Borna66
09-08-2009, 04:38 PM
هوم یشت
ای هوم! ستایش بر ابرها و باران، رویاننده اندام تو بر ستیغ كوهها.
ستایش بر ستیغ كوهی كه تو بر آن میرویی.
ستایش بر زمینِ بهرهور و پهناور، آن بخشنده در بر گیرنده تو.
ستایش بر سرزمینی كه تو در آن رویانی،
ای هوم! رویان بـاش بـر فـراز كـوههـا، بالنده باش در همه جا.
پـیـشگـفـتـار
هوم یشت در درون یسناها جای داده شده است و از یسنای 9 تا 11 را در بر میگیرد، هر چند كه یشت بیستم اوستا نیز با نام هوم یشت نامیده میشود، اما تنها چند بندِ هوم یشت اصلی را در بر دارد. این یشت در بزرگداشت و ستایش گیاه همیشه سرسبزِ «هوم» كه در اوستا با نام «هَـئـومَـه» (در سانسكریت «سَئومَه») آمده، سروده شده است.
هوم یشت در 3 هات «یسنا» و 71 بند جای داده شده است. اما بسیاری از این بندها در دورههای جدیدتر به متن اصلی افزوده شدهاند. افزودههای احتمالی جدیدتر عبـارتند از بندهای 1، 2، 12 تا 15، 24، 26، 27، 29 تا 32 از یسنـای نهـم؛ 1، 2، 5 تـا 10، 12 تـا 16، 18، 19 از یسنـای دهـم؛ و بـه احتمال همه هجده بندِ یسنای یازدهم.
«هوم» درختچهایست همیشه سرسبز كه در باورهای ایرانی به عنوان سرور و رد گیاهان شناخته میشده و از افشره آن نوشیدنیای فراهم میساختند. «هوم» را در ناحیههای مختلف با نامهای گوناگونی می شناسند: «ریش بز»، «اُرمَك»، «كُشْك» (در دشت جوین خراسان)، «اَلْتَه»، «مادِرَخ» (در بدخشان افغانستان)، «خوم» (در ناحیه پَنجكَت تاجیكستان) و «شَرَپَّـه» (در بالا آب زرافشان و یغناب).
اهمیت و جایگاه هوم به چند ویژگی آن بستگی داشته است: هوم تنها در كوهستانها و به ویژه در صخرههای سنگی و بر فراز آنها و بطور خودرو میروید و میدانیم كه كوه خود واسطه میان جهان خاكی و جهان مینوی یا سرای مردمان و سرای ایزدان و اهورامزدا است، به ویژه كه برگها و ساقههای هوم همواره سر به آسمان كشیده هستند؛ «هوم» حتی در دل برف سرسبز باقی میماند و در اوایل پاییز میوههای سرخ كوچك میدهد و هنگامی كه برخی شاخهها یا برگهای آن خشك میشود به رنگ زرین زیبایی نمودار میشود كه اشاره به «هوم زرین» از همان گرفته شده است؛ «هوم» علیرغم سرسبزی و آبدار بودن، به راحتی در شعلههای آتش میسوزد و موجب بر انگیختگی و بر افروختگی شعلههای آتش میشود؛ «هوم» از خانواده «اِفِدرا» و دارنده ماده «اِفِدرین» و در نتیجه افشره آن به عنوان یك گیاه دارویی خاصیت تسكینی و آرامشبخشی دارد؛ در باورهای عامه افشره هوم را موجب افزایش توان فرزندآوری در زنان نازا و همچنین موجب فزایندگی هوش و روان میدانند. كاركردهای هوم بیشتر از آن است كه در اینجا بهمه آن اشاره شود.
«هوم» بجز نام گیاه، نام ایزد نگاهبان این گیاه نیز به حساب میآید. در شاهنامه از مردی به نام «هوم» نیز سخن رفته است كه در كوهستان زندگی میكند و در گرفتن افراسیاب به كیخسرو یاری میرساند؛ این نام نیز بیگمان اشاره به گیاه هوم است كه در طول زمان دچار تغییرات شده است.
به این نكته نیز میتوان اشاره كرد كه «زنگ آتشكده» و «ناقوس كلیسا» هر دو از هاون و دسته هاونی كه «هوم» را در آن میكوبیدهاند و بعدها به شكل آیینی در نیایشها در آمده بوده است، اقتباس شده است.
ای هوم! ستایش بر ابرها و باران، رویاننده اندام تو بر ستیغ كوهها.
ستایش بر ستیغ كوهی كه تو بر آن میرویی.
ستایش بر زمینِ بهرهور و پهناور، آن بخشنده در بر گیرنده تو.
ستایش بر سرزمینی كه تو در آن رویانی،
ای هوم! رویان بـاش بـر فـراز كـوههـا، بالنده باش در همه جا.
پـیـشگـفـتـار
هوم یشت در درون یسناها جای داده شده است و از یسنای 9 تا 11 را در بر میگیرد، هر چند كه یشت بیستم اوستا نیز با نام هوم یشت نامیده میشود، اما تنها چند بندِ هوم یشت اصلی را در بر دارد. این یشت در بزرگداشت و ستایش گیاه همیشه سرسبزِ «هوم» كه در اوستا با نام «هَـئـومَـه» (در سانسكریت «سَئومَه») آمده، سروده شده است.
هوم یشت در 3 هات «یسنا» و 71 بند جای داده شده است. اما بسیاری از این بندها در دورههای جدیدتر به متن اصلی افزوده شدهاند. افزودههای احتمالی جدیدتر عبـارتند از بندهای 1، 2، 12 تا 15، 24، 26، 27، 29 تا 32 از یسنـای نهـم؛ 1، 2، 5 تـا 10، 12 تـا 16، 18، 19 از یسنـای دهـم؛ و بـه احتمال همه هجده بندِ یسنای یازدهم.
«هوم» درختچهایست همیشه سرسبز كه در باورهای ایرانی به عنوان سرور و رد گیاهان شناخته میشده و از افشره آن نوشیدنیای فراهم میساختند. «هوم» را در ناحیههای مختلف با نامهای گوناگونی می شناسند: «ریش بز»، «اُرمَك»، «كُشْك» (در دشت جوین خراسان)، «اَلْتَه»، «مادِرَخ» (در بدخشان افغانستان)، «خوم» (در ناحیه پَنجكَت تاجیكستان) و «شَرَپَّـه» (در بالا آب زرافشان و یغناب).
اهمیت و جایگاه هوم به چند ویژگی آن بستگی داشته است: هوم تنها در كوهستانها و به ویژه در صخرههای سنگی و بر فراز آنها و بطور خودرو میروید و میدانیم كه كوه خود واسطه میان جهان خاكی و جهان مینوی یا سرای مردمان و سرای ایزدان و اهورامزدا است، به ویژه كه برگها و ساقههای هوم همواره سر به آسمان كشیده هستند؛ «هوم» حتی در دل برف سرسبز باقی میماند و در اوایل پاییز میوههای سرخ كوچك میدهد و هنگامی كه برخی شاخهها یا برگهای آن خشك میشود به رنگ زرین زیبایی نمودار میشود كه اشاره به «هوم زرین» از همان گرفته شده است؛ «هوم» علیرغم سرسبزی و آبدار بودن، به راحتی در شعلههای آتش میسوزد و موجب بر انگیختگی و بر افروختگی شعلههای آتش میشود؛ «هوم» از خانواده «اِفِدرا» و دارنده ماده «اِفِدرین» و در نتیجه افشره آن به عنوان یك گیاه دارویی خاصیت تسكینی و آرامشبخشی دارد؛ در باورهای عامه افشره هوم را موجب افزایش توان فرزندآوری در زنان نازا و همچنین موجب فزایندگی هوش و روان میدانند. كاركردهای هوم بیشتر از آن است كه در اینجا بهمه آن اشاره شود.
«هوم» بجز نام گیاه، نام ایزد نگاهبان این گیاه نیز به حساب میآید. در شاهنامه از مردی به نام «هوم» نیز سخن رفته است كه در كوهستان زندگی میكند و در گرفتن افراسیاب به كیخسرو یاری میرساند؛ این نام نیز بیگمان اشاره به گیاه هوم است كه در طول زمان دچار تغییرات شده است.
به این نكته نیز میتوان اشاره كرد كه «زنگ آتشكده» و «ناقوس كلیسا» هر دو از هاون و دسته هاونی كه «هوم» را در آن میكوبیدهاند و بعدها به شكل آیینی در نیایشها در آمده بوده است، اقتباس شده است.