PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده می باشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمی کنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : مروری بر جنگهای میان ایران و روسیه و قراردادهای ننگین میان آنها



Borna66
09-11-2009, 07:55 PM
بررسی و تحقیق در تایخ معاصر این مهم فهمیده میشود که روسیه با سیاست بسیار بسیار کثیف و استثماری خود که در راس کشورهای استعمارگر قرار دارد چه اهداف شومی در ایران داشته که مانند زالو بر تنه ایران چسبیده و خون ملت ایران را مینوشد .

در تاریخ معاصر و در سالهای نه چندان دور این روسیه بود که با دستهای ننگین و بدور از انسانیت خود و با سوء استفاده از شاهان بی عرضه و بی اراده و نالایق و با دسیسه چینی انگلستان بخشهایی از تاریخ ایران را با آن قراردادهای ننگین گرفت و باعث جدایی سرزمینهایی از شمال غربی ایران شد .


این تاپيك مروری بر جنگهای میان ایران و روسیه و قراردادهای ننگینی که میان آنها بسته شده است ، میکند .




مقدمه


رابطه ایران با روسیه در دوره قاجار خصوصاً در زمان زمامداری فتحعلی‌شاه خصمانه و حالت درگیری همیشگی داشت. در زمان فتحعلی شاه دو دوره جنگ های طولانی بین ایران و روسیه در می‌‌گیرد و طی این جنگ ها دولت انگلستان با توطئه و دسیسه افکنی کوشش می‌‌کند از آشوب و درگیری به وجود آمده در ایران به نفع خود و در رسیدن به مقاصد خود بهره جوید و دولت ایران را همیشه در تعهدات بلاعمل سرگردان و منتظر نگه دارد و سرانجام نیز با همکاری و هماهنگی به نفع روسیه دو عهدنامه ننگین بر ایران تحمیل کند.

Borna66
09-11-2009, 07:55 PM
علل جنگ های ایران و روسیه



از علل جنگهای ايران و روس نخست هدف اصلی روسیه بود در دسترسی به دریای آزاد ، و دیگر دست اندازی روس ها به خاک قفقاز بود که ساکنان آن خواستار خودمختاری بودند و همچنین قفقاز مرکزی و جنوبی که جزیی از خاک ایران محسوب می‌‌شد و ساکنان آن هواخواه ایران بودند. از طرف دیگر مردم مناطق قفقاز شرقی یعنی گنجه، شیروان، تالش، باکو علاوه بر مسلمان بودن، طرفدار ایران بودند و این موجب نارضایتی روس ها می‌‌شد.

گرجستان نیز یکی از علل اساسی اختلاف بین ایران و روسیه بود. گرجستان ناحیه حاصلخیز سبز و خرمی است که در دامنه کوه‌های قفقاز و در سواحل راست دریای سیاه واقع شده است. مردمی از نژاد آریایی از زمان های بسیار قدیم و شاید از نخستین روزهای هجرت نژاد آریایی ایرانی به نواحی امروزی در آنجا سکنی دارند و از نخستین روزهای تاریخ ایران نامشان در اسناد تاریخی ما آمده است (گرجستان در زمان آقامحمدخان به تصرف ایران درآمده بود) اما پس از ملحق شدن به روسیه فتحعلی شاه در بازگرداندن آن به ايران تلاش های بسیاری کرد.

Borna66
09-11-2009, 07:55 PM
دوره اول جنگ های ایران و روسیه (۱۲۲۸- ۱۲۱۸ ه. ق)


به سال ۱۲۱۵ ه. ق گئورگی حاکم گرجستان رسماً تحت الحمایگی روس ها را پذیرفت. برادر گئورگی، الکساندر چون مخالف الحاق گرجستان به روسیه بود به دربار ایران پناهنده شد. تزار روس این امر را بهانه قرار داده فرمانده خود سیتسیانف را مامور تصرف قفقاز کرد. سیتسیاتف به تفلیس حمله کرد و آن شهر را تصرف کرد. در این زمان گئورگی خان مرد و یکی از فرزندان او تهمورث به دربار ایران پناهنده شد و شاه ایران را به جنگ با روس ها تشویق کرد. فتحعلی شاه که از الحاق گرجستان به روسیه ناراحت بود پناهنده شدن شاهزادگان گرجستانی به دربار ایران را بهانه کرد و فرمان حمله به گرجستان را صادر کرد. علت اساسی جنگ هم تمایل هر دو دولت ایران و عثمانی مبنی بر به تصرف درآوردن گرجستان بود.
گنجه به سال ۱۲۱۸ ه. ق توسط سردار روسیه ژنرال سیتسیانف تصرف شد. به رغم دفاع مردانه حاکم ایرانی گنجه (جوادخان قاجار)، خیانت ارامنه و مایوس شدن حکام قره باغ و ایروان از فتحعلی شاه سبب شد خانات ایروان به تصرف نیروهای روسیه درآیند. با تصرف این شهرها نیروهای روسیه تا حدود ارس پیشروی کردند. به محض اطلاع از تسخیر گنجه و تسلیم ایروان و قره باغ فتحعلی شاه سپاهی به فرماندهی عباس میرزا نایب السلطنه را که از همه برادران خود لایق تر بود به آن منطقه اعزام داشت.

Borna66
09-11-2009, 07:55 PM
جنگ اچمازین (۱۲۱۹ ه. ق)


عباس میرزا پس از مرتب کردن سپاه خود در آذربایجان برای سرکوب محمدخان قاجار که حکمرانی ایروان را به عهده داشت و تسلیم روس ها شده بود به آن شهر لشکر کشید. سیتسیانف فرمانده روسی برای کمک به حاکم ایروان به حوالی اچمازین مرکز خلیفه ارامنه ایروان شتافت. فرمانده روسیه سه روز سپاه عباس میرزا را گلوله باران کرد چون از عهده آنها برنیامد از ادامه جنگ به صورت مستقیم خودداری کرد. در این بین محمدخان چون ضعف و ناتوانی فرمانده روسیه را از جنگ با عباس میرزا دید از عباس میرزا ولیعهد ایران تقاضای عفو و بخشش کرد. سیتسیانف به صورت غافلگیرانه خواستار آن شد که بر سپاه ایران شورش کند و در صبح ششم ربیع الثانی ۱۲۱۹ در اچمازین برادر وی عباس میرزا ناگهان حمله برد و لشکریان ایران را از آن نقطه پراکنده کرد اما چون نیروی کمکی که از جانب فتحعلی شاه برای عباس میرزا ارسال شده بود سیتسیانف ژنرال روسی را شکست دادند و او ناچار عقب نشینی کرد و این جنگ به پیروزی ایران منتهی شد حکمرانی ایروان همچنان در اختیار محمدخان قرار گرفت و حکمرانی نخجوان با حکم فتحعلی شاه به کلبعلی خان سپرده شد.

Borna66
09-11-2009, 07:55 PM
جنگ سال های ۱۲۲۲-۱۲۲۰ و قتل سیتسیانف

پس از پیروزی سپاه ایران در اچمازین فرمانده روس درصدد برآمد به سواحل گیلان لشکرکشی و سپس تهران را تسخیر کند و دولت ایران را تحت الحمایه روسیه درآورد. در این زمان حکمران شوشی و قره باغ تسلیم روسیه شدند. قتل ژنرال سیتسیانف فرمانده کل ارتش روسیه در این جنگ ها در ماه ذی الحجه ۱۲۲۰ قمری با خدعه حسینقلی خان و ابراهیم خان صورت گرفت و سرش را با فرستاده مخصوص چاپاری به تهران آوردند. ارتش وی هم چاره‌ای جز آن نداشت که به پایگاه خود برگردد.علت تسلیم شدن حاکمان شوشی، قره باغ و گنجه به سپاه روسیه خیانت جمعی از ارامنه ساکن در این شهرها علت اصلی این نابسامانی بود. عدم مساعدت و همکاری ها و هماهنگی های اداری و حقوق دیوانی ارامنه توسط دولت ایران نیز از علل برگشتن ایشان از ایران بود. پس از این واقعه شاه ایران (فتحعلی شاه) به فرمانده خود دستور مقابله با نیروهای روسیه و تنبیه حاکمان قره باغ و شوشی را صادر کرد.مقارن رسیدن سپاه ایران به ساحل رود ارس نیروهای روسیه به عزم تسخیر کردن گیلان راهی شدند. فرمانده روسیه در تسخیر گیلان به علت روبه روشدن با مشکلات و تلفات و خسارت های زیاد ناموفق ماند.



علت شکست سیتسیانف در جریان تسخیر گیلان

نبود بندر و لنگرهای خوب در گیلان باعث شد کشتی های بزرگ روسیه نتوانند تا ساحل پیشروی کنند و نیروی خود را در بندرانزلی پیاده کنند. در کنار این مسئله ایستادگی مردم گیلان نسبت به ارتش روسیه و همین طور نبود علوفه، آذوقه و لوازم لشکری برای سپاه روسیه باعث شد روسیه نتواند به موفقیت دست پیدا کند



جنگ اصلاندوز (۱۲۲۸ ه. ق)

با قتل سیتسیانف فرماندهی سپاه روسیه به عهده گودوویچ افتاد (این دوران همزمان است با فعالیت های ژنرال گاردان در تقویت نظامی ایران). گودوویچ در سال ۱۲۲۳ ه. ق به صورت ناغافل به ایروان حمله برد. اما شکست خورد و برگشت. عباس میرزا برای تنبیه سپاه روسیه از تبریز به نخجوان رهسپار شد و طی چند نبرد در اطراف شهر ایروان و دریاچه گوگچه سپاهیان روس را مغلوب کرد. در سال ۱۲۲۵ه .ق. حسین خان قاجار حاکم ایروان علیه روس ها شورش کرد و جمع زیادی از روس ها را به اسیری گرفت و عازم تهران کرد. این روزها (۱۲۲۶- ۱۲۲۵ه .ق) مقارن با خروج گاردان از ایران و ورود هیات نظامی انگلیسی به ایران است. در این زمان روس ها خواستار صلح با ایران شدند که شرطشان این بود که مکان های متصرفه در تصرف آنها بماند و نیز ایران به آنها اجازه عبور از داخل کشور برای حمله به عثمانی را بدهد که دولت ایران این تقاضا را نپذیرفت. پس از ورود سرگرد اوزلی به علت رابطه دوستی که میان انگلیس و روسیه ایجاد شده بود در پی آن شد که بین ایران و روسیه، صلح برقرار کند و خواستار آن بود که افسران انگلیسی که در سپاه ایران بودند از جنگ با روسیه دست بردارند. عباس میرزا چون اصرار داشت جنگ ادامه یابد، جنگ ادامه یافت و سپاه ایران در محل اصلاندوز کنار رود ارس مقیم شدند. در این هنگام روس ها غافلگیرانه به اردوی ایران حمله کردند. اگرچه سپاه ایران مقاومت زیادی نشان دادند اما به علت اختلافاتی که بین سپاه ایران پیش آمد، نیروهای ایرانی مجبور به عقب نشینی به سمت تبریز شدند. فرمانده سپاه روسیه پس از فتح اصلاندوز، آذربایجان را از هر دو طرف مورد تهدید قرار داد. در این زمان ترکمانان خراسان شورش کردند. در این میان شاه ایران که درصدد آماده کردن سپاهی برای سرکوب نیروهای روسی بود به علت اوضاع ناآرام در چند جبهه تقاضای صلح کرد.

Borna66
09-11-2009, 07:56 PM
معاهده ننگین گلستان


معاهده گلستان‎ ‎در سال‎) ‎‏۱۸۱۳‏‎ (‎میلادی‎ ‎بین‎ ‎ایران‎ ‎و‎ ‎روسیه‎ ‎امضا شد‎.

هم زمان با فعاليت های گاردان انگليسی برای تقويت قوای نظامی ايران، به دنبال قتل تسی تسیانف،‎ ‎‎(Tsitsianof)‎‏ فرماندهی سپاه روسیه به عهده گوداوویچ ‏‎(Goudawitch)‎‏ افتاد.

گوداوویچ در سال‎ ‎‏۱۲۲۳‏‎ ‎ه. ق به صورت ناغافل به ایروان حمله برد. اما شکت خورد و برگشت‎. ‎عباس میرزا‎ ‎برای تنبیه سپاه روسیه از‎ ‎تبریز‎ ‎به‎ ‎نخجوان‎ ‎رهسپار شد و طی چند نبرد در اطراف شهر‎ ‎ایروان‎ ‎و‎ ‎دریاچه ‏گوگچه‎ ‎سپاهیان روس را مغلوب کرد.

در سال ۱۲۲۵ه .ق. حسین خان قاجار حاکم ایروان‎ ‎علیه روسها شورش کرد و جمع زیادی از روسها را به ‏اسیری گرفت و عازم تهران‏‎ ‎کرد. این روزها (۱۲۲۶- ۱۲۲۵ه .ق) مقارن با خروج گاردان از ایران و ورود‎ ‎هیات نظامی انگلیسی به ایران است.

در این زمان روسها خواستار صلح با ایران‎ ‎شدند با اين شرط که سرزمين های متصرفه در تصرف آنها باقی ‏بماند و نیز ایران‎ ‎به آنها اجازه عبور از داخل کشور برای حمله به‎ ‎عثمانی‎ ‎را بدهد. دولت قاجاری ایران این ‏تقاضا را نپذیرفت.

پس از ورود سرگور اوزلی به‏‎ ‎علت رابطه دوستی که میان انگلیس و روسیه ایجاد شده بود در پی آن شد که ‏بین‎ ‎ایران و روسیه، صلح برقرار کند و خواستار آن بود که افسران انگلیسی که در‎ ‎سپاه ایران بودند از جنگ ‏با روسیه دست بردارند‎.

جنگ به اصرار عباس میرزا ادامه یافت و سپاه ایران در محل‎ ‎اصلاندوز‎ ‎کنار‎ ‎رود ارس‎ ‎مقیم شدند. در این ‏هنگام روسها غافلگیرانه به اردوی ایران حمله کردند. اگرچه سپاه ایران مقاومت زیادی نشان دادند اما به علت ‏اختلافاتی که بین‎ ‎سپاه ایران پیش آمد، نیروهای ایرانی مجبور به عقب نشینی به سمت‎ ‎تبریز‎ ‎شدند.

يکی از عللی که موجب شکست قوای ايران شد اين است که همواره دولت قاجار به يک دولت بيگانه اعتماد و ‏دل می بست و انتظار داشت آن دولت از سرزمين ايران حفاظت و مراقت بکند. گاهی به فرانسه اعتماد ميکردند ‏گاهی به انگليس و زمانی هم به روسيه. چون عباس ميرزا در گذشته فتوحاتی کرده بود که انگليس منافع خود ‏را در خطر می ديد انگليسی ها در صدد بودند که به نحوی جلوی طولانی شدن جنگ های روسيه و ايران را ‏بگيرند.


بهمين دليل با نيرنگ های گوناگون ضمن تهييج ايلات ايرانی آنها را به شورش واداشتند، از سوی ديگر اسرار ‏داشتند که ايران و روس قرارداد صلح با روسيه را امضا کند.

فرمانده سپاه روسیه پس از فتح اصلاندوز، آذربایجان را از هر دو طرف‎ ‎مورد تهدید قرار داد. در این زمان ‏ترکمانان خراسان نيز سر به شورش گذاشتند. در این‎ ‎میان شاه ایران که درصدد آماده کردن سپاهی برای ‏سرکوب نیروهای روسی بود به‎ ‎علت اوضاع نا آرام در چند جبهه تقاضای صلح کرد. انگليس ها از يک سو با ‏ايران قرار داد داشتند که در مواقع خطر سرباز های انگليسی در لباس ايرانی با دشمن بجنگد. ولی پس از ‏ورود سرگور اوزلی و رابطه دوستی که با روس ها بوجود آورده بود و قراری که با روسها بسته بود سربازان ‏خود را از جبهه ها فراخواند و ضعف قوای نظامی ايران، شورش های محلی و نا بسامانی در آذوقه و مهمات ‏فتحعلی شاه قاجار را مجبور به صلح با روس ها کرد.

ميرزا‎ ‎ابوالحسن ايلچی به عنوان نماينده و سرگور اوزلی نيز به عنوان واسطه از‎ ‎تهران عازم روسيه شدند. ‏دولت روسيه نيز چون در اين زمان سخت گرفتار درگيری‎ ‎و کشمکش با‎ ‎ناپلئون‎ ‎بناپارت بود از رسيدن سفير ‏روسيه و تقاضای صلح استقبال کرد. قرارداد صلح‎ ‎در قريه گلستان از محال قره باغ منعقد شد. اين عهدنامه به ‏وساطت و شفاعت (ناظر وفضول)‏‎ ‎سرگور اوزلی، نماينده روس رديشچوف (رديشخوف) در مقام فرماندهی ‏نيرو های گرجستان و نماينده تهران ميرزا ابوالحسن خان ايلچی‏‎ ‎به تاريخ ۲۹ شوال (۱۲۲۸ه .ق) در يازده ‏فصل و يک مقدمه امضا شد‏‎.

عهدنامه گلستان يکی از شوم ترين معاهداتی است که در تاريخ ايران به‎ ‎امضا رسيده و اولين عهدنامه شومی ‏است که اوليای ايران از شدت بی خبری با‎ ‎يک دولت اروپايی بسته اند. اين عهدنامه سبب شد با وجود اين که ‏روس ها در بدترين شرايط‎ ‎جنگی با فرانسه بودند، نه تنها از گرفتاری های ايران آسوده شده بلکه سرزمين ‏های‎ ‎جديدی به متصرفات خود اضافه کنند. عهدنامه گلستان سبب شد برای اولين بار‎ ‎مرزهای طبيعی ايران ‏تغيير کند و بسياری از نواحی شمال رود ارس از دست ايران‎ ‎خارج شود‎ .


http://pnu-club.com/imported/mising.jpg این عکس تغییر سایز داده شده است. روی این جایگاه کلیک کنید برای دیدن عکس کامل. تصویر اصلی دارای اندازه 782x600 یا سنگینی میباشد 123کیلو بایت.http://pnu-club.com/imported/2009/09/638.jpg


از جمله مناطقی که از ايران جدا شد عبارتند از: محال قره باغ، گنجه، خانات موشکی، شيروان، قبه، دربند، باکو، هرجا از ولايات طالش را که بالفعل در ‏تصرف روسيه بود، و تمامی داغستان و گرجستان به روسيه منتقل شد.

‎همانطور که مشاهده کردید انگلیس و روسیه با نیرنگهای کثیف خود از بی عرضگی و نالایقی و ناآگاهی شاهان قاجار سوء استفاده کرده و با زیر پا گذاشتن پیمانهای قبلی همیشه شاهان قاجار را غافلگیر میکردند.

سلسله قاجاریه شومترین و نالایق ترین سلسله ایست که در کل تاریخ چند هزار ساله بر ایران حکومت میکردند و در بخش های آینده از این سلسله بیشتر خواهید خواند.

Borna66
09-11-2009, 07:56 PM
متن معاهده ننگین گلستان




اعليحضرت قضا و قدرت، خورشيد رايت، پادشاه جم جاه و امپراطور عالي دستگاه ممالك بالاستقلال كل ممالك آمپيريه روسيه و اعليحضرت قدر قدرت، كيوان رفعت، پادشاه اعظم سليمان جاه، ممالك بالاستقلال كل ممالك شاهانه ايران به ملاحظه كمال مهرباني و اشفاق عليٌتين كه در ماده اهالي و رعاياي متعلقين دارند رفع و دفع عداوت و دشمني كه بر عكس رأي شوكت آراي ايشان است طالب و به استقرار مراتب مصالحه ميمونه و دوستي جواريت سابقه مؤكده را در بين الطرفين راغب مي باشند، با حسن الوجه رأي عليٌتين قرار گرفته در انجام اين امور نيك و متصوٌبه از طرف اعليحضرت قدر قدرت پادشاه اعظم بالاستقلال كل ممالك روسيٌه به عاليجاه معلٌي جايگاه جنرال ليوتنال سپهسالار روسيٌه و مدير عساكر ساكنين جوانب قفقازيٌه و گرجستان، ناظم امور و مصالح شهريه ولايات غوبرناي و گرجستان و قفقازيٌه و حاجي طرخان و كارهاي تمامي ثغور و سرحدات اين حدودات و سامان، امرفرماي عساكر سفاتين بحر خزر، صاحب حمايل الكساندر نويسكي ذي حمايل مرتبه اولين آنٌاي مرتبه دار رابع عسكريه مقتدره حضرت گيوركي، صاحب نشان و شمشير طلا المرقوم به جهت«رشادت و بهادري» نيكلاي رتيش چف اختيار كلي اعطا شده و اعليحضرت قدر قدرت والا رتبت، پادشاه اعظم، مالك بالاستقلال كل ممالك ايران هم عاليجاه معلي جايگاه، ايلچي بزرگ دولت ايران كه مأمور دولتين روم و انگليس بودند، عمده الامرا و الاعيان، مقرب درگاه ذي شأن و محرم اسرار نهان و مشير اكثر امور دولت عليٌه ايران از خانواده و دودمان وزارت و از امراي واقفان حضور در مرتبه دويم آن، صاحب شوكت عطاياي خاص پادشاهان خود از خنجر و شمشير و كارد مرصع و استعمال ملبوس ترمه و اسب مرصع يراق ميرزا ابوالحسن خان را كه در اين كار مختار بالكل نموده اند حال در معسكر روسيه و رودخانه زيوه من محال گلستان متعلقه ولايات قراباغ ملاقات و جمعيت نمودند. بعد از ابراز و مبادله مستمسك مأموريت و اختيار كلي خود به يكديگر و ملاحظه و تحقيق امور متعلق به مصالحه مباركه به نام پادشاهي عظام قرار و به موجب اختيار نامجات طرفين، قيود و فصول و شروط مرقومه را الي الابد مقبول و منصوب و استمرار مي داريم:

فصل اول- بعد از اين، امور جنگ و عداوت و دشمني كه تا حال در دولتين عليتين روسيه و ايران بود به موجب اين عهدنامه الي الابد مقطوع و متروك و مراتب مصالحه اكيد و دوستي و وفاق شديد در بين اعليحضرت قضا قدرت، پادشاه اعظم امپراطور مالك بالاستقلال كل ممالك روسيه و اعليحضرت خورشيد رايت، پادشاه دارا شوكت ممالك ايران و وارث و وليعهدان عظام و ميانه دولتين عليتين ايشان پايدار و مسلوك خواهد بود.

فصل دويم- چون پيشتر به موجب اظهار و گفتگوي طرفين قبول و رضا از جانبين دولتين شده است كه مراتب مصالحه در بناي اسطاطوسكوادپريز نديم يعني طرفين در هر وضع و حالي كه الي قرارداد مصالحه الحاليه بوده است از آن قرار باقي و تمامي الكاي ولايات خوانين نشين كه تا حال در تحت تصرف هر يك از دولتين بوده كماكان در تحت ضبط و اختيار ايشان بماند، لهذا در بين دولتين عليتين روسيه و ايران به موجب خط مرقومه ذيل سنور و سرحدات مستقر تعيين گرديده از ابتداي اراضي آدينه بازار به خط مستقيم از راه صحراي مغان تا به معبر يدٌي بلوك رود ارس و از بالاي كنار رود ارس تا ايصال و الحاق رودخانه كپنك چاي به پشت كوه مقري و از آن جا خط حدود سامان ولايات قراباغ و نخجوان از بالاي كوههاي آلداگوز به دره لكر مي رسد و از آنجا به سرحدات قراباغ و نخجوان و ايروان و نيز رسدي از سنور گنجه جمع و متصل گرديده، بعد از آن حدود مزبوره كه ولايت ايروان و گنجه و هم حدود قزاق و شمس الدين لو را تا به مكان ايشيك ميدان مشخص و منفصل مي سازد و از ايشيك ميدان تا بالاي سر كوههاي طرف راست طرق و رودخانه هاي حمزه چمن و از سر كوههاي پنبك الي گوشه حدود محال شوره گل و از گوشه شوره گل از بالاي كوه برفدار آلداگوز گذشته از سر حد محال شوره گل و ميانه حدود قريه سدره وارنيك به رودخانه آرپه چاي ملحق و متصل شده معلوم و مشخص مي گردد و چون ولايات خوانين نشين طالش در هنگام عداوت و دشمني دست به دست افتاده، لهذا به جهت زياده صدق و راستي حدود ولايات طالش مزبوره را از جانب انزلي و اردبيل بعد از تصديق اين صلحنامه از پادشاهان عظام، معتمدان و مهندسان مأمور كه به موجب قبول و وفاق يكديگر و به معرفت سرداران جانبين، جبال و رودخانه ها و درياچه و امكنه و مزارع طرفين تفصيلاً تجديد وتميز و تشخيص مي سازند آن را نيز معلوم و تعيين ساخته آنچه در تحرير اين صلحنامه در دست و در تحت تصرف جانبين باشد معلوم نموده، آن وقت خط حدود ولايت طالش نيز بر اسطاطوسكوادپريز نديم مستقر و معين ساخته هر يك از طرفين آنچه در تصرف دارد بر سر آن باقي خواهد ماند و همچنين در سرحدات مزبوره فوق اگرچيزي از خط طرفين بيرون باشد معتمدان و مهندسان مأموره طرفين هر يك طرف موافق بيرون باشد معتمدان و مهندسان مأموره طرفين هر يك طرف موافق اسطاطوسكوادپريز نديم رضا خواهد داد.

فصل سيم- اعليحضرت قدر قدرت، پادشاه اعظم مالك بالاستقلال كل ممالك ايران به جهت ثبوت دوستي و وفاقي كه به اعليحضرت خورشيد رتبت، امپراطور كل ممالك روسيه دارند به اين صلحنامه به عوض خود و وليعهدان عظام تخت شاهانه ايران ولايات قراباغ و گنجه كه الآن موسوم به اليزابت پول است و الكاي خوانين نشين شكي، شيروان، قوبٌه، دربند، بادكوبه و هر جا از ولايات طالش را با خاكي كه الآن در تحت تصرف دولت روسيه است و تمامي داغستان، گرجستان، محال شوره گل، آچوق باش، كورنه، مينگرلي، آبخازي و تمامي الكا و اراضي كه در ميانه قفقازيه و سرحدات معينه الحاله بوده و نيز آنچه از اراضي درياي قفقازيه الي كنار درياي خزر متصل است مخصوص و متعلق به ممالك آمپيريه روسيه مي داند.

فصل چهارم- اعليحضرت خورشيد رايت، امپراطور قدر قدرت، پادشاه اعظم ممالك ايران به جهت اثبات اين معني كه بنابر همجواريت طالب و راغب است كه در ممالك شاهانه ايران مراتب استقلال و اختيار پادشاهي را در بناي اكيد مشاهده و ملاحظه نمايند، لهذا از خود و از عوض وليعهدان عظام اقرار مي نمايند كه هر يك از فرزندان عظام ايشان كه به وليعهدي دولت ايران تعيين مي گردد هر گاه محتاج به اعانت و امدادي از دولت روسيه باشد مضايقه ننمايد، تا از خارج كسي نتواند دخل در مملكت ايران نمايد و به امداد و اعانت روس دولت ايران مستقر و محكم گردد، و اگر در سر امور داخله مملكت ايران فيمابين شاهزادگان مناقشتي دولت روس را در آن ميانه كاري نيست، تا پادشاه وقت خواهش نمايد.

فصل پنجم- كشتيهاي دولت روسيه كه براي معاملات بر روي درياي خزر تردد مي نمايند به دستور سابق مأذون خواهند بود كه به سواحل و بنادر جانب ايران عازم و نزديك شوند و زمان طوفان و شكست كشتي از طرف ايران اعانت و ياري دوستانه نسبت به آنها بشود. كشتيهاي جانب ايران هم به دستور سابق مأذون خواهند بود كه براي معامله روانه سواحل روسيه شوند و به همين نحو در هنگام شكست و طوفان از جانب روسيه اعانت و ياري دوستانه درباره ايشان معمول گردد. كشتيهاي عسكريه جنگي روسيه به طريقي كه در زمان دوستي و يا در هر وقت كشتيهاي جنگي دولت روسيه با علم و بيدق در درياي خزر بوده اند حال نيز محض دوستي اذن داده مي شود كه به دستور سابق معمول گردد و أحدي از دولتهاي ديگر سواي دولت روس كشتيهاي جنگي در درياي خزر نداشته باشد.

فصل ششم- تمام اسرايي كه در جنگها گرفته شده اند يا اينكه به اهالي طرفين اسير شده از كريستيان و يا هر مذهب ديگر باشند مي بايد الي وعده سه ماه هلالي بعد از تصديق و خط گذاردن در اين عهدنامه از طرفين مرخص و رد گرديده هر يك از جانبين خرج و مايحتاج به اسراي مزبوره داده به قرا كليسا رسانند و وكلاي سر حدات طرفين به موجب نشر اعلامي كه در خصوص فرستادن آنها به جاي معين به يكديگر مي نمايند اسراي جانبين را باز دريافت خواهند كرد و آنانكه به سبب تقصير يا خواهش خود از مملكتين فرار نموده اند، أذن به آن كساني كه به رضا و رغبت خود اراده آمدن داشته باشند داده شود كه به وطن خود مراجعت نمايند، و هر كس از هر قومي چه اسير و چه فراري كه نخواسته باشد بيايد كسي را با او كاري نيست و عفو و تقصيرات از طرفين نسبت به فراريان اعطا خواهد شد.

فصل هفتم- علاوه از قرار و اظهار مزبوره بالا رأي بيضا ضياي اعليحضرت كيوان رفعت، امپراطور اعظم روسيه و اعليحضرت قدر قدرت، پادشاه اعظم ممالك ايران قرار يافته كه ايلچيان معتمد طرفين كه هنگام لزوم مأمور و روانه دارالسلطنه جانبين مي شوند بر وفق لياقت رتبه امور، كليه مرجوعه ايشان را حاصل و پرداخت و سجل نمايند و به دستور سابق وكلايي كه از دولتين، بخصوص حمايت ارباب معاملات در بلاد مناسبه طرفين تعيين و تمكين گرديده زياده از ده نفر عمله نخواهند داشت و ايشان به اعزاز شايسته مورد مراعات گرديده و به احوال ايشان هيچ گونه زحمت نرسيده، بل زحمتي كه به رعاياي طرفين عايد گردد و به موجب عرض و اظهار وكلاي مزبوره رضاي ستمديدگان جانبين داده شود.

فصل هشتم- در باب آمد و شد قوافل و ارباب معاملات در ميان ممالك دولتين عليتيٌن اذن داده مي شود كه هر كس از اهالي تجٌار بخصوص به ثبوت اينكه دوست رعايا و ارباب معاملات متعلقه به دولت بهيه روسيه و يا تجار متعلق به دولت عليٌه ايران مي باشند، از دولت خود يا از سر حدٌداران تذكره و يا كاغذ راه در دست داشته باشند، از طريق بحر و بر به جانب ممالك اين دو دولت بدون تشويش آيند و هر كس هرقدر خواهد ساكن و متوقف گشته به امور معامله و تجارت اشتغال نمايند، و زمان مراجعت آنها به اوطان خود از دولتين مانع ايشان نشوند. آنچه مال و تنخواه از امكنه ممالك روسيه به ولايات ايران و نيز از طرف ايران به ممالك روسيه برند و به معرض بيع رسانند و يا معاوضه با مال و اشياء ديگر نمايند، اگر در ميان ارباب معاملات طرفين بخصوص طلب و غيره شكوه و ادعايي باشد به موجب عادت مألوفه به نزد وكلاي طرفين يا اگر وكيل نباشد نزد حاكم آنجا رفته امور خود را عرض و اظهار سازد تا ايشان از روي صداقت، مراتب ادعاي آنها را مشخص و معلوم كرده، خود و يا به معرفت ديگران قطع و فصل كار را ساخته نگذارند تعرٌض و زحمتي به ارباب معاملات عايد بشود.

در باب تجٌار طرف ممالك روسيه كه وارد ممالك ايران مي شوند مأذون خواهند بود كه اگر با اموال و تنخواه خودشان به جانب ممالك پادشاهانه ديگر كه دوست ايران مي باشند بروند از طرف دولت ايران بي مضايقه تذكرات راه به ايشان بدهند و همچنين از طرف دولت روس در ماده تجارت اهالي دولت ايران كه از خاك ممالك روسيه به جانب ساير ممالك پادشاهانه كه دوست دولت روسيه باشند مي روند، معمول خواهد شد.

وقتي كه از رعاياي دولت روسيه در زمان توقف و تجارت. در ممالك ايران فوت شده باشد اموال و املاك او در ايران بماند چون مايعرف او از مال رعاياي دولت دوست است، لهذا مي بايد اموال مفوت به موجب قبض الوصول شرعي رد و تسليم ورثه مفوت گردد و نيز اذن خواهد داد كه املاك مفوت را اقوام او بفروشند، چنانكه كه اين معني در ممالك روسيه و پادشاهان ديگر دستور و عادت بوده متعلق به هر دولت باشد مضايقه نمي نمايند.

فصل نهم- باج و گمرك اموال تجار طرف دولت بهيه روسيه كه به بنادر و بلاد ايران مي آورند از يك تومان پانصد دينار در يك بلده گرفته از آنجا با اموال مزبوره به هر ولايت ايران بروند چيزي مطالبه نكرده و همچنين از اموالي كه از ممالك ايران بيرون مي آورند آن قدر گرفته زياده به عنوان خرج و توجيه و تحميل و اختراعات چيزي از تجار روسيه با شرٌ و شلتاق مطالبه نشود و به همين نحو در يك بلده باج و گمرك تجٌار ايران كه به بنادر و ممالك روسيه مي آورند و يا بيرون مي برند به دستور گرفته، اختلافي به هيچ وجه نداشته باشند.

فصل دهم- بعد از نقل اموال تجٌار به بنادر كنار دريا و يا آوردن از راه خشكي به بلاد سرحدات دولتين اذن و اختيار به تجٌار و ارباب معاملات طرفين داده شده كه اموال خودشان را فروخته و اموال ديگر خريده و يا معاوضه كرده، ديگر از امناي گمرك و مستاجرين طرفين اذن نخواسته باشند، زيرا كه بر ذمٌه امناي گمرك و مستأجرين لازم است كه ملاحظه نمايند تا معطٌلي و تأخير در كار ارباب معاملات وقوع نيافته، باج خزانه را از بايع يا از مبيع (يا از مشتري) هر نوع با هم سازش مي نمايند بازيافت دارند.

فصل يازدهم- بعد از تصديق و خط گذاردن در اين شروط نامه، وكلاي مختار دولتين عليٌتين بلاتأخير به اطراف جانبين اعلام و اخبار مي نمايند و امر اكيد بخصوص بالمرٌه ترك و قطع امور عداوت و دشمني به هر جا ارسال خواهند كرد. شرط اين شروط نامه الحاله كه بخصوص استدامت مصالحه دائمه طرفين مستقر و دو قطعه مشروحه با ترجمان خطٌ فارسي مرقوم و محرٌر و از وكلاي مختار مأمورين دولتين عليٌتين مزبوره بالتصديق و با خطٌ و مهر مختم گرديده و مبادله با يكديگر شده است مي بايست از طرف اعليحضرت خورشيد رتبت. پادشاه اعظم، امپراتور اكرم، مالك كل ممالك روسيه و از جانب اعليحضرت قدر قدرت، پادشاه والا جاه ممالك ايران به امضاي خطٌ شريف ايشان تصديق گردد و چون اين صلحنامه مشروحه مصدٌقه مي بايد از هر دو دولت پايدار به وكلاي مختار برسد، لهذا از دولتين عليٌتين در مدت سه ماه هلالي وصول گردد.

تحريرآ في معسكر روسيه در رودخانه زيوه من محال گلستان متعلٌقه قراباغ به تاريخ بيست و نهم شهر شوال المكرم سنه يك هزار و دويست و هشت هجري نبوي مطابق دوازدهم ماه اكتوبر سنه يك هزار و هشتصد و سيزده عيسوي سمت تحرير رفت.

Borna66
09-11-2009, 07:56 PM
دوره دوم جنگ های ایران و روسیه ۱۲۴۳- ۱۲۴۱ه. ق


مشخص نبودن مرزهای بین ایران و روسیه و شورش ها و ناامنی هایی که بسیاری از حاکمان و ساکنان مرزی برپا کرده بودند (از جمله حسین خان قاجار حاکم ایروان) از علل اصلی شروع دوباره جنگ های ایران و روسیه بود.علت شورش حسین خان قاجار پس از انعقاد صلح بین ایران و روسیه (عهدنامه گلستان) این است که حسین خان قاجار چون نمی‌خواست مالیات به دولت ایران بپردازد و برای اینکه عباس میرزا به این منظور او را سرکوب نکند مایل به روشن کردن آتش جنگ بین ایران و روسیه و گرفتار شدن ولیعهد ایران بود. دست اندازی روس ها به قلمرو ایران و قسمت ارس (از جمله گوگچه و قپان) و نارضایتی بسیاری از حاکمان سرزمین های ایرانی که به تصرف روس ها درآمده بودند از جمله ابراهیم خان جوانشیر حاکم شوشی و نگرانی های دولت ایران از جهت از دست دادن سرزمین های وسیع، ظلم و ستم پی در پی روس ها به مسلمانان قفقاز و تقاضای کمک از دولت ایران به ایشان از عوامل اصلی شروع دوباره آتش جنگ بود.

Borna66
09-11-2009, 07:56 PM
جنگ گنجه


فتحعلی شاه، عباس میرزا را به فرماندهی سپاه ایران منصوب و راهی نواحی تصرف شده کرد چون روس ها مهیای جنگ نبودند غافلگیر شدند و سپاهیان ایرانی تمامی ولایات از دست رفته از جمله باکو، دربند، شوشی، داغستان، ایروان و تالش را به تصرف درآوردند. پس از این واقعه پاسکوویچ از سرداران معروف روسیه از جنگ های روس و عثمانی فارغ شد و فرماندهی سپاه روس در قفقاز را عهده دار شد ویرملوف به خاطر عدم کامیابی در جنگ از طرف تزار روسیه احضار شد. پاسکوویچ درصدد برآمد تمامی نواحی متصرف شده توسط ایرانیان را بازپس گیرد. ابتدا قره باغ و سپس ایروان را تصرف کرد و در جبهه‌های طالش و لنکران قوای ایران را شکست داد لذا با شتاب خود را به گنجه رساند. عباس میرزا نیز با ۳۰ هزار سپاهی عازم گنجه شد. در این نبرد که به جنگ گنجه معروف شد عنقریب بود که گوی پیروزی نصیب ایرانیان شود اما به علت خیانت آصف‌الدوله صدراعظم جدید ایران در اعزام نیرو به سپاه ایران، در سپاه ایران بی نظمی به وجود آمد و تلاش های عباس میرزا در نظم بخشیدن به امور فایده‌ای حاصل نکرد و ناچار به عقب نشینی پرداخت و در نتیجه این عمل تلاش های ایرانیان در کسب فتوحات در خطر افتاد و باعث پیروزی کامل پاسکوویچ و سپاهیانش شد.



پیشرفت قوای روس به سوی پایتخت در جنگ دوم


پس از تصرف گنجه و وارد آمدن تلفات سنگین به سپاه ایران سرانجام معابر ارس به دست روس ها افتاد. کشتی های جنگی روسیه در سواحل روسیه با ترکمانان و ایلات یموت سازش کردند و حتی آنها را به طغیان علیه دولت ایران وادار کردند. عباس میرزا نیز آخرین نیرو های خود را در سردار آباد متمرکز و به سال ۱۲۴۳ (ه.ق) با قوای روسیه به نبردی سخت پرداخت اما نرسیدن آذوقه و جیره و مواجب سپاهیان از تهران باعث تضعیف و متزلزل کردن روحیه سربازان ایرانی شد و سردارآباد به تصرف سردار روس درآمد و قوای ایران به کلی از ساحل چپ رود ارس به داخل آذربایجان رانده شدند. پاسکوویچ در تعقیب سپاه وارد آذربایجان شد و پایتخت ایران را مورد تهدید نظامی قرار داد. پس از آن عباس میرزا دسته‌های متفرق سپاه خود را به خوبی تمرکز داد و حفظ تبریز را به آصف‌الدوله سپرد اما با خیانت آصف الدوله تبریز توسط ارتش روسیه تصرف شد. سپاه روسیه بدون مقاومت مردم وارد شهر شده و ذخایر و مهمات دولتی را به تصرف درآوردند. با تصرف تبریز نیرو های ارتش روسیه تا ده خوارقان پیش رفتند. در این هنگام بود که عباس میرزا فتحعلی خان رشتی را نزد پاسکوویچ فرستاد و از وی تقاضای صلح کرد.

Borna66
09-11-2009, 07:57 PM
عهدنامه ننگین و تحمیلی ترکمانچای



پیشگفتار :

شرایطی که پاسکوویچ برای عقد مصالحه جدید پیشنهاد کرد بسیار سنگین بود اما سفیر انگلستان (مک دونالد) در تهران که بیشتر از فتحعلی شاه از پیشروی سپاه روسیه می‌‌ترسید، در عقاید خود پافشاری کرد و شاه را به قبول شرایط صلح وداشت. این قرارداد در اثر بی لیاقتی فتحعلی شاه و نرساندن وسایل لازم برای سپاه ایران در جنگ های دوم ایران و روسیه صورت گرفت و ارتش ایران از روسیه شکست خورد و تسلیم شد. پس از وساطت سفیر انگلیس مجلسی در قریه ترکمانچای (اردوگاه پاسکوویچ) مرکب از عباس میرزا، آصف الدوله و حاجی میرزا ابوالحسن خان شیرازی تشکیل شد و عهدنامه‌ای در ۱۶ فصل و یک قرارداد تجاری الحاقی در ۹ فصل نوشته شد و در تاریخ ۵ شعبان ۱۲۴۳ هجری به امضای نمایندگان ایران و روسیه رسید. روس ها با در دست داشتن امتیازات پیمان ترکمانچای، شمال ایران را قبضه کرده و اعتبار بین المللی ایران را کاملاً مخدوش ساخته بودند. خزانه مملکت تهی و صحنه سیاست کشور خالی از رجال و رهبران آزموده و خدوم وطن خواه و ملی و ضداستعمار بود، در واقع ایران در پرتگاه سقوط و تجزیه واقع شده بود و فقط این شخصیت فوق العاده امیر کبیر بود که توانست کشور را نجات داده، به فریاد کشور و ملت برسد، چون در غیر این صورت ایران، پس از تجزیه به طور کامل تحت استعمار قرار می‌‌گرفت. بعد از این واقعه دیگر میان روس و ایران حوادث مهم و برخوردهای دامنه داری رخ نداد، مگر در مورد آشوراده و چند پیشامد کوچک دیگر که هر یک دلیل خاصی دارد


عهدنامه ترکمنچای در ۲۱ فوریه ۱۸۲۸ (میلادی) بین روسیه و ایران امضا شد. از سوی فتحعلی شاه قاجار، میرزاعبدالحسن‌خان و عاصف‌الدوله و از سوی روسیه تزاری ایوان پاسکویج حضور داشتند. طی این قرارداد قلمروهای باقی مانده ایران از معاهده گلستان در قفقاز شامل خانات ایروان، مناطق تالش و اردوباد و بخشی از مغان و شروان به روسیه واگذار شد. ایران حق کشتی‌رانی در دریای مازندران را از دست داد و ملزم به پرداخت ۱۰ کرور طلا به روسیه شد. بر طبق این قرارداد روسیه قول داد از پادشاهی ولیعهد وقت عباس‌میرزا حمایت کند



مفاد عهدنامه ترکمن چای

1- واگذاری خانات ایروان و نخجوان به دولت روسیه و تخلیه تالش و مغان از سپاه ایران.

2- پرداخت ده کرور تومان (پنج میلیون تومان)به طور اقساط از طرف ایران به روسیه به عنوان غرامت جنگی

3- اجازه عبور و مرور آزاد به کشتی‌های تجاری روسی در در یای مازندران

4- رضایت به انعقاد یک عهدنامه تجاری بین ایران و روسیه و حق اعزام کنسول و نمایندگان تجاری به هر منطقه از مناطق ایران که روس‌ها لازم بدانند.

5- حمایت از ولیعهدی عباس میرزا و کوشش در به سلطنت رساندن وی پس از مرگ شاه

6- اعطای حق قضاوت کنسولی به روسیه

7- استرداد اسرای طرفین


علاوه بر امضای معاهده تحمیلی ترکمانچای زیر فشار روس‌ها یک عهد نامه تجاری نیز با آنان به امضا رسید که تمام بازار ایران را بدون هیچ مانعی در اختیار روس‌ها قرار می‌‌داد.

نمایندگان ایران و روسیه عهدنامه ترکمانچای را منعقد کردند. این عهدنامه درزمان فتحعلی شاه قاجار با میانجیگری دولت انگلستان منعقد شد و به موجب آن ولایات ایروان و نخجوان به روسیه واگذارشد و حق کشتیرانی در دریای خزر مجدداً به کشتی‌های روسی واگذارشد. دولت روسیه نیزولیعهدی عباس میرزا را برسمیت شناخت و ازآن حمایت کرد. همچنین کلیه اتباع روسی براساس عهدنامه ترکمانچای ازحمایت قوه قضائیه ایران برخوردار شدند.

Borna66
09-11-2009, 07:57 PM
نوشته زیر بسیار جالب و در عین حال قابل تامل است . حتما بخوانید :



يكم اسفند ماه ، يك صدو هفتاد و هشتمين سالگرد انعقاد قرار داد ننگين "تركمن چاي" و جدايي سرزمين قفقاز و اران از ايران بزرگ است.



در اين خصوص "پيمان پاك مهر" ، گفتگويي با "محسن پزشكپور"، بنيانگذار حزب پان ايرانيست انجام داده كه در زير آمده است.

جناب پزشكپور به عنوان سرآغاز ، در مورد ماهيت قرار دادهاي ننگيني چون "تركمن چاي"، كه به مردم ايران تحميل شده توضيحاتي داده و بفرماييد مواضع حزب پان ايرانيست در قبال اينگونه عهد نامه ها چيست؟

"محسن پزشكپور" : ما این گونه عهدنامه ها را در واقع با بیان پسوند تحمیلی معرفی می کنیم، برای اینکه این گونه قراردادها چه از نظر حقوق بین الملل و چه از نظر حقوق داخلی هر ملت دارای ارزش ، اعتبار و رسمیت نیست، پس باید در نظر داشته باشید در مورد قرارداد شوم "ترکمن چای" و یا قبل از آن ، قرارداد "گلستان" و یا قراردادهای مشابه بدانیم که این ها بر ملت ایران تحمیل شده و اصولاً رسم استعمار اين است که بوسیله سیاست های استعماری، با جنبش ها و قدرت های اجتماعی و نتایج حاصله از آن در تقابل و تعارض مقابله باشد.

بنابراین چنين قراردادهایی تحمیلی هستند و قراردادهاي تحمیلی در هیچ نظام قضایی اعتبار قانونی ندارد.هر ملتی با لغو این نوع قراردادها بايد برای اعاده حقوق از دست رفته خود اقدام عاجل و مؤثر انجام دهد و این راهی است که "پان ایرانیسم" طی کرده و مي كند.به همین دليل است که "پان ایرانیسم" نهضتی ضد استعماري بوده و ما در تمام اعلامیه ها و گفتگوها باطل بودن چنين قراردادهای استعماری را بیان کرده و می کنیم.

در همان سال هاي نخست مردم مسلمان و ايراني فرهنگ اران و قفقاز پس از آن كه از مام ميهن جدا شدند ، چه اقدامات عملي براي پيوستن دوباره ايران انجام دادند؟

"محسن پزشكپور":اولاً این موضوع را باید یادآور شوم، و همه میهن پرستان و مبارزان ضداستعمار بدانند، که پان ایرانیسم از ابتدا مسايل را به این کیفیت بیان داشته كه ما نمی گويیم جدایی از سرزمین و یا ساختار سیاسی و حکومتی ایران و یا جدایی از دولت ایران، بلکه توجیه و تفسیر ما بر این اساس قرار دارد که اصولاً مناطق ، اقوام و سرزمین های ایران را از یکدیگر جدا کردند ، چون هر کجای " ایران زمین " خودبخود و بدون اینکه ما بخواهیم جزيی است از میهن بزرگ "ایرانیان" .چرا كه اگر بگويیم " از ایران جدا شده اند " یعنی ایران و آن مناطق تجزیه شده را از ایران، جدا بدانیم. پس بطور قطع باید این مسيله را در نظر داشته باشیم که " ما می گويیم مناطق ایرانی خانه نشین از یکدیگر تجزیه شده اند "، نه از یک مقوله اي به نام محور مرکزی ایران.

به همین مناسبت است که ما در مورد " بادکوبه " ( باکو ) همان پیوندها را داریم که با مردم سایر نواحی و چه بسا ممکن است در جنبش های آزادی بخشاینده، نواحی مختلف ایران که شامل " جامعه بزرگ ایرانی"هستند به حرکت بیایند و رستاخیز (رستاخیز وحدت بخش ) از آن جا آغاز شده و حرکت کند. پس باید این سوال را این گونه تصحیح کرد كه ؛ مناطقی که از یکدیگر جدا شده اند چه سرنوشتی خواهند داشت؟ به همین مناسبت برخی که می خواهند علیه پان ایرانیسم اقدام کنند، مدعي اند که این " پان ایرانیسم " یک نوع " اگويیسم " سیاسی و یا حرکت استعماری جدیدی است تا اینکه بر مناطق مختلف حکومت یک مرکز سیاسی و اداری را تحمیل کند! ، كه چنین نیست . " مثلا " در مورد قفقاز، قفقاز از خصوصیت برخورداری از سرزمین های ایرانی نشین بهره مند است.

افغانستان هم اکنون توسط فرزندان ایرانی به حرکت خود ادامه می دهد ، و یا تاجیکستان . ما تاجیکستان را به هیچ وجه کمتر از تهران نمی دانیم که هیچ ، بلکه من صراحتا اعلام می کنم که تاجیکستان در واقع ایرانی تر از ایران کنونی است . پس اولین درسی که ما پان ایرانیست ها بیان کردیم اين بود که نمی خواهیم به عنوان یک سرزمین اشغال شده مناطق دیگر ایران بزرگ را نجات دهیم . زیرا ایرانی ها در آن مناطق ساکن هستند. پس آرمان ما پیوند مجدد با مناطق تجزیه شده از "ایران" است.

"تاجیکستان" نمونه خوبی است. "تاجیکستان" سرزمینی است که در اختیار ایرانی نژادان بوده و هم اکنون از هر جهت ایرانی تر از " ایران " کنونی است . آن ها مجسمه "لنین" خون خوار را به پايین کشیدند و مجسمه "فردوسی" را جایگزین کردند، در سایر مناطق ایران هم اوضاع همین گونه است. منطقه میانرودان (در عراق) ، "کاخ عظیم تیسفون" و "طاق کسرا" ، از روابط دیرین مردم این مناطق در محدوده ایران بزرگ حکایت كرده و دلالت دارد بر این که آن جا پایتخت "ایران" بوده و سرزمین همه اقوام ایرانی است.

شعار ما بايد اتحاد و یگانگی و نیرومندی و آزادگی همه اقوام ایرانی بوده و به این سمت حرکت می کنیم که دولت بزرگ اتحاد و یگانگی همه اقوام ایرانی در چهارچوب جامعه بزرگ ایران برپا کنیم.

نقش "آقا محمدخان قاجار" و "عباس میرزا"، در خنثي كردن توطيه هايي كه در قفقاز در جريان بود،چه بود؟

"محسن پزشكپور": "آقا محمدخان قاجار"، آخرین فرمانروای جامعه بزرگ ایرانی بود كه پیش از اعلام پادشاهی برای درهم کوبیدن توطيه هایی که در قفقاز در جریان بود به پا خاست و به اين دليل بیشترین فشارها و حملات متوجه شده و زمانيكه وی در شهر شوش به جان او سو قصد كردند و او را به قتل رساندند ،‌ در همان حال به قاتلان خود گفت ، "شما آقا محمد خان را نمي كشيد بلكه ايران را مي كشيد". كه همين طور نيز شد و آن حوادث پيش آمد. بطوريكه با امضا قرار داد ننگين " گلستان " در دوران "فتحعلي شاه" ، منطق عمده اي از ايران جدا شد كه سپس نوبت رسيد به قرارداد شوم "ترکمن چای".

باید بدانیم مسيولیت عمده آن شکست (امضا قرار داد ترکمن چای) متوجه روحانیت آن زمان است. چرا كه پس از قرارداد "گلستان"، ایران نیرومندی خود را از دست داده بود و "عباس میرزا"، که مردی مبارز و میهن پرست بود می دانست که دیگر امکان درگیری سریع با ارتش روس ها در ایران وجود ندارد. وي تلاش کرد تا روحانیت وقت را از دادن فتوای جهاد باز بدارد كه مؤثر واقع نشد. در رأس این روحانیون "ملااحمد نراقی" بود که به شدت موضوع فتوا را دنبال می کرد و بالاخره بدون اینکه به نظر "عباس میرزا" توجهي کند اعلام جهاد داد و دولت خواب آلود وقت را به یک جنگ بررسی نشده اي کشاند. در نتیجه موجبات شکستی را که نتیجه آن انعقاد قرارداد شوم " ترکمن چای" بود فراهم کرد.

تا آن جا كه تاريخ به ياد دارد،‌ سرزمين اران و شمال رود ارس همواره بخشي از خاك سرزمين ايران بزرگ بوده است.از نظر طبيعي هم اين ناحيه قسمتي از فلات ايران به شمار مي رود ، به نظر شما چه اقدامات عملي و قاطعي براي بازپس گيري اين سرزمين بايد انجام گيرد؟

"محسن پزشكپور": همانطوريکه از آغاز مبارزاتمان بیان کردیم،توجه داشته و داريم که می بایست ابتدا کوشش کرد حکومت ها در جامعه ایرانی به یک "حکومت آرمان خواه" ، تبدیل شوند. یعنی آن ها هم اهداف "یگانگی جامعه ایرانی"، را دنبال کنند . ما در هر مقطعی از زمان این هدف را پیگیری کرده ایم. (در مورد مناطق مختلف ایران بزرگ) که نمونه یی از آن مبارزه یی بود که در مورد "بحرین" تحقق پیدا کرد.

عقیده ما بر این است که حاکمیت ملت قابل تجزیه نبوده و سرزمین هایی که در محدوده ملتی قرار گرفته همواره متعلق به آن مردم می باشد. این قراردادها عموماً تحمیلی است.این نکته را بايد بیان بکنم که خوشبختانه به دلایل گوناگون و شاید بیشتر به دلیل مقاومت ملت ایران و مردم جامعه بزرگ ایرانی هیچ یک از قراردادهای تجزیه سرزمین ایران از یکدیگر در یک مرجع قانونی به تصویب نرسیده و از جمله این که در مورد "بحرین" هم کار بزرگ ما این بود که نگذاریم برنامه شومی که بصورت تقدیم طرحی از سوی نمایندگان به مجلس شورای ملی بود و به صورت قانون درآید و دولت خاين وقت ( هویدا ) ، تنها یک گزارش را به مجلس آورد (گزارش نمی تواند جای قانون را بگیرد) و به همین ترتیب هیچ یک از قراردادهای دیگر از جمله قرارداد "گلستان" و "ترکمن چای" در یک مجلس ایرانی (حتی مجلس غیرایرانی) ، مطرح نشده و به تصویب نرسیده است .

پس چنین قراردادهایی نفوذ تاریخی و قانونی ندارد. قوانینی كه از مجالس ایران نگذشته طبق اصول حقوق بین الملل قابل اتکاء نبوده و مبنای حقوقی و تاریخی هم نداشته و محکوم به ابطال است. بطور قاطع "پان ایرانیسم" و "حرکت جامعه بزرگ ایرانی"، در اولین شرایطی که پیش آيد باطل بودن چنين قراردادهايي را ( بطور عملی ) اعلام خواهد كرد.

به نظر شما رژيم فعلي باكو تا چه ميزان از نظر مردم ايران مشروعيت دارد و آيا اصولا چنين رژيمي ، شايسته به رسميت شناخته شدن از سوي ما بود؟

"محسن پزشكپور": رژیم کنونی "باکو" و برخی دیگر از رژیم هایی كه در مناطق "ایران بزرگ"، مستقر هستند، مشروعیت لازم قانونی و تاریخی ندارند.

مسيله مشروعیت یکی از مهم ترین مواردی است که باید به آن ها توجه شود. مشروعیت دولت ها در هر بخش از جامعه بزرگ "ایران"، منوط به این است که از نظر مقررات بین المللی و احکام تاریخی از مشروعیت لازم برخوردار باشد. بنابراین بررسی سیر حوادث نشان می دهد که این مناطق فاقد مشروعیت هستند .

آنچه که بايد مورد توجه ما بوده این است که برابر مقررات و اصول تاریخی و بین المللی ساختارهای سیاسی چگونه برپا شده اند. اولین شرطی که هر نظام سیاسی و اداری باید دارا باشد آن است که مغایر با " حاکمیت ملی " نباشد. حاکمیت ملی عبارت است از اصولی که طی سال ها و دوره های تاریخی به یک ساختار سیاسی و حکومتی منتقل می شود و اگر حسب مقررات معقول تاریخ آن ملت و اهداف تعیین شده از سوی جامعه شناسی جهانی ، دولت های منطقه نتوانند ثابت کنند که بر چه خواسته و مبنایی مستقر شده اند، مشروعیت خود را از دست خواهند داد.

یکی از نزدیکترین مناطقی که باید مسيولیت بسیاری از این مبارزات ضد استعماری و ضد تجزیه و پراکندگی رو بپذیرد مردم تمامی آذربایجان هستند و مردم " باد کوبه" ـ که من ترجیح می دهم به جای باکو بگوئیم " بادکوبه" ـ و مردم مناطق دیگر از جمله " گنجه ".

من با خواندن چند بیت از "نظامی گنجوی" بسنده می کنم، تا پیام ام را به تمام مردم آذربایجان چه در این سو و چه در آن سوی ارس ـ که سرزمین " اران " نامیده می شد و می شود ـ رسانده باشم.

این سروده یی است از نظامی گنجوی که در حدود 750 سال پیشتر می زیسته و پیام او برای همه ی ما و فرزندان جامعه بزرگ ایرانی راهنما است.


همه عالم تن است و ایران دل نیست گوینده زین قیاس خجل

چون که ایران دل زمین باشد دل ز تن به بود، یقین باشد

حزب پان ايرانيست به عنوان نهضتي پيوند دهنده – كه خواستار وحدت ايرن زمين در چهار سو مي باشد- در آينده چه سياست هايي را براي همكاري بيشتر با ساير كشورهاي برادر و همراه منطقه كه به هر حال بخشي از ملت ايران مي باشند در پيش رو دارد؟

"محسن پزشكپور": "ارمنستان" و "گرجستان" که دو منطقه مسیحی نشین بوده و هستند همواره به عنوان دو فرزنده خوانده ایران بوده اند. ملت ایران و حکومت های آگاه ایران ـ اگر بودند ـ در هر زمانی این دو فرزند خوانده را مورد حمایت و پشتیبانی قرار می دادند. و روابط این ها با دیگر فرزندان جامعه بزرگ ایرانی، روابطی بسیار حسنه بوده (اکنون هم چنین است).

بنابراین در مبارزات ضد استعماری، "پان ایرانیسم"، نگاه بسیار نزدیکی به سرزمین های "ارمنستان" و "گرجستان" ، داشته و امروز هم باید همین گونه باشد. در آغاز مبارزات (پس از 1320 ) ارامنه هم به مانند سایر ایرانیان میهن پرست در کنار ما بودند.

ما این دو فرزند خوانده تاریخ ایران را هرگز فراموش نمی کنیم. آن ها را به یک مبارزه هماهنگ در سرزمین قفقاز برای برپايی یک نظام (همه ایرانی) و "متکی به فرهنگ و جامعه بزرگ ایرانی" فرا می خوانیم. توصیه من این است که فرزندان پان ایرانیست نسبت به دو فرزند خوانده ایران در سرزمین قفقاز توجه و همدلی بیشتری نشان دهند.

Borna66
09-11-2009, 07:57 PM
روزي که نخجوان منطقه خود مختار اعلام شد و ...




منطقه نخجوان كه طبق قرارداد ترك مخاصمه ايران و روسيه در سال 1828 موسوم به «تركمن چاي» از ايران جدا شده است نهم فوريه سال 1924 از سوي دولت مسكو به صورت يك منطقه خود مختار اعلام شد.

در قديم، نخجوان «نكزوانا» و «نكزوان Naxuan» تلفظ مي شد و از زمان تاسيس كشور ايران به دست كوروش بزرگ تا 1828 گوشه اي از خاك اصلي ايران بود.

قرارداد ننگين ترکمن چاي هم بمانند قرارداد گلستان با پادرمياني انگلستان به سران ناآگاه و حرمسرادار مغول تبار وقت تهران قبولانده شده بود. در سال 1991 و در پي فروپاشي شوروي که برجاي امپراتوري روسيه نشسته بود، بسيار از ميهندوستان ايراني انتظار داشتند که دولت ايران ولو به صورت سمبوليک دو قرارداد مورد بحث را لغو و کان لم کن اعلام دارد زيرا که طرف دوم قرارداد، ديگر وجود نداشت.

Borna66
09-11-2009, 07:58 PM
قرارداد تركمن چاي و روزي كه ايران بخش ديگري از خاك اصلي خود را از دست داد - از پارسي بان بودن تا توبيخ براي بکار بردن واژه هاي پارسي!





پس از چند روز مذاكره، با ميانجگيري انگلستان! ــ رقيب استعماري روسيه در فلات ايران ــ 22 فوريه 1828 در روستاي تركمن چاي قرارداد ترك مخاصمه ايران و روسيه به امضاء رسيد كه بر پايه آن، وطن ما قسمتهاي ديگري از قلمرو خود (بخشهاي اصلي) را از دست داد و رود ارس مرز ايران و روسيه تعيين شد.


طبق اين قرارداد كه مورخان ايراني بر آن صفت «ننگين» را اضافه كرده اند، نخجوان و ايروان را هم از ايران جدا كردند. ارتش ايران با همه ضعف آموزش و تجهيزات از ايروان جانانه دفاع كرده بود. از زمان تاسيس كشور ايران تا آن روز، قفقاز جنوبي (اران) گوشه اي از خاك اصلي ايران بود.


جنگ دوم ايران و روسيه از سال 1825 آغاز شده و سه سال طول كشيده بود. نخستين جنگ ايران و روسيه با قرار گلستان در 1813 پايان يافته بود. اين دو جنگ ضعف نظامي ــ اداري، نا آگاهي رجال وقت و مديران كشور از ديپلماسي اروپايي، بي خبري از تحولات جهان و رويدادهاي روز و ناتوان بودن از تحليل آنها و نيز ضعف روانشناسي، بي خيالي و خودخواهي و داشتن مشغله وقتگير و فرصت سوز از جمله بسر بردن در حرمسراها و دشمني كردن و رقابت شخصي با يكديگر را آشگار ساخت و تهران را به ميدان رقابت اروپائيان مبدل كرد.

همه تلاش انگلستان اين بود كه روسها در ايران نفودي بيش از خودشان به دست نياورند و افغانستان، حائل ميان متصرفات دو قدرت (انگلستان و روسيه) باشد.



قراردادهاي گلستان و تركمن چاي و قرارداد تخليه هرات نتيجه سوء حكومت 131 ساله قاجارها بر ايران بشمار مي رود.



هراتي ها و تاجيكها پس از سقوط دولت ساسانيان به خود عنوان پارسي بان (پارسي وان) داده و به پاسداري از زبان فارسي و فرهنگ و تمدن ايراني پرداخته بودند. دهم فوريه 2008 بي بي سي از خود هارون نجفي زاده از مزار شريف گزارشي مفصل تحت عنوان «مجازات براي بكارگيري زبان فارسي (در افغانستان)» منتشر كرده بود كه نشان مي داد مقامات دولت كابل چند خبرنويس و مسئول خبر در منطقه بلخ كه واژه هاي پارسي دانشگاه، دانشكده و دانشجو را بكار برده بودند توبيخ كرده اند كه عملي تاسف آور است.
رويدادها و تحولات قرن 20 به ويژه انحلال امپراتوري روسيه (يك طرف قرارداد) و بعدا اتحاد شوروي و نيز فتنه طالبان و جنگ داخلي افغانها فرصت هاي مغتنم و متعدد به دست تهران داد تا قراردادهاي گلستان، تركمن چاي، هرات و ... را كه طبق عرف تاريخ، تحميلات نظامي بشمار مي روند و قابل اعراض و اعتراض هستند ـ دست كم روي كاغذ ـ ابطال و كان لم يكن اعلام كند كه چنين نشد و اوايل انقلاب و آن هم به دلايلي تنها قرارداد سال 1921 ايران و روسيه شوروي به طور يكجانبه لغو شد!.