Borna66
09-11-2009, 03:08 AM
كودكي و كوير
در دوران كودكي دو واقعه در ذهن من تأثير عميق گذاشت كه مربوط به هواشناسي مي شد البته آن وقت نه من قوه درك مسائل را داشتم و نه در ايران صحبت از هواشناسي بود ولي بعدها فهميدم كه اين ها در ذهن من تأثير گذاشته و در تمام سرنوشت آينده من تأثير داشته است .
آن دو واقعه يكي خشكسالي ممتدي بود كه در محل تولد من در بيرجند بروز كرد و پنج شش سال متوالي باران نيامد و تمام قنات ها و چشمه سارها خشك شد . آب مشروب شهر بيرجند معمولاً از آب انبارها تأمين ميشد و يك قنات آب شور بود كه براي مصرف كشاورزي استفاده ميشد اما آب انبارها خالي شده بود ، يادم هست كه آب مشروب را ليوان ليوان از همديگر قرض مي كرديم اين در ذهن من خيلي تأثيرگذار بود در مقابلش يك ترسالي ممتدي هم در آنجا بروز كرد و در يك زمستان باران فوق العاده اي در آن جا آمد .
20 سال پس از تحصيل در انگلستان براي تحصيل دكترا به آمريكا رفته بودم ، پايان نامه ام را درباره آب و هواي ايران نوشتم ، تا آن تاريخ كه مي شود 33 ـ 1332 درباره آب و هوا و هواشناسي در ايران چيزي به روي كاغذ نيامده بود ، پايان نامه من به زبان انگليسي منتشر شد و تا چندين سال منبع مطالعه درباره آب و هواي ايران بود و هنوز هم به آن ارجاع داده مي شود . در سال هاي بعد از جنگ جهاني هواپيمايي رو به توسعه بود ، ارتباط هوايي در آن زمان با هواپيماهاي كوچكي انجام مي شد اما جت هايي كه امروزه در خطوط هوايي مسافرت ميكنند در ارتفاع بالاي 10 كيلومتر از سطح زمين حركت ميكنند و در آن جا هوا تقريباً يكنواخت است ، ولي در ارتفاعات پايين هواها به اعتبار دماي متغير سطح زمين به اصطلاح تفاوت پيدا مي كند يعني در 2 يا 3 كيلومتري زمين هوا يكدست نيست كه هواپيما بتواند از داخل آن عبور بكند .
همان طور كه روي زمين مثلاً در جاده پستي و بلندي داريم فشار هوا در جاهاي مختلف تفاوت پيدا مي كند و اين اختلاف فشار هوا يك چيزي مثل ناهمواريهاي سطح زمين به وجود مي آورد . به خاطر عبور هواپيما از منطقه اي با فشار هواي زياد به منطقه اي كم فشار بايد موتور هواپيما به شكل ديگري عمل كند تا از آن جا بگذرد اما آن زمان ناگهان هواپيما سقوط مي كرد بنابراين لازم بود بدانند هوا چگونه است و بر اساس همين ضرورت هواشناسي را در كشورها بوجود آوردند .
هواپيما هم در مسير خودش مرز نمي شناسد و هواپيمايي كه از انگلستان به ايران ميآيد از چندين كشور و چندين نوع هوا عبور ميكند ، پس لازم است هر كشوري درباره آسمان خودش كمك و راهنمايي كند ، اين ضرورت باعث تأسيس سازمان هواشناسي شد ، خدمات سازمان هواشناسي خيلي پيچيده است .
ما فقط در تلويزيون مي بينيم كه يك نفر مي آيد و ميگويد فردا هوا چگونه خواهد بود . براي ترسيم آن خطهاي منحني كه شما هر شب در تلويزيون مي بينيد صدها هزار اطلاعات روي نقشه ميآيد تا كارشناس كه در سطح دكتري آموزش ديده آن خطها را بكشد و از آن خطها استفادههايي كند .
موقعي كه سازمان هواشناسي تازه تشكيل شده بود با آنها ملاقاتي كردم و يك نسخه از پايان نامه ام را به كتابخانه آنجا اهدا كردم . موقعي كه قرار شد در اينجا اداره هواشناسي بوجود بيايد يك كارشناس براي ايران مأمور شده بود كه دولت ايران را براي تشكيل يك هواشناسي سيستماتيك و علمي كمك و راهنمايي بكند . نام مرا آنجا به او داده بودند كه يك چنين شخصي درباره آب و هواي ايران كتابي نوشته ، اتفاقاً من در ايران نبودم و در مأموريتي بودم ولي آن شخص مرا پيدا كرد .
هواپيمايي از نظر ارتباطات در وزارت راه بود اين هواشناسي هم قرار بود در وزارت راه بوجود بيايد ، هواپيمايي با دانشگاه موافقت كرده بود كه من هواشناسي را راه بيندازم . در سال 1335 مسئوليت مديريت كل اداره هواشناسي به من محول شد
در دوران كودكي دو واقعه در ذهن من تأثير عميق گذاشت كه مربوط به هواشناسي مي شد البته آن وقت نه من قوه درك مسائل را داشتم و نه در ايران صحبت از هواشناسي بود ولي بعدها فهميدم كه اين ها در ذهن من تأثير گذاشته و در تمام سرنوشت آينده من تأثير داشته است .
آن دو واقعه يكي خشكسالي ممتدي بود كه در محل تولد من در بيرجند بروز كرد و پنج شش سال متوالي باران نيامد و تمام قنات ها و چشمه سارها خشك شد . آب مشروب شهر بيرجند معمولاً از آب انبارها تأمين ميشد و يك قنات آب شور بود كه براي مصرف كشاورزي استفاده ميشد اما آب انبارها خالي شده بود ، يادم هست كه آب مشروب را ليوان ليوان از همديگر قرض مي كرديم اين در ذهن من خيلي تأثيرگذار بود در مقابلش يك ترسالي ممتدي هم در آنجا بروز كرد و در يك زمستان باران فوق العاده اي در آن جا آمد .
20 سال پس از تحصيل در انگلستان براي تحصيل دكترا به آمريكا رفته بودم ، پايان نامه ام را درباره آب و هواي ايران نوشتم ، تا آن تاريخ كه مي شود 33 ـ 1332 درباره آب و هوا و هواشناسي در ايران چيزي به روي كاغذ نيامده بود ، پايان نامه من به زبان انگليسي منتشر شد و تا چندين سال منبع مطالعه درباره آب و هواي ايران بود و هنوز هم به آن ارجاع داده مي شود . در سال هاي بعد از جنگ جهاني هواپيمايي رو به توسعه بود ، ارتباط هوايي در آن زمان با هواپيماهاي كوچكي انجام مي شد اما جت هايي كه امروزه در خطوط هوايي مسافرت ميكنند در ارتفاع بالاي 10 كيلومتر از سطح زمين حركت ميكنند و در آن جا هوا تقريباً يكنواخت است ، ولي در ارتفاعات پايين هواها به اعتبار دماي متغير سطح زمين به اصطلاح تفاوت پيدا مي كند يعني در 2 يا 3 كيلومتري زمين هوا يكدست نيست كه هواپيما بتواند از داخل آن عبور بكند .
همان طور كه روي زمين مثلاً در جاده پستي و بلندي داريم فشار هوا در جاهاي مختلف تفاوت پيدا مي كند و اين اختلاف فشار هوا يك چيزي مثل ناهمواريهاي سطح زمين به وجود مي آورد . به خاطر عبور هواپيما از منطقه اي با فشار هواي زياد به منطقه اي كم فشار بايد موتور هواپيما به شكل ديگري عمل كند تا از آن جا بگذرد اما آن زمان ناگهان هواپيما سقوط مي كرد بنابراين لازم بود بدانند هوا چگونه است و بر اساس همين ضرورت هواشناسي را در كشورها بوجود آوردند .
هواپيما هم در مسير خودش مرز نمي شناسد و هواپيمايي كه از انگلستان به ايران ميآيد از چندين كشور و چندين نوع هوا عبور ميكند ، پس لازم است هر كشوري درباره آسمان خودش كمك و راهنمايي كند ، اين ضرورت باعث تأسيس سازمان هواشناسي شد ، خدمات سازمان هواشناسي خيلي پيچيده است .
ما فقط در تلويزيون مي بينيم كه يك نفر مي آيد و ميگويد فردا هوا چگونه خواهد بود . براي ترسيم آن خطهاي منحني كه شما هر شب در تلويزيون مي بينيد صدها هزار اطلاعات روي نقشه ميآيد تا كارشناس كه در سطح دكتري آموزش ديده آن خطها را بكشد و از آن خطها استفادههايي كند .
موقعي كه سازمان هواشناسي تازه تشكيل شده بود با آنها ملاقاتي كردم و يك نسخه از پايان نامه ام را به كتابخانه آنجا اهدا كردم . موقعي كه قرار شد در اينجا اداره هواشناسي بوجود بيايد يك كارشناس براي ايران مأمور شده بود كه دولت ايران را براي تشكيل يك هواشناسي سيستماتيك و علمي كمك و راهنمايي بكند . نام مرا آنجا به او داده بودند كه يك چنين شخصي درباره آب و هواي ايران كتابي نوشته ، اتفاقاً من در ايران نبودم و در مأموريتي بودم ولي آن شخص مرا پيدا كرد .
هواپيمايي از نظر ارتباطات در وزارت راه بود اين هواشناسي هم قرار بود در وزارت راه بوجود بيايد ، هواپيمايي با دانشگاه موافقت كرده بود كه من هواشناسي را راه بيندازم . در سال 1335 مسئوليت مديريت كل اداره هواشناسي به من محول شد