PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده می باشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمی کنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : راستی و دروغ در آيين زردشت



Borna66
09-08-2009, 06:22 PM
دو مقوله صددرصد متضاد که پيامبر از نفس سازش بين اين دو هيچ نميدانست.يک طرف اشه(راستی) و طرف ديگر دروج (دروغ) قرار دارد.اين خود نگرشی سازش ناپذير است. زردشت خود را دشمن حقيقی پيرو دروغ و حامی قدرتمند پيرو راستی معرفی ميکند. جالب است بدانيم که داريوش کبير هخامنشی نيز در کتيبه خود کم و بيش همين گونه به معرفی خود ميپردازد که قطع به يقين بر گرفته از آموزه های اصيل زردشت است.آموزه ای که در اين سرزمين به فرهنگ تبديل شده و در امپراطوری عظيم ايران از بالاترين مقام يعنی شخص شاه تا کشاورز و دهقان؛ ارتشی و کارمند؛ شهری و روستايی خود را ملزم به رعايت و اجرای آن ميديدند.داريوش کبير هخامنشی در کتيبه بيستون خود علت جنگهايش را ((دروغگويی)) ياغيان اعلام کرده است.
داريوش شاه ميگويدhttp://pnu-club.com/images/smilies/frown.gif( به خواست اهورامزدا چنينم که راستی را دوست دارم و از دروغ روی گردانم دوست ندارم که ناتوانی از حق کشی در رنج باشد. همچنين دوست ندارم به حقوق توانا به دليل کارهای ناتوان آسيب برسد.آنچه را راست است من آنرا دوست دارم. من دوست و بنده دروغ نيستم. من بد خشم نيستم؛ وقتی خشم مرا بر می انگيزد آنرا فرو می نشانم. من سخت بر هوس خود فرمانروا هستم ))
بنا بر تحقيقات پروفسور (هايدماری کخ) بر روی الواح گلی باز مانده از تخت جمشيد اين طور بر ميايد که داريوش در حقيقت نيز با مسائل مردم ناتوان همراه بوده است. تعادل حقوق زن و مرد؛ دستمزد منضبط کارگران و ساير مسائل حقوقی و اجتماعی مترقی از جمله مقوله هايي است که در فصل تاثير آيين زردشت بر نظام شاهنشاهی و مديريت امپراطوری بدان ميپردازيم.
به گفته ( هرودوت ) پدر تاريخ جهان دو صفت نزد ايرانيان باستان بسيار زشت و نکوهيده بوده است و تمام ايرانيان خود را ملزم به دوری از اين دو ميدانستند؛ نخست (( دروغگويي )) و ديگری (( بدهکاری )) . به راستی که دوری از اين دو صفت نقش بسيار موثری در بهبود روابط اجتماعی ايفا ميکند؛ دو صفتی که متاسفانه جامعه امروز ايران به شدت با آنها عجين است. در اجتماعی که دروغ نباشد کمتر گناهی قدرت تبلور و آشکار شدن پيدا ميکند زيرا سرچشمه تمام گناهان و ناهنجاريهای اجتماعی به صورت مستقيم يا غير مستقيم دروغ و دروغگويی است. بدهکاری نيز به نوبه خود موجب دروغگويی؛ افت شخصيتی و تحقير درونی فرد بدهکار ميگردد. حال قضاوت با شما جامعه عاری از دروغ و بدهی از بهشت موعود چه کم دارد؟
زرذشت ميگويد: ((کسی که بر ضد پيرو دروغ با زبان يا پندارش و يا با دستهايش ستيز کند يا اينکه يکی از پيروان دروغ را به دين نيک درآورد؛ چنين کسی خشنودی اهورامزدا را برای خويش فراهم ميسازد.))

Borna66
09-08-2009, 06:22 PM
چیزیکه در مزدیسنا بخصوصه توصیه شده و بواسطه اصرار و پا فشاری که در سر ان گردیده ,بطوریکه از مختصات این دین شمرده میشود,ان,مسئله راستی است.
ابدا جای تعجب نیست که ایرانیان قدیم در دنیا به راستگویی مشهور بوده اند و حتی دشمنان دیرین انان یعنی یونانیان نیز انرا منکر نشده اند.
هرودوت مینویسد:"ایرانیان به فرزندان خود از سن 5 سالگی تا 20 سالگی سه چیز یاد میدهند:سواری و تیر اندازی و راستگویی......ایرانیان انچه را که نبایستی بکنند,به زبان هم نبایستی بیاورند که نزد انان دروغگویی از عیبهای بزرگ شمرده میشود . همچنین قرض گرفتن.چه به قول انان کسی که قرض میگیرد,به ناچار به دروغگویی میپردازد."
تمام امال و ارزوی یک مزدیسنا کیش باید این باشد که به درجه اشویی برسد. یعنی راست و پاک باشد.برای راستی محتاج نشان دادن مثالی از اوستا نیستیم,چه هر صفحه ای از کتاب مقدس را که بگشاییم ,به تعریف راستی و تکذیب دروغ برمیخوریم.
همانطوریکه انسان باید بکوشد تا به صفت ایزدی راستی برسد,باید از صفت اهریمنی دروغ اجتناب کند.دیو دروغ(دروج)مهیب ترین غولی است که انسان را گرفتار چنگال قهر خویش میکند.
داریوش در کتیبه بیستون کرمانشاه نوشته:"تو ای کسی که بعدها شاه خواهی شد.مخصوصا از دروغ بپرهیز,اگر تو را ارزوی ان است که مملکت من پایدار بماند.هر که دروغ گفت او را به سزای سخت برسان.....به یاری اهورامزدا بسی کارهای دیگر نیز توسط من صورت گرفت که همه انها در این کتیبه نوشته نشد به این دلیل که بعدها هر که این ا بخواند اعمال من به نظرش گزاف نیاید و همه انها را باور کند و دروغ تصور ننماید.اینک انچه به توسط من انجام گرفت را باور کن.اهورامزدا و سایر بغان مرا یاری نمودند زیرا که من و خاندان من کینور و ستمگر و دروغگو نیستیم."
باز همین شاه در تخت جمشید شیراز مینویسد:"داریوش شاه گوید:اهورامزدا و سایر بغان باید مرا یاری کنند که این مملکت را باید اهورامزدا از لشکر دشمن و قحطی و دروغ حفظ نماید."
غرض از ذکر این فقرات ان بود که در ایرانیان پیشین,چگونه نصایح اوستا موثر افتاده بود که راستی و دروغ را از بزرگترین و مسائل خود می دیدند.
شقی ترین مردمان کسی است که به صفت زشت درگونت یعنی دروغگو متصف باشد.مهر,فرشته فروغ و موکل بر عهد و پیمان است.با هزار گوش و هزار چشم و ده هزار دیده بان که بیخواب است,در بالای برجی ایستاده,نگران است که هر که دروغ گوید و عهد بشکند را به سزا برساند.دست این فرشته به شرق و غرب عالم میرسد و هزار تیر و کمان و هزار نیزه و هزار شمشیر و هزار گرز دارد.تمام این اسلحه بر ضد کسی بکار میرود که دروغ میگوید و پیمان خویش نمیپاید.مهر,دروغگو را به داغ فرزندانش نشاند.خانه اش را ویران سازد.خیر و برکت از کشت و گله اش بردارد.در میدان جنگ مغلوبش کند.از خوشی زندگانی محرومش سازد و از پاداش روز واپسین بی بهره اش گذارد.
از روانشاد پور داود