PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده می باشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمی کنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : جك چشم سرخ



Borna66
09-15-2009, 03:53 AM
از ژرفاي شبي سياه موجودي محيرالعقول، پرنده و ترسناك بيرون پريد كه بيش از شش سال باعث وحشت مردم شد.

در ابتدا وجود او را باور نميكرد. هيچ كس وقتي به گفته هاي اهالي جنوب غربي لندن كه مدعي بودند موجودي را ديده اند كه پرواز مي كرد، وقعي نمي گذاشت اما گزارشات ادامه يافت و در 1938 نقل تمام محافل بود.

جين الزوپ دختري جوان و زيبا بود كه با دو خواهر و پدرش در خانه ي كوچكي واقع در كوچه ي بيرهيند زندگي مي كرد. او شنيده بود كه درباره ي جك چشم سرخ چيز هايي مي گويند اما اعتنايي به اين افسانه نداشت.

يك شب ضربه هاي پياپي به در خانه ي آن ها خورد،‌ جين نزديك در رفت و شنيد كه «من افسر پليس هستم. برايم چراغي بياوريد جك چشم سرخ را دستگير كرده ايم.»

جين با خود انديشيد لابد راست مي گويد و به سرعت دويد و شمعي آورد و از خانه بيرون دويد اما به محضآنكه شمع را به مرد داد او گردنش را گرفت و بازويش را به دور گردن او حلقه كرد و به تن و بدن او چنگ كشيد.

دختر جيغ كشيد و خود را از دست او رها كرد. مرد او را تعقيب كرد و موهايش را گرفت و به صورت و گردنش چنگ زد. خواهر دختر با صداي جيغ او به خيابان دويد و فرياد زد تا مردم به كمك آيند اما پيش از آنكه كسي بتواند راه مرد را ببندد او در تاريكي ناپديد شد.

جين بعدا چنين شرح داد:« كلاهي عجيب بر سر داشت و لباس چسبان سفيدي مثل مشمع بر تن، صورتش مخفي بود اما چشمانش مثل دو تكه آتش مي درخشيد. ناخنهايش چنگالهاي بلندي داشت و از دهان او دود سفيد و آبي بيرون مي زد.

اين شرح و توصيف بارها و بارها شنيده شد. هميشه همان چشمهاي دوزخي، چنگالها و لباس چسبان سفيد.

لوس اسكيل 18 ساله هنگام غروب از منزل برادرش خارج شد. خواهرش همراه او بود. در كوچه حركت مي كردند كه شبح بلند سياهي از تاريكي بيرون پريد. شعله ي سرخي كه از دهانش خارج مي شد به چشمان لوسي آسيب رساند.

در طي سالهاي 1850 و 1860 جك چشم سرخ در تمام انگلستان ديده شد به خصوص در مركز كشور.

در 1870 بعضي از مقامات پليس و ارتش كه براي دستگيري او در كمين بودند كه به شدت توسط شبحي كه از تاريكي بيرون جهيده مضروب شده اند و سپس به سقف پاسگاه پريده، صدمه خورده اند. مردم خشمگين در محله ي لينكلن در شب سال نو 1877 به سوي جك شليك كردند اما او قهقه اي زد و ناپديد شد.

تا به امروز كسي نفهميده جك كه يا چه بوده، مدتي سوءظن متوجه شخصي به نام ماركينز واترفورد شده بود اما گرچه او يكي از ديوانه ترين ديوانگان دوران ويكتورا بود اما آدم شروري نبود.

چشمان دوزخي جك آخرين بار در 1904 در ليورپول ديده شد و 67 سال بعد از اولين باري كه او را ديده بودند، از زمين به سقف خانه اي پريد و ناپديد شد.

آيا او براي هميشه ناپديد شده است؟

منبع: كتاب جهان عجايب