Borna66
09-14-2009, 07:33 AM
به نام یزدان پاک
خبرگزاري ميراث فرهنگي_ گردشگري_ حدود 45 سال پيش آقاي «ادوارد زهرابيان» نقش هما را به عنوان آرم هواپيمايي ملي ايران طراحي كرد، اما سابقه نام هما بازميگردد به نوشتههاي گريشمن!
با اين وجود، حقيقتا چند درصد از ايرانيها ميدانند که هما؛ پرندهاي که نقش آن بارها و بارها در سرستونهاي تخت جمشيد به کار رفته و نام آن بارها و بارها در اشعار بزرگان ادب پارسي تکرار شده، چه نوع موجودي است؟! موجودي که از ديرباز در باورهاي مردم اين سرزمين نشانه خوشبختي و سعادت انسانهاي پاک نهاد آريايي بوده. اين پرنده نه تنها در ايران باستان بلکه در اساطير مصر و يونان نيز صاحب کرامت است.
در ادبيات داستاني کهن اين مرز و بوم آمده است که هرگاه پادشاهي درميگذشته و وارثي براي جانشيني نداشته است، مردم را در ميداني جمع ميکردند و همايي را رها ميساختند. هما بر روي سر يا شانه هر کس که مينشست آن شخص پادشاه آن سرزمين ميشد.
اکثريت قريب به اتفاق ايرانيان، هما را پرندهاي افسانهاي، همتراز يا شبيه به ققنوس ميدانند؛ پرندهاي که تنها در داستانها و اساطير باستاني وجود داشته است. با اين وجود زرتشتيان ايران که امروزه تعدادشان بسيار کم شده و با مشکلات بسيار زيادي براي ادامه زندگي در معدود روستاهاي مناطق کويري ايران مواجهاند به خوبي با اين پرنده آشنايي دارند. آنها تا همين چند ده سال پيش بر اين باور بودند که هرگاه هما به سراغ جسد فردي که بر روي بلندي قرار داده شده است بيايد، آن فرد در عالم جاودان سعادتمند خواهد شد. از اين رو بود که ايرانيان زرتشتي هما را مرغ سعادت ميدانستند و اينچنين است که حافظ بزرگ ميگويد:
"هماي اوج سعادت به دام ما افتد اگر تو را نظري بر مقام ما افتد"
اينها همه به اساطير و داستانها و باورهاي زيباي ايراني باز ميگردد، اما هما بر اساس آنچه که در واقعيت وجود دارد يک نوع لاشخور است با نام علمي "Gypaetus Barbatus". لاشخوري که تنها استخوان ميخورد و يکي از بزرگترين جثهها را در بين 516 گونه پرنده کنوني ايران دارد. هما در حال حاظر جزو پرندگان حمايت شده ايران است و در ليست قرمز IUCN در رده پرندگان آسيب پذير قرار دارد.
پيشتر در زبان انگليسي هما را با اسامي چون"Bearded Vulture" , "Lamb Vulture" "Lammergeier", "Lammergeyer و يا "Lammergeir" ميشناختند. به جز يک نام در بقيه اين اسامي از واژه "Lamb" (بره) يا از ترکيب آن با پسوند استفاده شده است. اما در حال حاضر تقريبا تنها نام با مسماي "Bearded Vulture" در کتابهاي پرنده شناسي و يا دايرة المعارفهاي جانورشناسي مورد استفاده قرار ميگيرد. در واقع اروپاييان نخستين بر اين باور بودند که اين پرنده به برهها و نوزاد انسان آسيب ميرساند و از اين رو با مسموم کردن لاشه حيوانات و يا شکار، تعداد اين لاشخور را در کوهستانهاي قاره سبز به حداقل ممکن رساندند. اگرچه اروپاييان امروزه تدابير بسياري را براي حفظ و ازدياد نسل اين پرنده با شکوه انديشيدهاند، اما وضعيت زيستي اين پرنده هنوز هم در اروپا مورد رضايت نيست. در واقع هما در حال حاضر از مشکل کمبود تنوع ژنتيکي در ميان تعداد اندک باقيمانده از جمعيت خود رنج ميبرد.
هما بيشتر زمان روز را در حال بالبازروي در ارتفاعات بالاي 3000 متر مناطق کوهستاني ميگذراند؛ آشيانه خود را بر روي سکو يا شکاف صخرههاي دور افتاده ساخته و در هنگام جوجه آوري به شدت از قلمرو وسيع 400 کيلومتر مربعي خود، در برابر جفتهاي همنوع حفاظت ميکند. هماي ماده معمولا يک تخم و به ندرت دو تخم درون آشيانه ميگذارد و هر دو جنس نر و ماده در امر تغذيه جوجه همکاري دارند. در آشيانههايي که دو جوجه مورد تغذيه پدر و مادر قرار ميگيرند معمولا جوجه کوچکتر توسط جوجه بزرگتر از بين رفته و جوجه باقيمانده پس از گذشت 107 تا 117 روز شروع به تجربه اولين پروازهاي خود بر فراز آشيانه ميکند.
از نظر ريخت شناسي هما شباهت چنداني به ديگر لاشخورها ندارد. پرنده بالغ داراي بالهايي کم عرض، دراز ونسبتا نوک تيز است که طول بالهاي باز، گهگاه به 3 متر نيز ميرسد. دم بلند و لوزي شکل است؛ سطح پشتي بالها و دم به رنگ سياه براق، سطح شکمي نارنجي مايل به زرد و سينه کاملا نارنجي رنگ ميباشد. سر و گردن اين لاشخور برخلاف ديگر کرکسها پوشيده از پر بوده و برهنه نيست که دليل آن هم به عدم لاشه خوار بودن پرنده بازميگردد. گردن هما نارنجي رنگ بوده و دو رشته پر سياه به شکل دو رشته سبيل از دو سوي منقارش آويزان است. پرندگان نابالغ سر و گردني کاملا سياه رنگ دارند.
يکي از عادات هما در هنگام تميز و مرتب کردن پرهاي سينهاش استفاده از ترکيبات آهندار موجود در سنگهاي مناطق کوهستاني است. اکسيد آهن موجود در اينگونه سنگها باعث ميشود تا پرهاي سطح شکمي پرندگان بالغ موجود در طبيعت به نارنجي پر رنگ تمايل داشته باشد، در حاليکه پرهاي سطح شکمي پرندگاني که در اسارت بزرگ ميشوند بسيار روشنتر از همنوعان آزاد خود است. هما با اين عمل علاوه بر از بين بردن حشرات ذرهبيني موجود در ميان پرهاي خود، باعث استحکام و حفاظت بيشتر از پرهاي آسيب ديدهاش ميشود. با اين وجود اکسيد آهن خاصيت عايق بودن سطح پرها را در برابر باد از بين برده و به همين دليل هما هيچگاه شاهپرها و پرهاي زير بالهايش را به اين ماده آغشته نميکند!
نحوه تغذيه هما در ميان انواع ديگر لاشخورها کاملا منحصر به فرد است. اين پرنده برخلاف پسر عموهاي خود هيچ گاه به محض از پا در آمدن حيوان بر سر لاشه فرود نميآيد. معمولا منتظر ميماند تا ساير لاشخورها کار پاکسازي لاشه را از گوشت و پوست انجام دهند و سپس به سراغ اسکلت رها شده لاشه ميآيد. هما علاقه فراواني به مغز استخوان دارد و براي به دست آوردن اين ماده مقوي ميبايستي قطعات بزرگ استخوان لاشه را که در کشور ما معمولا کل و بز وحشي است به تکههاي کوچک قابل بلعيدن تبديل کند. براي رسيدن به اين منظور قطعات بزرگ و سنگين استخوان را به کمک چنگالها و يا نوک بزرگ خميده اش به آسمان برده و پس از اوج گيري کامل استخوان را بر روي صفحات سنگي مناطق کوهستاني مورد علاقهاش پرتاب ميکند. هر پرنده در قلمرو خود معمولا از چند منطقه مشخص پوشيده شده از صخرههاي سنگي براي انداختن قطعات استخوان و تبديل آنها به قطعات کوچکتر بهره ميبرد و در مورد استخوانهاي بزرگ اين عمل گهگاه تا پنجاه بار نيز تکرار ميشود. جالب اينجاست که حتي پرندگان رشد کرده در اسارت هم کماکان از همين روش براي شکستن استخوانها استفاده ميکنند. اسيد معده در اين پرنده آنقدر قوي است که حتي قطعات بزرگ و تيز استخوان نيز به راحتي هضم ميشوند.
اگر چه در کشور ما آمار دقيقي از تعداد و پراکنش پرندگان، به خصوص پرندگان شکاري در دست نيست، اما اين باور که چند سال است هيچ کس هما را در منطقه البرز مرکزي و يا ارتفاعات ديگر البرز نديده است نيز کاملا اشتباه است. اصولا هما پرندهاي است که در ارتفاعات بسيار بالاي مناطق دور افتاده کوهستاني زندگي ميکند و مشاهده آن براي مردم عادي ممکن نيست. از طرف ديگر برخي خبرهاي غير کارشناسي در روزنامهها ، مجلات و سايت هاي مرتبط با محيط زيست باعث شده است تا تصوري غلط از وضعيت اين پرنده در ايران به وجود بيايد.
هما در طي 4 سال گذشته بارها توسط علاقهمندان و کارشناسان پرندهشناسي، رکورد شده است. از جمله اين موارد ميتوان به مشاهدات زير اشاره كرد:
مهندس علي ادهمي در ارتفاعات منجيل (1386). مهندس پرويز بختياري در جاده هراز نرسيده به آمل(1383)، ارتفاعات جواهرده (1383)، جاده چالوس پل زنگوله (1383)، پارك ملي گلستان (1383). علي علي اسلام در ارتفاعات کلجاران (بين کلاردشت و عباس آباد - 1384)، ارتفاع 4600 متري منطقه کلاردشت - هنگام صعود گروه آلمانها- (1387 عکس گرفته شده پيوست ميباشد). مهندس عليرضا هاشمي در منطقه حفاظت شده سرخه حصار (1387).
تمامي اين مشاهدات در حالي است که هيچ هدف مشخص و برنامهريزي شدهاي جهت مشاهده اين گونه وجود نداشته و رکوردهاي فوق کاملا اتفاقي صورت گرفته است. هما در حال حاظر جزو پرندگان ضميمه 3 كنوانسيون سايتس (CITES) قرار دارد، بدين معنا كه سايتس خيلي روي آن تاكيد ندارد. از آنجايي که وضعيت طعمههاي مورد مصرف اين پرنده در کوهستانهاي ايران نسبتا قابل قبول استف به نظر ميآيد در حال حاظر تنها مورد نگران کننده، مشکل کمبود تنوع ژنتيکي در ميان تعداد اندک از جمعيت اين نوع لاشخور است.
از طرف ديگر عدم مشاهده هما طي چند سال گذشته در منطقه لار هم تا حدودي طبيعي به نظر ميرسد. با وجود تبليغات گسترده براي ورود مردم عادي به اين منطقه و ايجاد ناامني نشات گرفته از حضور غير کارشناسانه گردشگران و بعضا دامداران محلي، کاملا طبيعي است که پستانداران بزرگ جثهاي چون کل و بز به ارتفاعات و مناطق دور افتادهتر کوچ کرده و هما نيز در پي کمبود لاشه مجبور به جابجايي منطقهاي شود.
اگر چه با توجه به وضعيت نگران کننده حفاظت از محيط زيست در کشور ما و روند غير کارشناسانه دعوت از عموم مردم براي حضور در طبيعت، نگراني در مورد احتمال انقراض نسل هما منطقي به نظر ميآيد، اما نگرانيهاي بزرگتري همچون از بين رفتن زيستگاهها، نبود باور به آموزش پيش از دعوت مردم به طبيعت، و از بين رفتن جايگاه و مسايل مربوط به طبيعت در ميان عامه مردم، منطقيتر به نظر ميرسد.
حال بد نيست بدانيد که متاسفانه حدود 30 سال است هيچ رکوردي از گونهاي لاشخور ساکن در استان سيستان و بلوچستان با نام White-backed Vulture (لاشخور پشت سفيد ) نشده است.
خبرگزاري ميراث فرهنگي_ گردشگري_ حدود 45 سال پيش آقاي «ادوارد زهرابيان» نقش هما را به عنوان آرم هواپيمايي ملي ايران طراحي كرد، اما سابقه نام هما بازميگردد به نوشتههاي گريشمن!
با اين وجود، حقيقتا چند درصد از ايرانيها ميدانند که هما؛ پرندهاي که نقش آن بارها و بارها در سرستونهاي تخت جمشيد به کار رفته و نام آن بارها و بارها در اشعار بزرگان ادب پارسي تکرار شده، چه نوع موجودي است؟! موجودي که از ديرباز در باورهاي مردم اين سرزمين نشانه خوشبختي و سعادت انسانهاي پاک نهاد آريايي بوده. اين پرنده نه تنها در ايران باستان بلکه در اساطير مصر و يونان نيز صاحب کرامت است.
در ادبيات داستاني کهن اين مرز و بوم آمده است که هرگاه پادشاهي درميگذشته و وارثي براي جانشيني نداشته است، مردم را در ميداني جمع ميکردند و همايي را رها ميساختند. هما بر روي سر يا شانه هر کس که مينشست آن شخص پادشاه آن سرزمين ميشد.
اکثريت قريب به اتفاق ايرانيان، هما را پرندهاي افسانهاي، همتراز يا شبيه به ققنوس ميدانند؛ پرندهاي که تنها در داستانها و اساطير باستاني وجود داشته است. با اين وجود زرتشتيان ايران که امروزه تعدادشان بسيار کم شده و با مشکلات بسيار زيادي براي ادامه زندگي در معدود روستاهاي مناطق کويري ايران مواجهاند به خوبي با اين پرنده آشنايي دارند. آنها تا همين چند ده سال پيش بر اين باور بودند که هرگاه هما به سراغ جسد فردي که بر روي بلندي قرار داده شده است بيايد، آن فرد در عالم جاودان سعادتمند خواهد شد. از اين رو بود که ايرانيان زرتشتي هما را مرغ سعادت ميدانستند و اينچنين است که حافظ بزرگ ميگويد:
"هماي اوج سعادت به دام ما افتد اگر تو را نظري بر مقام ما افتد"
اينها همه به اساطير و داستانها و باورهاي زيباي ايراني باز ميگردد، اما هما بر اساس آنچه که در واقعيت وجود دارد يک نوع لاشخور است با نام علمي "Gypaetus Barbatus". لاشخوري که تنها استخوان ميخورد و يکي از بزرگترين جثهها را در بين 516 گونه پرنده کنوني ايران دارد. هما در حال حاظر جزو پرندگان حمايت شده ايران است و در ليست قرمز IUCN در رده پرندگان آسيب پذير قرار دارد.
پيشتر در زبان انگليسي هما را با اسامي چون"Bearded Vulture" , "Lamb Vulture" "Lammergeier", "Lammergeyer و يا "Lammergeir" ميشناختند. به جز يک نام در بقيه اين اسامي از واژه "Lamb" (بره) يا از ترکيب آن با پسوند استفاده شده است. اما در حال حاضر تقريبا تنها نام با مسماي "Bearded Vulture" در کتابهاي پرنده شناسي و يا دايرة المعارفهاي جانورشناسي مورد استفاده قرار ميگيرد. در واقع اروپاييان نخستين بر اين باور بودند که اين پرنده به برهها و نوزاد انسان آسيب ميرساند و از اين رو با مسموم کردن لاشه حيوانات و يا شکار، تعداد اين لاشخور را در کوهستانهاي قاره سبز به حداقل ممکن رساندند. اگرچه اروپاييان امروزه تدابير بسياري را براي حفظ و ازدياد نسل اين پرنده با شکوه انديشيدهاند، اما وضعيت زيستي اين پرنده هنوز هم در اروپا مورد رضايت نيست. در واقع هما در حال حاضر از مشکل کمبود تنوع ژنتيکي در ميان تعداد اندک باقيمانده از جمعيت خود رنج ميبرد.
هما بيشتر زمان روز را در حال بالبازروي در ارتفاعات بالاي 3000 متر مناطق کوهستاني ميگذراند؛ آشيانه خود را بر روي سکو يا شکاف صخرههاي دور افتاده ساخته و در هنگام جوجه آوري به شدت از قلمرو وسيع 400 کيلومتر مربعي خود، در برابر جفتهاي همنوع حفاظت ميکند. هماي ماده معمولا يک تخم و به ندرت دو تخم درون آشيانه ميگذارد و هر دو جنس نر و ماده در امر تغذيه جوجه همکاري دارند. در آشيانههايي که دو جوجه مورد تغذيه پدر و مادر قرار ميگيرند معمولا جوجه کوچکتر توسط جوجه بزرگتر از بين رفته و جوجه باقيمانده پس از گذشت 107 تا 117 روز شروع به تجربه اولين پروازهاي خود بر فراز آشيانه ميکند.
از نظر ريخت شناسي هما شباهت چنداني به ديگر لاشخورها ندارد. پرنده بالغ داراي بالهايي کم عرض، دراز ونسبتا نوک تيز است که طول بالهاي باز، گهگاه به 3 متر نيز ميرسد. دم بلند و لوزي شکل است؛ سطح پشتي بالها و دم به رنگ سياه براق، سطح شکمي نارنجي مايل به زرد و سينه کاملا نارنجي رنگ ميباشد. سر و گردن اين لاشخور برخلاف ديگر کرکسها پوشيده از پر بوده و برهنه نيست که دليل آن هم به عدم لاشه خوار بودن پرنده بازميگردد. گردن هما نارنجي رنگ بوده و دو رشته پر سياه به شکل دو رشته سبيل از دو سوي منقارش آويزان است. پرندگان نابالغ سر و گردني کاملا سياه رنگ دارند.
يکي از عادات هما در هنگام تميز و مرتب کردن پرهاي سينهاش استفاده از ترکيبات آهندار موجود در سنگهاي مناطق کوهستاني است. اکسيد آهن موجود در اينگونه سنگها باعث ميشود تا پرهاي سطح شکمي پرندگان بالغ موجود در طبيعت به نارنجي پر رنگ تمايل داشته باشد، در حاليکه پرهاي سطح شکمي پرندگاني که در اسارت بزرگ ميشوند بسيار روشنتر از همنوعان آزاد خود است. هما با اين عمل علاوه بر از بين بردن حشرات ذرهبيني موجود در ميان پرهاي خود، باعث استحکام و حفاظت بيشتر از پرهاي آسيب ديدهاش ميشود. با اين وجود اکسيد آهن خاصيت عايق بودن سطح پرها را در برابر باد از بين برده و به همين دليل هما هيچگاه شاهپرها و پرهاي زير بالهايش را به اين ماده آغشته نميکند!
نحوه تغذيه هما در ميان انواع ديگر لاشخورها کاملا منحصر به فرد است. اين پرنده برخلاف پسر عموهاي خود هيچ گاه به محض از پا در آمدن حيوان بر سر لاشه فرود نميآيد. معمولا منتظر ميماند تا ساير لاشخورها کار پاکسازي لاشه را از گوشت و پوست انجام دهند و سپس به سراغ اسکلت رها شده لاشه ميآيد. هما علاقه فراواني به مغز استخوان دارد و براي به دست آوردن اين ماده مقوي ميبايستي قطعات بزرگ استخوان لاشه را که در کشور ما معمولا کل و بز وحشي است به تکههاي کوچک قابل بلعيدن تبديل کند. براي رسيدن به اين منظور قطعات بزرگ و سنگين استخوان را به کمک چنگالها و يا نوک بزرگ خميده اش به آسمان برده و پس از اوج گيري کامل استخوان را بر روي صفحات سنگي مناطق کوهستاني مورد علاقهاش پرتاب ميکند. هر پرنده در قلمرو خود معمولا از چند منطقه مشخص پوشيده شده از صخرههاي سنگي براي انداختن قطعات استخوان و تبديل آنها به قطعات کوچکتر بهره ميبرد و در مورد استخوانهاي بزرگ اين عمل گهگاه تا پنجاه بار نيز تکرار ميشود. جالب اينجاست که حتي پرندگان رشد کرده در اسارت هم کماکان از همين روش براي شکستن استخوانها استفاده ميکنند. اسيد معده در اين پرنده آنقدر قوي است که حتي قطعات بزرگ و تيز استخوان نيز به راحتي هضم ميشوند.
اگر چه در کشور ما آمار دقيقي از تعداد و پراکنش پرندگان، به خصوص پرندگان شکاري در دست نيست، اما اين باور که چند سال است هيچ کس هما را در منطقه البرز مرکزي و يا ارتفاعات ديگر البرز نديده است نيز کاملا اشتباه است. اصولا هما پرندهاي است که در ارتفاعات بسيار بالاي مناطق دور افتاده کوهستاني زندگي ميکند و مشاهده آن براي مردم عادي ممکن نيست. از طرف ديگر برخي خبرهاي غير کارشناسي در روزنامهها ، مجلات و سايت هاي مرتبط با محيط زيست باعث شده است تا تصوري غلط از وضعيت اين پرنده در ايران به وجود بيايد.
هما در طي 4 سال گذشته بارها توسط علاقهمندان و کارشناسان پرندهشناسي، رکورد شده است. از جمله اين موارد ميتوان به مشاهدات زير اشاره كرد:
مهندس علي ادهمي در ارتفاعات منجيل (1386). مهندس پرويز بختياري در جاده هراز نرسيده به آمل(1383)، ارتفاعات جواهرده (1383)، جاده چالوس پل زنگوله (1383)، پارك ملي گلستان (1383). علي علي اسلام در ارتفاعات کلجاران (بين کلاردشت و عباس آباد - 1384)، ارتفاع 4600 متري منطقه کلاردشت - هنگام صعود گروه آلمانها- (1387 عکس گرفته شده پيوست ميباشد). مهندس عليرضا هاشمي در منطقه حفاظت شده سرخه حصار (1387).
تمامي اين مشاهدات در حالي است که هيچ هدف مشخص و برنامهريزي شدهاي جهت مشاهده اين گونه وجود نداشته و رکوردهاي فوق کاملا اتفاقي صورت گرفته است. هما در حال حاظر جزو پرندگان ضميمه 3 كنوانسيون سايتس (CITES) قرار دارد، بدين معنا كه سايتس خيلي روي آن تاكيد ندارد. از آنجايي که وضعيت طعمههاي مورد مصرف اين پرنده در کوهستانهاي ايران نسبتا قابل قبول استف به نظر ميآيد در حال حاظر تنها مورد نگران کننده، مشکل کمبود تنوع ژنتيکي در ميان تعداد اندک از جمعيت اين نوع لاشخور است.
از طرف ديگر عدم مشاهده هما طي چند سال گذشته در منطقه لار هم تا حدودي طبيعي به نظر ميرسد. با وجود تبليغات گسترده براي ورود مردم عادي به اين منطقه و ايجاد ناامني نشات گرفته از حضور غير کارشناسانه گردشگران و بعضا دامداران محلي، کاملا طبيعي است که پستانداران بزرگ جثهاي چون کل و بز به ارتفاعات و مناطق دور افتادهتر کوچ کرده و هما نيز در پي کمبود لاشه مجبور به جابجايي منطقهاي شود.
اگر چه با توجه به وضعيت نگران کننده حفاظت از محيط زيست در کشور ما و روند غير کارشناسانه دعوت از عموم مردم براي حضور در طبيعت، نگراني در مورد احتمال انقراض نسل هما منطقي به نظر ميآيد، اما نگرانيهاي بزرگتري همچون از بين رفتن زيستگاهها، نبود باور به آموزش پيش از دعوت مردم به طبيعت، و از بين رفتن جايگاه و مسايل مربوط به طبيعت در ميان عامه مردم، منطقيتر به نظر ميرسد.
حال بد نيست بدانيد که متاسفانه حدود 30 سال است هيچ رکوردي از گونهاي لاشخور ساکن در استان سيستان و بلوچستان با نام White-backed Vulture (لاشخور پشت سفيد ) نشده است.