PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده می باشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمی کنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : بررسی زبان تاتی (واژگان تات و تاتي )



Borna66
09-09-2009, 06:24 PM
واژگان تات و تاتي

علي‌محمدآقا علي‌خاني


ايران سرزميني است كه از ديدگاه نمادهاي تمدن و فرهنگ كم نظير و حتي بي نظير است. يكي از اين نمادهاي فرهنگي و شايد مهمترين آنها زبان و ادبيات كهن آن است كه همواره بر تارك ادبيات جهان درخشيده است.
از ويژگي‌هاي مهم فرهنگي ايران پهناور، گوناگوني قومي و به تبع آن گوناگوني نمادهاي فرهنگي از جمله زبان اين اقوام است. رايج بودن گويش‌هاي گوناگون و زيبا همچون كردي، لري، گيلكي، مازندراني، تاتي،و بسياري گويش‌هاي ديگر نشان از قدمت وتنوع بافت فرهنگي ايران دارد.
يكي از زبان‌هاي باستاني و كهن ايران كه پيشينه اي بلند در تاريخ ايران و اقوام ايراني دارد زباني است كه امروزه تاتي خوانده مي شود.
در نوشتارهايي، كوشش خواهد شد تا با ارائه اطلاعاتي درباره تاتي، تصوير روشني از چگونگي اين زبان در طول تاريخ و دلايل فراز و فرود آن و نيز شرايط و جايگاه كنوني آن فراروي علاقمندان به فرهنگ و زبان سرزمين ايران به ويژه تات زبانان قرار دهد.
به دليل گسترده بودن موضوعاتي كه درباره يك زبان و ادبيات مي توان به آن‌ها پرداخت از يك سو و اهميت نگرش جامع تر و ژرف تر به هر بخش از بررسي‌هاي مربوط به زبان تاتي،لازم است گفتارهاي تخصصي و ويژه‌اي درباره‌ي اين زبان ارايه گردد.
واژگان تات و تاتي
واژه‌هاي تات و تاتي داستان درازي دارند و ديدگاه‌هاي گوناگون و گاه متضادي براي آن بيان شده است. شرق شناسان درباره ريشه‌ها و معاني آن بسيار سخن گفته اند ولي آنچه مسلم است تاتي يك زبان است و اگر چه امروزه از گستردگي آن كاسته شده است اما ساليان درازي در بسياري از مناطق ايران پهناور فرمانروايي داشته و هنوز هم به حيات خود در پهنه تاريخ اين سرزمين ادامه مي دهد.

Borna66
09-09-2009, 06:24 PM
·پروفسور ماركوارت آلماني واژه تات را مركب از دو واژه مي داند،تات به معني زيردست و چيك كه ادات تصغير در زبان تركي است بنابراين مفهوم كلي آن را زيردست كوچك بيان كرده و اضافه مي نمايد كه تركان پس از غلبه بر بوميان ايراني (در مناطق تحت سيطره خود) آن را به مردم زيردست خود اطلاق مي كردند.
· در نوشته‌هاي بسياري از پيشينيان همه جا تات، تاجيك، تاچيك و تازيك به معني غير ترك و ايراني به كار رفته است. چنان كه در ديوان لغات الترك كاشغري (466 ه ق) واژه ي تات معادل (الفارسيه) گرفته شده و تت به معناي ايراني و پارسي آمده است.
·در كتاب طبقات ناصري (657 ه ق) واژه تات به معني تازيك و تاجيك و براي فارسي زبانان به كار رفته است.
·در لغت نامه علامه دهخدا آمده است:
·اگر از هر فرد روستايي يا ايلات آذربايجان بپرسيد تات يعني چه ؟ بي درنگ جواب مي دهد: تات يعني تخته قاپو و آبادي نشين، پس به طور كلي مي توان به اين نتيجه رسيد كه تات كلمه يي بوده به جاي تاجيك كه لااقل از ده قرن پيش از طرف تركان (بي سواد و مال دار و بيابان گرد) زردپوست مناطق اورال به ايرانيان (دانشمند و كشاورز و شهرنشين) اطلاق شده است و زبان تاتي نيز به لهجه‌هاي مختلف زبان ايراني گفته مي شده كه تات‌ها بر آن سخن مي گويند
·در دايرة المعارف فارسي كه زير نظر مرحوم دكتر غلامحسين مصاحب گردآوري شده،آمده است: تات لفظي است تركي و به معني عناصر خارجي سرزمين تركان به كار رفته است، اين لفظ در كتيبه‌هاي اورخون نيز آمده و موارد استعمال آن تاريخي پيچيده دارد و در اين سير تاريخي تغييراتي در آن راه يافته مثلا به ملل تحت استيلاي تركان و بالاخص در دوره استيلاي تركان بر ايرانيان، به ايرانيان اطلاق شده است.
·مرحوم محيط طباطبايي در كتاب تاجيكان در مسير تاريخ، در زمينه ي تفاوت دو واژه ي تات و تاجيك مي نويسد:
تفاوت مفهوم اين دو واژه در موارد استعمال آن‌ها مي باشد كه تات غالبا در تعريف يا شناسايي ايرانياني به كار رفته است كه زبان تركي نمي دانستند در صورتي كه تاجيك به ايرانياني گفته مي شد كه به زبان فارسي سخن مي گفته اند. به عبارت ديگر تات مترادف با بدل نام ايراني است كه ملت متمدن قديمي را در اين منطقه تشكيل مي داده اند ولي هرگز قومي و ملتي در تاريخ سه هزار سال گذشته در گذرگاه زمان و مكان به نام تاجيك وجود نداشته است كه بيرون از قلمرو و وجود ايران، كيان مستقلي داشته باشد. بلكه تاجيك صفتي براي ايراني فارسي زبان بوده و بر غير ايراني اطلاق نمي شده است.
·واژه تات در اوستا در قالب پساوند آمده است به عنوان مثال مي توان به كلمات مركب خرداد و امرداد اشاره كرد كه در اوستا به صورت هئورتات و امرتات بيان شده است و يا واژه‌هاي ديگري همچون ارش تات به معني راستي، دروتات به معني درستي، اوپرتات به معني برتري، رسس تات به معني عدل و داد و... كه به گفته برخي صاحب نظران واژه تات تغيير يافته ي واژه داد است و به معني عدالت و دادگري.
·مولانا جلال الدين رومي در بيتي از ملمعات خود سروده است:
گر تات ساك و گر روم ساك و گر تورك زبان بي زباني را بياموز

در اين بيت با توجه به برجستگي اقوام روم و ترك و ايراني در آن زمان، مولانا خواسته است كه با بيان هر سه قوم، مخاطبان پيام خود را (كه در مصرع دوم آمده است) عام مشمول نمايد كه به روشني مي توان كاربرد واژه تات را به معناي عام ايراني استنباط كرد.
·در قفقاز آن بخش از ايرانياني را كه هنوز به فارسي تكلم مي كنند تات مي گويند.
يحيي ذكاء دركتاب جستاري درباره زبان مردم آذربايجان مي نويسد:
«‌‌‌... و اما درباره تات‌هاو زبان تاتي بايد گفت كه در پيرامون همدان و قزوين و كرانه‌هاي سفيدرود و مازندران شرقي و تالش و آذربايجان و نيز بيرون از ايران در افغانستان و قفقاز.تيره‌هايي از مردم هستند كه خود را تات مي نامند و زبانشان نيز تاتي خوانده مي شود».
·علي عبدلي در كتاب ادبيات تات و تالش آورده است:
«‌‌‌تات نامي است كه به بخش گسترده يي از جامعه ايران بزرگ اطلاق شده است. تات‌ها نه يك قوم و نه يك طايفه و ايل اند بلكه جماعات مختلفي از ايراني زبانان هستند كه اطلس پراكندگي آن‌ها از داغستان و شيروان و آذربايجان و قزوين و زنجان تا سمنان و خراسان را در بر مي گيرد. زباني كه جماعات موسوم به تات به آن سخن مي گويند آن چنان متنوع و متفاوت است كه با وجود ايراني يودن و وجوه مشترك فراواني كه دارند به عنوان لهجه‌هاي مرتبط به هم در زير عنوان يك زبان واحد قرار نمي گيرند به عنوان مثال لهجه‌هايي كه تات‌هاي بخش جرگلان بجنورد و برخي روستاهاي خط مرزي تركمنستان به آن سخن مي گويند با لهجه‌هاي تات‌هاي تاكستان. بلوك زهرا و رامند از يك طرف و تاتي مرند و خلخال از طرف ديگر و همه اينها با تاتي قفقاز همان قدر متفاوتند.»
·ملك الشعراي بهار در سبك شناسي (جلد سوم) مي نويسد:
«‌‌ايرانيان از قديم به مردم اجنبي تاچيك و تازيك مي گفته اند چنان كه يونانيان، بربران و اعراب عجمي را عجم گويند. اين لفظ در زبان دري تازه (تازي) تلفظ شده و رفته رفته خاص اعراب گرديد ولي در توران و ماوراء النهر، لهجه قديم باقي ماند و به اجانب تاچيك مي گفتند و بعد از اختلاط تركان آلتايي با فارسي زبانان آن سامان لفظ تاجيك به همان معني داخل زبان تركي شد و فارسي زبان را تاچيك خواندند و اين كلمه بر فارسيان اطلاق گرديد و ترك و تاچيك گفته شد.»
·مردم كرانه ي جنوبي رودارس، مردمي را كه از پل خدآفرين به آن سو(دشت مغان و آستارا) نشيمن دارند يا آن كه به زبان تركي سخن مي گويند كرد و از پل به اين سو (جلفا و ماكو) را تات مي نامند.
·قشقايي‌هايي كه به تركي سخن مي گويند مردم فارس زبان را تات اطلاق مي كنند.
·دسته اي ديگر از پژوهشگران تات و تاجيك و تازيك را هم ريشه دانسته و آن را به واژه طايي نسبت مي دهند چرا كه ايرانيان از ديرباز قبيله ي طي را كه از مردم يمن بودند، پيش و بيش از ديگر اعراب مي شناختند و با آنان رفت و آمد و داد و ستد داشتند و آنها را تاژ و تازيك مي ناميدند چنان كه يونانيان و روميان همه ايرانيان را پارس يا فرس (كه نام تيره اي از آنان بود) مي خواندند.
·در كتاب تات نشين‌هاي بلوك زهرا تاليف زنده ياد جلال آل احمد آمده است:
افسانه يي در افواه مردم سگزآباد (از توابع بويين زهراي قزوين) است بدين مضمون كه در زمان‌هاي خيلي قديم پادشاهي خونخوار كه به ويرانگري و مردم كشي شهرت داشته و نامش تات بوده است به حوالي بلوك زهرا و خمسه مي رسد كه علامت روي كلاه خود او و اطرافيانش دو شاخ بوده است. اهالي و بوميان حقه اي سوار مي كنند و هر كدام كلاهي از آن نوع و شكل براي خود مي سازند و با هدايا و قرباني‌ها به پيشباز مي روند و به اين صورت از خرابي و كشتار نجات مي يابند و كم كم آن پادشاه افسانه اي در منطقه سكني گزيده و مستقر مي شود و زبان مردم نيز به نام همان پادشاه نام تات مي گيرد

Borna66
09-09-2009, 06:25 PM
·در افسانه‌ها و مثل‌هاي مردم ترك زبان تبريز، تات به معني مرد دانا، با سواد و صاحب كتاب(در زماني كه داشتن سواد و اهل كتاب بودن نادر بوده است) به كار رفته است:


بو سوز هيچ تاتن كيتا بنده يوخدور

اين سخن در كتاب هيچ تاتي نيز وجود ندارد.

·تركمن‌هاي ماوراي خزر تات را درباره تاجيك‌هاي ايراني الاصل به كار مي برند.
·برخي ديگر از دانشمندان نيز تات را يك واژه ايراني دانسته اما مي گويند كه تات و تاجيك و تازيك از يك ريشه بوده و هر سه به معني بيگانه و مردم غير ايراني (انيران) است و ايرانيان اصيل بيگانگان را تاچيك و تازيك مي گفته اند.
·دياكونوف در كتاب خود وقتي به بحث زبان شناسي مادها مي رسد مي نويسد:
هنوز هم تات‌ها و تالش‌ها و گيلك‌ها و مازندراني‌ها به لهجه‌هايي سخن مي گويند كه خود بقايايي از زبان هند و اروپايي مي باشد كه در آغاز زبان ماد شرقي بوده است.امتياز ويژه ي اين لهجه‌ها كهنگي و مهجوري تركيب اصوات است كه در بسياري از موارد با زبان فارسي تفاوت داشته و با مادي و پارتي و اوستايي شباهت دارد. بدين سان اگر تات‌ها و تالش‌ها را مادهايي بشماريم كه به عنف پارسي شده اند كاملا راه را به خطا پيموده ايم.
·دكتر يار شاطر نيز در تاييد همساني زبان تاتي و مادي مي گويد:
در نواحي شمال غربي ايران زبان رايج اكثر ايرانيان تركي است ولي در گوشه و كنار اين نواحي هنوز گروه‌هايي هستند كه به زبان كهن تر اين سامان سخن مي گويند. غالب اين زبان‌ها با وجود اهميتي كه دارند هنوز انتشار نيافته اند. اينجانب طي چند سال گذشته در ضمن جست و جويي كه براي يافتن بازمانده‌هاي زبان ايراني در سرزمين قديم ماد در پيش گرفته بودم موفق شدم به عده اي از اين زبان‌ها دسترسي پيدا كنم و آن‌ها را ضبط نمايم.اين زبان‌ها در سرزميني كه ميان رود ارس در شمال و سمنان و سنگسر در شرق و حدود ساوه و همدان در جنوب و مغرب گسترده است، پراكنده اند و با يكديگر رابطه اي قومي دارند و اكثر آنها را مي توان از يك گروه به شمار آورد از آجا كه سرزمين اين زبان‌ها در ماد قديم قرار دارد و قواعد صوتي و دستوري آنها نيز منافي با آن چه در زبان مادها مي دانيم نيست ، به جا خواهد بود اكثر اين زبان‌ها را به عوض تاتي كه نارساست و ظاهرا ترك زبانان مصطلح كرده اند مادي بخوانيم.
·در برخي نوشته‌ها آمده است:
تات در زبان تركي مصغر شده كلمه تانغوت است كه به معني خارجي و بيگانه مي باشد. اين واژه پس از حضور تركان در سرزمين‌هاي شرق ايران به ايرانيان تحت تسلط تركان گفته شد و به تدريج با تداوم حضور تركان و گسترش مناطق تحت سيطره آنان، اين واژه نيز معناي وسيع تر گرفت و معادل ايرانيان (به معناي عام) به كار رفت.