Borna66
03-15-2009, 10:47 PM
تقريبا" تمامي جوامع از افراد و اعضاي خود اين انتظار را دارند که با رعايت موازيني خاص خود را با شرايط و هنجارهاي موجود در جامعه تطبيق دهند، اما در مواردي و تحت يک سري شرايط خاص بعضي از افراد خود را با الگوهاي فرهنگي و شرايط اجتماعي نميتواند تطبيق دهند. اين خود ميتواند شروع پديد آمدن و پيدايش بعضي از مسائل اجتماعي و شرايط غير عادي در زندگي روزمره باشد. در حالي که جوامع هنجارهاي فرهنگي، قوانين، مقررات و موازيني را ايجاد مي نمايد، بعضي از افراد متهم به اين ميگردند که از قوانين و هنجارها سرباز مي زنند و بدين گونه مسائل اجتماعي را به وجود ميآورند. مسائل اجتماعي خود ضمن اينکه فراوانند، عمق، شدت، تلقي از آنها، واکنش نسبت به آنها و غيره در جوامع مختلف متفاوت است. بطور کلي، شرايط فرهنگي، اجتماعي و حتي سياسي باعث ميشود تا افراد و اعضاي جوامع مختلف به اشکالي متفاوت رفتار نمايند، و طوري با ديگر با هم ارتباط داشته باشند و از خود واکنش نشان دهند. به هرحال تخطي و تجاوز از موازين و قالبهاي اجتماعي و فرهنگي با توجه به وضعيت هر جامعه اي، خود اجتناب ناپذير مي نمايد.
عوامل شخصيتي خود نقش مؤثري در پيدايش وضعيت اجتماعي دارند، يعني براساس بسياري از تحليهاي روان شناختي، موارد غير عادي بودن فرد، بيشتر ناشي از شخصيت فرد است، مجموعه کنشها، دريافتها و برخوردها، روابط فرد با ديگران و نظاير آنها. در حالي که بعضي از نشانه هاي شخصتي مورثي است و بسياري از روان شناسان اجتماعي عقيده بر اين دارند که حالت فرد (خصوصيات فردي و شخصيتي) عمدتا تحت تأثير تجارب اجتماعي شکل مي گيرد، يعني جرياني که خود ناشي از جامعه پذيري يا اجتماعي شدن ناموفق است. از ديدگاه جامعه شناسي نيز بسياري از نشانه هاي مربوط به رفتار غيرعادي، خود ناشي از دريافتهاي ضعيف اجتماعي، آموزشي و نظاير آن مي باشد.
گرچه اين تفکر وجود دارد که انحراف خود انتخابي آزاد است، يا به دنبال شکست و قصور فردي پديداري مي گردد، تمامي رفتار فرد چه انحراف و چه تطبيق پذيري، و وضعيت عادي همگي از جامعه شکل مي پذيرند.
از ديدگاه بسياري از جامعه شناسان مسائل اجتماعي، انحراف چندان ارتباطي با اين موضوع ندارد که افراد چقدر خوب يا چقدر در وضعيت نامطلوب هستند. آن خود يک محصول و دستاورد ضروري زندگي اجتماعي است. در هر حال، انحراف ممکن است در هر شرايطي از فرد سر بزند. شرايط اجتماعي، موقعيت اقتصادي، جو و فضايي که فرد در آن به سر مي برد، توقعات و انتظارات فرد از زندگي و عواملي از اين قبيل هر يک در جاي خود بروز انحرافات نقش دارند، اما، اينکه چگونه يک جامعه يک مورد از انحراف را محکوم ميکند، خود بستگي به اخلاقي بودن و قانوني بودن آن جامعه دارد، يعني اينکه تا چه حد پايبند به اخلاقيات و قوانين موضوعه در جامعه است. اين نکته نيز حائز اهميت است که در هر جامعه اي صرفا" سهم کوچکي از جمعيت به عملکردهاي انحرافي اقدام مينمايد. معمولا" کساني که به نحوي با مشکل مواجه اند، به رفتارهاي انحرافي اقدام مي نمايند. در حالي که وقوع انحراف در بسياري از جوامع اجتناب ناپذير است. رابرت مرتون مي گويد: زيادي انحراف و نقض قوانين خود از شرايط و نظامات خاص اجتماعي ناشي ميگردد. حدود و خصوصيت انحراف خود بستگي به اين دارد که يک جامعه اهداف خود را چگونه دنبال ميکند، موفقيت مالي آن چگونه است، چگونه مي تواند اهداف تعليم و تربيت، مشاغل و.... را در جامعه تأمين نمايد.
در جايي ديگر مي گويد در صورتي که ابراز لازم فراهم نباشد، و افراد نتوانند به اهداف يادشده دست يابند، وقوع انحراف بسيار محتمل است.
افراد و اعضاي جامعه که در يک نظام فرهنگي به سر مي برند مي بايست روشها، قوانين و هنجارهاي مربوط به زندگي روزمره را بپذيرند، و از اين طريق است که ميتوانند به رفتار ديگران پاسخ دهند. بخش عمده اي از جامعه شناسي عمدتا" به اين موضوع مي پردازد که چرا افراد در جامعه ناسازگارند، با جامعه تطبيق پيدا نمي کنند، و خصوصياتي از اين قبيل را دارا هستند. عدم تطبيق پذيري با هنجارها و ارزشهاي جاري جامعه خود به عنوان منشا" بسياري از مسائل و چالشهاي اجتماعي در جامعه و بين خانواده ها به چشم ميخورد. به همين خاطر، جامعه شناسي انحرافات و آسيبهاي اجتماعي عمدتا" به بررسي موضوع يادشده، علل و عوامل، ارائه راهکارهاي مناسب و آينده نگري در اين زمينه مي پردازد.
جامعه شناسان که جنبه هاي کيفي جمعيت را بررسي مي نمايند، آثار رشد جمعيت، عوامل جاذبه و دافعه، مهاجرت، آثار و پيامدهاي جمعيت جوان، سالمند شدن جمعيت و نظاير آن را مورد ارزيابي قرار ميدهند، و بدين گونه ريشه هاي بسياري از چالشهاي اجتماعي را جستجو مي نمايند.
سهم عمده اي از جامعه جهاني امروزه خود را با چالشهاي ناشي از جمعيت در نقاط مختلف مواجه است. پيدايش مسائل مختلف اجتماعي ناشي ازجمعيت خود به عنوان موانعي، روند توسعه اجتماعي را از حرکت عادي آن باز مي دارد. روند افزايش باروري در جوامع مختلف در نتيجه افزايش جمعيت و به تدريج پيدايش حجم زياد جمعيت جوان خود مقدمه پيدايش بسياري از مسائل اجتماعي در جامعه است، يعني،مسائلي از نوع فقر،گرسنگي، دسترسي نداشتن به امکانات آموزشي، بيکاري، و نظاير آن را. روند بالاي باروري خود به گونه اي پيوسته و چرخه اي مشکلات يادشده را به دنبال مي آورد. افزايش بيش از حد جمعيت و در نتيجه آن حجم بالاي جمعيت جوان امروزه بسياري از مسائل و چالشهاي بالقوه را زمينه سازي کرده است، يني وضعيتي که دولتها و مؤسسات برنامه ريزي در برابر اين پديده در موارد زيادي توان سرمايه گذاري و برنامه ريزي خود را از دست داده اند.
بر گرفته از :
كد - لینک:
مجله اینترنتی فصل نو (http://www.fasleno.com)
:104:
گردآونده:طه-Borna66
عوامل شخصيتي خود نقش مؤثري در پيدايش وضعيت اجتماعي دارند، يعني براساس بسياري از تحليهاي روان شناختي، موارد غير عادي بودن فرد، بيشتر ناشي از شخصيت فرد است، مجموعه کنشها، دريافتها و برخوردها، روابط فرد با ديگران و نظاير آنها. در حالي که بعضي از نشانه هاي شخصتي مورثي است و بسياري از روان شناسان اجتماعي عقيده بر اين دارند که حالت فرد (خصوصيات فردي و شخصيتي) عمدتا تحت تأثير تجارب اجتماعي شکل مي گيرد، يعني جرياني که خود ناشي از جامعه پذيري يا اجتماعي شدن ناموفق است. از ديدگاه جامعه شناسي نيز بسياري از نشانه هاي مربوط به رفتار غيرعادي، خود ناشي از دريافتهاي ضعيف اجتماعي، آموزشي و نظاير آن مي باشد.
گرچه اين تفکر وجود دارد که انحراف خود انتخابي آزاد است، يا به دنبال شکست و قصور فردي پديداري مي گردد، تمامي رفتار فرد چه انحراف و چه تطبيق پذيري، و وضعيت عادي همگي از جامعه شکل مي پذيرند.
از ديدگاه بسياري از جامعه شناسان مسائل اجتماعي، انحراف چندان ارتباطي با اين موضوع ندارد که افراد چقدر خوب يا چقدر در وضعيت نامطلوب هستند. آن خود يک محصول و دستاورد ضروري زندگي اجتماعي است. در هر حال، انحراف ممکن است در هر شرايطي از فرد سر بزند. شرايط اجتماعي، موقعيت اقتصادي، جو و فضايي که فرد در آن به سر مي برد، توقعات و انتظارات فرد از زندگي و عواملي از اين قبيل هر يک در جاي خود بروز انحرافات نقش دارند، اما، اينکه چگونه يک جامعه يک مورد از انحراف را محکوم ميکند، خود بستگي به اخلاقي بودن و قانوني بودن آن جامعه دارد، يعني اينکه تا چه حد پايبند به اخلاقيات و قوانين موضوعه در جامعه است. اين نکته نيز حائز اهميت است که در هر جامعه اي صرفا" سهم کوچکي از جمعيت به عملکردهاي انحرافي اقدام مينمايد. معمولا" کساني که به نحوي با مشکل مواجه اند، به رفتارهاي انحرافي اقدام مي نمايند. در حالي که وقوع انحراف در بسياري از جوامع اجتناب ناپذير است. رابرت مرتون مي گويد: زيادي انحراف و نقض قوانين خود از شرايط و نظامات خاص اجتماعي ناشي ميگردد. حدود و خصوصيت انحراف خود بستگي به اين دارد که يک جامعه اهداف خود را چگونه دنبال ميکند، موفقيت مالي آن چگونه است، چگونه مي تواند اهداف تعليم و تربيت، مشاغل و.... را در جامعه تأمين نمايد.
در جايي ديگر مي گويد در صورتي که ابراز لازم فراهم نباشد، و افراد نتوانند به اهداف يادشده دست يابند، وقوع انحراف بسيار محتمل است.
افراد و اعضاي جامعه که در يک نظام فرهنگي به سر مي برند مي بايست روشها، قوانين و هنجارهاي مربوط به زندگي روزمره را بپذيرند، و از اين طريق است که ميتوانند به رفتار ديگران پاسخ دهند. بخش عمده اي از جامعه شناسي عمدتا" به اين موضوع مي پردازد که چرا افراد در جامعه ناسازگارند، با جامعه تطبيق پيدا نمي کنند، و خصوصياتي از اين قبيل را دارا هستند. عدم تطبيق پذيري با هنجارها و ارزشهاي جاري جامعه خود به عنوان منشا" بسياري از مسائل و چالشهاي اجتماعي در جامعه و بين خانواده ها به چشم ميخورد. به همين خاطر، جامعه شناسي انحرافات و آسيبهاي اجتماعي عمدتا" به بررسي موضوع يادشده، علل و عوامل، ارائه راهکارهاي مناسب و آينده نگري در اين زمينه مي پردازد.
جامعه شناسان که جنبه هاي کيفي جمعيت را بررسي مي نمايند، آثار رشد جمعيت، عوامل جاذبه و دافعه، مهاجرت، آثار و پيامدهاي جمعيت جوان، سالمند شدن جمعيت و نظاير آن را مورد ارزيابي قرار ميدهند، و بدين گونه ريشه هاي بسياري از چالشهاي اجتماعي را جستجو مي نمايند.
سهم عمده اي از جامعه جهاني امروزه خود را با چالشهاي ناشي از جمعيت در نقاط مختلف مواجه است. پيدايش مسائل مختلف اجتماعي ناشي ازجمعيت خود به عنوان موانعي، روند توسعه اجتماعي را از حرکت عادي آن باز مي دارد. روند افزايش باروري در جوامع مختلف در نتيجه افزايش جمعيت و به تدريج پيدايش حجم زياد جمعيت جوان خود مقدمه پيدايش بسياري از مسائل اجتماعي در جامعه است، يعني،مسائلي از نوع فقر،گرسنگي، دسترسي نداشتن به امکانات آموزشي، بيکاري، و نظاير آن را. روند بالاي باروري خود به گونه اي پيوسته و چرخه اي مشکلات يادشده را به دنبال مي آورد. افزايش بيش از حد جمعيت و در نتيجه آن حجم بالاي جمعيت جوان امروزه بسياري از مسائل و چالشهاي بالقوه را زمينه سازي کرده است، يني وضعيتي که دولتها و مؤسسات برنامه ريزي در برابر اين پديده در موارد زيادي توان سرمايه گذاري و برنامه ريزي خود را از دست داده اند.
بر گرفته از :
كد - لینک:
مجله اینترنتی فصل نو (http://www.fasleno.com)
:104:
گردآونده:طه-Borna66