توجه ! این یک نسخه آرشیو شده می باشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمی کنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : مارشال دوگل و مارشال پتن - دیدار شاه ایران درسال 1961 با مارشال دوگل در فرانسه
Borna66
09-17-2009, 08:06 PM
«شارل آندره ماري دوگل» يا مارشال دوگل، آخرين فرانسوي از نسل نظاميان فرانسوي بود كه بر مسند قدرت نشست. آنكه همچون سلف قدرتمند خويش، ناپلئون بناپارت، از دل ناامني و بيثباتي سالهاي پس از جنگ به قدرت رسيد و وقتي در مسند نشست نه خوي نظاميگري را به كناري گذاشت و جامه سياستورزي پوشيد كه اين دو خوي را با يكديگر تركيب كرد تا جمهوري پنجم فرانسه را براي هميشه تثبيت كرده باشد. ژنرال دوگل در فضاي پس از جنگ جهاني دوم و آن هنگامي كه هراس از كمونيسم صورتي آشكار مييافت و فضاي جنگ سرد ميرفت كه شكل گيرد، فرانسه ضعيف شده در جنگ را به گونهاي هدايت كرد كه شبح سرخ راهي به اين سرزمين نيابد.
دوگل به جاي مارشال پتن كه او هم ژنرالي نظامي بود و البته در حكومتگري خوي نظاميگري را بر سياستورزي ارجح ميدانست، نشست. پايههاي حكومت چهارساله «ويشي» كه توسط مارشال پتن و در كوران جنگ جهاني دوم بنا نهاده شده بود، با پايان جنگ فروپاشيد و ژنرال دوگل با اين شعار از ميدان جنگ جهاني به كشور بازگشت: «كارهاي بزرگ تنها از مردان بزرگ ساخته است و مردان هنگامي بزرگ ميشوند كه بخواهند و اراده كنند» اينچنين بود كه در ميان سرگرداني مردم فرانسه خسته از جنگ دوگل به جاي پتن نشست و از او همانگونه استقبال شد كه چندي قبلتر از مارشال پتن. دوگل بر جاي پتن نشست و فرانسه پاي در جمهوري پنجم گذاشت و حكومتگري 22ساله ژنرال را مشاهده كرد. حكومتي كه از ابتدا با سياستورزي و فراخواني مردم به همهپرسي براي تشكيل مجلس موسسان آغاز شد و در ادامه نيز راه سياست را پي گرفت. چه آن هنگام كه دوگل راي مخالف مردم فرانسه اعمال به تغييرات مورد نظر او را در قانون اساسي ديد و به آساني پذيرفت و چه آن زمان كه نظر مردم فرانسه بر حكومتگري يك دوگل محدود قرار گرفت، ژنرال را با نشان دادن و به رخ كشيدن خوي نظاميگري كاري نبود كه دوگل براي تثبيت دموكراسي و جمهوري فرانسه به ميدان آمده بود.
Borna66
09-17-2009, 08:26 PM
او اگرچه آخرين بازمانده جناح راست نظامي فرانسه بود كه تا پيش از آن ناپلئون بناپارت، لويي ناپلئون و مارشال پتن را به صحنه حكومتگري اين كشور اروپايي عرضه كرده بود، اما خوي نظاميگري دوگل در عرصه حكمراني تعديل شد و تنها به گاه احتياج ژنرال شمشمير از نيام بيرون كشيد. با اين همه دوران حكومت 22 ساله ژنرال دوگل به آساني طي نشد. زماني در آغازين سالهاي قدرت يافتن بود كه اختلاف با احزاب سوسياليست، ژنرال را به استعفا كشانيد و زماني بعدتر در اوج جنگ با الجزاير بود كه ژنرال صفبندي مخالفين چپانديش جنگ را در خيابانهاي پاريس به چشم ديد و زماني ديگر اما در مي 68 بود كه حكومت جوانان شورشي فرانسوي، ميرفت تا لرزشي در پايههاي حكومت ژنرال ايجاد كند اما نه معترضين جنگ و نه جوانان عصيانگر فرانسوي، هيچكدام را اين توان نبود كه عرصه حكومتگري بر ژنرال مارشال دوگل تنگ كنند كه دوگل اگرچه خوي نظاميگري داشت، اما آن زمان كه در 1969 مردم فرانسه به او قهرمان جنگ جهاني، نجاتدهنده فرانسه از جنگ الجزاير و ثباتبخش كشور كه از حدود حريم قانوني خويش پا فراتر ميگذاشت و اختياراتي وسيعتر براي خويش پي ميگرفت، نه گفتند يك «دوگل محدود» را تقاضا كردند، او نيز سر تعظيم فرود آورد، فرداي همهپرسي استعفا كرد و مردم فرانسه را به مشاهده حيات حكومتگري ژنرالهاي فرانسوي دعوت كرد.
ژنرال دوگل اما در دوران حكومت خويش اثبات كرد كه اگر خوي نظاميگري را با قدرت سياستورزي تلفيق نميكرد چه بسا طومار دولتدارياش خيلي زودتر به هم ميپيچيد. او به گاه اضطرار لباس نظامي بر تن كرد و امنيت را به خيابانهاي فرانسه بازگرداند و به گاه احتياج، جامه تعقل پوشيد و ثبات را به سياست فرانسه تحميل كرد. او با زيركي آن هنگام كه مردم فرانسه خسته از شورشهاي خياباني به دنبال ملجايي براي امنيت ميگشتند، زبان تهديد گشود و امنيت و آرامش را به فرانسه بازگرداند و با درايت آن هنگام كه طرحهاي سياسياش مخالفت مردمي را در مقابل ديد، جانب استعفا گرفت تا در ذهن تاريخي مردم فرانسه همچنان ژنرال دوگل باقي بماند.
دوگل آخرين فرمانده از نسل فرماندهان نظامي فرانسه بود كه هم ميدان جنگ را تجربه كردند و هم ميدان سياست را. از نسل نظامياني كه بر شانههاي مردم به قدرت رسيدند و البته با خاطرهاي نهچندان تلخ جانب حكومتداري رها كردند. با اين همه اما ژنرال مارشال دوگل يك تفاوت عمده با اسلاف خويش داشت. او جمهوري فرانسه را براي هميشه قوام بخشيد و اين كشور سرگردان اروپايي را بر مسير حركت هموار سوار كرد و آنگاه خويش از اسب پياده شد. ميتوان بر دوگل خرده گرفت و كاستيهاي سياستورزياش را گوشزد كرد اما نميتوان بر اين حقيقت چشم بست كه دوگل راه دشوار دموكراسي فرانسوي را براي هميشه هموار كرد.
Borna66
09-17-2009, 08:27 PM
آنری فیلیپ بنونی عمر ژوزف پتن (۱۸۵۶-۱۹۵۱) که بیشتر بنام مارشال پتن مشهور است ژنرال فرانسوی و قهرمان جنگ اول جهانی بود که بخاطر قبول ریاست حکومت ویشی در جنگ جهانی دوم به خیانت متهم و محکوم شد.
او در ۱۸۷۶ به ارتش فرانسه پیوست و تحصیلات نظامی خود را در مدرسه نظامی سن سیر و مدرسهعالی جنگ پاریس انجام داد. در جنگ جهانی اول از خود قابلیت زیادی نشان داد و در نبرد وردون پیروز شد. او را از آن پس «نجاتبخش وردون» مینامیدند. در ۱۹۱۷ فرمانده کل نیروهای فرانسه شد و در ۱۹۱۸ لقب «مارشال فرانسه» گرفت. پس از پایان جنگ وزیر دفاع و وزیر مشاور شد. در جریان قدرت گرفتن نازیها در آلمان، پتن از هواداران سیاست مدارا با آلمان بود.
پس از شکست فرانسه از آلمان نازی، مارشال پتن رئیس دولت ویشی شد. پس از جنگ جهانی دوم، به جرم خیانت به کشور، به اعدام محکوم شد که این حکم توسط ژنرال دوگل تبدیل به حبس ابد شد.
Borna66
09-17-2009, 08:27 PM
دولت ویشی
به حکومت فرانسه در زمان بین ۱۹۴۰ (شکست از آلمان نازی) و ۱۹۴۴ (آزادسازی فرانسه توسط متفقین و نیروهای مقاومت) گفته میشود. ریاست این دولت بر عهده مارشال پتن بود. پس از جنگ، مارشال پتن به جرم خیانت به کشور، به اعدام محکوم شد که این حکم توسط مارشال دوگل تبدیل به حبس ابد شد.
Borna66
09-17-2009, 08:27 PM
در سال 1968 دانشجویان فرانسه به رهبری شخصی به نام کوهن بندیت علیه دوگل به مخالفت برخاستند .
«كوهن بنديت» فرزند يك وكيل يهودي آلماني بود كه در زمان رايش سوم (عصر هيتلر) به سال 1933 به فرانسه گريخت و در فرانسه به دانشگاه رفت و رهبر گروه دانشجويان آنارشيست شد و در مه 1968 هنگامي كه در برابر دوربين تلويزيون فرانسه پليس اين كشور را تقبيح كرد، به يك اسطوره تبديل شد. رهبر كمونيستهاي فرانسه يعني ژرژ مارشه كه از دانشجويان دل خوشي نداشت، كوهن بنديت را با عنوان يهودي آلماني سرزنش كرد. روز بعد دانشجويان به خيابانها ريختند و فرياد برآوردند ما همه يهودي آلماني هستيم !
Borna66
09-17-2009, 08:28 PM
مارشال دوگل را بايد موثرترين و نام آورترين رييس جمهوري فرانسه در قرن بيستم دانست. رفتارهاي سياسي و شخصي«شارل آندره ماري دوگل»يا همان مارشال دوگل معروف، طي دوران حاكميت وي بر عرصه سياست فرانسه، به گونه اي بر جامعه سياسي اين كشور تاثيرگذار بود كه از آن به عنوان مكتب «گليسم» ياد مي شود، مكتبي كه امروز، 37 سال پس از درگذشت دوگل هنوز آموزه ها و اصول آن برجامعه و سياست فرانسه موثر است و حتي رييس جمهوري چون نيكولاس ساركوزي خود را اول رييس گليست ها مي داند و بعد رييس جمهوري فرانسه.
اولين نشاني كه فرانسوي ها از حضور دوگل در عرصه ملي به ياد دارند، افسري ارشد و ميهن پرست است كه باوجود اشغال فرانسه توسط نازي ها و تسليم شدن تمامي دولتمردان و ژنرال ها، تن به تسليم نمي سپارد و به هجرت سياسي به لندن تن مي دهد تا «پرچم مقاومت» را برافرازد. دوگل در اين دوران رفتاري مصلحت انديشانه دارد، هنگامي كه او از شر نازي ها به انگليسي ها پناه مي برد. پناه بردن از حمله ژرمن ها - كه هنوز جامعه فرانسه در سال 1940 خاطره تهاجم آن ها به رهبري بيسمارك به پاريس در 1871 و سپس نبرد وردن در جنگ جهاني اول را از ياد نبرده بود - به دامن چرچيل و انگلوساكسون هايي كه آن ها نيز اگر بيش تر از ژرمن ها با فرانسوي ها نجنگيده بودند، كم تر از آن ها خاك فرانسه را اشغال نكرده بودند.
با وجود اين، دوگل حتي همان زماني كه هنوز جنگ جهاني دوم و اشغال فرانسه خاتمه نيافته بود، «جوهر ناسيوناليسم فرانسوي» خويش را عيان ساخت. به محض آن كه، الجزاير مستعمره ديرينه فرانسوي ها در شمال آفريقا، در نبردي تعيين كننده از كنترل ارتش تهاجمي سردار بزرگ آلمان ها فيلد مارشال رومل خارج شد، دوگل بار «فرانسه آزاد» را بر دوش كشيد و به الجزيره رفت و چنين استدلال كرد كه اكنون در خاك فرانسه ايم. هنگامي كه جنگ پايان يافت دوگل نماد فرانسه آزاد و مقاومت بود و ژنرال پتن نماد ذلت پذيري و سازش. پتن محاكمه شد و دوگل رييس جمهور.
باوجود اين عقبه با شكوه و پرافتخار، كارنامه او بي لكه و ننگ نبود.دوگل به عنوان وارث استعمار فرانسه به در بند بودن ويتنامي ها و الجزايري ها، هم ايمان داشت و هم مجبور بود كه بار بدنامي اين ميراث كهن در ماوراء بحار را بر دوش كشد.
چنين بود كه او در ويتنام و الجزاير دستور مرگ صادر كرد، مگر روزي كه در «دين بين فو» «دژ استعمار» در برابر «حمله استقلال طلبان» فرو ريخت و چند سالي بعد نيز مجبور شد كه الجزيره را با سابقه اي 120 ساله از حاكميت فرانسوي واگذارد و در برابر انقلابيون الجزايري سرتسليم فرو آورد.شايد همين واقعيات ويتنام و الجزاير بود كه اندك اندك او را به اين باور رساند كه ژنرال محبوب فرانسوي ها در پايان جنگ جهاني دوم اگر از فهم تحولات جهان بازبماند، نبردها را يكي پس از ديگري خواهد باخت. خواه در خيابان هاي الجزيره و خواه در خيابان هاي پاريس در برابر موج اعتراضات دانشجويي اواخر دهه 60.
اما آن چه كه امروزه اعتبار دوگل و ماندگاري و نهادينه شدن گليسم را در جامعه فرانسه و نزد فرانسوي ها باعث شده، تعظيم دوگل در برابر خواست مردم بوده; خواه مردم استقلال خواه الجزيره، خواه مردمي كه در پاريس ديگر دوگل را مرد زمانه خويش نمي دانستند.راز اين كه امروز شيراك و ساركوزي بر راه او پاي مي فشارند و گام برمي دارند، در اين است كه دوگل سرد و گرم چشيده در جنگ و سياست، پيام مردم را فهميد و رفت تا «جمهوري پنجم» بماند.
Powered by vBulletin™ Version 4.2.2 Copyright © 2025 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.