به نام (روسيه (http://fa.wikipedia.org/w/index.php?title=%D8%B1%D9%88%D8%B3%D9%8A%D9%87&action=edit) در جنگ، از استالينگراد (http://fa.wikipedia.org/w/index.php?title=%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%84%D9% 8A%D9%86%DA%AF%D8%B1%D8%A7%D8%AF&action=edit) تا برلين (http://fa.wikipedia.org/w/index.php?title=%D8%A8%D8%B1%D9%84%D9%8A%D9%86&action=edit))، منتشر نمود، چنين نوشت:«مبارزه با بلشويسم جهانی (http://fa.wikipedia.org/w/index.php?title=%D8%A8%D9%84%D8%B4%D9%88%D9%8A%D8% B3%D9%85_%D8%AC%D9%87%D8%A7%D9%86%DB%8C&action=edit) هدف اصلی سياست آلمان بود.» هیتلر سال ۱۹۳۹ به تاريخدانی به نام کارل بورکهاردت (http://fa.wikipedia.org/w/index.php?title=%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D9%84_%D8%A8%D9 %88%D8%B1%DA%A9%D9%87%D8%A7%D8%B1%D8%AF%D8%AA&action=edit) گفت:«هر چه من در نظر دارم برضد روسيه است. اگر غرب آن قدر احمق است تا اين موضوع را بفهمد، من مجبورم با روسها سازش کنم تا غرب را به صورت نظامی شکست دهم و سپس تجديد قوا کرده و اتحاد شوروی را نابود نمايم.» عملاً غرب در سال ۱۹۴۰ از پای درآمد و هیتلر یک سال بعد عليه شوروی وارد عمل شد.
جنگ در اروپا
آلمان در ۱ سپتامبر (http://fa.wikipedia.org/w/index.php?title=%DB%B1_%D8%B3%D9%BE%D8%AA%D8%A7%D9 %85%D8%A8%D8%B1&action=edit)، ۱۹۳۹ (http://fa.wikipedia.org/w/index.php?title=%DB%B1%DB%B9%DB%B3%DB%B9_%28%D9%85 %DB%8C%D9%84%D8%A7%D8%AF%DB%8C%29&action=edit) به لهستان حمله کرد، این تاریخ متداول آغاز جنگ جهانی دوم در غرب می باشد.
روز ۲۲ ژوئن ۱۹۴۱ عملياتی با نام رمز بارباروسا (http://fa.wikipedia.org/w/index.php?title=%D8%A8%D8%A7%D8%B1%D8%A8%D8%A7%D8% B1%D9%88%D8%B3%D8%A7&action=edit) آغاز گشت. پنج ميليون سرباز ارتش هيتلری (http://fa.wikipedia.org/w/index.php?title=%D8%A7%D8%B1%D8%AA%D8%B4_%D9%87%D9 %8A%D8%AA%D9%84%D8%B1%DB%8C&action=edit) (Wehrmacht) به شوروی حملهای برقآسا کردند. روز ۳ مارس همان سال هیتلر دستوری با اين مضمون صادر کرده بود:«تمام شوراها بايد نابود شوند، هر سرباز آلمانی که در اين راه قوانين بينالمللی جنگ را زيرپا بگذارد عفو و بخشوده میشود.»
ارتش فرانسه در سال ۱۹۴۰ فقط ۲۸ روز در برابر ارتش هيتلری دوام آورد و نابود گرديد. پس از اين شکست بود که روزنامهی آمريکايی نيويورک پست در شماره ۲۲ ژوئن ۱۹۴۱ نوشت:«بايد معجزهای به بزرگی نازل شدن انجيل روی دهد تا ارتش سرخ بتواند در مدت کوتاهی از يک شکست کامل رهايی يابد.» کمی بيش از يک ماه بعد، در ژوئيه، ارتش آلمان (http://fa.wikipedia.org/w/index.php?title=%D8%A7%D8%B1%D8%AA%D8%B4_%D8%A2%D9 %84%D9%85%D8%A7%D9%86&action=edit) در مقابله با ارتش سرخ ۲۰۰ هزار کشته داد و اين تعداد ۴ برابر کل کشتهشدگان اين ارتش در حملاتش در غرب بین سالهای ۱۹۳۹ و ۱۹۴۰ بود. در سال ۱۹۴۲ نبرد استالينگراد (http://fa.wikipedia.org/w/index.php?title=%D9%86%D8%A8%D8%B1%D8%AF_%D8%A7%D8 %B3%D8%AA%D8%A7%D9%84%D9%8A%D9%86%DA%AF%D8%B1%D8%A 7%D8%AF&action=edit) ۳۳۰ هزار سرباز آلمانی را کنار زد، در سال ۱۹۴۳ ارتش هيتلری ۵۰۰ هزارنفر را در نبرد کورسک (http://fa.wikipedia.org/w/index.php?title=%D9%86%D8%A8%D8%B1%D8%AF_%DA%A9%D9 %88%D8%B1%D8%B3%DA%A9&action=edit) معروف به نبرد تانک ها (http://fa.wikipedia.org/w/index.php?title=%D9%86%D8%A8%D8%B1%D8%AF_%D8%AA%D8 %A7%D9%86%DA%A9_%D9%87%D8%A7&action=edit) از دست داد. نخبگان اس اس (http://fa.wikipedia.org/w/index.php?title=%D8%A7%D8%B3_%D8%A7%D8%B3&action=edit) در اين زمان به کلی نابود شدند. ارتش سرخ موفق گرديد که 607 لشکر از 783 لشکر هيتلری را در تمام جبهه های جنگ نابود نمايد.
تاریخچه تدارک جنگ جهانی دوم
در قطعنامهای که روز ۱۹ دسامبر ۱۹۲۷ در پانزدهمين کنگرهی حزب کمونيست شوروی (http://fa.wikipedia.org/w/index.php?title=%D8%AD%D8%B2%D8%A8_%DA%A9%D9%85%D9 %88%D9%86%D9%8A%D8%B3%D8%AA_%D8%B4%D9%88%D8%B1%D9% 88%DB%8C&action=edit) تصويب شد، آمده است:«بايد احتمال حملهی نظامی به شوروی را در نظر گرفت.» اين تنها يک مصوبهی بیسرانجام برای کتابهای تاريخ نبود و دولت شوروی برای آن يک برنامهريزی دقيق کرد به طوری که ۱۵۲۳ کارخانه که سال ۱۹۴۱ با تهديد آلمان هيتلری روبهرو بودند به شرق کوههای اورال (http://fa.wikipedia.org/w/index.php?title=%DA%A9%D9%88%D9%87%E2%80%8E%D9%87% D8%A7%DB%8C_%D8%A7%D9%88%D8%B1%D8%A7%D9%84&action=edit) منتقل گشتند. استالين (http://fa.wikipedia.org/w/index.php?title=%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%84%D9% 8A%D9%86&action=edit) در سال ۱۹۳۷ تصميم گرفت تا صفوف حزب را پاکسازی و تصفيه کنند. گوبلز (http://fa.wikipedia.org/w/index.php?title=%DA%AF%D9%88%D8%A8%D9%84%D8%B2&action=edit) در سال ۱۹۴۳ گفت:«ما گمان میکرديم که استالين (http://fa.wikipedia.org/w/index.php?title=%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%84%D9% 8A%D9%86&action=edit) با اين کار ارتش سرخ را نابود میکند، اما عکس اين قضيه اتفاق افتاد. بلشويسم (http://fa.wikipedia.org/w/index.php?title=%D8%A8%D9%84%D8%B4%D9%88%D9%8A%D8% B3%D9%85&action=edit) قادر شده است تا تمام نيرويش را عليه دشمن خود به کار گيرد.» در ژوئن ۱۹۴۱ بود که حزب کمونيست شوروی (http://fa.wikipedia.org/w/index.php?title=%D8%AD%D8%B2%D8%A8_%DA%A9%D9%85%D9 %88%D9%86%D9%8A%D8%B3%D8%AA_%D8%B4%D9%88%D8%B1%D9% 88%DB%8C&action=edit) ۹۵ هزار تن را بسيج کرد، در ۱۹۴۳ اين حزب ۲ ميليون و ۷۰۰ هزار تن عضو داشت و تقريباً همين تعداد در سازمان جوانان بودند که در جبههها فعاليت داشتند. حزب کمونيست در مناطق اشغالی هم نيروهای پارتيزان را سازماندهی کرد. تعداد پارتيزانها يک ميليون نفر بود که در ۱۰۰۰ واحد مخفی متشکل شده بودند. يک آمريکايی به نام اورل هاريمان (http://fa.wikipedia.org/w/index.php?title=%D8%A7%D9%88%D8%B1%D9%84_%D9%87%D8 %A7%D8%B1%D9%8A%D9%85%D8%A7%D9%86&action=edit) در کتابی که سال ۱۹۷۵ به نام فرستاده ويژه (http://fa.wikipedia.org/w/index.php?title=%D9%81%D8%B1%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D8% AF%D9%87_%D9%88%D9%8A%DA%98%D9%87&action=edit) منتشر نمود، نوشت:«استالين (http://fa.wikipedia.org/w/index.php?title=%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%84%D9% 8A%D9%86&action=edit) از روزولت (http://fa.wikipedia.org/w/index.php?title=%D8%B1%D9%88%D8%B2%D9%88%D9%84%D8% AA&action=edit) اطلاعات بيشتری داشت، از چرچيل (http://fa.wikipedia.org/w/index.php?title=%DA%86%D8%B1%DA%86%D9%8A%D9%84&action=edit) واقعگراتر بود و از جنبههای مختلفی بهترين فرمانده جنگی بود.»
نتيجه جنگ
نتيجهی سياست تجاوزگرانه آلمان هيتلری در چهار سالی که از پی آمد ۲۵ تا ۳۰ ميليون کشته در شوروی بود، یعنی روزی ۱۷ هزار نفر. پنجاه درصد اين کشتهشدگان خارج از شرايط «عادی» جنگ جان خود را از دست دادند. به جز اينان، ۳ ميليون روس در اردوگاههای آلمان و به ويژه در اتاقهای گاز (http://fa.wikipedia.org/w/index.php?title=%D8%A7%D8%AA%D8%A7%D9%82%E2%80%8E% D9%87%D8%A7%DB%8C_%DA%AF%D8%A7%D8%B2&action=edit) از پای درآورده شدند. در بلاروس يک ميليون و ۸۰۰ هزار نفر در پی اشغالگری ارتش هيتلری کشته شدند و در لنينگراد (http://fa.wikipedia.org/w/index.php?title=%D9%84%D9%86%D9%8A%D9%86%DA%AF%D8% B1%D8%A7%D8%AF&action=edit) هم يک ميليون نفر قربانی ۹۰۰ روز محاصره گشتند. نتيجهی سياست جنگی آلمان هيتلری در چهار سالی که از پی آمد .۵ ميليون کشته در دنيا و تقسيم مجدد جهان بود.
پی آمد جنگ
پيروزی ارتش سرخ بر نازیسم و ارتش هيتلری (http://fa.wikipedia.org/w/index.php?title=%D8%A7%D8%B1%D8%AA%D8%B4_%D9%87%D9 %8A%D8%AA%D9%84%D8%B1%DB%8C&action=edit) تنها يک پيروزی برای مردم شوروی نبود، آثار آن در کشورهای غرب اروپا هم با نفوذ احزاب کمونيست در ميان مردم پديدار شد در سال ۱۹۴۶ نزديک به ۲۸ % به حزب کمونيست فرانسه رأی دادند. حزب کمونيست حتا در بلژيک در سال ۱۹۴۴ دوازده هزار عضو داشت و تعداد آنان يک سال بعد به ۱۰۳ هزار نفر افزايش يافت و از همين جا بود که طبقهی کارگر کشورهايی مانند ايتاليا، فرانسه، بلژيک و غيره توانستند دستاوردهای اجتماعی بسياری را مطالبه کرده و به چنگ آورند.
چند سال پس از پيروزی ارتش سرخ بر آلمان هيتلری جنبشهای رهايیبخش ملی (http://fa.wikipedia.org/w/index.php?title=%D8%AC%D9%86%D8%A8%D8%B4%E2%80%8E% D9%87%D8%A7%DB%8C_%D8%B1%D9%87%D8%A7%D9%8A%DB%8C%E 2%80%8E%D8%A8%D8%AE%D8%B4_%D9%85%D9%84%DB%8C&action=edit) شکل گرفتند و يکی پس از ديگر بر استعمارگران پيروز شدند.
نويسنده امريکا يی ارنست همينگوی (http://fa.wikipedia.org/w/index.php?title=%D8%A7%D8%B1%D9%86%D8%B3%D8%AA_%D9 %87%D9%85%D9%8A%D9%86%DA%AF%D9%88%DB%8C&action=edit) پس از پيروزی شوروی بر آلمان هيتلری در جنگ جهانی دوم نوشت: «هر انسانی که آزادی را دوست دارد بيش از طول عمرش به ارتش سرخ و شوروی سپاسگزاری بدهکار است.»
پایان جنگ
جنگ در اروپا پس از تسلیم آلمان نازی در ۸ می (http://fa.wikipedia.org/w/index.php?title=%DB%B8_%D9%85%DB%8C&action=edit)، ۱۹۴۵ پایان یافت، اما در آسیا و اقیانوس آرام تا بمباران اتمی (http://fa.wikipedia.org/w/index.php?title=%D8%A8%D9%85%D8%A8%D8%A7%D8%B1%D8% A7%D9%86_%D8%A7%D8%AA%D9%85%DB%8C_%D9%87%DB%8C%D8% B1%D9%88%D8%B4%DB%8C%D9%85%D8%A7_%D9%88_%D9%86%D8% A7%DA%A9%D8%A7%D8%B2%D8%A7%DA%A9%DB%8C&action=edit)هیروشیما و ناکازاکی (http://fa.wikipedia.org/w/index.php?title=%D9%86%D8%A7%DA%A9%D8%A7%D8%B2%D8% A7%DA%A9%DB%8C&action=edit) و بعد آن تسلیم ژاپن (http://fa.wikipedia.org/w/index.php?title=%D8%AA%D8%B3%D9%84%DB%8C%D9%85_%DA %98%D8%A7%D9%BE%D9%86&action=edit) در ۲ سپتامبر (http://fa.wikipedia.org/w/index.php?title=%DB%B2_%D8%B3%D9%BE%D8%AA%D8%A7%D9 %85%D8%A8%D8%B1&action=edit)، ۱۹۴۵ ادامه داشت.
چگونگی شرح مرگ مرسوم هیتلر
مرگ آدولف هیتلر به طور کلی مورد تایید می باشد. بر مبنای اظهارات برخی سران نازی در جریان دادگاه نورنبرگ، باورداشت عمومی در مورد پایان زندگی هیتلر اینست که او به اتفاق همسرش اوا براون با خوردن سیانور اقدام به خودکشی کرده اند و سپس طبق دستور خود هیتلر از قبل، جسد هر دو را کاملا سوزانده اند بطوری که نه به دست نیروهای متفقین بیفتد و نه هیچگونه اثری از آنها باقی بماند.
آدولف هیتلر رهبر حذب نازی آلمان در جنگ جهانی سرانجام پس از شکست نازیها در جبهه های جنگ برای اینکه ادامه زندگی را در آن شرایط بیفایده دانست با شلیک گلوله سلاح کمری اقدام به خودکشی کرد.
Germanizer
11-09-2010, 01:54 PM
سلام و خسته نباشید
دوستان یه منبع خیلی جالب درباره آدولف هیتلر و نازیسم ، به زبان فارسی هست به نام "انجمن نازیسم ایران" توصیه می کنم می خواین در مورد نازیسم و آدولف هیتلر بیشتر اطلاعات بگیرید (اطلاعات واقعی)و از حقیقتهای انها خبر دار بشین حتما به آنجا سر بزنید"www.irannazi.ir"
جدای از اعتقاداتشون مطالب خیلی خوبی دارن www.irannazi.ir/forum (http://germanizer.blogfa.com/www.irannazi.ir/forum).تخصصی درباره آدولف هیتلر و نازیسم بحث و پژوهش می کنند .
انجمن نازیسم ایران (http://www.irannazi.ir/forum)
warriorx
11-15-2010, 04:48 PM
دوستان گرامی یک تالار گفتمان هم وجود داره که در اون تمام افرادی که به تاریخ رایش سوم و جنگ جهانی دوم علاقه مند هستند می توانند آزادانه نظر دهند: www.realhitler.com/forum (http://www.realhitler.com/forum)
در این سایت چه طرفداران هیتلر و چه مخالفان هیتلر آزادانه به تبادل نظر می پردازند.
www.realhitler.com/forum (http://www.realhitler.com/forum)
دوستان قصد تبلیغ نبود. تنها قصد بر این بود که افرادی که به دنبال این سایت ها هستند با توجه به موضوع تاپیک راحت تر به این گونه سایت ها دسترسی پیدا کنند.
با تشکر
انجمن پژوهشی آدولف هیتلر (http://www.realhitler.com/forum)
(http://pnu-club.com/redirector.php?url=http%3A%2F%2Fwww.realhitler.com %2Fforum)
Powered by vBulletin™ Version 4.2.2 Copyright © 2025 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.