Borna66
09-11-2009, 08:18 PM
روز 21 آذر براي مـردم آذربايجان داراي دو مفهوم و خاطره متفاوتي است. 21 آذر سال 1324 روز جدا شدن آذربايجان از پيكر ايـران، و 21 آذر سال 1225 روز نجات و برگشت آذربايجان به دامن مام وطن.
موضوع جداسازي آذربايجان سابقه طولاني دارد، چون در سنوات اخير موضوع جدايي آذربايجان از ايـران مورد ادعاي گروهكهايي و متقابلا مورد مخالفت اكثريت مـردم آذربايجان و ساير هموطنان ايراني قرار گرفته، به جهت اطلاع نسل جوان كه احتمالا از سوابق تاريخي اين موضوع ممكن است بياطلاع باشند لازم دانستم كه مختصر اشارهاي به سابقه امر بكنم:
منطقه آذربايجان به علت داشتن وسعت خاك و آبادي و شرايط اقليمي و سوق الجيشي از قرنها قبل هميشه مورد نظر امپراتوري روسيه تزاري و امپراتوري عثماني بوده و در تعقيب هدف تصرف و توسعه ارضي، منطقه آذربايجان بارها مورد تهاجم و تصرف اين دو همسايه متجاوز قرار گرفته.
روسيه تزاري طي چندين سال جنگ بالاخره بر طبق دو قرارداد تحميلي (گلستان به تـاريخ دوم آبان ماه سال 1192 خورشيدي برابر بـا 24 اكتبر سال 1813 ميلادي و تركمنچاي به تـاريخ اول اسفند سال 1206 خورشيدي برابر بـا 21 فوريه سال 1828 ميلادي) دولت ايـران مجبور به پرداخت غرامت جنگي و دادن امتيازات نظامي و سياسي و اقتصادي و محدوديت ايـران در تملك بحر خزر، و از دست دادن بخش بزرگي از خاك ايـران به نام اران (جمهوري آذربايجان امروز) بـا 17 منطقه (ايالت، ولايايت و خانات) به شرح زير گرديد:
قرهباغ، گنجه، شكي، شيروان، قبه، دربند، بادكوبه، گوگچاي، ايروان، نخجوان، آغداش، تفليس، گروسي، بولاخ، لنگران، ساليان، اردوباد، (علاوه بر منطقه اران، تمام داغستان و گرجستان و قسمتي از مغان و آستارا و تالش).
امپراتوري عثماني به لحاظ رقابت بـا روسيه تزاري بر سر تملك آذربايجان و به طور كلي درگيري بـا روسيه و ساير كشورهاي مسيحي اروپا، قبل از شروع جنگ اول جهاني در صدد توسعه نفوذ و قدرت خود برآمد، به همين منظور اقدام به ترويج دو مرام يا ايدئولوژي نمود:
الفـ- پان توركيسم يا پان تورانيسم براي اتحاد كشورهاي ترك و تركزبان
ب ـ پان اسلاميسم براي اتحاد كشورهاي مسلمان و عرب
بـا شروع جنگ اول جهاني دو امپراتوري روسيه و عثماني كه جز@ طرفين جنگ بودند، بـا وجود اعلام بيطرفي ايـران، جنگ را به داخل خاك ايـران و منطقه آذربايجان كشاندند و در طول مدت جنگ، چندين بار آذربايجان بين قواي روسيه و عثماني دست به دست گشت و صدمات و خسارات مالي و جاني زيادي به مـردم آذربايجان وارد آمد.
در سال 1918 ميلادي كه ارتش عثماني در آذربايجان بود، دولت عثماني به جهت توسعه قدرت خود و جلب حمايت مـردم آذربايجان شروع به تبليغ شديد و طرحريزي اجراي مرام پان توركيزم و جدا كردن آذربايجان از ايـران و الحاق آن به خاك كشور خود كرد. بدبختانه حكومت مركزي ايـران به قدري ضعيف و ناتوان بود كه قادر به حفظ امنيت و نگهداري پايتخت نبود، چه برسد كه بتواند آذربايجان را در مقابل مطامع و دسايس بيگانگان حفظ بكند، اين تنها مـردم آذربايجان بودند كه در مقابل نظر و هدف دولت عثماني و اجراي طرح پانتوركيزم مخالفت شديد خود را در مورد تجزيه آذربايجان نشان دادند. در آن موقع شيخ محمد خياباني و يارانش از قبيل نوبري و اميرخيزي يك گروه سياسي را تشكيل داده و در راه حفظ استقلال ايـران فعاليت ميكردند. اين گروه بـا ايراد سخنراني و نشر روزنامه، مـردم را از مقاصد شوم تركهاي عثماني مطلع كرده و براي مقابله بـا تجزيه آذربايجان از ايـران، مـردم را دعوت به مبارزه ميكردند. به همين جهت دولت عثماني شيخ محمد خياباني را دستگير و مدت يك سال به قارص تبعيد كرد. به هر حال در مقابل ايستادگي مـردم و همچنين شكست امپراتوري عثماني در جنگ جهاني اول، طرح پان توركيزم و تجزيه آذربايجان بينتيجه ماند.
بـا وجود اين كه بعد از جنگ اول جهاني دو امپراتوري روسيه و عثماني از بين رفت و دو دولت اتحاد جماهير شوروي و جمهوري تركيه به جاي آنها بوجود آمد. ولي متاسفانه اين دو دولت نيز همچنان فكر و سياست اسلاف خود رادر مورد تصرف آذربايجان در سر داشتند.
بـا روي كارآمدن رضاشاه و ايجاد ثبات و تحكيم در ايـران، چندين سال اسم و موضوعي به نام جدا شدن آذربايجان از ايـران وجود نداشت. بدبختانه بـا شروع جنگ دوم جهاني و اشغال ايـران از طرف قواي متفقين، اين بار ارتش شوروي منطقه آذربايجان را متصرف شد و بـا تشكيل حزب توده در ايـران و تبليغ مرام كمونيستي، در جهت تجزيه آذربايجان اقدام به تشكيل فرقه دموكرات آذربايجان كرد. در تـاريخ 21 آذر سال 1324 خورشيدي بـا خلع سلاح و تسليم ارتش ايـران، اقدام به تشكيل حكومت خود مختار آذربايجان، در راستاي الحاق آن به جمهوري آذربايجان شوروي نمود. در تشكيل اين حكومت اكثريت قريب به اتفاق مـردم آذربايجان كوچكترين دخالتي نداشتند. اين فقط قدرت دولت و ارتش اتحاد جماهير شوروي بود كه توانست به دست تعدادي از افراد فريب خورده و يا خود فروخته و همچنين عدهاي از افراد ستون پنجم خود به نام مهاجرين قفقازي يك حكومت پوشالي و غير مردمي و غير ايراني را به وجود آورد. ولي خوشبختانه و بـا مساعد شدن اوضاع سياسي بـا حركت نيروي نظامي ايـران به سمت آذربايجان، مـردم خطه آذربايجان قيام كرده و بـا در دست گرفتن اسلحه در تـاريخ 21 آذر 1325 خورشيدي حكومت دموكرات آذربايجان را از پا درآوردند.
موضوع جداسازي آذربايجان سابقه طولاني دارد، چون در سنوات اخير موضوع جدايي آذربايجان از ايـران مورد ادعاي گروهكهايي و متقابلا مورد مخالفت اكثريت مـردم آذربايجان و ساير هموطنان ايراني قرار گرفته، به جهت اطلاع نسل جوان كه احتمالا از سوابق تاريخي اين موضوع ممكن است بياطلاع باشند لازم دانستم كه مختصر اشارهاي به سابقه امر بكنم:
منطقه آذربايجان به علت داشتن وسعت خاك و آبادي و شرايط اقليمي و سوق الجيشي از قرنها قبل هميشه مورد نظر امپراتوري روسيه تزاري و امپراتوري عثماني بوده و در تعقيب هدف تصرف و توسعه ارضي، منطقه آذربايجان بارها مورد تهاجم و تصرف اين دو همسايه متجاوز قرار گرفته.
روسيه تزاري طي چندين سال جنگ بالاخره بر طبق دو قرارداد تحميلي (گلستان به تـاريخ دوم آبان ماه سال 1192 خورشيدي برابر بـا 24 اكتبر سال 1813 ميلادي و تركمنچاي به تـاريخ اول اسفند سال 1206 خورشيدي برابر بـا 21 فوريه سال 1828 ميلادي) دولت ايـران مجبور به پرداخت غرامت جنگي و دادن امتيازات نظامي و سياسي و اقتصادي و محدوديت ايـران در تملك بحر خزر، و از دست دادن بخش بزرگي از خاك ايـران به نام اران (جمهوري آذربايجان امروز) بـا 17 منطقه (ايالت، ولايايت و خانات) به شرح زير گرديد:
قرهباغ، گنجه، شكي، شيروان، قبه، دربند، بادكوبه، گوگچاي، ايروان، نخجوان، آغداش، تفليس، گروسي، بولاخ، لنگران، ساليان، اردوباد، (علاوه بر منطقه اران، تمام داغستان و گرجستان و قسمتي از مغان و آستارا و تالش).
امپراتوري عثماني به لحاظ رقابت بـا روسيه تزاري بر سر تملك آذربايجان و به طور كلي درگيري بـا روسيه و ساير كشورهاي مسيحي اروپا، قبل از شروع جنگ اول جهاني در صدد توسعه نفوذ و قدرت خود برآمد، به همين منظور اقدام به ترويج دو مرام يا ايدئولوژي نمود:
الفـ- پان توركيسم يا پان تورانيسم براي اتحاد كشورهاي ترك و تركزبان
ب ـ پان اسلاميسم براي اتحاد كشورهاي مسلمان و عرب
بـا شروع جنگ اول جهاني دو امپراتوري روسيه و عثماني كه جز@ طرفين جنگ بودند، بـا وجود اعلام بيطرفي ايـران، جنگ را به داخل خاك ايـران و منطقه آذربايجان كشاندند و در طول مدت جنگ، چندين بار آذربايجان بين قواي روسيه و عثماني دست به دست گشت و صدمات و خسارات مالي و جاني زيادي به مـردم آذربايجان وارد آمد.
در سال 1918 ميلادي كه ارتش عثماني در آذربايجان بود، دولت عثماني به جهت توسعه قدرت خود و جلب حمايت مـردم آذربايجان شروع به تبليغ شديد و طرحريزي اجراي مرام پان توركيزم و جدا كردن آذربايجان از ايـران و الحاق آن به خاك كشور خود كرد. بدبختانه حكومت مركزي ايـران به قدري ضعيف و ناتوان بود كه قادر به حفظ امنيت و نگهداري پايتخت نبود، چه برسد كه بتواند آذربايجان را در مقابل مطامع و دسايس بيگانگان حفظ بكند، اين تنها مـردم آذربايجان بودند كه در مقابل نظر و هدف دولت عثماني و اجراي طرح پانتوركيزم مخالفت شديد خود را در مورد تجزيه آذربايجان نشان دادند. در آن موقع شيخ محمد خياباني و يارانش از قبيل نوبري و اميرخيزي يك گروه سياسي را تشكيل داده و در راه حفظ استقلال ايـران فعاليت ميكردند. اين گروه بـا ايراد سخنراني و نشر روزنامه، مـردم را از مقاصد شوم تركهاي عثماني مطلع كرده و براي مقابله بـا تجزيه آذربايجان از ايـران، مـردم را دعوت به مبارزه ميكردند. به همين جهت دولت عثماني شيخ محمد خياباني را دستگير و مدت يك سال به قارص تبعيد كرد. به هر حال در مقابل ايستادگي مـردم و همچنين شكست امپراتوري عثماني در جنگ جهاني اول، طرح پان توركيزم و تجزيه آذربايجان بينتيجه ماند.
بـا وجود اين كه بعد از جنگ اول جهاني دو امپراتوري روسيه و عثماني از بين رفت و دو دولت اتحاد جماهير شوروي و جمهوري تركيه به جاي آنها بوجود آمد. ولي متاسفانه اين دو دولت نيز همچنان فكر و سياست اسلاف خود رادر مورد تصرف آذربايجان در سر داشتند.
بـا روي كارآمدن رضاشاه و ايجاد ثبات و تحكيم در ايـران، چندين سال اسم و موضوعي به نام جدا شدن آذربايجان از ايـران وجود نداشت. بدبختانه بـا شروع جنگ دوم جهاني و اشغال ايـران از طرف قواي متفقين، اين بار ارتش شوروي منطقه آذربايجان را متصرف شد و بـا تشكيل حزب توده در ايـران و تبليغ مرام كمونيستي، در جهت تجزيه آذربايجان اقدام به تشكيل فرقه دموكرات آذربايجان كرد. در تـاريخ 21 آذر سال 1324 خورشيدي بـا خلع سلاح و تسليم ارتش ايـران، اقدام به تشكيل حكومت خود مختار آذربايجان، در راستاي الحاق آن به جمهوري آذربايجان شوروي نمود. در تشكيل اين حكومت اكثريت قريب به اتفاق مـردم آذربايجان كوچكترين دخالتي نداشتند. اين فقط قدرت دولت و ارتش اتحاد جماهير شوروي بود كه توانست به دست تعدادي از افراد فريب خورده و يا خود فروخته و همچنين عدهاي از افراد ستون پنجم خود به نام مهاجرين قفقازي يك حكومت پوشالي و غير مردمي و غير ايراني را به وجود آورد. ولي خوشبختانه و بـا مساعد شدن اوضاع سياسي بـا حركت نيروي نظامي ايـران به سمت آذربايجان، مـردم خطه آذربايجان قيام كرده و بـا در دست گرفتن اسلحه در تـاريخ 21 آذر 1325 خورشيدي حكومت دموكرات آذربايجان را از پا درآوردند.