Borna66
09-08-2009, 04:22 PM
سنت سرايش و خوانش اشعار حاصل از کشف و شهود در ميان روحانيان جوامع هندوايراني و چه بسا هندواروپايي، امري رايج و البته بسيار ارزشمند و مقدس بوده است. در واقع توان سرودن اشعاري شيوا و زيبا و نغز در تحليل جهان هستي و ستايش خدايان و بيان روابط و نظامات قدسي حاکم بر گيتي، ويژگي برجسته و کرامت عمدهي يک روحاني بوده است. اين اشعار نغز (که در زبان اوستايي «مانثره / Manthra» ، در زبان سنسکريت «مانترا / Mantra» و در زبان پهلوي «مانسر / Mansar» خوانده ميشود) در عصر نبود خط و نوشتار، تنها ابزار و رسانهي ارائه و جابهجايي و نقل انديشهها و گفتمانهاي جوامع باستاني در طي نسلهاي پياپي بوده و محتوايي آکنده از بينش اسطورهاي و پيامها و آموزههاي ديني و کيهانشناختي داشته است. مانثرن(Manthran)ها و زئوتر(Zaotar)ها دو گروه از روحانيان هندوايراني بودند که بيش از ديگران با هنر مقدس سرايش اشعار اشراقي سروکار داشتند و واعظان و آموزگاران الاهيات و آيينهاي ديني در قالب ابياتي بديع و شورانگيز، براي مخاطبان مشتاق خويش بودند. زرتشت که خود يک مانثرن و زئوتر بود (يسن32/13 و يسن33/6) با اين سنت به خوبي آشنايي و بر آن تسلط کامل داشت. «گاهان» اثر منظوم زرتشت، دنبالهرو همان سنت کهن سرايندگي روحانيان هندوايراني است (بويس1377، ص 82 و 100؛ بويس1376، ص 21 به بعد).
منظومهي «گاهان» مجموعهاي از اشعار اشراقي زرتشت در پي تعمق و مراقبه بر روي جهان هستي و ماهيت و منشاء آن، چگونگي آفرينش و روابط انسان و جهان با نيروهاي قدسي و مينويست. اشعاري که زرتشت آنها را در خلوت خويش با خداي خود بازگفته و با آميزهاي از آرايهها و صور خيال و استعارات ظريف، بر زبان آورده و بعدها، مجموعهي آن را به صورت متني پايه، براي تحقق ارتباط نزديک و قلبي مؤمنان با نيروهاي قدسي و مينوي هستي (يعني امشاسپندان و ايزدان)، فراهم آورده و به يادگار نهاده است.
واژهي مفرد «گاه» (به اوستايي: «گاثا / Gatha»؛ به پهلوي: «گاس / Gas» و به فارسي: «گاه» ؛ جمع آن: گاهان) به معناي سرود و شعر است و اصطلاحاً به مجموعه اشعار اوستايي زرتشت اطلاق ميگردد. گاهان مشتمل بر هفده سرود (يا: هات) از هفتاد و دو سرود کتاب «يسنَ / Yasna» است که شامل 238 بند، 896 بيت و 5560 واژه ميباشد. اين هفده سرود گاهان به پنج بخش تقسيم ميگردد:
1 ــ «اهونويتي / Ahunavaiti» : شامل 7 سرود؛ از يسن 28 تا يسن 34
2 ــ «اوشتويتي / Ushtavaiti» : شامل 4 سرود؛ از يسن 43 تا 46
3 ــ «سپنتامينيو / Spentamainyu» : شامل 4 سرود؛ از يسن 47 تا 50
4 ــ «وهوخشثرَ / Vohuxshathra» : شامل يسن 51
5 ــ وهيشتويشتي / Vahishtoishti» شامل يسن 53
اثر ديگر زرتشت که داراي همان اصالت و قدمت گاهان است، يسن «هفت هات» (به اوستايي: Haptanghaiti) نام دارد و شامل يسن 35 تا 41 است. اکنون چند دههايست که تعلق اين مجموعه به زرتشت اثبات شده است (بويس1377، ص 96، 100و 135 به بعد).
هفت هات نه چون گاهان که منظوم و تکگويانه است، اثري منثور و سامانمند است که هدف زرتشت از تقرير آن، ايجاد دعاهايي ثابت و رسمي براي کاربرد و بهرهبري در مراسم عبادي و آييني بوده است. نثر عالي و درخشان هفت هات که مناسب براي تلاوت منظم در آيينهاي ديني بوده، البته با نظم استادانه و ظريف گاهان تفاوت دارد اما فخامت کلامي و محتوايي هر دو اثر نشان دهندهي تصميم و عمل شخص زرتشت در تعيين و تمهيد دعاهايي مناسب براي استفاده و تلاوت در مراسم و آيينهاي ديني خود ميباشد.
چند نمونه از ابيات گاهان بر اساس ترجمهي خودم:
يسن28 / بند 1: اي مزدا! با دستهاي برافراشته در نماز، اين را خواستارم [از براي] ياري [که بتوانم] نخست با همهي کردارهاي سپند مينو ـ اي اشه! ـ خرد نيک و روان گاو را خشنود کنم.
يسن33 / بند 3: اي اهوره! کسي که بهترين نيکي را براي [مرد] اشون (Ashavan؛ پيرو اشه يا قانون ناظمهي الاهي) ــ چه دوست باشد يا هموند يا خويشاوند ــ بورزد يا از گاو نگاهباني کند، [جايگاه او] در دشت اشه و وُهومَن (= بهشت) خواهد بود.
يسن51 / بند1: شهرياري آرماني نيک (= ارض ملکوت) بهرهي [کسيست که] بيشترين ياري را به جاي آورد و براي ايژه (Izha؛ ايزد يا مينوي قرباني) و اشه فراهم سازد. اي مزدا! اينک ما بهترين کردارها را [براي شما] بورزيم.
يسن53 / بند 1: بهترين خواسته از زرتشت سپيتامه شنيده شده است. اين که مزداي اهوره به واسطهي اشه به او زندگي همواره خوب بخشيده است، و نيز به آنهايي که گمراهگر بودند [اما اينک] گفتارها و کردارها [ي درست] را از دين نيکاش آموختهاند.
چند نمونه از يسن هفت هات بر اساس ترجمهي خودم:
يسن35 / بند 6 : آن چه که مردي يا زني دانست که درست و نيک است، بر اوست که آن را آشکار کند و به جاي آورد و آن را به ديگران بفهماند تا آن را چنان که هست بورزند.
يسن 36 / 5 : اي مزداي اهوره! تو را نماز ميبريم و سپاس ميگزاريم. با همهي انديشههاي نيک، با همهي گفتارهاي نيک و با همهي کردارهاي نيک به تو تقرب ميجوييم.
يسن39 / بند 2: روان جانوران اهلي و وحشي را ميستاييم. روان اشونان را هر جا که زاده شده باشند ميستاييم؛ مردان و زناني که دين نيکشان [بر دروغ] پيروز ميگردد يا خواهد گرديد يا گرديده است.
منظومهي «گاهان» مجموعهاي از اشعار اشراقي زرتشت در پي تعمق و مراقبه بر روي جهان هستي و ماهيت و منشاء آن، چگونگي آفرينش و روابط انسان و جهان با نيروهاي قدسي و مينويست. اشعاري که زرتشت آنها را در خلوت خويش با خداي خود بازگفته و با آميزهاي از آرايهها و صور خيال و استعارات ظريف، بر زبان آورده و بعدها، مجموعهي آن را به صورت متني پايه، براي تحقق ارتباط نزديک و قلبي مؤمنان با نيروهاي قدسي و مينوي هستي (يعني امشاسپندان و ايزدان)، فراهم آورده و به يادگار نهاده است.
واژهي مفرد «گاه» (به اوستايي: «گاثا / Gatha»؛ به پهلوي: «گاس / Gas» و به فارسي: «گاه» ؛ جمع آن: گاهان) به معناي سرود و شعر است و اصطلاحاً به مجموعه اشعار اوستايي زرتشت اطلاق ميگردد. گاهان مشتمل بر هفده سرود (يا: هات) از هفتاد و دو سرود کتاب «يسنَ / Yasna» است که شامل 238 بند، 896 بيت و 5560 واژه ميباشد. اين هفده سرود گاهان به پنج بخش تقسيم ميگردد:
1 ــ «اهونويتي / Ahunavaiti» : شامل 7 سرود؛ از يسن 28 تا يسن 34
2 ــ «اوشتويتي / Ushtavaiti» : شامل 4 سرود؛ از يسن 43 تا 46
3 ــ «سپنتامينيو / Spentamainyu» : شامل 4 سرود؛ از يسن 47 تا 50
4 ــ «وهوخشثرَ / Vohuxshathra» : شامل يسن 51
5 ــ وهيشتويشتي / Vahishtoishti» شامل يسن 53
اثر ديگر زرتشت که داراي همان اصالت و قدمت گاهان است، يسن «هفت هات» (به اوستايي: Haptanghaiti) نام دارد و شامل يسن 35 تا 41 است. اکنون چند دههايست که تعلق اين مجموعه به زرتشت اثبات شده است (بويس1377، ص 96، 100و 135 به بعد).
هفت هات نه چون گاهان که منظوم و تکگويانه است، اثري منثور و سامانمند است که هدف زرتشت از تقرير آن، ايجاد دعاهايي ثابت و رسمي براي کاربرد و بهرهبري در مراسم عبادي و آييني بوده است. نثر عالي و درخشان هفت هات که مناسب براي تلاوت منظم در آيينهاي ديني بوده، البته با نظم استادانه و ظريف گاهان تفاوت دارد اما فخامت کلامي و محتوايي هر دو اثر نشان دهندهي تصميم و عمل شخص زرتشت در تعيين و تمهيد دعاهايي مناسب براي استفاده و تلاوت در مراسم و آيينهاي ديني خود ميباشد.
چند نمونه از ابيات گاهان بر اساس ترجمهي خودم:
يسن28 / بند 1: اي مزدا! با دستهاي برافراشته در نماز، اين را خواستارم [از براي] ياري [که بتوانم] نخست با همهي کردارهاي سپند مينو ـ اي اشه! ـ خرد نيک و روان گاو را خشنود کنم.
يسن33 / بند 3: اي اهوره! کسي که بهترين نيکي را براي [مرد] اشون (Ashavan؛ پيرو اشه يا قانون ناظمهي الاهي) ــ چه دوست باشد يا هموند يا خويشاوند ــ بورزد يا از گاو نگاهباني کند، [جايگاه او] در دشت اشه و وُهومَن (= بهشت) خواهد بود.
يسن51 / بند1: شهرياري آرماني نيک (= ارض ملکوت) بهرهي [کسيست که] بيشترين ياري را به جاي آورد و براي ايژه (Izha؛ ايزد يا مينوي قرباني) و اشه فراهم سازد. اي مزدا! اينک ما بهترين کردارها را [براي شما] بورزيم.
يسن53 / بند 1: بهترين خواسته از زرتشت سپيتامه شنيده شده است. اين که مزداي اهوره به واسطهي اشه به او زندگي همواره خوب بخشيده است، و نيز به آنهايي که گمراهگر بودند [اما اينک] گفتارها و کردارها [ي درست] را از دين نيکاش آموختهاند.
چند نمونه از يسن هفت هات بر اساس ترجمهي خودم:
يسن35 / بند 6 : آن چه که مردي يا زني دانست که درست و نيک است، بر اوست که آن را آشکار کند و به جاي آورد و آن را به ديگران بفهماند تا آن را چنان که هست بورزند.
يسن 36 / 5 : اي مزداي اهوره! تو را نماز ميبريم و سپاس ميگزاريم. با همهي انديشههاي نيک، با همهي گفتارهاي نيک و با همهي کردارهاي نيک به تو تقرب ميجوييم.
يسن39 / بند 2: روان جانوران اهلي و وحشي را ميستاييم. روان اشونان را هر جا که زاده شده باشند ميستاييم؛ مردان و زناني که دين نيکشان [بر دروغ] پيروز ميگردد يا خواهد گرديد يا گرديده است.