PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده می باشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمی کنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : فلسفه امپریالیزم جهانی



Borna66
09-17-2009, 03:53 PM
امپریالیزم ، نماد وتعین تاریخی کفر وکبروستمگری بشربرروی زمین است وعمری به اندازه عمربنی آدم دارد.نخستین امپریالیزم بالقوه همانا قابیل فرزندآدم ابوالبشر بود که ازفرط کبر وبخل خود به ناحق بواسطه نخستین ابزار واسلحه خود که گویا چماقی بودبرسربرادرش هابیل کوفت واورابه قتل رسانید.
این سلطه گری درطول تاریخ بواسطه رشد ابزاروتسلیحات استمراریافت ونهایتابااختراع تسلیحاتی که بتواند به ناگاه کل جهان رانابودکند،مبدل به امپریالیزم جهانی شد.
امپریالیزم دارای دوجنبه است : باطنی وظاهری !جنبه باطنی آن همان کفروکبربشر است که بواسطه تسلیحات تحقق ظاهری می یابد . پس تسلیحات امحای جمعی که محصول رشد تکنولوژی است صورت بیرونی امپریالیزم راتحقق می بخشد .
ومی دانیم که ابزارسازی برای تولیداسلحه گام به گام وتوأمان پدید آمده است وهمواره پیشرفته ترین علوم وفنون ابزار سازی بشر در خدمت تسلیحات بوده است همانطور که امروزه نیز چنین است وازهر کشف واختراع نوینی ، نخستین چیزی که پدید می آید یک اسلحه جدید است : اسلحه اتمی، لیزری ، میکروبی ، شیمیائی ، جاسوسی ، شکنجه گری و..... وحتی اسلحه روانی وتبلیغاتی رسانه ای .
اصولا ذات علوم مادی وفنون ابزار سازی وتولیدی برصفت کفر وکبروحرص وبخل وسلطه وستمگری قرار دارد. به همین دلیل اسلحه انبیا واولیای خدا اساسا قدرت وحی ومعجزه وکرامات ودعا بوده است . به همین دلیل بقول رسول اکرم(ص)«مومنان لشکریان دعا هستند».
لذا شاهدیم که پیدایش وبقای امپریالیزم همواره بر قدرت ویرانگری ونابودسازی حاصل از تکنولوژی قرارداشته است . به همین دلیل آنچه که آمریکا را مبدل به سرکرده امپریالیستهای جهانی نمود قدرت بمب اتمی بود که برای نخستین بار درژاپن منفجرشد . این بزم جهانی وتولد جهانی امپریالیزم آمریکا بود که از ویرانه جهانی امپریالیزم بریتانیا سر برآورد .
ازآنجا که صفت کفروکبر وسلطه در هر بشری کمابیش حضوردارد لذافقط بایستی جنبه بیرونی امپریالیزم را مدنظر قرار داد تا فلسفه امپریالیزم درک شود وآن تکنولوژی وبرتری علمی – فنی خاصه درتسلیحات است . لذا شاهدیم که امپریالیزم به لحاظ ایدئولوژیکی همان مکتب اصالت تکنولوژی است یعنی تکنولوژیزم ! ولذاشاهدیم که تکنولوژی پرستی وگرایشات امپریالیستی امری واحد است . فی المثل شاهدیم که حامیان جهانی آمریکا عملا پرستندگان تکنولوژی هستند ونیزاینکه همه پرستندگان تکنولوژی دارای قوه امپریالیستی بالفعلی می باشند ودر سودای جهانخواری وسلطه جهانیند .
وامااگرامروزه شاهدیم که در پس پرده امپریالیزم جهانی غرب پدیده ای بنام صهیونیزم قرار دارد که به مثابه قلب امپریالیزم آمریکاست بدان دلیل است که صهیونیزم ادامه تاریخی مکتب سامری است که مهندسی زبردست بود وتوانست گوساله ای بسازد که گویاازخودصدائی تولیدمی کرد وبدین وسیله تقریبا همه بنی اسرائیل رادرغیاب حضرت موسی به پرستش آن گوساله ناطق (مثل ربات ) کشانیدوکافر نمود . کلا این جناح ازبنی اسرائیل در ساختار پس پرده تمدنها وامپراطوریهای یونانی ورومی نیز همواره حضور داشتند وعلوم وفنون سلطه را به حکام وامپراطوران وقت میدادند . همانطور که در جریان محاکمه حضرت مسیح نیز دیدیم که چگونه امپراطور روم به پیروی از منویات روحانیون بنی اسرائیل حکم قتل مسیح را صادر نمود و در واقع از خدمات این قوم ضاله تشکر کرد. حضور این شاخه از بنی اسرائیل را حتی در دربار شاهان قدیم ایران هم شاهدیم همانطور در پس پرده خلفای بنی امیه و بنی عباس.
و نیز می دانیم آنچه که امپریالیزم آمریکا را بر عریکه قدرت یکه تاز جهانی نشانید بمب اتمی بود که به یاری و تشویق و تلاشهای حیرت آورآبرت انیشتن در کاخ سفید ممکن شد و خود ایشان به عنوان یک یهودی سرگردان از پدران دانش اتمی و بمب اتمی محسوب می شود هر چند که تا پایان عمرش غرق در حسرت و ندامت و افسردگی شد.
نخستین کتاب علمی که در باره ماهیت امپریالیزم نوشته شد توسط لنین رهبر انقلاب شوروی بود.او براستی نشان داد که امپریالیزم سر برآورده از قدرت تکنولوژی مدرن خاصه در عرصه اتوماسیون است که این قدرت جهانی در دست سرمایه داران جهانخوار و بیرحم قرار گرفته و بشریت را به بردگی می کشاند و لذا این قدرت بایستی به دست خلق سپرده شود تا خدمتگزار بشریت و مایه سعادت ابدی گردد.ولی لنین درک نکرده بود که ذات تکنولوژی جهانخوار و ضد بشر است و فرقی ندارد که در دست چه کسانی باشد.تجربه هفتاد ساله انقلاب روسیه ثابت کرد که نگرش مارکسیستی درباره عدالت ذاتا دچار خطایی بزرگ است که حاصل عدم معرفت کافی درباره دانش و تکنولوژی می باشد.تکنولوژی دارای ذات اراده به ظهور قدرت مادی و سلطه بر جهان و بی اراده ساختن بشریت است. دانش و تمدن و تکنولوژی اروپایی دارای سه عنصر تاریخی است که هر سه لا مذهب و بلکه ضد مذهب بوده اند که این سه عنصر پدید آورنده نظام امپریالیزم تلقی می شوند: یونانیت بت پرست، یهودیت منافق و نهایتا دانش پدید آمده در نظام امپراطوری خلفای بنی عباس که به غلط موسوم به تمدن اسلامی است.عداوت یونانیت با حکمت سقراطی ، عداوت روحانیت منافق یهود با دین موسی و عداوت دستگاه بنی عباس با دین محمد(ص) کاملا بدیهی است. این سه دانش و تمدن در اروپا مولد امپریالیزم مدرن جهانی گشته است که نقش تمدن بنی عباس در تمدن قرون وسطی اروپایی از عناصر بسیار سرنوشت ساز و تعیین کننده بوده است و از عوامل درجه اول ختم قرون وسطای اروپا و آغاز رنسانس است که دانش جدید را پدید آورد و سرمایه داری مدرن را و نهایتا امپریالیزم را.
و امروزه شاهدیم که زیر بنای مادی امپریالیزم چیزی جز تکنولوژیزم نیست و زیر بنای فرهنگی آن هم چیزی جز "آزادی" نیست، آزادی بی قید و شرط اراده . و تکنولوژی بستر تعین و ظهور این اراده به آزادی بی قید و شرط نفس بشر است:اراده به جهانخواری و حاکمیت مطلقه بر جهان. این همان اراده به خدا شدن است که عین کفر است.و لذا اساس اعتقادی امپریالیزم هم جبرا لا مذهب و بلکه ضد مذهب است و دشمنی جز مذهب و اخلاق دینی نمی شناسد که البته امروزه جز در جهان اسلام یافت نمی شود.پس تضاد امپریالیزم با اسلام یک تضاد ذاتی است مثل تضاد کفر و دین.
امپریالیزم فلسفه ابلیس در بشر است و تکنولوژیزم نیز ابلیسیت نفس بشر است . تکنولوژیزم به معنای پرستش بی قید و شرط تکنولوژی به عنوان هدف و ارزش آرمانی است که هر ارزش دیگری را یا نابود می کند و یا به خدمت می گیرد.
امپریالیزم که در عرصه اتوماسیون و تکنولوژیهای برتر مثل نانوتکنولوژی و بیو تکنولوژی و ژنتیک و فیزیک ذره ای و کوانتومی و لیزر پا به ماهیت نوینی گذاشته است که به نئو امپریالیزم معروف است و داعیه حکومت واحد جهانی را دارد عرصه ظهور دجال آخرالزمان است که زمینه ظهور ناجی آخرالزمان می باشد و به جنگ جهانی بین این دو منجر می شود که رویارویی امام و تکنولوژی است.
افسون تکنولوژِی و معجزات حاصل از آن عین معجزات دجال آخرالزمان است که در روایات اسلامی به وفور آمده است که اکثریت بشریت را مدهوش و دیوانه می سازد و به پرستش مالیخولیایی می کشاند .
امپریالیزم عرصه ظهور کفر جهانی است که براستی خود صاحب معجزاتی فزاینده می باشد و کوس اناالحق می زند که ماده اش تکنولوژی است و معنایش هم آزادی و دموکراسی که نعل وارونه اشد اصالت و بردگی می باشد .زیرا آزادی تکنولوژیکی قلمرو به غارت رفتن اراده و روح انسان است و این غایت مکر و فریب ابلیس است که از آستین تکنولوژیزم و امپریالیزم بیرون آمده و با فریب آزادی و دموکراسی اراده بشر را قبض می کند و از او بعنوان آخرین ماده اولیه ماشین امپریالیزم استفاده می کند : ماشین آدم خوار!
دکتر علی اکبر خانجانی