PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده می باشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمی کنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : ارد اول ، اشك سيزدهم



Borna66
09-07-2009, 01:56 PM
http://pnu-club.com/imported/2009/09/189.jpg

ارد اول ، اشك سيزدهم

تاریخ تولد</SPAN>

37 قبل از میلاد

تاریخ درگذشت

توضيحات - آرامگاه



</SPAN>


http://pnu-club.com/imported/2009/09/178.jpg
سرباز پارتی در حال تیراندازی </SPAN>

</B></SPAN>

بیوگرافی و زندگینامه ارد اول پسر فرهاد سوم بود که به یاری برادرش ، پدرش را کشت و هم در زمان حکومت یرادرش به علت اختلافی که میانشان پدیدار شد ، برادر را نیز به قتل رسانید و خود به قدرت رسید ، در زمان مورد بحث ، سه سردار بزرگ در روم زمامدار امور دولت گردیده بودند : پومپه ، سزار و کراسّوس. از این حکومت در تاریخ روم به حکومت سه مَرده اول یاد میکنند . کراسّوس به دولت اشکانی اعلام جنگ داد ، پس ارد اول سفرایی را به نزد کراسوس فرستاد ، اما مذاکرات به جایی نینجامید و بدینگونه جنگ مسلم شد . ارد نیز سورنا سردار معروف خود را به مقابله با رومیها فرستاد و خود به ارمنستان لشکر کشید . سپاهیان سورنا از شیوه دیرین خویش استفاده می کردند ، یعنی از برابر دشمن می گریختند ، اما ناگهان در روی اسب بازگشته و دشمن را تیر باران می کردند ، پارتیها با تیرباران شدید خود توانستند تعداد زیادی از رومیها را از پای درآورند . اگرچه رومیها در انتظار تمام شدن تیرهای پارتیان و آغاز جنگ تن به تن بودند ، اما انبوه فراوانی از تیر که در پشت سپاه پارتی ذخیره گشته بود ، این آرزوی ایشان را نقش بر آب ساخت . در این جنگ پسر کراسوس کشته شد ، پارتیها سر او را بریدند و بر نیزه زدند و بیدرنگ به سوی پدرش حمله کردند ، در آن جنگ بسیاری از رومیها کشته شدند ، سرانجام سورنا پس از مدتی توانست کراسوس را با وعده صلح جهت مذاکره به نزد خود بکشاند ، اگرچه کراسوس هیچ تمایلی به رفتن نداشت ، لیک سرداران و سپاهیانش او را به این کار واداشتند . چون کراسوس پیاده بود سورنا دستور داد تا اسبی برای او بیاورند ، کراسوس سوار بر اسب شد و چون میراخوران ایرانی خواهان هدایت اسب شدند ، رومیهای همراه کراسوس مانع گشتند ، خواستند زمام اسب را در دست گیرند . در همان هنگام طرفین به یکدیگر فشار آورده ، همه و غوغایی برخواست . اکتاویوس- سردار کراسوس- شمشیر خود را کشیده یک مهتر ایرانی را بکشت و خود نیز کشته شد . ناگهان در آن زمان یکی از پارتیان ضربه مهلکی به کراسوس زد و او را کشت . باید گفت در پشت چنین صحنه ساختگی ای ، یک برنامه حساب شده از سوی سورنا نهفته بود تا بدینگونه کراسوس در یک وضع مبهم به قتل برسد . متاسفانه ارد پس از این جنگ ، نسبت به سورنا حسادت ورزید و او راکشت . در سال 51 قبل از میلاد ارد پسرش را برای جنگ به سوریه فرستاد که این جنگ بدون نتیجه پایان یافت . در سال 39 و 40 قبل از میلاد جنگهای خونینی بین پارتیان و رومیها درگرفت که در نهایت با کشته شدن تعداد زیادی از پارتیها از جمله پاکور – پسر ارد – جنگ به نفع روم و شکست ایران پایان پذیرفت . گویند ارد پس از مرگ پاکور به شدت دچار غم و اندوه شد ، و پیوسته گریه و زاری میکرد .وی 30 پسر داشت اما پاکور را از میان ایشان بسیار برتر و محبوب تر می داشت . سرانجام از آن حال بیرون آمد و پس دیگرش فرهاد را ولیعهد خویش کرده و از سلطنت کناره گرفت . فرهاد چهارم در نخستین اقدام خود پس از ریسدن به قدرت ، دست به کشتار بزرگی در دودمانش زد ، روایت شده که همه برادرانش را بکشت و سپس به خیال نابودی پدر افتاد . ارد به بیماری استسقا دچار بود و از اینرو فرهاد در دوایی که هر روز پزشکان برای ارد می بردند مقداری زهر می ریخت ، ولی اتفاقا" زهر در مزاج ارد موثر افتاد و به جای قتلش باعث بهبودش گردید . ، فرهاد که اوضاع را چنین دید جمعی را واداشت تا ارد را خفه کنند ، مدت حکومت ارد حدود 19 سال از 56 تا 37 قبل از میلاد بود