PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده می باشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمی کنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : قوم باستانی سکاها



Borna66
09-16-2009, 12:45 AM
گذری تاریخی بر قوم باستانی سکاها

سرزمین ائیریان باستان شاهد ظهور و حضور اقوام و تمدنهای مختلفی در دامان پرمهر خود بوده است/یکی از این تمدنهای غرور افرین در ایران باستان قوم سکاها میباشد که دسته‌ای از مردمان کوچ‌نشینی بودند که محل زندگی آنان از شمال به دشت‌های جنوب سیبری، از جنوب به دریای خزر و دریاچه آرال، از شرق به ترکستان چین و از غرب تا رود دانوب می‌رسید. سکاها مردمانی جنگجو بودند و گهگاه به سرزمین‌های همسایه خود یورش می‌بردند. سکاها از شاخه‌های‌ نژاد هند و اروپایی‌ بودند که‌ همواره‌ در تاریخ‌ قدیم‌ ایران‌ خودنمایی‌ می‌کردند.سَکَ یا سَکا نامی است که در منابع قدیمی برای سکاهایی که از طرف آسیای میانه با ایرانیان سروکار داشتند، به کار رفته است. سکاها یا سک‌ها در زبان‌های‌ اروپایی‌ به‌ سیت‌ معروف هستند.
saka از شاخه‌های دیگر ایرانی باستان زبان سکایی است. سکاها قومی ایرانی بودند که در بخش شمالی پشته ایران جای داشتند. نام این قوم در زبان فارسی باستان چنان‌که در کتیبه‌های هخامنشی نگاشته شده است، saka و در زبان آشوری ishguza و در زبان یونانی skuthai ثبت شده و همین واژه است که در برخی از زبان‌های اروپایی امروز به گونه‌ی scythe نوشته می‌شود. شگفت این است که نویسندگان ایرانی آن را از روی املا و واگفت اروپایی گاهی اسکیث و گاهی سیت می‌نویسند.
مردمانی که در اروپای شرقی سکنی داشته‌اند، در کتب هرودوت موسوم به سکیث می باشند. این نام از این جهت به این مردمان داده شده بود که سکیث در زبان یونانی به معنای پیاله است و این افراد همیشه پیاله‌ای با خود داشتند.به دقت معلوم نیست سکاها خود را چگونه می‌نامیدند، اما ظن قوی می‌رود که اسم آنها همان سَکَ یا سَکا یا چیزی نزدیک به آن بوده، چرا که ایرانیان آنها را به این شکل می نامیدند و هرودوت نیز در مورد سکاهای اروپایی گفته که آن‌ها خود را سکُلُت (Scolot) می‌نامند.
سکا‌ها‌ در آغاز به‌ اتفاق‌ اقوام‌ دیگر هند و اروپایی‌ در یک‌ جا می‌زیستند و بعدها به‌ نقاط‌ دیگر مهاجرت‌ کردند. مهاجرت‌ اقوام‌ سکایی در دوران‌ مهاجرت‌های‌ بزرگ‌ هند و اروپایی انجام شد. بعضی‌ از قبایل‌ آریایی‌ از یک‌ سو با سکاهای‌ اروپا و از سوی‌ دیگر با اقوام‌ هندی‌ و ایرانی‌ رابطه‌ی‌ خویشاوندی‌ داشتند، جلگه‌های‌ جنوب روسیه‌ را ترک‌ گفته‌، عده‌ای‌ به‌ طرف‌ کوه‌های اورال‌ و گروهی‌ به‌ سمت‌ سیردریا یا جیحون‌ رفتند. آنها پس‌ از گذشتن‌ از کوه‌های‌ تیانشان‌ وارد سرزمین‌ کاشغر شده‌، از آنجا سراسر ترکستان‌ شرقی‌ و دره‌های‌ کوتچه‌ و قره‌چار و توئن‌ هوانگ‌ را تا کانسور به‌ تصرف‌ درآوردند و با خاک‌ چین‌ همسایه‌ شدند.
پراکنده‌ شدن‌ قوم‌ سیت‌ یا سک‌ در نواحی‌ مزبور در زمره‌ی‌ آخرین‌ جنبش‌ها و مهاجرت‌های‌ قبایل‌ آریایی‌ است‌ که‌ پس‌ از مهاجرت‌ سایر اقوام‌ هند و اروپایی‌ انجام‌ گرفته‌ است‌ و از آنجا که‌ قبایل‌ مزبور بت‌ پرست‌، بدوی‌ و صحرانشین‌ بودند، موجبات‌ مزاحمت‌ دیگر اقوام‌ آریایی‌ از جمله پارسها و مادها را فراهم‌ می‌آوردند. گرچه‌ در اوستا از سکاها سخن‌ نرفته‌ است‌، ولی‌ از آن‌ اقوام‌ آریایی‌ یاد شده‌ که‌ همواره‌ دولت‌های‌ اوستایی‌ نظیر پیشدادیان‌ و کیانیان‌ را مورد فشار و تاخت‌ و تاز قرار می‌دادند. در داستان‌هایی‌ از اوستا که‌ از افراسیاب‌ و تورانیان‌ و ارجاسب‌ و غیره هم‌ سخن‌ رفته‌‌، به‌ قوم‌ سک‌ها نیز اشاره‌ شده‌ است‌. آشوری‌ها برای‌ اولین‌ بار بین سال‌های ۷۵۰-۷۰۰ پیش‌ از میلاد از سکاها سخن‌ رانده‌اند.در روزگار مادها سکاها بارها به مرزهای ایران تاختند. آنها گاه با آشور هم‌پیمان می‌شدند و زمانی زیر فرمان خود مادها با آشوریان می‌جنگیدند. به دنبال حمله‌ی مجدد آشور به مادها، خشتریته برای پایان دادن به حملات آشور با ماننا و سکاها پیمان دوستی بست و عملاً با آشور وارد جنگ شد. در حدود سال ۶۵۰ پ. م. پادشاهی ماد دولت بزرگی در ردیف ماننا و اورارتو و عیلام بود. بعد از سکاها، کیمری‌ها (یکی دیگر از قبایل صحرانشین شمال قفقاز) به منطقه‌ی شمال غرب ایران حمله کردند و در سر راه خود، دولت اورارتو در غرب دریاچه ارومیه و شرق آناتولی را نابود کردند.
هووخشتره، بزرگترین پادشاه ماد در ده سال اول حکومتش موفق شد که رابطه‌اش را با پادشاه سکاها، پروتوثیس، به اتحاد متقابل تبدیل کند. هووخشتره ارتشش را به دو بخش پیاده نظام مجهز به نیزه و سواره نظام تیرانداز (شکلی که از سکاها آموخته بود) تقسیم کرد و دولت نیرومندی در ماد تشکیل داد. در روزگار هووخشتره، پس از انقیاد سکاها در ماد، گروهی از سکاها را به غرب ماد کوچ دادند و این سرزمین را به نام آنان سکزی یا ساکز خواندند که اکنون به سقز معروف است.در فرهنگ شاهنامه، ذیل کلمهٔ سگسار آمده است: «از مرز و بوم‌هایی که داهیان در آن جای گرفتند». و راجع به داهیان در ذیل کلمهٔ سکزی می‌خوانیم: «... داه گروهی بودند از آرین که در دشت خوارزم جای گرفتند و پس از آن در کنار جنوبی دریای خزر جایگیر شدند. از ... آنان مردم بستوه آمدند. پادشاه ایران گروه داه را پراکنده ساخت. یکدسته از آنان را به زابلستان کوچانید و آنان را سکزی خواندند ... و دشت خوارزم داهستان نامیده شد که مخفف آن دهستان است و اکنون به دهستان معروف است و یکدسته از گروه داه را در زمینی جای دادند در طبرستان ...».به این ترتیب می توان گفت سنگسر که در نواحی جنوبی دریای خزر قرار دارد جزئی از سگسار باستانی است و سنگسری‌ها از بازماندگان داهیان و با مردم سیستان (سجستان) و خوارزمیان قدیم از یک نژاد می‌باشند و نیز نام سنگسر از نام همین قوم و واژه‌ی سگسار گرفته شده است.با آغاز کار هخامنشیان درگیری‌های مرزی با سکاها دنباله داشت. با گذشت زمان گروهی دیگر از سکاها را به جنوب شرقی ایران کوچاندند و این سرزمین را به نام خود آنان ******تان یا (سیستان) خواندند. دسته‌های بسیاری از آنان به شاهنشاهی هخامنشی پیوستند و به عنوان سرباز برای آنان جنگیدند. از نامدارترین آنها می‌توان از سکاهای تیزخود نام برد.در یکی از همین درگیری‌های مرزی کورش بزرگ بنیادگذار هخامنشیان در نبردی با گروهی از سکاهای خاوری به نام ماساژت‌ها کشته شد. داریوش بزرگ دیگر پادشاه هخامنشی برای تنبیه سکاها تا مرکز اروپا پیشروی کرد.http://pnu-club.com/imported/2009/09/2437.jpg (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AA%D8%B5%D9%88%DB%8C%D8%B1:Scythian_Warriors.j pg)

Borna66
09-16-2009, 12:45 AM
زبان سکایی





سکاها از هزارهٔ اول پیش از میلادمسیح تا هزارهٔ اول میلادی،منطقهٔ وسیعی را از کناره‌های دریای سیاه تا مرزهای چین در تصرف داشتند.از زبان قدیم آنها نوشته‌ای بر جای نمانده‌است، اما از زبان سکاهای مغرب که در کنارهٔ دریای سیاه و جنوب روسیه زندگی می‌کرده‌اند تعدادی واژه در کتاب‌های یونانی و لاتین باقی مانده‌است. چند نمونه از واژه‌های سکایی غربی عبارت‌اند از:

arvant:تند و سریع
aspa:اسب
atar:آذر
carma:چرم
gausa:گوش
hapta:هفت

Borna66
09-16-2009, 12:46 AM
قبایل داها از تمدن سکاها
داها، دها، داه، داهه یا دَهه نام گروهى از مردم ایرانی و شعبه‌اى از قبایل سکائى بوده‌اند و در طرف شرقى دریای خزر سکنى داشته‌اند و بنام آنان در تاریخ ایران تا حمله? عرب برمی خوریم. داه‌ها با ماساگت‌ها و دیگر قبایل صحرانشین و یا اسکان‌یافته آسیای میانه مربوط بودند. چون از زمانهاى بسیار قدیم از سواحل سیردریا تا صحراهاى جنوبی روسیه محل قبایل ایرانی چادرنشین بوده است از اینرو داهه‌ها از این قبایل بشمار می‌آیند.

کورش بزرگ در آخرین جنگهاى خود با ماساگت‌ها در زدوخورد بوده است و سرانجام بدست آنان کشته شده است. آدین مورخ یونانى قرن اول م. در جزو لشکریان داریوش سوم هنگام جنگ با اسکندر از سواران تیرانداز داهه نام می برد. پَرنی‌ها یکی از قبیله‌های اتحادیه قبایل داه بودند و شاهان اشکانی ایران نیز تبارشان به پرنی‌ها می‌رسد. پرنی‌ها در پایان سده چهارم پ.م. از بقیه قبایل داه جدا شده و به سوی غرب و ناحیه دریای خزر مهاجرت کردند. احتمال ارتباطى میان نام آنان و ناحیه? داهستان یا دهستان می رود.

شاهان پارت در لحظات دشوار جنگ معمولاً از دسته‌جات جنگی و عشیرتی قبایل داه استفاده می‌کردند

Borna66
09-16-2009, 12:46 AM
آتیا

آتیا یا آتئاس (۴۲۹-۳۳۹ (پیش از میلاد)) برپایهٔ بنمایه‌های یونانی و رومی بزرگترین پادشاه سکائیه بود که در نبرد با فیلیپ دوم مقدونی در ۳۳۹ پیش از زایش مسیح جان باخت و امپراتوریش نیز از میان‌رفت.

همبستگی سکاها

می‌نماید که آتیا در نزدیک به ۴۰۰ پیش از زایش پادشاهان سه‌گوشهٔ سرزمین سکاها را کنارزده و خود نیروی یکهٔ سراسر سرزمین سکاستان شده باشد. تا دههٔ ۳۴۰ پیش از میلاد او همه قبیله‌های سکایی را از دانوب تا مرداب‌های میوتی هم‌پیمان نموده‌بود. پایتخت او در نزدیکی شهر امروزی کامیانکا در کنار دنیپر از سوی باستانشناسان شوروی یافته‌شده‌است.
پلوتارخ داستان‌های چندی را از آتیا نوشته‌است. از آن جرگه داستان فلوت‌زنی که به بند او افتاد و آتیا وی را ناچار کرده‌بود که برای سربازان و اسبانش بنوازد. و همچنین نامه‌ای که آتیا به فیلیپ نوشت و خود را تشنهٔ جنگ با او خواند.

جنگ با مقدونیه

آتیا در سال‌های پایانی زندگیش به بالکان رخنه‌کرده و دست به مرزهای مقدونی-یونانی می‌یازید. از بنمایه‌های یونانی برمی‌آید که او در تراکیه به نبرد با قبیلهٔ هیستریان‌ها پرداخته‌است. در روند این جنگ میان مقدونی‌ها و سکاها اختلاف‌هایی پدیدآمد. در آینده هنگامی که مقدونیه بیزانتیوم را محاصره‌کرده‌بود فیلیپ از آتیا آذوقه خواست، ولی سکاها به بهانه خشکسالی در سکائیه از یاری رساندن به مقدونی‌ها سرباززدند. واپسین بهانه در دست فیلیپ برای جنگ با سکاها زمانی بود که آتیا تندیس هرکولی را که فیلیپ برای گذاردن در دهانه دنیپر بدو پیشکش کرده بود را برگرداند.
در در ۳۳۹ پیش از زایش عیسی دو سپاه در جلگه‌ای که امروزه دوبرویا خوانده‌می‌شود به هم‌رسیدند. آتیای نودساله در کشاکش نبرد کشته‌می‌شود و ارتشش از هم می‌پاشد. می‌نماید که فیلیپ هم زخمی‌شده و اسبش کشته‌شده‌باشد. فیلیپ در برابر به بردگی کشاندن ۲۰هزار زن سکایی و بردنشان به مقدونیه آشتی را پذیرفت. از آن پس تا فرمانروایی سیلوروس در سدهٔ دوم پیش از زایش سرزمین سکاها پاره‌پاره شده و ایشان چیرگیشان را بر استپ‌های پونتیک از دست‌دادند.