Borna66
09-11-2009, 11:03 PM
باستانشناسي
محمود موسوي
ايران ازديدگاه باستانشناسي
http://pnu-club.com/imported/mising.jpg
مقدمه ايران به دليل داشتن سابقه تاريخي طولاني و از آنجا كه در زمره كهنترين مراكز سكونتي و زيستي انسان بوده، يكي از مناطق مهم باستاني جهان است و همواره مورد توجه و اقبال محققان و باستانشناسان بوده است. براساس آمار تخميني و نه چندان دقيق، ايران داراي چهار صد هزار آثار باستاني شناخته شده مشتمل بر : بنا، تپه، قبرستان و محوطه باستاني و تاريخي است كه براي مطالعه و حفظ و احياء آنها توان علمي و مادي بسياري نياز است. تاكنون بخش اندكي از اين آثار مورد بررسي و كاوش قرار گرفته و تنها نزديك به دو هزار اثر در فهرست آثار ملي ثبت شده است.1
ادوار باستاني و تاريخي ايران براساس مطالعات و يافتههاي باستانشناسي
ادوار سنگي
موقعيت طبيعي و شرايط خاص اقليمي و جغرافيايي كشور ايران موجب شده تا اين سرزمين در زمره يكي از نخستين زيستگاهها و كانونهاي اجتماعي انسان پيش از تاريخ بشمار رود و مطالعات باستانشناسي، انسانشناسي و ديرينشناسي نيز اين موضوع را تأييد كرده است.
گرچه پيدايش و ظهور نخستين گروههاي انساني در فلات ايران به روشني معلوم نيست و نميدانيم نخستين انسانها از كجا و كدام سو به آسياي غربي و ايران مهاجرت كردهاند، ولي به اعتقاد «دكتر فيليپ اسميت» باستانشناس كانادائي و كاوشگر محوطه باستاني «گنج دره هرسين» كه در شمار اولين دهكدههاي ماقبلي تاريخي در ايران است: «... منطقي به نظر ميرسد، تصور كنيم كه در دوران «پليستوسن»2 عميق در حدود يك ميليون سال پيش، اجتماعات انساني با ادوات سنگي مشخص خود بتدريج از آفريقا مهاجرت نموده و به مناطق اروپا و آسياي غربي و سپس بتدريج به نواحي بينالنهرين و ايران وارد شدهاند.»3
«ژاك دومورگان» باستانشناس فرانسوي در اواخر قرن گذشته ميلادي تعدادي ادوات سنگي مربوط به عهد «پليستوسن» را ازحوزه درياي خزر كشف كرد.4
در سالهاي 67 و 1966 ميلادي هيئتي از دانشگاه «مينوسوتا»ي آمريكا به سرپرستي «گاري هيوم» بررسيهايي در منطقه «لاديز» و «مشكيد» بلوچستان انجام داد و آثار و نمونه ابزارهاي سنگي از عهد «پارينه سنگي عميق» بدست آورد. باستانشناس نامبرده آثار يافت شده را فرهنگ «لاديزيان» نام نهاد. اين يافتهها نشان ميداد كه جنوب شرقي ايران در عرصه «پارينه سنگي عميق» يعني ميان يكصد تا هشتاد هزار سال پيش مسكون بوده است.5
طي يك بررسي باستانشناسي و ديرينشناسي در سال 1975 ميلادي در شمال غربي ايران در ناحيه جنوب شرقي درياچه اروميه و منطقه ميان مراغه ـ ميانه و تبريز و در دامنههاي ارتفاعات سهند، آثاري متعلق به عهد پارينه سنگي زيرين بدست آمد. اين نمونههاي سنگي به نخستين ساكنان شمال غربي ايران و آذربايجان تعلق داشتهاند. خانم «هند صادق كوروس» كه بررسي مذكور را انجام داده، اين آثار را مربوط به فرهنگ «آشولين»6 دانسته و قدمت آنها را يكصد هزار سال پيش تخمين زده است.7
ناحيه ديگري از ايران كه كهنترين آثارسكونت انسان در فلات ايران در آنجا يافت شده، حوزه كشف رود خراسان (چهل كيليومتري شمال شرق مشهد) است كه در سالهاي 75، 1974م. دو دانشمند به نامهاي «آريايي» و «تيبالت» شناسايي و بررسي كردند. در مسير اين رودخانه خشك و سيلابي نخستين رد پاي آدمي در فلات ايران و مربوط به هشتصد هزار سال پيش بدست آمد. دانشمندان نامبرده نظر دادند كه از دوران «پليوسن» درياچهاي در اين منطقه وجود داشته كه بتدريج خشك شده است. احتمالاً اجتماعاتي از نخستين ساكنان ايران در اطراف اين درياچه ساكن بودهاند و ابزارهاي گوناگون سنگي شامل: تيغهها، رندهها و چاقوهاي سنگي از آنها به يادگار مانده است.8
http://pnu-club.com/imported/mising.jpg
پروفسور «كارلتون كون»، باستانشناس آمريكايي نخستين كاوشهاي خود را درباره دوران «پارينه سنگي متوسط»، در چند غار باستاني ايران به نامهاي: كمربند و هوتو (در نزديكي بهشهر)، شكارچيان (واقع دربيستون)، تمتمه (در حوالي شهر اروميه) و خونيك (در خراسان جنوبي و نزديكي مرز افغانستان) انجام داد. وي به نتايج سودمندي از ادوار سنگي ايران و فرهنگ «بارادوستيان» دست يافت و پس از چند سال كاوش در ايران نتايج كار خود را در كتاب ارزشمند «هفت غار» و نيز كتابها و مقالاتي ديگر چاپ و منتشر كرد.9
كاوش در غار كمربند منجر به كشف شش لايه سكونتي در آن غار ازدوران «پالئوليتيك» تا دوران «نئوليتيك پيش ازسفال»10 گرديد. در اين غار تعدادي چاقوهاي كوچك از سنگ چخماق و قطعاتي از استخوان سگ دريايي و آهوهاي وحشي بدست آمد. ضمناً جمجمه يك دختر بچه از نوع انسانل «نئاندرتال» كشف گرديد كه در نوع خود منحصر بفرد بود.11
آثار بدست آمده از غار هوتو كه مجاور غار كمربند قرار دارد مكمل آثار يافت شده قبلي بود. مطالعات و كاوشهاي ادوار سنگي و مرحله غارنشيني در ايران توسط «پروفسور مك بورني»، درشمال شرق ايران و غارهاي «كي آرام» و «علي تپه» گرگان و نيز غرب ايران و حوزه زاگرس مركزي دنبال گرديد و آثاري از دوره «موسترين»12 احتمالاً مربوط به شصت تا پنجاه هزار سال پيش گردآوري و مطالعه شد.13
از دوره پارينه سنگي مياني با مشخصه فرهنگ موسترين، آثاري در غرب و شمال غربي ايران خصوصاً در غار «تمتمه» نزديك اروميه، غار «خر» و «شكارچيان» در بيستون كرمانشاه و ديگر غارهاي حوزه زاگرس بدست آمده است.
تجمع گروههاي انساني در ادوار «پارينه سنگي فوقاني» و «فراپارينه سنگي» عمدتاً در غرب ايران و در حوزه ارتفاعات زاگرس متمركز بوده و درشمال و شمال شرقي ايران بجز لايههايي كه در غار هوتو و كمربند، بهشهر و علي تپه يك بين بهشهر و گرگان كاوش گرديد، آثاري از اين دورهها شناخته نشده است.
باستانشناسان آثار دو دوره ياد شده را كه با تحول و تكامل دست ساختهها و ادوات سنگي همراه بوده در مراكز باستاني دره هليلان و مناطقي چون ايزه وايوه در شمال خوزستان و غاز «خر» بيستون و غار «پاسنگر» لرستان كشف كردهاند.
بنابه اعتقاد باستانشناسان متخصص ادوارسنگي، شواهد روشن و قطعي از عصر «ميانه سنگي» در ايران دردست نيست.
عصر «نوسنگي» را يك مرحله انقلابي در سير حيات آدمي دانستهاند؛ زيرا در اين دوره انسان در روند تكامل گامهاي بزرگي برداشت و به پيشرفتهاي بسياري در زمينههاي فرهنگي، اقتصادي و اجتماعي دست يافت و ايران نيز همچون ديگر مناطق باستاني آسياي غربي و خاورميانه در فاصله زماني 9000 تا 7000 سال پيش از ميلاد قدم درمسير پيشرفت و تكامل نهاد. با افزايش جمعيت انساني، بشر از عصر جمعآوري غذا يا (شكار) وارد مرحله توليد غذا يا (كشاورزي) شد. گونههايي از حيوانات و گياهان را اهلي كرد و به خدمت گرفت. و در اين دوره صنعت سفالگري و هنر معماري بوجود آمد.
آدمي با احداث خانهها و دهكدههاي اوليه كه به شكل بسيار ساده و ابتدايي و با گل و چينه و پوشش چوبي يا حصيري دركنارچشمهها و امتداد رودخانهها و مناطق امن ساخته ميشاند غارنشيني را رها كرد و قدم به دوره «استقرار در دهكدهها» و يكجانشيني گذاشت كه خود سرآغاز مرحله شهرنشيني بود.
همزمان با پيدايش نخستين دهكدهها در بينالنهرين شمالي، در ايران نيز شاهد شكلگيري دهكدههاي پيش ازتاريخي هستيم. از آن جملهاند: «تپه سراب» و «تپه آسياب» كرمانشاه، «تپه گنج درّه» در هرسين، «تپه گوران» در منطقه هُليلان، «تپه حاجي فيروز» در نقده (آذربايجان غربي)، تپه «عبدالحسين» در استان كرمانشاه، تپههاي «موسيان» و «عليكش» درمنطقه دهلران، تپه «سنگ چخماق» در شاهرود، تپه «زاغه» دردشت قزوين، نخستين لايههاي سكونتي در «سيلك» كاشان و تپههاي «چغابنوت» و «بُنه فاضلي» درشمال دشت خوزستان. در ميان تمام مراكز تاريخي ياد شده تپه «گنج درّه» هرسين به دليل مشخصههاي فرهنگي و باستانشناختي، بعنوان كاملترين و كهنترين دهكده پيش ازتاريخي مورد قبول عموم باستانشناسان قرار گرفته است.
براساس شواهد موجود معماري، اول بار در گنج درّه و چند تپه باستاني عصراستقرار در دهكدهها، ابداع شد. منازل سكونتي در گنج درّه در ابعاد كوچك با چينه و خشت خام شكل گرفتهاند. خشتها مكعب مستطيلي و كوچك است و بعضي از ديوارها با ماده سفيد رنگي همچون گچ، اندود شده است. واحدهاي ساختماني داراي اطاقهاي كوچك وانبارهايي در طبقه زيريناند و سيلوهاي مدوّر براي ذخيره آذوقه در آنها تعبيه شده است. پوشش سقف اطاقها احتمالاً با حصير و يا تيرهاي چوبي بوده كه با گذشت زمان از ميان رفته و اثري از آنها باقي نمانده است.
عصر بعد از نوسنگي يا عصر فلز
(ايران در هزارههاي ششم، پنجم، چهارم پيش از ميلاد)
با ساختن نخستين نمونههاي اشياء فلزي، انسان قدم به عصري نهاد كه به «عصر فلز» مشهور است. كهنترين فلزي كه بشر كشف و ازآن استفاده كرد، مس بود.
يكي از مهمترين تپههايي كه مس اول بار در آنها ظاهر شد «تل ابليس» كرمان است. اين تپه باستاني در «درّه بردسير» و 72 كيلومتري جنوب شرق كرمان و سه كيلومتري جنوب دهكده دشتكار واقع شده است و در سالهاي 1966 و 1967م. (1344 و 1345 ش.) توسط هيئت باستانشناسان آمريكايي، اعزامي از موزه «ايلينويز» به سرپرستي «پروفسور جوزف كالدول» كاوش گرديد.
تعدادي از نخستين كورههاي ذوب مس در عميقترين لايه مربوط به هزاره پنجم درتل ابليس بدست آمد و اشياء مسي شامل سنجاق و درفش، مهر و دستبند و حلقه انگشتر از آنها كشف گرديد.
براساس يافتههاي باستانشناسي از اواسط دوران فلز، بجز مس، فلزات غيرتركيبي و سهلالوصول ديگري چون قلع، طلا، نقره در چرخه فنآوري مردمان آن عصر پديدار شدند و شايد به اين دليل است كه اين دوره را دوره فلز نام نهادهاند نه دوره مس.
فنآوري ساخت و پرداخت سفال نيز در اين دوران پيشرفت زيادي كرد. چرخ سفالگري به وجود آمد و كورههاي پيشرفتهاي براي پختن اشياء و ظروف سفالي ساخته شد. نقوش ساده هندسي تك رنگ به نقوش تركيبي چند رنگ تكامل يافت و گنجينهاي گرانبها و ارزشمند به نام سفالينههاي منقوش پيش از تاريخ بر جاي ماند. عدهاي از صاحبنظران نقوش روي سفالها را مقدمه پيدايش خط و كتابت در نيمه دوم هزاره چهارم پيش از ميلاد دانستهاند. نقطه اوج و اعتلاي هنرسفالينههاي منقوش پيش از تاريخ (هزاره چهارم پ. م.) همان سفالينههاي كشف شده در قديمترين لايه شوش (شوش يك و دو) و ساير تپههاي متعلق به فرهنگ سوزيانا 14 است.
فرهنگهاي مهم پيش ازتاريخ ايران كه در دوره فلز و در طول هزاره ششم تا چهارم پ.م. به وجود آمدند، عبارتند از:
1. تپه سيلك كاشان (سيلك دوم و سوم)؛
2. تپه گيان نهاوند (گيان پنجم)؛
3. تپه چشمه علي، ري (lb – la)؛
4. تپه اسماعيلآباد، ساوجبلاغ؛
5. تپه حصار (lla, b-la, b,c)
6. تپه تل ابليس، كرمان؛
7. تپه يحيي، كرمان (يحيي lVc, Vac, Vl)؛
8. تل باكون، فارس (باكون، با سفال ساده و باكون با سفال منقوش) و چند تپه ماقبل تاريخ هزاره سوم پ.م. در فارس؛
9. شوش (شوش يك و دو) و تپههاي مربوط به فرهنگ سوزيانا در دشت خوزستان؛
10. تپههاي سگزآباد و قبرستان، دشت قزوين
محمود موسوي
ايران ازديدگاه باستانشناسي
http://pnu-club.com/imported/mising.jpg
مقدمه ايران به دليل داشتن سابقه تاريخي طولاني و از آنجا كه در زمره كهنترين مراكز سكونتي و زيستي انسان بوده، يكي از مناطق مهم باستاني جهان است و همواره مورد توجه و اقبال محققان و باستانشناسان بوده است. براساس آمار تخميني و نه چندان دقيق، ايران داراي چهار صد هزار آثار باستاني شناخته شده مشتمل بر : بنا، تپه، قبرستان و محوطه باستاني و تاريخي است كه براي مطالعه و حفظ و احياء آنها توان علمي و مادي بسياري نياز است. تاكنون بخش اندكي از اين آثار مورد بررسي و كاوش قرار گرفته و تنها نزديك به دو هزار اثر در فهرست آثار ملي ثبت شده است.1
ادوار باستاني و تاريخي ايران براساس مطالعات و يافتههاي باستانشناسي
ادوار سنگي
موقعيت طبيعي و شرايط خاص اقليمي و جغرافيايي كشور ايران موجب شده تا اين سرزمين در زمره يكي از نخستين زيستگاهها و كانونهاي اجتماعي انسان پيش از تاريخ بشمار رود و مطالعات باستانشناسي، انسانشناسي و ديرينشناسي نيز اين موضوع را تأييد كرده است.
گرچه پيدايش و ظهور نخستين گروههاي انساني در فلات ايران به روشني معلوم نيست و نميدانيم نخستين انسانها از كجا و كدام سو به آسياي غربي و ايران مهاجرت كردهاند، ولي به اعتقاد «دكتر فيليپ اسميت» باستانشناس كانادائي و كاوشگر محوطه باستاني «گنج دره هرسين» كه در شمار اولين دهكدههاي ماقبلي تاريخي در ايران است: «... منطقي به نظر ميرسد، تصور كنيم كه در دوران «پليستوسن»2 عميق در حدود يك ميليون سال پيش، اجتماعات انساني با ادوات سنگي مشخص خود بتدريج از آفريقا مهاجرت نموده و به مناطق اروپا و آسياي غربي و سپس بتدريج به نواحي بينالنهرين و ايران وارد شدهاند.»3
«ژاك دومورگان» باستانشناس فرانسوي در اواخر قرن گذشته ميلادي تعدادي ادوات سنگي مربوط به عهد «پليستوسن» را ازحوزه درياي خزر كشف كرد.4
در سالهاي 67 و 1966 ميلادي هيئتي از دانشگاه «مينوسوتا»ي آمريكا به سرپرستي «گاري هيوم» بررسيهايي در منطقه «لاديز» و «مشكيد» بلوچستان انجام داد و آثار و نمونه ابزارهاي سنگي از عهد «پارينه سنگي عميق» بدست آورد. باستانشناس نامبرده آثار يافت شده را فرهنگ «لاديزيان» نام نهاد. اين يافتهها نشان ميداد كه جنوب شرقي ايران در عرصه «پارينه سنگي عميق» يعني ميان يكصد تا هشتاد هزار سال پيش مسكون بوده است.5
طي يك بررسي باستانشناسي و ديرينشناسي در سال 1975 ميلادي در شمال غربي ايران در ناحيه جنوب شرقي درياچه اروميه و منطقه ميان مراغه ـ ميانه و تبريز و در دامنههاي ارتفاعات سهند، آثاري متعلق به عهد پارينه سنگي زيرين بدست آمد. اين نمونههاي سنگي به نخستين ساكنان شمال غربي ايران و آذربايجان تعلق داشتهاند. خانم «هند صادق كوروس» كه بررسي مذكور را انجام داده، اين آثار را مربوط به فرهنگ «آشولين»6 دانسته و قدمت آنها را يكصد هزار سال پيش تخمين زده است.7
ناحيه ديگري از ايران كه كهنترين آثارسكونت انسان در فلات ايران در آنجا يافت شده، حوزه كشف رود خراسان (چهل كيليومتري شمال شرق مشهد) است كه در سالهاي 75، 1974م. دو دانشمند به نامهاي «آريايي» و «تيبالت» شناسايي و بررسي كردند. در مسير اين رودخانه خشك و سيلابي نخستين رد پاي آدمي در فلات ايران و مربوط به هشتصد هزار سال پيش بدست آمد. دانشمندان نامبرده نظر دادند كه از دوران «پليوسن» درياچهاي در اين منطقه وجود داشته كه بتدريج خشك شده است. احتمالاً اجتماعاتي از نخستين ساكنان ايران در اطراف اين درياچه ساكن بودهاند و ابزارهاي گوناگون سنگي شامل: تيغهها، رندهها و چاقوهاي سنگي از آنها به يادگار مانده است.8
http://pnu-club.com/imported/mising.jpg
پروفسور «كارلتون كون»، باستانشناس آمريكايي نخستين كاوشهاي خود را درباره دوران «پارينه سنگي متوسط»، در چند غار باستاني ايران به نامهاي: كمربند و هوتو (در نزديكي بهشهر)، شكارچيان (واقع دربيستون)، تمتمه (در حوالي شهر اروميه) و خونيك (در خراسان جنوبي و نزديكي مرز افغانستان) انجام داد. وي به نتايج سودمندي از ادوار سنگي ايران و فرهنگ «بارادوستيان» دست يافت و پس از چند سال كاوش در ايران نتايج كار خود را در كتاب ارزشمند «هفت غار» و نيز كتابها و مقالاتي ديگر چاپ و منتشر كرد.9
كاوش در غار كمربند منجر به كشف شش لايه سكونتي در آن غار ازدوران «پالئوليتيك» تا دوران «نئوليتيك پيش ازسفال»10 گرديد. در اين غار تعدادي چاقوهاي كوچك از سنگ چخماق و قطعاتي از استخوان سگ دريايي و آهوهاي وحشي بدست آمد. ضمناً جمجمه يك دختر بچه از نوع انسانل «نئاندرتال» كشف گرديد كه در نوع خود منحصر بفرد بود.11
آثار بدست آمده از غار هوتو كه مجاور غار كمربند قرار دارد مكمل آثار يافت شده قبلي بود. مطالعات و كاوشهاي ادوار سنگي و مرحله غارنشيني در ايران توسط «پروفسور مك بورني»، درشمال شرق ايران و غارهاي «كي آرام» و «علي تپه» گرگان و نيز غرب ايران و حوزه زاگرس مركزي دنبال گرديد و آثاري از دوره «موسترين»12 احتمالاً مربوط به شصت تا پنجاه هزار سال پيش گردآوري و مطالعه شد.13
از دوره پارينه سنگي مياني با مشخصه فرهنگ موسترين، آثاري در غرب و شمال غربي ايران خصوصاً در غار «تمتمه» نزديك اروميه، غار «خر» و «شكارچيان» در بيستون كرمانشاه و ديگر غارهاي حوزه زاگرس بدست آمده است.
تجمع گروههاي انساني در ادوار «پارينه سنگي فوقاني» و «فراپارينه سنگي» عمدتاً در غرب ايران و در حوزه ارتفاعات زاگرس متمركز بوده و درشمال و شمال شرقي ايران بجز لايههايي كه در غار هوتو و كمربند، بهشهر و علي تپه يك بين بهشهر و گرگان كاوش گرديد، آثاري از اين دورهها شناخته نشده است.
باستانشناسان آثار دو دوره ياد شده را كه با تحول و تكامل دست ساختهها و ادوات سنگي همراه بوده در مراكز باستاني دره هليلان و مناطقي چون ايزه وايوه در شمال خوزستان و غاز «خر» بيستون و غار «پاسنگر» لرستان كشف كردهاند.
بنابه اعتقاد باستانشناسان متخصص ادوارسنگي، شواهد روشن و قطعي از عصر «ميانه سنگي» در ايران دردست نيست.
عصر «نوسنگي» را يك مرحله انقلابي در سير حيات آدمي دانستهاند؛ زيرا در اين دوره انسان در روند تكامل گامهاي بزرگي برداشت و به پيشرفتهاي بسياري در زمينههاي فرهنگي، اقتصادي و اجتماعي دست يافت و ايران نيز همچون ديگر مناطق باستاني آسياي غربي و خاورميانه در فاصله زماني 9000 تا 7000 سال پيش از ميلاد قدم درمسير پيشرفت و تكامل نهاد. با افزايش جمعيت انساني، بشر از عصر جمعآوري غذا يا (شكار) وارد مرحله توليد غذا يا (كشاورزي) شد. گونههايي از حيوانات و گياهان را اهلي كرد و به خدمت گرفت. و در اين دوره صنعت سفالگري و هنر معماري بوجود آمد.
آدمي با احداث خانهها و دهكدههاي اوليه كه به شكل بسيار ساده و ابتدايي و با گل و چينه و پوشش چوبي يا حصيري دركنارچشمهها و امتداد رودخانهها و مناطق امن ساخته ميشاند غارنشيني را رها كرد و قدم به دوره «استقرار در دهكدهها» و يكجانشيني گذاشت كه خود سرآغاز مرحله شهرنشيني بود.
همزمان با پيدايش نخستين دهكدهها در بينالنهرين شمالي، در ايران نيز شاهد شكلگيري دهكدههاي پيش ازتاريخي هستيم. از آن جملهاند: «تپه سراب» و «تپه آسياب» كرمانشاه، «تپه گنج درّه» در هرسين، «تپه گوران» در منطقه هُليلان، «تپه حاجي فيروز» در نقده (آذربايجان غربي)، تپه «عبدالحسين» در استان كرمانشاه، تپههاي «موسيان» و «عليكش» درمنطقه دهلران، تپه «سنگ چخماق» در شاهرود، تپه «زاغه» دردشت قزوين، نخستين لايههاي سكونتي در «سيلك» كاشان و تپههاي «چغابنوت» و «بُنه فاضلي» درشمال دشت خوزستان. در ميان تمام مراكز تاريخي ياد شده تپه «گنج درّه» هرسين به دليل مشخصههاي فرهنگي و باستانشناختي، بعنوان كاملترين و كهنترين دهكده پيش ازتاريخي مورد قبول عموم باستانشناسان قرار گرفته است.
براساس شواهد موجود معماري، اول بار در گنج درّه و چند تپه باستاني عصراستقرار در دهكدهها، ابداع شد. منازل سكونتي در گنج درّه در ابعاد كوچك با چينه و خشت خام شكل گرفتهاند. خشتها مكعب مستطيلي و كوچك است و بعضي از ديوارها با ماده سفيد رنگي همچون گچ، اندود شده است. واحدهاي ساختماني داراي اطاقهاي كوچك وانبارهايي در طبقه زيريناند و سيلوهاي مدوّر براي ذخيره آذوقه در آنها تعبيه شده است. پوشش سقف اطاقها احتمالاً با حصير و يا تيرهاي چوبي بوده كه با گذشت زمان از ميان رفته و اثري از آنها باقي نمانده است.
عصر بعد از نوسنگي يا عصر فلز
(ايران در هزارههاي ششم، پنجم، چهارم پيش از ميلاد)
با ساختن نخستين نمونههاي اشياء فلزي، انسان قدم به عصري نهاد كه به «عصر فلز» مشهور است. كهنترين فلزي كه بشر كشف و ازآن استفاده كرد، مس بود.
يكي از مهمترين تپههايي كه مس اول بار در آنها ظاهر شد «تل ابليس» كرمان است. اين تپه باستاني در «درّه بردسير» و 72 كيلومتري جنوب شرق كرمان و سه كيلومتري جنوب دهكده دشتكار واقع شده است و در سالهاي 1966 و 1967م. (1344 و 1345 ش.) توسط هيئت باستانشناسان آمريكايي، اعزامي از موزه «ايلينويز» به سرپرستي «پروفسور جوزف كالدول» كاوش گرديد.
تعدادي از نخستين كورههاي ذوب مس در عميقترين لايه مربوط به هزاره پنجم درتل ابليس بدست آمد و اشياء مسي شامل سنجاق و درفش، مهر و دستبند و حلقه انگشتر از آنها كشف گرديد.
براساس يافتههاي باستانشناسي از اواسط دوران فلز، بجز مس، فلزات غيرتركيبي و سهلالوصول ديگري چون قلع، طلا، نقره در چرخه فنآوري مردمان آن عصر پديدار شدند و شايد به اين دليل است كه اين دوره را دوره فلز نام نهادهاند نه دوره مس.
فنآوري ساخت و پرداخت سفال نيز در اين دوران پيشرفت زيادي كرد. چرخ سفالگري به وجود آمد و كورههاي پيشرفتهاي براي پختن اشياء و ظروف سفالي ساخته شد. نقوش ساده هندسي تك رنگ به نقوش تركيبي چند رنگ تكامل يافت و گنجينهاي گرانبها و ارزشمند به نام سفالينههاي منقوش پيش از تاريخ بر جاي ماند. عدهاي از صاحبنظران نقوش روي سفالها را مقدمه پيدايش خط و كتابت در نيمه دوم هزاره چهارم پيش از ميلاد دانستهاند. نقطه اوج و اعتلاي هنرسفالينههاي منقوش پيش از تاريخ (هزاره چهارم پ. م.) همان سفالينههاي كشف شده در قديمترين لايه شوش (شوش يك و دو) و ساير تپههاي متعلق به فرهنگ سوزيانا 14 است.
فرهنگهاي مهم پيش ازتاريخ ايران كه در دوره فلز و در طول هزاره ششم تا چهارم پ.م. به وجود آمدند، عبارتند از:
1. تپه سيلك كاشان (سيلك دوم و سوم)؛
2. تپه گيان نهاوند (گيان پنجم)؛
3. تپه چشمه علي، ري (lb – la)؛
4. تپه اسماعيلآباد، ساوجبلاغ؛
5. تپه حصار (lla, b-la, b,c)
6. تپه تل ابليس، كرمان؛
7. تپه يحيي، كرمان (يحيي lVc, Vac, Vl)؛
8. تل باكون، فارس (باكون، با سفال ساده و باكون با سفال منقوش) و چند تپه ماقبل تاريخ هزاره سوم پ.م. در فارس؛
9. شوش (شوش يك و دو) و تپههاي مربوط به فرهنگ سوزيانا در دشت خوزستان؛
10. تپههاي سگزآباد و قبرستان، دشت قزوين