Borna66
09-11-2009, 11:04 PM
تجارت در امپراتوري ساساني
ريچارد نلسون فراي
مركزگرايي دولت ساساني تغييرات مهمي در تجارت آن دوره ايجاد كرد، علاوه بر آن استقلال شهرهاي كارواني سوريه و بينالنهرين نيز از بين رفت. عموما بازرگاني تحت حكومت ساسانيان همراه با سلسله مراتب قانوني ، به خوبي سازماندهي شده بود.
در اواخر سده چهارم ميلادي تهاجم بدويان به آسياي مركزي و ايران شرقي به طور قابل ملاحظهاي مانع تجارت در شرق شد. اما با اين وجود ، توسعه ديوانسالاري پايدار در هر دو امپراتوري بيزانس و ساساني و رشد اهميت تجارت بين آنها و همچنين تجارت با شرق دور به پيشرفت در طول دوره خسرو اول (79 _ 531 م) و جانشينانش كمك كرد.
در اين مدت سغديان فعالترين بازرگانان جاده ابريشم بودند. چينيها، ميوه، شراب، آثار فلزي (به خصوص از آهن)، زره، ظروف شيشهاي و همه نوع سرگرميهاي سغدي را وارد ميكردند. براي مثال اسلوب و مضامين هنري ايران ساساني با طرح طاووس نر و اسبهاي بالدار روبهروي هم بر جامههاي كتان ظاهر شد كه در آسياي مركزي، چين و حتي ژاپن عموميت داشت. با اين وجود اشياي كمي از اين نوع و با منشاء ايراني باقي مانده است.
ساسانيان براي فروش كالا از مهرهاي گلي استفاده مي كردند.
كشف مهر ساساني در حفريات «مانتاي» در سريلانكا بازتاب روابط تجاري بازرگانان ايراني با سرزمين هاي دور دست است. نشانه هاي گستره تجارت بينالمللي ساسانيان در آفريقا نيز مشاهده شده ، سكههاي يافت شده در آن جا اين مساله را تصديق ميكند.
كشف مهر ساساني در حفريات «مانتاي» در سريلانكا بازتاب روابط تجاري بازرگانان ايراني با سرزمين هاي دور دست است. نشانه هاي گستره تجارت بينالمللي ساسانيان در آفريقا نيز مشاهده شده ، سكههاي يافت شده در آن جا اين مساله را تصديق ميكند.
منابع سرياني، پارسي ميانه و تلموذي هم در مورد تجارت امپراتوري ساساني اطلاعاتي به دست ميدهند.
در دوره ساساني، تيسفون مركز بزرگ تجاري بينالنهرين در ساحل دجله، جانشين بابل و سلوكيه شد.
هنوز هم جاده اصلي كه از بالاي بينالنهرين، از نزديك محل امروزي همدان _ تهران (ري باستان)، به درون فلات ايران امتداد مي يافت بود و از كنار صحرا ميگذشت و از طريق خراسان به آسياي مركزي يا به سمت هند ميرفت زنده است.
نقشهها و سفرنامهها پيوستگي برخي راههاي تجاري روزگار باستان را آشكار ميكند كه هنوز در بيشتر آنها تردد صورت مي گيرد.
همچنين سفرنامههاي باقي مانده از دوره ساساني بر پيوستگي جادههاي تجاري دلالت دارد كه از سوريه و جنوب بينالنهرين شمالي تا محل تلاقي دجله و فرات ادامه داشت، همان راهي كه در دوره پارتيان نيز مورد استفاده بود. ضمن اينكه در امتداد تمام جادهها عوارض و تعرفه از كاروانها وصول ميشد.
روميان و پارتيان به ترتيب جاي خود را به بيزانسيان و ساسانيان دادند كه بر سر كنترل تجارت مزبور با هم رقابت ميكردند. علي رغم جنگهاي هميشگي، در امتداد راههاي اصلي نمايشگاهها و بازارهايي برپا ميشد و حجم تجارت دائما در حال افزايش بود.
از كتب حقوق سرياني و «ماتيكان هزار دادستان» پهلوي اين گونه استنباط ميشود كه تجارت ساسانيان تا حد زيادي در اختيار اتحاديهها و شركتها يا خانوادههاي بازرگاني بوده كه در زمينه قوانين و مقررات حاكم بر خريد و فروش توليدات خبره بودند. از قوانين تقسيم دارايي و توارث كه در كتابهاي قانون شرح داده شده تنها اندكي از آن باقي مانده است. به نظر ميرسد مالكيت عمومي كالا، زمين و خانهها شايعتر از مالكيت خصوصي بوده است.
اصطلاح «hambāyīh» (شراكت) نه تنها به روابط تجاري بلكه به ساير همكاريها راجع به ساخت كانال هاي آبياري و نظير آن اشاره ميكند.
در ابتدا جريان تجارت به جاي داد و ستد، بر پايه نظام پولي استوار بود. سكههاي نقره با عيار بالا كه دولت ساساني ضرب ميكرد به عنوان پول تا واحد تورفان تركستان نيز مورد استفاده بودند. اين سكهها همچنين در تجارت با نواحي بالاي رود ولگا در روسيه و درياي سياه نيز داراي ارزش بود. تجارت اخير حتي در مقياسي وسيعتر در دوره اسلامي نيز تداوم يافت. درهم نقره ساساني مدلي براي ساير پولها در شرق شد. درهم نقره ساساني مدلي شد براي ساير پولهايي كه در شرق، به ويژه نزد هپتاليان و يا در واحد بخارا ضرب ميشد.
در خلال حاكميت طولاني ساسانيان، اين سكه فقط در موارد محدودي تحت تاثير مسائل سياسي، كمارزش شد؛ يك بار در دوره پادشاهي شاپور اول (2_240 م) و بار دوم وقتي كه پيروز (484 _ 459م) مجبور شده بود، غرامت سنگيني را به هپتاليان بپردازد.
مالياتها و بهره بالاي وامها باعث محدوديت بازرگانان در ايران عصر ساساني ميشد. بازرگانان در اين زمره طبقات بالاي اجتماع قرار نداشتند. برعكس آن در آسياي مركزي آنها از احترام بيشتري برخوردار بودند.
در دوره ساساني طبقه اعيان زميندار در راس هرم جامعه بودند اما در مناطقي همچون بخارا و سمرقند بازرگانان بزرگ مهمترين نفوذ را در همه امور حكومتي داشتند. نكته مهم اين كه منابع مكتوب آسياي مركزي، كتيبهها و همچنين نامهها، بيشتر به ساخت كانالها يا مخازني براي آب و يا به امور مالي اختصاص دارند، در صورتي كه كتيبههاي ساساني داراي مضامين مذهبي يا سلطنتي هستند.
مقارن با اواخر دوره ساساني رقابت با بيزانس براي كنترل تجارت هند تشديد شد. ساسانيان بحرين و عمان را در كنترل داشتند و در سال 570 م يمن يك پايگاه ايراني شد. «كوسپاس» رقابت بين بازرگانان بيزانس و ساساني را در ساحل غربي هند توصيف كرده و «پروكوپيوس» اظهار ميدارد كه ايرانيان تمام تجارت هند را در دست داشتند.
در خصوص تجارت مناطق شمالي، اطلاعات قابل مقايسه نيست، اما مقادير زيادي سكههاي نقره، ظروف و ساير آثار ساساني و يا از آسياي مركزي در روسيه پيدا شده است. اين يافتهها به ويژه وقتي با مقادير اندك نقره بيزانس مقايسه شود مدركي براي تسلط ساسانيان بر اين مسير محسوب ميشوند. ايرانيان از شمال خزر، كهربا، عسل، موم و ساير كالاها را وارد ميكردند.
در طول تاريخ، طلا به قيمت بالايي در هند به فروش ميرفت. به نظر ميرسد اين مساله كه دليل عمده به دست نيامدن اشياي زرين، غير از سكههاي طلا، از آسياي مركزي و ايران بوده تقريبا از آغاز تاريخ عموميت داشته است. در اوايل سده دوم قبل از ميلاد كوشانيان، آخرين سلسله شرق فلات ايران بودند كه مقادير معتنابهي سكههاي طلا در روزگار باستان ضرب كردند. حكام بعدي غالبا نقره ضرب ميكردند، البته اين بدان معني نيست كه معادن طلاي كوههاي آلتايي، تيانشان و جاهاي ديگر از توليد دست كشيده باشند. طلا بيشتر از آسياي مركزي و ايران به جنوب بوده ميشد.
تجارت داخلي شاهنشاهي ساساني نيز داراي اهميت بود. كالاهاي اصلي شامل اجناسي چون مواد غذايي، جبوبات، شراب، خشكبار، روغن خوراكي و مانند آن ميشد كه كمتر جنبه تجملي داشتند. همچنين پارچه، لباس، ظروف شاهنشاهي ساساني و در آسياي مركزي يافت ميشد. احتمالا در هر دو ناحيه محصولات لبني، گوشت، پشم و فرشهاي بافته شده با وسايل و ظروف معاوضه ميشد. مواد غذايي توسط روستاييان ساكن تهيه ميشد.
قوانين و مقررات، معاملات داخلي را نيز همانند تجارت بينالمللي نظم ميبخشيد. شركت ها تامين محصولات مورد نياز بازار را تقبل ميكردند كه خانوادهها يا تجار بزرگ در آن جا (بازار) محصولات يا خدمات را به معرض فروش ميگذاشتند.
اطلاعاتي در دست نيست كه آيا سيستم پستي همانند دوره هخامنشيان وجود داشته است، اما پيكها و كاروانها، پيغامها و كالاها را به هر سو ميرساندند. ميتوان پذيرفت كه سازمانهاي خصوصي و حكومتي، بازرگاني درون مرزهاي شاهنشاهي را اداره ميكردهاند، البته، درك ما در اين رابطه غير مستقيم و از طريق كتابهاي قانوني است.
گسترش وسيع تجارت در دوره اسلامي به مقدار زيادي مرهون تجربيات پيشين ساسانيان و مردمان آسياي مركزي بوده است. اما همچنان كه مرزهاي خلافت اموي فراتر از حدود امپراتوريهاي ساساني و آسياي مركزي رفت، تجارت و بازرگاني نيز به سطوح سابق خود بازگشت.
از بين رفتن بسياري از مرزهاي داخلي، گذشته از انحصارات تجاري بيزانس و ساساني، پيشرفت قابل ملاحظهاي به خصوص براي حكومتهاي واحد آسياي مركزي به ارمغان آورد.
ريچارد نلسون فراي
مركزگرايي دولت ساساني تغييرات مهمي در تجارت آن دوره ايجاد كرد، علاوه بر آن استقلال شهرهاي كارواني سوريه و بينالنهرين نيز از بين رفت. عموما بازرگاني تحت حكومت ساسانيان همراه با سلسله مراتب قانوني ، به خوبي سازماندهي شده بود.
در اواخر سده چهارم ميلادي تهاجم بدويان به آسياي مركزي و ايران شرقي به طور قابل ملاحظهاي مانع تجارت در شرق شد. اما با اين وجود ، توسعه ديوانسالاري پايدار در هر دو امپراتوري بيزانس و ساساني و رشد اهميت تجارت بين آنها و همچنين تجارت با شرق دور به پيشرفت در طول دوره خسرو اول (79 _ 531 م) و جانشينانش كمك كرد.
در اين مدت سغديان فعالترين بازرگانان جاده ابريشم بودند. چينيها، ميوه، شراب، آثار فلزي (به خصوص از آهن)، زره، ظروف شيشهاي و همه نوع سرگرميهاي سغدي را وارد ميكردند. براي مثال اسلوب و مضامين هنري ايران ساساني با طرح طاووس نر و اسبهاي بالدار روبهروي هم بر جامههاي كتان ظاهر شد كه در آسياي مركزي، چين و حتي ژاپن عموميت داشت. با اين وجود اشياي كمي از اين نوع و با منشاء ايراني باقي مانده است.
ساسانيان براي فروش كالا از مهرهاي گلي استفاده مي كردند.
كشف مهر ساساني در حفريات «مانتاي» در سريلانكا بازتاب روابط تجاري بازرگانان ايراني با سرزمين هاي دور دست است. نشانه هاي گستره تجارت بينالمللي ساسانيان در آفريقا نيز مشاهده شده ، سكههاي يافت شده در آن جا اين مساله را تصديق ميكند.
كشف مهر ساساني در حفريات «مانتاي» در سريلانكا بازتاب روابط تجاري بازرگانان ايراني با سرزمين هاي دور دست است. نشانه هاي گستره تجارت بينالمللي ساسانيان در آفريقا نيز مشاهده شده ، سكههاي يافت شده در آن جا اين مساله را تصديق ميكند.
منابع سرياني، پارسي ميانه و تلموذي هم در مورد تجارت امپراتوري ساساني اطلاعاتي به دست ميدهند.
در دوره ساساني، تيسفون مركز بزرگ تجاري بينالنهرين در ساحل دجله، جانشين بابل و سلوكيه شد.
هنوز هم جاده اصلي كه از بالاي بينالنهرين، از نزديك محل امروزي همدان _ تهران (ري باستان)، به درون فلات ايران امتداد مي يافت بود و از كنار صحرا ميگذشت و از طريق خراسان به آسياي مركزي يا به سمت هند ميرفت زنده است.
نقشهها و سفرنامهها پيوستگي برخي راههاي تجاري روزگار باستان را آشكار ميكند كه هنوز در بيشتر آنها تردد صورت مي گيرد.
همچنين سفرنامههاي باقي مانده از دوره ساساني بر پيوستگي جادههاي تجاري دلالت دارد كه از سوريه و جنوب بينالنهرين شمالي تا محل تلاقي دجله و فرات ادامه داشت، همان راهي كه در دوره پارتيان نيز مورد استفاده بود. ضمن اينكه در امتداد تمام جادهها عوارض و تعرفه از كاروانها وصول ميشد.
روميان و پارتيان به ترتيب جاي خود را به بيزانسيان و ساسانيان دادند كه بر سر كنترل تجارت مزبور با هم رقابت ميكردند. علي رغم جنگهاي هميشگي، در امتداد راههاي اصلي نمايشگاهها و بازارهايي برپا ميشد و حجم تجارت دائما در حال افزايش بود.
از كتب حقوق سرياني و «ماتيكان هزار دادستان» پهلوي اين گونه استنباط ميشود كه تجارت ساسانيان تا حد زيادي در اختيار اتحاديهها و شركتها يا خانوادههاي بازرگاني بوده كه در زمينه قوانين و مقررات حاكم بر خريد و فروش توليدات خبره بودند. از قوانين تقسيم دارايي و توارث كه در كتابهاي قانون شرح داده شده تنها اندكي از آن باقي مانده است. به نظر ميرسد مالكيت عمومي كالا، زمين و خانهها شايعتر از مالكيت خصوصي بوده است.
اصطلاح «hambāyīh» (شراكت) نه تنها به روابط تجاري بلكه به ساير همكاريها راجع به ساخت كانال هاي آبياري و نظير آن اشاره ميكند.
در ابتدا جريان تجارت به جاي داد و ستد، بر پايه نظام پولي استوار بود. سكههاي نقره با عيار بالا كه دولت ساساني ضرب ميكرد به عنوان پول تا واحد تورفان تركستان نيز مورد استفاده بودند. اين سكهها همچنين در تجارت با نواحي بالاي رود ولگا در روسيه و درياي سياه نيز داراي ارزش بود. تجارت اخير حتي در مقياسي وسيعتر در دوره اسلامي نيز تداوم يافت. درهم نقره ساساني مدلي براي ساير پولها در شرق شد. درهم نقره ساساني مدلي شد براي ساير پولهايي كه در شرق، به ويژه نزد هپتاليان و يا در واحد بخارا ضرب ميشد.
در خلال حاكميت طولاني ساسانيان، اين سكه فقط در موارد محدودي تحت تاثير مسائل سياسي، كمارزش شد؛ يك بار در دوره پادشاهي شاپور اول (2_240 م) و بار دوم وقتي كه پيروز (484 _ 459م) مجبور شده بود، غرامت سنگيني را به هپتاليان بپردازد.
مالياتها و بهره بالاي وامها باعث محدوديت بازرگانان در ايران عصر ساساني ميشد. بازرگانان در اين زمره طبقات بالاي اجتماع قرار نداشتند. برعكس آن در آسياي مركزي آنها از احترام بيشتري برخوردار بودند.
در دوره ساساني طبقه اعيان زميندار در راس هرم جامعه بودند اما در مناطقي همچون بخارا و سمرقند بازرگانان بزرگ مهمترين نفوذ را در همه امور حكومتي داشتند. نكته مهم اين كه منابع مكتوب آسياي مركزي، كتيبهها و همچنين نامهها، بيشتر به ساخت كانالها يا مخازني براي آب و يا به امور مالي اختصاص دارند، در صورتي كه كتيبههاي ساساني داراي مضامين مذهبي يا سلطنتي هستند.
مقارن با اواخر دوره ساساني رقابت با بيزانس براي كنترل تجارت هند تشديد شد. ساسانيان بحرين و عمان را در كنترل داشتند و در سال 570 م يمن يك پايگاه ايراني شد. «كوسپاس» رقابت بين بازرگانان بيزانس و ساساني را در ساحل غربي هند توصيف كرده و «پروكوپيوس» اظهار ميدارد كه ايرانيان تمام تجارت هند را در دست داشتند.
در خصوص تجارت مناطق شمالي، اطلاعات قابل مقايسه نيست، اما مقادير زيادي سكههاي نقره، ظروف و ساير آثار ساساني و يا از آسياي مركزي در روسيه پيدا شده است. اين يافتهها به ويژه وقتي با مقادير اندك نقره بيزانس مقايسه شود مدركي براي تسلط ساسانيان بر اين مسير محسوب ميشوند. ايرانيان از شمال خزر، كهربا، عسل، موم و ساير كالاها را وارد ميكردند.
در طول تاريخ، طلا به قيمت بالايي در هند به فروش ميرفت. به نظر ميرسد اين مساله كه دليل عمده به دست نيامدن اشياي زرين، غير از سكههاي طلا، از آسياي مركزي و ايران بوده تقريبا از آغاز تاريخ عموميت داشته است. در اوايل سده دوم قبل از ميلاد كوشانيان، آخرين سلسله شرق فلات ايران بودند كه مقادير معتنابهي سكههاي طلا در روزگار باستان ضرب كردند. حكام بعدي غالبا نقره ضرب ميكردند، البته اين بدان معني نيست كه معادن طلاي كوههاي آلتايي، تيانشان و جاهاي ديگر از توليد دست كشيده باشند. طلا بيشتر از آسياي مركزي و ايران به جنوب بوده ميشد.
تجارت داخلي شاهنشاهي ساساني نيز داراي اهميت بود. كالاهاي اصلي شامل اجناسي چون مواد غذايي، جبوبات، شراب، خشكبار، روغن خوراكي و مانند آن ميشد كه كمتر جنبه تجملي داشتند. همچنين پارچه، لباس، ظروف شاهنشاهي ساساني و در آسياي مركزي يافت ميشد. احتمالا در هر دو ناحيه محصولات لبني، گوشت، پشم و فرشهاي بافته شده با وسايل و ظروف معاوضه ميشد. مواد غذايي توسط روستاييان ساكن تهيه ميشد.
قوانين و مقررات، معاملات داخلي را نيز همانند تجارت بينالمللي نظم ميبخشيد. شركت ها تامين محصولات مورد نياز بازار را تقبل ميكردند كه خانوادهها يا تجار بزرگ در آن جا (بازار) محصولات يا خدمات را به معرض فروش ميگذاشتند.
اطلاعاتي در دست نيست كه آيا سيستم پستي همانند دوره هخامنشيان وجود داشته است، اما پيكها و كاروانها، پيغامها و كالاها را به هر سو ميرساندند. ميتوان پذيرفت كه سازمانهاي خصوصي و حكومتي، بازرگاني درون مرزهاي شاهنشاهي را اداره ميكردهاند، البته، درك ما در اين رابطه غير مستقيم و از طريق كتابهاي قانوني است.
گسترش وسيع تجارت در دوره اسلامي به مقدار زيادي مرهون تجربيات پيشين ساسانيان و مردمان آسياي مركزي بوده است. اما همچنان كه مرزهاي خلافت اموي فراتر از حدود امپراتوريهاي ساساني و آسياي مركزي رفت، تجارت و بازرگاني نيز به سطوح سابق خود بازگشت.
از بين رفتن بسياري از مرزهاي داخلي، گذشته از انحصارات تجاري بيزانس و ساساني، پيشرفت قابل ملاحظهاي به خصوص براي حكومتهاي واحد آسياي مركزي به ارمغان آورد.