Borna66
09-14-2009, 08:09 AM
روزي كه پرويز ورجاوند ايراندوست بزرگ ديده از جهان فروبست...
http://pnu-club.com/imported/2009/09/1309.jpg
Dr. Parviz Varjavand
نوزدهم خرداد 1386 (نهم ژوئن 2007) ايران، ميهن گرامي ما يك فرزند برومند خود را از دست داد.
اين بزرگمرد در تمامي عمر نگران ميهن و غمخوار آن بود.
دكتر پرويز ورجاوند انسانشناس و باستانشناس بنام وطن در بامداد اين روز در تهران در 73 سالگي بر اثر مشكلات
قلب فوت شد.
وي در عين حال عضو شوراي رهبري و سخنگوي جبهه ملي ايران بود.
دكتر ورجاوند تحصيلكرده سوربن فرانسه حتي يك لحظه از تلاش براي حفظ يكپارچگي وطن، همبستگي ملي، دادن اميد به ايرانيان و رعايت حقوق بشر و آزادي ها باز نايستاد.
ورجاوند كه از دوران دبيرستان به صف پيروان خط مصدق پيوسته بود به هركار و هر چيز تنها از ديدگاه ميهني مي نگريست. او گفته بود كه يك آرزويش اين است كه ببيند ايرانيان در سراسر ايرانزمين، همانند گذشته دور در كنار هم باشند. ورجاوند در طول عمر همه توان خود را براي تحقق اين آرزو بكار برد.
او وقتي مي شنيد و يا مي خواند كه انگليسي ها خليج فارس را با نامي ديگر خطاب مي كنند و يا ما خودمان ناآگاهانه شهر «اشك آباد» را «عشق آباد» تلفظ مي كنيم آتش مي گرفت.
ورجاوند هر كشف باستانشناسي و ريشه يابي تاريخي را تنها به خاطر وطن و انعكاس بزرگي آن انجام مي داد . بيست كتاب و صدها مقاله نوشت تا بگويد كه هرگوشه از وطن چه گذشته اي داشته و براي حفظ آن چه جان هايي نثار شده است. وي بود كه با نوشته هايش «تاريخ قزوين» را بر جهانيان روشن ساخت. ورجاوند به خاطر دستمزد كار نمي كرد. بسيار ديده شده بود كه بدون دريافت پول تدريس كرده، مقاله نوشته و درجلسات مشورتي شركت كرده بود. سازمان ملي محافظت از آثار باستاني، موسسات تحقيقات اجتماعي، مطبوعات و رسانه هاي ديگر از اندرزهاي تخصصي او برخوردار بودند. هرجا كه فرصت مي يافت به معرفي تاريخ و فرهنگ وطن مي پرداخت. در مجله هاي تخصصي متعدد درباره جغرافياي تاريخي ايران مطلب نوشت. از همه نوشته هايش بوي عشق به وطن و هموطنان استشمام مي شد. زحمات او در اكتشافات باستانشناسي هفت تپه، تخت سليمان، بيشاپور و محل رصدخانه مراغه همه و همه به خاطر وطن و اثبات عظمت ميراث گذشتگان به نسلهاي نوين بود.
ورجاوند كه در دوران رهبري دكتر مصدق نشريه «دانش آموز» را منتشر مي كرد تا نوجوانان تحت تاثير تبليغات «جهان وطني» ميهن را فراموش نكنند پس از براندازي 28 امرداد 1332 تحت تعقيب مقامات پليسي دولت وقت بود و آرامش نداشت. وي در طول تحصيل در فرانسه به راه اندازي «جبهه ملي» در اروپا كمك فراوان كرد و روزنامه ايران آزاد را در آنجا منتشر ساخت. در بازگشت به وطن در فعاليت هاي مربوط به احياء دمكراسي شركت داشت و در كنار ملي گرايان از فعالان انقلاب سال 1357 بود و پس از پيروزي انقلاب، (و در دوران دولت موقت) مسئوليت وزارت فرهنگ و هنر را به دست گرفت و از سال 1360 به همراه جمعي ديگر از همفكرانش به زندان افتاد و سه سال زنداني بود. ورجاوند پس از رهايي از زندان به راه خود ادامه داد و از نطق و مصاحبه خودداري نكرد. آخرين تلاش او جلوگيري از آب انداختن به سد سيوند در تنگه بلاغي بود كه آثار باستاني متعدد در دل خود دارد. دكتر ورجاوند گفته بود كه درياچه اين سد به آرامگاه كوروش بزرگ آسيب خواهد رسانيد. وي پيگير اين كار بود كه عمر پربارش به پايان رسيد و قلبي كه براي وطن و مردم مي تپيد از حركت بازماند.
علاقه مندان به وطن، حقوق بشر و آزادي ها 21 خرداد 1386 جنازه پرويز ورجاوند را با شكوه هرچه تمامتر تشييع و به آرامگاهش بردند.
http://pnu-club.com/imported/2009/09/1309.jpg
Dr. Parviz Varjavand
نوزدهم خرداد 1386 (نهم ژوئن 2007) ايران، ميهن گرامي ما يك فرزند برومند خود را از دست داد.
اين بزرگمرد در تمامي عمر نگران ميهن و غمخوار آن بود.
دكتر پرويز ورجاوند انسانشناس و باستانشناس بنام وطن در بامداد اين روز در تهران در 73 سالگي بر اثر مشكلات
قلب فوت شد.
وي در عين حال عضو شوراي رهبري و سخنگوي جبهه ملي ايران بود.
دكتر ورجاوند تحصيلكرده سوربن فرانسه حتي يك لحظه از تلاش براي حفظ يكپارچگي وطن، همبستگي ملي، دادن اميد به ايرانيان و رعايت حقوق بشر و آزادي ها باز نايستاد.
ورجاوند كه از دوران دبيرستان به صف پيروان خط مصدق پيوسته بود به هركار و هر چيز تنها از ديدگاه ميهني مي نگريست. او گفته بود كه يك آرزويش اين است كه ببيند ايرانيان در سراسر ايرانزمين، همانند گذشته دور در كنار هم باشند. ورجاوند در طول عمر همه توان خود را براي تحقق اين آرزو بكار برد.
او وقتي مي شنيد و يا مي خواند كه انگليسي ها خليج فارس را با نامي ديگر خطاب مي كنند و يا ما خودمان ناآگاهانه شهر «اشك آباد» را «عشق آباد» تلفظ مي كنيم آتش مي گرفت.
ورجاوند هر كشف باستانشناسي و ريشه يابي تاريخي را تنها به خاطر وطن و انعكاس بزرگي آن انجام مي داد . بيست كتاب و صدها مقاله نوشت تا بگويد كه هرگوشه از وطن چه گذشته اي داشته و براي حفظ آن چه جان هايي نثار شده است. وي بود كه با نوشته هايش «تاريخ قزوين» را بر جهانيان روشن ساخت. ورجاوند به خاطر دستمزد كار نمي كرد. بسيار ديده شده بود كه بدون دريافت پول تدريس كرده، مقاله نوشته و درجلسات مشورتي شركت كرده بود. سازمان ملي محافظت از آثار باستاني، موسسات تحقيقات اجتماعي، مطبوعات و رسانه هاي ديگر از اندرزهاي تخصصي او برخوردار بودند. هرجا كه فرصت مي يافت به معرفي تاريخ و فرهنگ وطن مي پرداخت. در مجله هاي تخصصي متعدد درباره جغرافياي تاريخي ايران مطلب نوشت. از همه نوشته هايش بوي عشق به وطن و هموطنان استشمام مي شد. زحمات او در اكتشافات باستانشناسي هفت تپه، تخت سليمان، بيشاپور و محل رصدخانه مراغه همه و همه به خاطر وطن و اثبات عظمت ميراث گذشتگان به نسلهاي نوين بود.
ورجاوند كه در دوران رهبري دكتر مصدق نشريه «دانش آموز» را منتشر مي كرد تا نوجوانان تحت تاثير تبليغات «جهان وطني» ميهن را فراموش نكنند پس از براندازي 28 امرداد 1332 تحت تعقيب مقامات پليسي دولت وقت بود و آرامش نداشت. وي در طول تحصيل در فرانسه به راه اندازي «جبهه ملي» در اروپا كمك فراوان كرد و روزنامه ايران آزاد را در آنجا منتشر ساخت. در بازگشت به وطن در فعاليت هاي مربوط به احياء دمكراسي شركت داشت و در كنار ملي گرايان از فعالان انقلاب سال 1357 بود و پس از پيروزي انقلاب، (و در دوران دولت موقت) مسئوليت وزارت فرهنگ و هنر را به دست گرفت و از سال 1360 به همراه جمعي ديگر از همفكرانش به زندان افتاد و سه سال زنداني بود. ورجاوند پس از رهايي از زندان به راه خود ادامه داد و از نطق و مصاحبه خودداري نكرد. آخرين تلاش او جلوگيري از آب انداختن به سد سيوند در تنگه بلاغي بود كه آثار باستاني متعدد در دل خود دارد. دكتر ورجاوند گفته بود كه درياچه اين سد به آرامگاه كوروش بزرگ آسيب خواهد رسانيد. وي پيگير اين كار بود كه عمر پربارش به پايان رسيد و قلبي كه براي وطن و مردم مي تپيد از حركت بازماند.
علاقه مندان به وطن، حقوق بشر و آزادي ها 21 خرداد 1386 جنازه پرويز ورجاوند را با شكوه هرچه تمامتر تشييع و به آرامگاهش بردند.