Borna66
09-09-2009, 08:36 PM
موسیقی ایرانی در زمان امویان و عباسیان
«کلمان هورات» می نویسد :
«پیش از ظهور اسلام عرب های بادیه نشین شعر و موسیقی داشته اند ولی تشکیل و بسط آن بر ما مجهول است. شاید طرز حرکت شتر هنگام راه رفتن و گذاردن پاهایش با آن همه نظم بر روی زمین، موجد آهنگ «حدی» گشته است، آهنگی که ساربانان قافله برای راندن و سرگرمی شتران می خواندند. در آن هنگام ارکستر عربی فقط از آواز، کف (دست زدن) و دف تشکیل می شد ...»
«ژول روانه» در کتاب بزرگ «انسکلوپدی موسیقی» پس از بحث فراوان در این باره می نویسد :
«... عرب ها پیش از اسلام یک نوع موسیقی خاص داشته اند که برای سرودن اشعار بکار می بردند، مانند آنچه که هم اکنون نزد برخی از قبایل چادرنشین عرب یافت می شود، که حدود آن از یک چهارم (ذوالاربع) یا یک پنجم (ذوالخمس) تجاوز نمی کند و جنس، ساختمان و فرمول آن با موسیقی پس از اسلام بکلی متفاوت است !»
در دوران خلفای اموی (41 تا 132 هجری قمری برابر با 661 تا 750 میلادی) موسیقی شکوفایی قابل ملاحظه ای پیدا کرد، زیرا خلفای اموی بر خلاف خلفای راشدین در مورد موسیقی سختگیری زیادی نداشتند. در همان ایام بود که واژه های فارسی مثل «دستان»(پرده) و «زیر و بم»(نام وتر یا سیم اول و چهارم عود) رواج گرفت.
دوران خلفای عباسی (132 تا 656 هجری قمری) را به قول ابن خلدون در «المقدمه» تاریخش می توان بلوغ موسیقی دوران اسلامی نامید به ویژه سال هایی که با خلافت «سفاح» بنیانگذار خلافت عباسی آغاز و به معتصم، هشتمین خلیفه عباسی منتهی می شود (32 تا 227 هجری قمری برابر با 750 تا 833 میلادی) از اهمیت بیشتری برخوردار است.
وقتی «عبدالله بن زبیر» رقیب خلفای اموی تصمیمی به تعمیر کعبه گرفت، بنایان و کارگران ایرانی و یونانی را برای اینکار استخدام کرد. این کارگران همان گونه که رسم آن هاست هنگام کار آواز می خواندند، و آهنگ های آن ها ظاهرا مورد توجه اهالی محل قرار می گرفت، آوازهایی که یونانیان می خواندند از خاطره ها محو می شد، ولی در ادبیات عرب بارها به موسیقی و آوازهای ایرانیان اشاره شده است.[1] پاره ای از کارگران ایرانی با خود آلات موسیقی به مکه برده، به اهالی ساز زدن آموخته بودند.[2]
همچنین در میان گروه های فراوانی که بنام اسیر و برده پس از جنگ (یا حادثه ایران و عرب) به عربستان می بردند، کسانی هم بودند که موسیقی می دانستند یا این که اگر موسیقیدان حرفه ای نبودند، در فرهنگستان های دیار خویش نوای خوش را به عنوان یکی از موارد درسی فرا گرفته بودند.
نام تنی چند از آنان :
ابن مسجع
ابن مسجع ایرانی از کاریگرانی بود که برای نوسازی خانه کعبه به مکه آمده بود و آواز خوش او عبدالله زبیر را شیفته کرد و بدین سبب آزادش نمود. پس او برای تکمیل هنر خویش به ایران بازگشت و نواختن چندین رود (ساز) را فرا گرفت و به مکه رفت و گام های موسیقی ایرانی را همراه اشعار عربی کرد.
سائب خائر
وی فرزند یک اسیر دیگر ایرانی که نخست برای حفظ وزن آواز، قطعه چوبی روی زمین می نواخته است ... و بعدها نواختن عود را نیز فراگرفت. باز به گفته ی «صاحب اغانی»(ابوالفرج اصفهانی) او نخستین کسی است که آواز را با موسیقی در عرب همراه کرد، و با تاثیری که از آهنگ های «نشید ایرانی»، پذیرفته آواز را با عود همراه کرد و در مدینه خود عود می ساخته است.
نشید ایرانی
کتاب ها همه از او با نام «نشیط» یاد کرده اند، اما این نام معرب نشید است و نشید به معنی آهنگ است نام زنگوله نشید نیز در اشعار انوری به عنوان یکی از گوشه ها آمده است. نشید تنها نیز خود یکی از گوشه هاست :
ارغنون پیش چکاوک نه اگر بلبل نیست ماحضر فاخته را گو، که نشیدی بِسُرای
نشیط فارسی که ابن خلدون نیز از او یاد کرده، سرودهای پارسی را در مدینه می خواند و شاگردانی چون جمیله، عزت المیلا، معبد و ابن سریج را پرورد.
ابویحیی عبدالله سریج
شاگرد نشید که نواختن عود را به خوبی از او آموخت.
نصربن حارث کلاه
که به گفته ی مسعودی، در زمان خسروپرویز به ایران آمده بود و نواختن عود را در حیره فرا گرفت. در عرب وی نخستین کسی است که نواختن بربت را آموخته و نواخته است.
ابوسلیمان
یونس بن سلیمان کردی شهریاری معروف به «یونس» که نخستین کتاب موسیقی پس از اسلام را نوشته است و در «اغانی» و «الفهرست» از کتاب های «نغم»، «الفیان» و «مجرد» او یاد شده است.
مسلم بن محرز
که در زمان هشام عبدالملک می زیست و به «صناج العرب» مشهور شد، وی از کسانی است که در نواختن چنگ به استادی رسید.
درباره ی ابراهیم و اسحاق موصلی و شاگردشان زریاب نیز که از موسیقیدانان بنام آن زمان بودند پیش از این گفته شده است.
پانوشت ها :
1. رساله ی ایران و عرب، پروفسور ر.لوی
2. موسیقی فارابی، رویه ی 44.
بن نوشت ها :
1. زمینه شناخت موسیقی ایرانی - فریدون جنیدی
2. تاریخ مختصر موسیقی ایران - تقی بینش
«کلمان هورات» می نویسد :
«پیش از ظهور اسلام عرب های بادیه نشین شعر و موسیقی داشته اند ولی تشکیل و بسط آن بر ما مجهول است. شاید طرز حرکت شتر هنگام راه رفتن و گذاردن پاهایش با آن همه نظم بر روی زمین، موجد آهنگ «حدی» گشته است، آهنگی که ساربانان قافله برای راندن و سرگرمی شتران می خواندند. در آن هنگام ارکستر عربی فقط از آواز، کف (دست زدن) و دف تشکیل می شد ...»
«ژول روانه» در کتاب بزرگ «انسکلوپدی موسیقی» پس از بحث فراوان در این باره می نویسد :
«... عرب ها پیش از اسلام یک نوع موسیقی خاص داشته اند که برای سرودن اشعار بکار می بردند، مانند آنچه که هم اکنون نزد برخی از قبایل چادرنشین عرب یافت می شود، که حدود آن از یک چهارم (ذوالاربع) یا یک پنجم (ذوالخمس) تجاوز نمی کند و جنس، ساختمان و فرمول آن با موسیقی پس از اسلام بکلی متفاوت است !»
در دوران خلفای اموی (41 تا 132 هجری قمری برابر با 661 تا 750 میلادی) موسیقی شکوفایی قابل ملاحظه ای پیدا کرد، زیرا خلفای اموی بر خلاف خلفای راشدین در مورد موسیقی سختگیری زیادی نداشتند. در همان ایام بود که واژه های فارسی مثل «دستان»(پرده) و «زیر و بم»(نام وتر یا سیم اول و چهارم عود) رواج گرفت.
دوران خلفای عباسی (132 تا 656 هجری قمری) را به قول ابن خلدون در «المقدمه» تاریخش می توان بلوغ موسیقی دوران اسلامی نامید به ویژه سال هایی که با خلافت «سفاح» بنیانگذار خلافت عباسی آغاز و به معتصم، هشتمین خلیفه عباسی منتهی می شود (32 تا 227 هجری قمری برابر با 750 تا 833 میلادی) از اهمیت بیشتری برخوردار است.
وقتی «عبدالله بن زبیر» رقیب خلفای اموی تصمیمی به تعمیر کعبه گرفت، بنایان و کارگران ایرانی و یونانی را برای اینکار استخدام کرد. این کارگران همان گونه که رسم آن هاست هنگام کار آواز می خواندند، و آهنگ های آن ها ظاهرا مورد توجه اهالی محل قرار می گرفت، آوازهایی که یونانیان می خواندند از خاطره ها محو می شد، ولی در ادبیات عرب بارها به موسیقی و آوازهای ایرانیان اشاره شده است.[1] پاره ای از کارگران ایرانی با خود آلات موسیقی به مکه برده، به اهالی ساز زدن آموخته بودند.[2]
همچنین در میان گروه های فراوانی که بنام اسیر و برده پس از جنگ (یا حادثه ایران و عرب) به عربستان می بردند، کسانی هم بودند که موسیقی می دانستند یا این که اگر موسیقیدان حرفه ای نبودند، در فرهنگستان های دیار خویش نوای خوش را به عنوان یکی از موارد درسی فرا گرفته بودند.
نام تنی چند از آنان :
ابن مسجع
ابن مسجع ایرانی از کاریگرانی بود که برای نوسازی خانه کعبه به مکه آمده بود و آواز خوش او عبدالله زبیر را شیفته کرد و بدین سبب آزادش نمود. پس او برای تکمیل هنر خویش به ایران بازگشت و نواختن چندین رود (ساز) را فرا گرفت و به مکه رفت و گام های موسیقی ایرانی را همراه اشعار عربی کرد.
سائب خائر
وی فرزند یک اسیر دیگر ایرانی که نخست برای حفظ وزن آواز، قطعه چوبی روی زمین می نواخته است ... و بعدها نواختن عود را نیز فراگرفت. باز به گفته ی «صاحب اغانی»(ابوالفرج اصفهانی) او نخستین کسی است که آواز را با موسیقی در عرب همراه کرد، و با تاثیری که از آهنگ های «نشید ایرانی»، پذیرفته آواز را با عود همراه کرد و در مدینه خود عود می ساخته است.
نشید ایرانی
کتاب ها همه از او با نام «نشیط» یاد کرده اند، اما این نام معرب نشید است و نشید به معنی آهنگ است نام زنگوله نشید نیز در اشعار انوری به عنوان یکی از گوشه ها آمده است. نشید تنها نیز خود یکی از گوشه هاست :
ارغنون پیش چکاوک نه اگر بلبل نیست ماحضر فاخته را گو، که نشیدی بِسُرای
نشیط فارسی که ابن خلدون نیز از او یاد کرده، سرودهای پارسی را در مدینه می خواند و شاگردانی چون جمیله، عزت المیلا، معبد و ابن سریج را پرورد.
ابویحیی عبدالله سریج
شاگرد نشید که نواختن عود را به خوبی از او آموخت.
نصربن حارث کلاه
که به گفته ی مسعودی، در زمان خسروپرویز به ایران آمده بود و نواختن عود را در حیره فرا گرفت. در عرب وی نخستین کسی است که نواختن بربت را آموخته و نواخته است.
ابوسلیمان
یونس بن سلیمان کردی شهریاری معروف به «یونس» که نخستین کتاب موسیقی پس از اسلام را نوشته است و در «اغانی» و «الفهرست» از کتاب های «نغم»، «الفیان» و «مجرد» او یاد شده است.
مسلم بن محرز
که در زمان هشام عبدالملک می زیست و به «صناج العرب» مشهور شد، وی از کسانی است که در نواختن چنگ به استادی رسید.
درباره ی ابراهیم و اسحاق موصلی و شاگردشان زریاب نیز که از موسیقیدانان بنام آن زمان بودند پیش از این گفته شده است.
پانوشت ها :
1. رساله ی ایران و عرب، پروفسور ر.لوی
2. موسیقی فارابی، رویه ی 44.
بن نوشت ها :
1. زمینه شناخت موسیقی ایرانی - فریدون جنیدی
2. تاریخ مختصر موسیقی ایران - تقی بینش