Borna66
09-15-2009, 01:21 PM
روزي كه ارسطو درگذشت - نگاهي به کارهاي او
http://pnu-club.com/imported/2009/09/1957.jpg
ارسطو فيلسوف يونان باستان كه گفته بود آموزگارش افلاتون را دوست دارد، ولي «حقيقت» را بيشتر از او، هفتم مارس سال322 پپش از ميلاد (16 اسفند) در گذشت. وي به سال 384 پيش از ميلاد درشهر بندري ستاگيروس در شمال شبه جزيره يونان به دنيا آمده بود.
ارسطو كه نظراتش در باره فلسفه، منطق، اخلاقيات، سياست، فلسفه طبيعت، ماوراء طبيعت، روح و روانشناسي، و هنر در 25 كتاب جمع آوري و در قرن اول پيش از ميلاد به «رم» انتقال و تكثير شده است از هفده سالگي به آتن رفته و 20 سال شاگرد افلاتون بود.
پس از فوت افلاتون ، ارسطو حاضر نشد جاي اورا به عنوان رئيس «آكادمي» بگيرد و به «ارناتوس» رفت و مشاور پادشاه اين منطقه شد كه سه سال بعد امپراتوري ايران آرناتوس و نواحي اطراف آن را متصرف شد و ارسطو از آنجا به مقدونيه رفت و پادشاه اين سرزمين وي براي آموزش و پرورش پسر 13 ساله اش «اسكندر» استخدام كرد. ارسطو با امكاناتي كه پادشاه مقدونيه برايش فراهم آورده بود به تحقيق در باره طبيعت پرداخت و پس از اتمام دوره آموزش اسكندر به آتن رفت و در آنجا مدرسه «ليسيوم Lyceum » را باز كرد و به تدريس و تحقيق مشغول شد و شاگردش «تئوفراستوس» از بيانات او يادداشت بر مي داشت كه باقي مانده اند.
پس از درگذشت اسكندر در سال 323 پيش از ميلاد در بابل، آتني ها كه از سلطه مقدوني ها راضي نبودند و ارسطو را مورد حمايت اسكندر مي دانستند با او به مخالفت بر خاستند و همان اتهامي را كه قبلا به سقراط وارد ساخته و اورا اعدام كرده بودند؛ اتهام «بسط بي ايماني ميان جوانان»، به ارسطو هم وارد آوردند كه به شهري دور دست فرار كرد و طولي نكشيد كه در همانجا بر اثر بيماري معده درگذشت.
http://pnu-club.com/imported/2009/09/1957.jpg
ارسطو فيلسوف يونان باستان كه گفته بود آموزگارش افلاتون را دوست دارد، ولي «حقيقت» را بيشتر از او، هفتم مارس سال322 پپش از ميلاد (16 اسفند) در گذشت. وي به سال 384 پيش از ميلاد درشهر بندري ستاگيروس در شمال شبه جزيره يونان به دنيا آمده بود.
ارسطو كه نظراتش در باره فلسفه، منطق، اخلاقيات، سياست، فلسفه طبيعت، ماوراء طبيعت، روح و روانشناسي، و هنر در 25 كتاب جمع آوري و در قرن اول پيش از ميلاد به «رم» انتقال و تكثير شده است از هفده سالگي به آتن رفته و 20 سال شاگرد افلاتون بود.
پس از فوت افلاتون ، ارسطو حاضر نشد جاي اورا به عنوان رئيس «آكادمي» بگيرد و به «ارناتوس» رفت و مشاور پادشاه اين منطقه شد كه سه سال بعد امپراتوري ايران آرناتوس و نواحي اطراف آن را متصرف شد و ارسطو از آنجا به مقدونيه رفت و پادشاه اين سرزمين وي براي آموزش و پرورش پسر 13 ساله اش «اسكندر» استخدام كرد. ارسطو با امكاناتي كه پادشاه مقدونيه برايش فراهم آورده بود به تحقيق در باره طبيعت پرداخت و پس از اتمام دوره آموزش اسكندر به آتن رفت و در آنجا مدرسه «ليسيوم Lyceum » را باز كرد و به تدريس و تحقيق مشغول شد و شاگردش «تئوفراستوس» از بيانات او يادداشت بر مي داشت كه باقي مانده اند.
پس از درگذشت اسكندر در سال 323 پيش از ميلاد در بابل، آتني ها كه از سلطه مقدوني ها راضي نبودند و ارسطو را مورد حمايت اسكندر مي دانستند با او به مخالفت بر خاستند و همان اتهامي را كه قبلا به سقراط وارد ساخته و اورا اعدام كرده بودند؛ اتهام «بسط بي ايماني ميان جوانان»، به ارسطو هم وارد آوردند كه به شهري دور دست فرار كرد و طولي نكشيد كه در همانجا بر اثر بيماري معده درگذشت.