Borna66
09-07-2009, 01:53 PM
آيا تاكنون به اين موضوع فكر كرده ايد كه چرا شخصيتي مانند كوروش كه جهان در برابر بزرگي او شگفت زده است و مشهورترين مورخين و باستان شناسان و خاورشناسان دنيا از او به نام ابر مرد تاريخ جهان ياد كرده اند، چرا تاكنون اسمي از او در ايران برده نشده است؟ يا هيچ حركتي كه شايسته او باشد در جهان نشده است؟ آيا ادامه راه اين شخصيت بزرگ جهان نمي تواند راه نجات ما باشد؟ آيا براي ايران كه كوروش را دارد و خود مهد حقوق بشر جهان بوده است، پسنديده است كه امروز دنيا ما را به نام مهد تروريست و خشونت و ناقض حقوق بشر خطاب كند؟ كوروش پدر ملت ها، بزرگ قهرمان آن روزگار، سرور آسيا، كسي كه دشمن او را به نيكي ستايش كرد و او را نمونه يك شهريار والا مي دانست امروز كجاست؟
ايرانيان بدانند كه كوروش در حد يك پيامبر براي ايران خدمت كرد و ايران يعني كوروش و كوروش يعني ايران. راه او راه جوانان آينده ايران است و هيچ شخصيت غربي و عربي نمي تواند براي ما ايرانيان بالاتر از او باشد. در اين جا نظر برخي از پرفسورها و مورخان را در مورد كوروش، مي خوانيم:
پروفسور ايليف مدير موزه ليورپول انگلستان:
در جهان امروز بارزترين شخصيت جهان باستان كوروش شناخته شده است. زيرا نبوغ و عظمت او در بنيانگذاري امپراطوري چندين دهه اي ايران مايه ي شگفتي است. آزادي به يهوديان و ملت هاي منطقه و كشورهاي مسخر شده كه در گذشته نه تنها وجود نداشت بلكه كاري عجيب به نظر مي رسيده است از شگفتي هاي اوست.
دكتر هانري بر دانشمند فرانسوي:
اين پادشاه بزرگ يعني كوروش هخامنشي برعكس سلاطين قسي القلب و ظالم بابل و آشور بسيار عادل و رحيم و مهربان بود زيرا اخلاق روح ايراني اساسش تعليمات زرتشت بوده است. به همين سبب بود كه شاهنشاهان هخامنشي خود را مظهر صفات نيك مي شمردند و همه قوا و اقتدار خود را از خداوند دانسته و آن را براي خير بشر و آسايش و سعادت جامعه انسان صرف مي كردند.
پروفسور آلبر شاندور:
شاهنشاهي ايران كه پايه گذار آن كوروش بزرگ است به هيچ وجه بر اساس خشونت پي ريزي نشد بلكه عكس آن درست است. زيرا با رعايت حقوق مردمان پايه گذاري شد. پارسي ها با مساعدت يكديگر و به ياري پادشاهان مقتر خود عظمت و شكوهي را در تاريخ به جاي گذاشته اند كه نشانه نبوغ و نژاد پاك آنان است. نژادي كه حماسه آنان را همچون آفتابي در تاريكي نشان مي دهد. آنان درخششي در جهان از خود به جاي گذاشته اند كه براي آيندگان نيز خواهد ماند.
ژنرال سرپرسي سايكس:
مطالب كتاب مقدس تورات و نوشته هاي يوناني و سنت هاي ايراني همه همداستانند كه كوروش باستاني سزاوار لقب بزرگ بوده است. مردم او را دوست مي داشتند و «پدر» مي خواندنش. ما نيز مي توانيم بدان بباليم كه نخستين مرد بزرگ آريايي كه سرگذشت اش بر تاريح روشن است، صفاتي چنان عالي و درخشان داشته است.
ژنرال سرپرسي سايكس بعد از ديدار از آرامگاه كوروش بزرگ:
من خود سه بار از اين آرامگاه ديدن كرده ام و توانسته ام اندك تعميري نيز در آن چا بكنم و در هر سه بار اين نكته را يادآورده شده ام كه زيارت آرامگاه كوروش، پادشاه بزرگ و شاهنشاه جهان امتياز كوچكي نيست و من بسي خوشبخت بوده ام كه به چنين افتخاري دست يافته ام. به راستي من در گمانم كه آيا براي مردم آريائي(هندو اروپايي) هيچ بناي ديگري هست كه از آرامگاه بنيان گذار دولت پارس و ايران ارجمندتر و مهم تر باشد.
افلاطون:
پارسيان در زمان شاهنشاهي كوروش اندازه ميان بردگي و آزادگي را نگاه مي داشتند. از اين رو نخست خود آزاد شدند و سپس سرور بسياري از ملت هاي جهان شدند. در زمان كوروش بزرگ فرمانروايان به زيردستان خود آزادي مي دادند و آنان را به رعايت قوانين انسان دوستانه و برابري ها راهنمايي مي كردند. مردمان رابطه خوبي با پادشاهان خود داشتند. از اين رو در موقع خطر به ياري آنان مي شتافتند و در جنگ ها شركت مي كردند و آزادي و مهرورزي و رعايت حقوق اجتماعي به زيبايي انجام مي گرفت.
هرودوت- تاريخ هرودوت:
هيچ پارسي يافت نمي شد كه بتواند خود را با كوروش مقايسه كند. از اين رو من كتابم را درباره ايران و يونان نوشتم تا كردارهاي شگفت انگيز و بزرگ اين دو ملت عظيم هيچ گاه به فراموشي سپرده نشود.
كوروش سرداري بزرگ بود. در زمان او ايرانيان از آزادي برخوردار بودند و بر بسياري از ملت هاي ديگر فرمانروايي مي نمودند. سربازان او پيوسته براي وي آماده جانفشاني بودند و بخاطر او از هر خطري استقبال مي كردند.
پروفسور گيريشمن- ايران از آغاز تا اسلام:
كمتر پادشاهي است كه پس از خود چنين نام نيكي باقي گذاشته باشد. كوروش سرداري بزرگ و نيكخواه بود. او آن قدر خردمند بود كه هر زماني كشور تازه اي را تسخير مي كرد به آن ها آزادي مذهب مي داد و فرمانرواي جديد را از ميان بوميان آن سرزمين انتخاب مي نمود. او شهرها را ويران نمي كرد و قتل عام و كشتار نمي كرد. ايرانيان كوروش را پدر و يونانيان كه سرزمينشان به وسيله ي كوروش تسخير شده بود وي را سرور و قانون گذار مي ناميدند و يهوديان او را مسيح خداوند مي خواندند.
كنت دوگوبينو سفير اسبق فرانسه در تهران(مورخ فرانسوي):
تاكنون هيچ انساني موفق نشده است اثري را كه كوروش در تاريخ جهان باقي گذاشت، در افكار ميليون ها مردم جهان بوجود آورد. من اذعان مي دارم كه اسكندر و سزار و كوروش كه سه مرد اول جهان شده اند، كوروش در صدر آن ها قرار دارد و تاكنون در جهان كسي به وجود نيامده است كه بتواند با او برابري كند و او همانطور كه در كتاب هاي ما آمده است مسيح خداوند است. قوانيني كه او صادر كرد كه در تاريخ آن زمان كه انسان ها به راحتي قرباني خدايان مي شدند بي سابقه بود.
هارولد لمب دانشمند آمريكايي:
در شاهنشاهي ايران باستان كه كوروش سمبل آنان است، آريايي ها درتاجگذاري به كردار نيك- گفتار نيك- پندار نيك سوگند ياد مي كردند كه طرفدار ملت و كشورشان باشند كه اين امر در صدها نبرد آنان به وضوح ديده مي شود كه خود شاهنشاه در راس ارتش به سوي دشمن براي حفظ كيان كشورشان مي تاخته است.
http://pnu-club.com/imported/mising.jpg
گزنفون مورخ بزرگ يوناني:
ما در اين باره فكر كرديم كه چرا كوروش به اين اندازه براي فرمانروايي عادل مردمان ساخته شده بود. سه دليل برايش پيدا كرديم. نخست نژاد اصيل آريايي او و بعد استعداد طبيعي و سپس نبوغ پرورش او از كودكي بوده است.
كوروش نابغه اي بزرگ، انساني والامنش، صلح طلب و نيك منش بود. او دوست انسان ها و طالب علم و حكمت و راستي بود. كوروش عقيده داشت پيروزي بر كشوري اين حق را به كشور فاتح نمي دهد تا هر تجاوز و كار غير انساني را مرتكب شود. كوروش براي دفاع از كشورش كه هر ساله مورد تاخت و تاز بيگانگان قرار مي گرفت امپراطوري قدرتمند و انساني را پايه گذاشت كه سابقه نداشت. او در نبردها آتش جنگ را متوجه كشاورزان و افراد عام كشور نمي كرد. او ملت هاي ملغوب را شيفته خود كرد به صورتي كه اقوام شكست خورده كه كوروش آنان را از دست پادشاهان خودكامه نجات داده بود، او را خداوندگار مي ناميدند. او برترين مرد تاريخ، بزرگترين، بخشنده ترين، پاك دل ترين انسان تا اين زمان بود.
كنت دوگوبينو فرانسوي- ايران باستان:
شاهنشاهي كوروش هيچگاه در عالم نظير نداشت. او به راستي يك مسيح بود زيرا به جرات مي توان گفت كه تقدير او را چنين براي مردمان آفريد تا برتر از همه جهان آن روز خود باشد.
نيكلاي دمشقي:
كوروش شاهنشاه پارسيان در فلسفه بيش از هركس ديگر آگاهي داشت. اين دانش را نزد مغان زرتشتي آموخته بود.
پروفسور كريستين سن ايران شناس و استاد زبان اوستايي و پهلوي:
شاهنشاه كوروش بزرگ نمونه يك پادشاه جوانمرد بوده است. اين صفات برجسته اخلاقي او در روابط سياسي اش ديده مي شده است. در قوانين او احترام به حقوق ملت هاي ديگر و فرستادگان كشورهاي ديگر وجود داشته است و سرلوحه دولتش بوده كه اين قوانين امروز بين الملل نام گرفته است.
ويل دورانت- تاريخ تمدن ويل دورانت:
كوروش از افرادي بوده كه براي فرمانروايي آفريده شده بود. به گفته امرسون همه از وجود او شاد بودند. روش او در كشورگشايي حيرت انگيز بود. او با شكست خوردگان با جوانمردي و بزرگواري برخورد مي نمود. به همين دليل يونانيان كه دشمن ايران بودند نتوانستند از آن بگذرند و درباره او داستان هاي بيشماري نوشته اند و او را بزرگترين جهان قهرمان پيش از اسكندر مي ناميدند. او كرزوس را پس از شكست از سوختن در ميان هيزم هاي آتش نجات داد و بزرگش داشت و او را مشاور خود ساخت و يهوديان دربند را آزاد نمود. كوروش سرداري بود كه بيش از هر پادشاه ديگري در آن زمان محبوبيت داشت و پايه هاي شاهنشاهي اش را بر سخاوت و جوانمردي بنيان گذاشت.
كلمان هوار- تمدن ايراني:
كوروش بزرگ در سال 550 قبل از ميلاد بر تخت پادشاهي ايران نشست. وي با فتوحاتي ناگهاني و شگفت انگيز امپراطوري پهناوري را از خود به جاي گذاشت كه تا آن روزگار كسي به دنيا نديده بود. كوروش سرداري بزرگ و سرآمد دنياي آن روزگار بود. او اقوام مختلف را مطيع خود ساخت. او اولين دولت مقتدر و منظم را در جهان پايه ريزي كرد. براي احترام به مردمان كشورهاي ديگر معابدشان را بازسازي كرد. او پيرو دين يكتاپرستي زرتشت بود ولي به هيچ عنوان دين خود را بر ملل مغلوب تحميل نكرد.
مولانا ابوالكلام احمد آزاد فيلسوف هندي:
كوروش همان ذوالقرنين قرآن است. او پيامبر ايران بود زيرا انسانيت و منش و كردار نيك را به مردم ايران و جهان هديه داد.
اخليوس(آشيل) شاعر نامدار يوناني- تراژدي پارسه:
كوروش يك تن فاني سعادتمند بود. او به ملل گوناگون خود آرامش بخشيد. خدايان او را دوست داشتند. او داراي عقلي سرشار از بزرگي بود.
ايرانيان بدانند كه كوروش در حد يك پيامبر براي ايران خدمت كرد و ايران يعني كوروش و كوروش يعني ايران. راه او راه جوانان آينده ايران است و هيچ شخصيت غربي و عربي نمي تواند براي ما ايرانيان بالاتر از او باشد. در اين جا نظر برخي از پرفسورها و مورخان را در مورد كوروش، مي خوانيم:
پروفسور ايليف مدير موزه ليورپول انگلستان:
در جهان امروز بارزترين شخصيت جهان باستان كوروش شناخته شده است. زيرا نبوغ و عظمت او در بنيانگذاري امپراطوري چندين دهه اي ايران مايه ي شگفتي است. آزادي به يهوديان و ملت هاي منطقه و كشورهاي مسخر شده كه در گذشته نه تنها وجود نداشت بلكه كاري عجيب به نظر مي رسيده است از شگفتي هاي اوست.
دكتر هانري بر دانشمند فرانسوي:
اين پادشاه بزرگ يعني كوروش هخامنشي برعكس سلاطين قسي القلب و ظالم بابل و آشور بسيار عادل و رحيم و مهربان بود زيرا اخلاق روح ايراني اساسش تعليمات زرتشت بوده است. به همين سبب بود كه شاهنشاهان هخامنشي خود را مظهر صفات نيك مي شمردند و همه قوا و اقتدار خود را از خداوند دانسته و آن را براي خير بشر و آسايش و سعادت جامعه انسان صرف مي كردند.
پروفسور آلبر شاندور:
شاهنشاهي ايران كه پايه گذار آن كوروش بزرگ است به هيچ وجه بر اساس خشونت پي ريزي نشد بلكه عكس آن درست است. زيرا با رعايت حقوق مردمان پايه گذاري شد. پارسي ها با مساعدت يكديگر و به ياري پادشاهان مقتر خود عظمت و شكوهي را در تاريخ به جاي گذاشته اند كه نشانه نبوغ و نژاد پاك آنان است. نژادي كه حماسه آنان را همچون آفتابي در تاريكي نشان مي دهد. آنان درخششي در جهان از خود به جاي گذاشته اند كه براي آيندگان نيز خواهد ماند.
ژنرال سرپرسي سايكس:
مطالب كتاب مقدس تورات و نوشته هاي يوناني و سنت هاي ايراني همه همداستانند كه كوروش باستاني سزاوار لقب بزرگ بوده است. مردم او را دوست مي داشتند و «پدر» مي خواندنش. ما نيز مي توانيم بدان بباليم كه نخستين مرد بزرگ آريايي كه سرگذشت اش بر تاريح روشن است، صفاتي چنان عالي و درخشان داشته است.
ژنرال سرپرسي سايكس بعد از ديدار از آرامگاه كوروش بزرگ:
من خود سه بار از اين آرامگاه ديدن كرده ام و توانسته ام اندك تعميري نيز در آن چا بكنم و در هر سه بار اين نكته را يادآورده شده ام كه زيارت آرامگاه كوروش، پادشاه بزرگ و شاهنشاه جهان امتياز كوچكي نيست و من بسي خوشبخت بوده ام كه به چنين افتخاري دست يافته ام. به راستي من در گمانم كه آيا براي مردم آريائي(هندو اروپايي) هيچ بناي ديگري هست كه از آرامگاه بنيان گذار دولت پارس و ايران ارجمندتر و مهم تر باشد.
افلاطون:
پارسيان در زمان شاهنشاهي كوروش اندازه ميان بردگي و آزادگي را نگاه مي داشتند. از اين رو نخست خود آزاد شدند و سپس سرور بسياري از ملت هاي جهان شدند. در زمان كوروش بزرگ فرمانروايان به زيردستان خود آزادي مي دادند و آنان را به رعايت قوانين انسان دوستانه و برابري ها راهنمايي مي كردند. مردمان رابطه خوبي با پادشاهان خود داشتند. از اين رو در موقع خطر به ياري آنان مي شتافتند و در جنگ ها شركت مي كردند و آزادي و مهرورزي و رعايت حقوق اجتماعي به زيبايي انجام مي گرفت.
هرودوت- تاريخ هرودوت:
هيچ پارسي يافت نمي شد كه بتواند خود را با كوروش مقايسه كند. از اين رو من كتابم را درباره ايران و يونان نوشتم تا كردارهاي شگفت انگيز و بزرگ اين دو ملت عظيم هيچ گاه به فراموشي سپرده نشود.
كوروش سرداري بزرگ بود. در زمان او ايرانيان از آزادي برخوردار بودند و بر بسياري از ملت هاي ديگر فرمانروايي مي نمودند. سربازان او پيوسته براي وي آماده جانفشاني بودند و بخاطر او از هر خطري استقبال مي كردند.
پروفسور گيريشمن- ايران از آغاز تا اسلام:
كمتر پادشاهي است كه پس از خود چنين نام نيكي باقي گذاشته باشد. كوروش سرداري بزرگ و نيكخواه بود. او آن قدر خردمند بود كه هر زماني كشور تازه اي را تسخير مي كرد به آن ها آزادي مذهب مي داد و فرمانرواي جديد را از ميان بوميان آن سرزمين انتخاب مي نمود. او شهرها را ويران نمي كرد و قتل عام و كشتار نمي كرد. ايرانيان كوروش را پدر و يونانيان كه سرزمينشان به وسيله ي كوروش تسخير شده بود وي را سرور و قانون گذار مي ناميدند و يهوديان او را مسيح خداوند مي خواندند.
كنت دوگوبينو سفير اسبق فرانسه در تهران(مورخ فرانسوي):
تاكنون هيچ انساني موفق نشده است اثري را كه كوروش در تاريخ جهان باقي گذاشت، در افكار ميليون ها مردم جهان بوجود آورد. من اذعان مي دارم كه اسكندر و سزار و كوروش كه سه مرد اول جهان شده اند، كوروش در صدر آن ها قرار دارد و تاكنون در جهان كسي به وجود نيامده است كه بتواند با او برابري كند و او همانطور كه در كتاب هاي ما آمده است مسيح خداوند است. قوانيني كه او صادر كرد كه در تاريخ آن زمان كه انسان ها به راحتي قرباني خدايان مي شدند بي سابقه بود.
هارولد لمب دانشمند آمريكايي:
در شاهنشاهي ايران باستان كه كوروش سمبل آنان است، آريايي ها درتاجگذاري به كردار نيك- گفتار نيك- پندار نيك سوگند ياد مي كردند كه طرفدار ملت و كشورشان باشند كه اين امر در صدها نبرد آنان به وضوح ديده مي شود كه خود شاهنشاه در راس ارتش به سوي دشمن براي حفظ كيان كشورشان مي تاخته است.
http://pnu-club.com/imported/mising.jpg
گزنفون مورخ بزرگ يوناني:
ما در اين باره فكر كرديم كه چرا كوروش به اين اندازه براي فرمانروايي عادل مردمان ساخته شده بود. سه دليل برايش پيدا كرديم. نخست نژاد اصيل آريايي او و بعد استعداد طبيعي و سپس نبوغ پرورش او از كودكي بوده است.
كوروش نابغه اي بزرگ، انساني والامنش، صلح طلب و نيك منش بود. او دوست انسان ها و طالب علم و حكمت و راستي بود. كوروش عقيده داشت پيروزي بر كشوري اين حق را به كشور فاتح نمي دهد تا هر تجاوز و كار غير انساني را مرتكب شود. كوروش براي دفاع از كشورش كه هر ساله مورد تاخت و تاز بيگانگان قرار مي گرفت امپراطوري قدرتمند و انساني را پايه گذاشت كه سابقه نداشت. او در نبردها آتش جنگ را متوجه كشاورزان و افراد عام كشور نمي كرد. او ملت هاي ملغوب را شيفته خود كرد به صورتي كه اقوام شكست خورده كه كوروش آنان را از دست پادشاهان خودكامه نجات داده بود، او را خداوندگار مي ناميدند. او برترين مرد تاريخ، بزرگترين، بخشنده ترين، پاك دل ترين انسان تا اين زمان بود.
كنت دوگوبينو فرانسوي- ايران باستان:
شاهنشاهي كوروش هيچگاه در عالم نظير نداشت. او به راستي يك مسيح بود زيرا به جرات مي توان گفت كه تقدير او را چنين براي مردمان آفريد تا برتر از همه جهان آن روز خود باشد.
نيكلاي دمشقي:
كوروش شاهنشاه پارسيان در فلسفه بيش از هركس ديگر آگاهي داشت. اين دانش را نزد مغان زرتشتي آموخته بود.
پروفسور كريستين سن ايران شناس و استاد زبان اوستايي و پهلوي:
شاهنشاه كوروش بزرگ نمونه يك پادشاه جوانمرد بوده است. اين صفات برجسته اخلاقي او در روابط سياسي اش ديده مي شده است. در قوانين او احترام به حقوق ملت هاي ديگر و فرستادگان كشورهاي ديگر وجود داشته است و سرلوحه دولتش بوده كه اين قوانين امروز بين الملل نام گرفته است.
ويل دورانت- تاريخ تمدن ويل دورانت:
كوروش از افرادي بوده كه براي فرمانروايي آفريده شده بود. به گفته امرسون همه از وجود او شاد بودند. روش او در كشورگشايي حيرت انگيز بود. او با شكست خوردگان با جوانمردي و بزرگواري برخورد مي نمود. به همين دليل يونانيان كه دشمن ايران بودند نتوانستند از آن بگذرند و درباره او داستان هاي بيشماري نوشته اند و او را بزرگترين جهان قهرمان پيش از اسكندر مي ناميدند. او كرزوس را پس از شكست از سوختن در ميان هيزم هاي آتش نجات داد و بزرگش داشت و او را مشاور خود ساخت و يهوديان دربند را آزاد نمود. كوروش سرداري بود كه بيش از هر پادشاه ديگري در آن زمان محبوبيت داشت و پايه هاي شاهنشاهي اش را بر سخاوت و جوانمردي بنيان گذاشت.
كلمان هوار- تمدن ايراني:
كوروش بزرگ در سال 550 قبل از ميلاد بر تخت پادشاهي ايران نشست. وي با فتوحاتي ناگهاني و شگفت انگيز امپراطوري پهناوري را از خود به جاي گذاشت كه تا آن روزگار كسي به دنيا نديده بود. كوروش سرداري بزرگ و سرآمد دنياي آن روزگار بود. او اقوام مختلف را مطيع خود ساخت. او اولين دولت مقتدر و منظم را در جهان پايه ريزي كرد. براي احترام به مردمان كشورهاي ديگر معابدشان را بازسازي كرد. او پيرو دين يكتاپرستي زرتشت بود ولي به هيچ عنوان دين خود را بر ملل مغلوب تحميل نكرد.
مولانا ابوالكلام احمد آزاد فيلسوف هندي:
كوروش همان ذوالقرنين قرآن است. او پيامبر ايران بود زيرا انسانيت و منش و كردار نيك را به مردم ايران و جهان هديه داد.
اخليوس(آشيل) شاعر نامدار يوناني- تراژدي پارسه:
كوروش يك تن فاني سعادتمند بود. او به ملل گوناگون خود آرامش بخشيد. خدايان او را دوست داشتند. او داراي عقلي سرشار از بزرگي بود.