Borna66
09-11-2009, 08:14 PM
زماني که فعاليت هاي ديپلماتيك شاه عباس شدت گرفت
http://pnu-club.com/imported/2009/09/650.jpg
شاه عباس يكم
زمستان سال 1002 خورشيدي (ژانويه1624 ميلادي) را زماني نوشته اند كه براي نخستين بار پس از ساسانيان، يك دولت ايراني براي رسيدن به هدفهاي خود راه ديپلماتيك به مفهوم امروز آن در جهان را در پيش گرفت. شاه عباس اول در غرب ايران با مشكل عثماني و در جنوب با دست اندازي اروپائيان به خليج فارس رو به رو بود كه عنصر تازه اي در دنياي مشرق زميني ها بودند. شاه عباس همچنين از ديدار سياحان و سفرنامه نگاران اروپايي از ايران استقبال كرد و سدي در برابر ورود ميسيونهاي مذهبي اروپايي نيز به وجود نياورد. هدف شاه عباس از تشويق سفرنامه نگاران اروپايي به ايران اين بود كه دربازگشت ذهن اروپاييان را نسبت به دولت مذهبي ايران كه در آن ديار شهرت سختگيري نسبت به مسيحيان يافته بود روشن سازند تا وي با فراهم شدن زمينه، برخي از دولتهاي اروپايي را برضد پاره اي ديگر تحريك كند و با خود متحد سازد تا منطقه خليج فارس از نظاميان اروپايي و ناوهاي توپدار آنها پاك شود. به علاوه، شاه عباس تلاش داشت كه به اروپاييان ثابت كند كه عثماني براي آنها خطر است، نه ايران كه رسالتي جز گرد آوردن همه ايرانيان در زير يك پرچم ندارد.
نقدعلي بيگ و موسي بيگ از جمله سفيران شاه عباس بودند كه در سال 1624 به اروپا فرستاده شدند. سالها پيش از اين، حسينعلي بيگ بيات از جانب شاه عباس به اروپا فرستاده شده بود.
دولتهاي اسپانيا و پرتغال پس از شکست نظامي پرتغالي ها، چون ياراي ايستادگي نظامي در برابر شاه عباس را در خود نمي ديدند در جريان مذاکره بافرستادگان شاه عياس، فرصت را غنيمت شمرده و در برابر دريافت اجازه صيد صدف در آبهاي بحرين از همه دعاوي خود در خليج فارس دست كشيدند، اما موسي بيگ موفق نشد كه در سال 1625 ميلادي پارلمان هلند را به قبول شرايط مشابهي راضي كند.
دولت هلند پيشنهاد موسي بيگ را پذيرفته بود ولي اجراي آن را موكول به تصويب پارلمان كرده بود كه پس از رد آن از سوي پارلمان، موسي بيگ آن را نوعي بازي و كلك اروپايي عنوان داد (ولي دولتهاي دوران قاجارها از اين تجربه موسي بيگ درس نگرفتند).
در لندن وقتي به نقدعلي اطلاع دادند كه ايران سفير ديگري به نام رابرت شرلي فرستاده است، وي سفارت شرلي را تكذيب كرد و پادشاه انگلستان «دورمركوتون» را از سوي خود به ايران فرستاد تا كسب حقيقت كند كه وي پس از ملاقات با شاه عباس در سال 1626 ميلادي بر اثر سختي راه درگذشت. چند روز پيش از او هم رابرت شرلي كه با برادرش انتوني و 26 انگليسي ديگر در اوايل سال 1598 ميلادي به ايران آمده بودند مرده بود.
http://pnu-club.com/imported/2009/09/650.jpg
شاه عباس يكم
زمستان سال 1002 خورشيدي (ژانويه1624 ميلادي) را زماني نوشته اند كه براي نخستين بار پس از ساسانيان، يك دولت ايراني براي رسيدن به هدفهاي خود راه ديپلماتيك به مفهوم امروز آن در جهان را در پيش گرفت. شاه عباس اول در غرب ايران با مشكل عثماني و در جنوب با دست اندازي اروپائيان به خليج فارس رو به رو بود كه عنصر تازه اي در دنياي مشرق زميني ها بودند. شاه عباس همچنين از ديدار سياحان و سفرنامه نگاران اروپايي از ايران استقبال كرد و سدي در برابر ورود ميسيونهاي مذهبي اروپايي نيز به وجود نياورد. هدف شاه عباس از تشويق سفرنامه نگاران اروپايي به ايران اين بود كه دربازگشت ذهن اروپاييان را نسبت به دولت مذهبي ايران كه در آن ديار شهرت سختگيري نسبت به مسيحيان يافته بود روشن سازند تا وي با فراهم شدن زمينه، برخي از دولتهاي اروپايي را برضد پاره اي ديگر تحريك كند و با خود متحد سازد تا منطقه خليج فارس از نظاميان اروپايي و ناوهاي توپدار آنها پاك شود. به علاوه، شاه عباس تلاش داشت كه به اروپاييان ثابت كند كه عثماني براي آنها خطر است، نه ايران كه رسالتي جز گرد آوردن همه ايرانيان در زير يك پرچم ندارد.
نقدعلي بيگ و موسي بيگ از جمله سفيران شاه عباس بودند كه در سال 1624 به اروپا فرستاده شدند. سالها پيش از اين، حسينعلي بيگ بيات از جانب شاه عباس به اروپا فرستاده شده بود.
دولتهاي اسپانيا و پرتغال پس از شکست نظامي پرتغالي ها، چون ياراي ايستادگي نظامي در برابر شاه عباس را در خود نمي ديدند در جريان مذاکره بافرستادگان شاه عياس، فرصت را غنيمت شمرده و در برابر دريافت اجازه صيد صدف در آبهاي بحرين از همه دعاوي خود در خليج فارس دست كشيدند، اما موسي بيگ موفق نشد كه در سال 1625 ميلادي پارلمان هلند را به قبول شرايط مشابهي راضي كند.
دولت هلند پيشنهاد موسي بيگ را پذيرفته بود ولي اجراي آن را موكول به تصويب پارلمان كرده بود كه پس از رد آن از سوي پارلمان، موسي بيگ آن را نوعي بازي و كلك اروپايي عنوان داد (ولي دولتهاي دوران قاجارها از اين تجربه موسي بيگ درس نگرفتند).
در لندن وقتي به نقدعلي اطلاع دادند كه ايران سفير ديگري به نام رابرت شرلي فرستاده است، وي سفارت شرلي را تكذيب كرد و پادشاه انگلستان «دورمركوتون» را از سوي خود به ايران فرستاد تا كسب حقيقت كند كه وي پس از ملاقات با شاه عباس در سال 1626 ميلادي بر اثر سختي راه درگذشت. چند روز پيش از او هم رابرت شرلي كه با برادرش انتوني و 26 انگليسي ديگر در اوايل سال 1598 ميلادي به ايران آمده بودند مرده بود.