PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده می باشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمی کنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : نوا بغ چگو نه مي انديشند



donya88
09-07-2009, 12:21 PM
یکی از مهم ترین نتایج به دست آمده از مطالعات انسان شناسی و مقایسه انسان های اولیه با انسان های امروزی این است که با تکامل انسان، ابعاد ظاهری و بویژه قد کاهش و به موازات آن حجم مغز افزایش یافته است بدون تردید اولین چیزی که به ذهن انسان خطور می کند این است که باید بین ابعاد بدن انسان و حجم مغز و تكامل انسان امروزی ارتباطی وجود داشته باشد. قطعا" طی میلیونها سال، انسان امروزی در مقایسه با انسان های نخستین قوای فکری بیشتر و توانایی های جسمی کمتری پیدا کرده اند . بنابراین به نظر می رسد تکامل قوه اندیشه در ارتباط با ابعاد جثه بدن و حجم مغز قابل تفسیر و توجیه باشد. با توجه به اهمیت این موضوع محققان مطالعات بسیاری در باره تکامل مغز داشته اند و چگونگی تغییرات مغز انسان را در دوره های زمانی مختلف مورد بررسی قرار داده اند. اگر چنین فرضیه ای را بپذیریم که مغز انسان در طول تاریخ تکامل یافته است، آیا می توان گفت که بین ساختمان مغز افرادی که دارای قوای فکری برتر هستند، در مقایسه با انسانهای معمولی تفاوت هایی از نظر ظاهری و فیزیولوژیک وجود دارد؟ البته نکته جالب توجه دیگر این است که انسان امروزی حتی در آینده نگری های خود نیز این موضوع را مورد توجه قرار داده و در فیلم ها و داستان های علمی- تخیلی موجودات فضایی را به صورت موجوداتی با اندام های کوچک تر و سرهای بزرگ تر به تصویر کشیده است تا نشان دهنده برتری توانمندی های ذهنی آنها نسبت به موجودات زمینی باشد.
بسیاری بر این باورند که در افراد باهوش حداقل بخش هایی از مغز آنها در مقایسه با دیگر افراد بزرگتر است، به گفته محققان بخش هایی از مغز مانند لوب های آهیانه ای، بخش های قدامی ( پیشین ) مغز و همچنین قسمتی از کمربند قدامی مغز را تشکیل می دهند. نقش موثری در افزایش توانمندی های شناختی در افراد دارند. بر اساس مطالعات انجام شده توسط گروهی از دانشمندان، مغز افراد با هوش برای پاسخگویی به معماها و سئوالات مطرح شده در مقایسه با افرادی که استعداد کمتری در یادگیری دارند به انرژی کمتری نیاز خواهد داشت و این در حالی است که در شرایط خاص مصرف انرژی در سلولهای عصبی مغز افرادی که از توانمندی های ذهنی بیشتری برخوردار هستند، افزایش خواهد یافت.
اگر چه اغلب افراد بیش از اندازه به توانایی های ذهنی و قوای فکری اهمیت می دهند، اما مهم این است که تمرین و پشتکار بیش از استعداد در پیشرفت افراد تاثیر گذار خواهد بود.
در سال 1955 در اولین ساعات پس از مرگ آلبرت اینشتین، فیزیکدان آمریکایی، مغز او را از سرش خارج کردند و پس از این که مغزش را به 240 قطعه تقسیم کردند، این قطعات را برای محافظت در شیشه هایی قرار دادند. از آن زمان تاکنون محققان به امید کشف حقایقی درباره نیروی ذهنی خارق العاده این دانشمند تحقیقات بسیاری را روی نمونه های بیولوژیکی به جای مانده از این نابغه بزرگ انجام داده اند. تحقیقات انجام شده در باره مغز و نیروهای ذهنی، بخشی از مطالعات انجام شده به منظور کشف ویژگی ها و عوامل عصبی موثر در افزایش هوش یا افزایش استعداد کودکان در یادگیری است که قدمتی 100 ساله دارد. معمولا" 2 تا 5 درصد کودکان به عنوان تیزهوش و نابغه شناخته می شوند و تنها 2 درصد از آنها در آزمون های استاندارد تعیین بهره هوشی یا IQ امتیاز بالاتر از 130 کسب می کنند. با افزایش بهره هوشی افراد احتمال موفقیت آنها در زمینه های علمی مختلف نیز به مراتب افزایش خواهد یافت.
کودکانی که در هر یک از مهارت های خواندن، نوشتن یا ریاضیات از یادگیری بهتری برخوردارند در زمینه های دیگر نیز با سهولت بیشتری آموزش می بینند و بر این اساس می توان امیدوار بود که در بزرگسالی برای انجام فعالیت ذهنی و فکر مختلفی که مسوولیت انجام آن را بر عهده می گیرند، مهارت بیشتری داشته باشند.
نتایج به دست آمده از تحقیقات انجام شده در این زمینه حاکی از آن است که معمولا" مغز افراد باهوش حداقل در قسمت های بخصوصی بزرگ تر است. در سال 1883 سر فرانسیس گالتون، دانشمند انگلیسی، هوش را بعنوان یک ویژگی و خصوصیت ارثی معرفی کرد که می توانست بیانگر کارآمدی عملکرد سیستم عصبی مرکزی باشد. از آن زمان تاکنون محققانی که درباره سیستم عصبی بدن انسان به مطالعه پرداخته اند با استفاده از روش های نوین تصویربرداری از سلولهای عصبی مغز به نشانه هایی در تائید این فرضیه دست یافته اند. آنها دریافته اند که مغز افراد تیز هوش و با استعداد برای پاسخگویی به معماها و سئوالات مشخص در مقایسه با افرادی که در یادگیری، استعداد کمتری دارند، انرژی کمتری مصرف می کنند. این در حالی است که از سوی گروهی دیگر از دانشمندان مصرف بیشتر انرژی در سلولهای عصبی افرادی که از توانمندی های ذهنی بیشتری برخوردارند را مورد تایید قرار داده اند. همچنین افرادی که در زمینه یادگیری موسیقی از توانایی ها و استعداد بیشتری برخوردارند نیز در مقایسه ذهن فعال تر و پویاتری دارند. ممکن است براساس آنچه برخی از دانشمندان تصور می کنند، وقتی فرد فعالیتی را انجام می دهد که جنبه رقابتی دارد، سعی می کند برای کسب موفقیت، فعالیت های ذهنی خود را افزایش دهد که بدون تردید در چنین شرایطی باید انتظار افزایش تحرک و پویایی مغز را داشته باشیم. چنانچه در بسیاری از افراد تیزهوش و خلاق نیز در هنگام اندیشیدن به یک معمای نسبتا" ساده، بعلت کاهش آشفتگی های ذهنی برای دستیابی به کلید رمز معما، کارآیی و عملکرد ذهنی به مراتب افزایش خواهد یافت. علی رغم این که همچنان تلاش برای دستیابی به حقایق نهفته دو علت اصلی افزایش توانمندی های ذهنی و بهره هوشی در افراد مختلف ادامه دارد اما باید این نکته را پذیرفت که اغلب ما انسان ها اهمیت توانمندی های ذهنی در کسب موفقیت در مسیر زندگی را بسیار بیشتر از آنچه حقیقت دارد تصور می کنیم و این درحالی است که تمرین و پشتکار بیش از هوش در رسیدن به هدف نهایی کسب موفقیت در مسیر زندگی تاثیرگذار خواهد بود.
تاثیر اندازه مغز در پرورش خلاقیت ها :
تحقیقات انجام شده در باره ارتباط بین جنسیت و سن افراد با اندازه مغز در انسانها، وجود ارتباط بین ابعاد مغز و هوش و زیرکی افراد را نیز هرچند به مقدار جزیی و اندک مورد تائید قرار داده است. بر این اساس مردها در مقایسه با زن ها مغز بزرگتری دارند. همچنین با افزایش سن افراد، اندازه مغز نیز به مراتب کاهش خواهد یافت. مطالعات جدید انجام شده در این زمینه نشان داده است که بر اساس نتایج به دست آمده از اندازه گیری ابعاد مغز با استفاده از شیوه های تصویر برداری رزونانس مغناطیسی، هر چه مغز بزرگتر باشد از توانایی های ذهنی بیشتری برخوردار است، علاوه بر این حجم کل مغز می تواند تا 16درصد بهره هوشی افراد را نسبت به مقدار متوسط آن تغییر دهد، اما چنانچه نتایج به دست آمده از بررسی مغز اینشتین نشان می دهد، اندازه و ابعاد بخش های مشخصی از مغز بیش از بخش های دیگر در میزان هوش و استعداد افراد تاثیر گذار خواهد بود.
در سال 2004 محققان مرکز روان شناسی دانشگاه کالیفرنیا، شواهدی را مبنی بر تاثیر بخش های مجزای مغز در افزایش استعداد و توانایی های ذهنی دانشمندان ارائه کردند. این گروه با مطالعه ساختار مغز 47 فرد داوطلب شرکت کننده در این طرح تحقیقاتی به ارتباط بین بهره هوشی با مقدار ماده خاکستری بافت عصبی مغز در 10 بخش مجزا که سلولهای عصبی مغز در آن مستقر هستند، پی بردند که این 10 بخش، شامل 3 بخش در قسمت قدامی دو نیمکره مغز در زیر استخوان پیشانی و 2 بخش در لوب آهیانه ای مغز در پشت قسمت قدامی مغز خواهد بود. این در حالی است که بسیاری از دانشمندان دیگر نیز وجود ماده سفید که متشکل از آکسون های سلولهای عصبی است ( بخشی از سلولهای عصبی که وظیفه انتقال محرک ها از سلولهای عصبی را بر عهده دارند ) را در همین بخش ها در مغز افراد تیزهوش و با استعداد مورد تائید قرار داده اند. با توجه به آنچه گفته شد می توان به این نتیجه رسید که عوامل متعددی که هر یک به صورت مجزا عمل می کنند. در تعیین ضریب هوشی افراد تاثیرگذار خواهند بود. به نظر می رسد مراکز فعالیت عصبی موثر در ایجاد هوش عمومی با افزایش سن، دستخوش تغییراتی می شود. در میان بزرگسالان در محدوده سنی 18 تا 84 سال، ضریب هوشی افراد با اندازه قسمت هایی از مغز، پیرامون ساختار مرکزی موسوم به بخش کمربندی عصب مغزی که در شکل گیری عواطف و احساسات و کسب تجارب شناختی نقش دارد، از ارتباطی مستقیم برخوردار است.
جالب است بدانید که بررسی ضخامت پوسته مغز که در حقیقت بخش بیرونی مغز را تشکیل می دهد در میان تیزهوشان علمی گروه سنی زیر 8 سال در مقایسه بسیار کمتر از حد معمول است و سپس ضخامت این قسمت از مغز به سرعت افزایش می یابد، بطوری که در پایان دوران کودکی ضخامت پوسته مغز این افراد در مقایسه با افراد دیگر که در یادگیری و آموزش استعداد کمتری دارند، بیشتر خواهد بود. چنین الگوی ذهنی مشابهی را می توان در بخش های قدامی مغز که در اتخاذ تصمیمات مبتنی بر عقل و منطق نقش تعیین کننده ای دارند نیز مشاهده کرد. ساختارهای مغزی تاثیرگذار در افزایش بهره هوشی افراد ممکن است بر اساس جنسیت و سن افراد متفاوت باشند.
برای مثال محققان بر این باورند که مردان و زنانی که امتیاز یکسانی را در آزمون های بهره هوشی کسب می کنند از بخش های متفاوتی از مغز برای پاسخگویی به سئوالات مطرح شده در این آزمون ها استفاده می کنند. بنابراین می توان گفت بدون تردید بیش از یک ساختار مغزی یا الگوی ذهنی مشخص در افزایش استعداد و توانایی افراد تاثیر گذار خواهد بود.
افراد باهوش، با دقت تر هستند:
اگر چه محققان در باره پیامدهای ناشی از عملکرد ساختارهای فرضی در نظر گرفته شده برای مغز در افراد تیزهوش و با استعداد، هر یک نظریات متفاوتی را ارائه کرده اند، اما بی شک پس از سالها مطالعه در این زمینه نقش افزایش سرعت پردازش اطلاعات در مغز در میزان هوش و توانمندی های ذهنی افراد را مورد تائید قرار خواهند داد.
افزایش سرعت پردازش اطلاعات در مغز نیز مستلزم این است که مدارهای عصبی مغز در این گروه از افراد به گونه ای شکل گرفته باشند که امکان استفاده از بیشترین توانمندی های ذهنی را برای فرد به وجود آورند. بر این اساس گفته می شود که افراد تیزهوش در حل معماها و پاسخگویی به سئوالات مطرح شده با دقت و ظرافت بیشتری عمل کنند، چرا که آنها میتوانند به سرعت و در کوتاه ترین زمان ممکن، اطلاعات کلیدی را در معماهای مطرح شده تشخیص داده و بر اساس آن به پاسخی صحیح و منطقی برای حل آن معما دست یابند. بنابراین باید پذیرفت که این افراد از حافظه کمکی کوتاه مدت مغز که داده های دریافتی را تنها برای مدت زمان کوتاهی تا زمان پردازش در مغز ثبت و نگهداری می کند، به نحو مطلوبی استفاده می کنند.
محققان به منظور نظارت بر فعالیت مغزی افراد در هنگام نتیجه گیری استدلالی غیر شفاهی نیم ساعته، تصاویر مغزی ثبت شده به روش انتشار پوزیترون ( الکترون های مثبت ) را که می تواند میزان متابولیسم گلوکز در سلولهای عصبی مغزی را مورد سنجش و اندازه گیری قرار دهد، بررسی کرده اند. بر این اساس هر چه فرد در انجام این فعالیت ذهنی از عملکرد بهتری برخوردار باشد میزان متابولیسم گلوکز در بخش های وسیعی از مغز کاهش خواهد یافت. این نتایج می تواند تاثیر افزایش کارآیی و عملکرد پردازش عصبی در پرورش استعدادها و توانمندی های ذهنی را مورد تائید قرار دهد. بنابراین می توان گفت افراد تیزهوش در مصرف انرژی اقتصادی تر عمل می کنند. کاهش فعالیت مغز پس از یادگیری نیز نقش مهمی در افزایش توانمندی های ذهنی دارد. در هنگام یادگیری فعالیت بخش های قدامی مغز که در کسب مهارت های شناختی نقش مهمی را ایفا میکنند، در افراد با استعداد در مقایسه با افراد معمولی کمتر است. بعبارت دیگر هر چه فرد از توانایی های ذهنی بیشتری برخوردار باشد، تفاوت در میزان فعالیت پوسته مغز در مراحل قبل از آموزش و بعد از آموزش و یادگیری محسوس تر خواهد بود که این موضوع نشان می دهد این گروه از افراد پس از یادگیری از فرآیندها و روش های تسهیل کشده و ساده تری برای پردازش اطلاعات جدید استفاده می کنند.
معمولا" مغز کودکان باهوش و زیرک حتی در هنگام استراحت نیز انرژی کمتری مصرف می کند که از این جهت می توان آن را از نظر تکامل و توسعه در مقایسه با کودکان معمولی پیشرفته تر دانست. اگر چه بسیاری از محققان افزایش بازده انرژی در مغز این گروه از افراد را ناشی از افزایش ماده خاکستری در مغز می دانند که می تواند علاوه بر تامین منابع لازم برای پردازش اطلاعات، فشار وارد بر مغز در هنگام فعالیت را نیز به میزان قابل توجهی کاهش دهد، در این میان بسیاری از محققان علت اصلی این ویژگی را در افزایش ضخامت میلین یافته اند. میلین ماده ای است که سلولهای عصبی را از هم جدا کرده و زمینه مناسبی را برای انتقال سریع پیامهای عصبی مخابرده شده از مغز به وجود می آورد. اگر چه افزایش غیر عادی بافت پشتیان دستگاه عصبی مرکزی که سبب تشکیل میلین در مغز می شود، در نزدیکی سلول های عصبی بخشی از قشر آهیانه ای مغز انیشتن مورد تایید قرار گرفته است، اما لازم است در این زمینه تحقیقات بیشتری انجام شود.
ذهن پویا :
علی رغم این که ذهن افراد تیزهوش و با استعداد هیچ گاه از یک آرامش نسبی برخوردار نخواهد بود اما به نظر می رسد که در برخی مواقع در مقایسه با افرادی که از هوش معمولی برخوردارند، بسیار فعالتر است. با توجه به این ویژگی می توان به این نتیجه رسید که این گروه از افراد دارای توانایی مغزی بیشتری هستند.
سطح فعالیت نیز در ناحیه قدامی و لوب آهیانه ای مغز در افرادی که در آزمون بهره هوشی امتیاز بالاتری را کسب کرده اند به مراتب بالاتر است. بررسی های انجام شده نشان داده است که در نوابع ریاضی، مغز از نظر سوخت و ساز فعالتر است و این فعالیت بیشتر در لوب های آهیانه ای، قشر قدامی و همچنین کمربند قدامی مغز متمرکز شده است. اگر چه هنوز علت اصلی پویایی و فعالیت بیش از اندازه مغز در تیزهوشان شناخته نشده است، اما بسیاری از محققان بر این باورند که سختی و دشواری فعالیت ها و درگیری های ذهنی مانع از ایجاد آرامش ذهنی در این افراد خواهد شد. وقتی فرد با مساله دشواری مواجه می شود، حتی اگر تیزهوش و با استعداد نیز باشد برای حل آن باید سخت تلاش کند، افزایش سرعت سوخت و ساز مغز می تواند نشان دهنده افزایش درگیری ذهن برای پاسخگویی به مساله مطرح شده باشد. اگر فردی نتواند از عهده حل این مساله بر آید، مغز به علت ناتوانی در دست و پنجه نرم کردن با داده های موجود تقریبا" غیر فعال خواهد شد. این در حالی است که در مقایسه فردی که استعداد بیشتری دارد برای پاسخگویی به معماهایی که ساده تر هستند، کارآمدتر عمل کرده و با کمترین فعالیت ذهنی و در کوتاه ترین زمان ممکن به سئوال مطرح شده پاسخ می دهد.

با افزایش بهره هوشی افراد احتمال موفقیت آنها در زمینه های علمی مختلف نیز به مراتب افزایش خواهد یافت.
و اما حرف آخر :
با توجه به آنچه گفته می شود می توان به این نتیجه رسید که عوامل عصبی موثر در نبوغ و استعداد انسان ها هر آنچه که باشد تنها سبب افزایش احتمال موفقیت فرد خواهد شد و نمی تواند پیشرفت او در تلاش برای کسب مهارت در زمینه های مختلف را تضمین نماید. حتی در موفقیتهای علمی نظیر قبولی در آزمون ورودی دانشگاهها نیز ضریب هوشی افراد به اندازه برخورداری از انضباط شخصی و خواسته فرد برای رسیدن به موفقیت تاثیرگذار نخواهد بود. بررسی ها و تحقیقات انجام شده درباره دانش آموزان مقطع دبیرستان نشان داده است که موفقیت این افراد در زمینه های مختلف تحصیلی بیش از این که با ضریب هوشی افراد در ارتباط باشد، مستلزم داشتن اراده و عزم جدی و داشتن انضباط شخصی برای رسیدن به هدف است. علاوه بر این معمولا" این گروه از افراد، استفاده از مزایا و امتیاز به دست آمده از موفقیت های خود در زمینه تحصیلی را به لذت ها و خوشی های زودگذر ترجیح می دهند و این در حالی است که داشتن ضریب هوشی بالا الزاما" نمی تواند تضمین کننده موفقیت فرد در این زمینه باشد.
حتی موفقیت اینشتین در زمینه فیزیک و ریاضیات نیز نمی تواند تنها بعلت توانایی های ذهنی منحصر به فرد او باشد، بلکه آموزش، علاقه مندی و پشتکار را برای حل معمای نسبیت و حمایت از جانب خانواده و دوستان نیز سبب شد زمینه ای مناسب برای پیشی گرفتن او نسبت به دیگر افراد با استعداد معاصر او فراهم شود.

****
منبع : مقاله " نوابغ چگونه می اندیشند" -تهیه کننده : فرانک فراهانی جم-برگرفته از Scientific american- انتشار روزنامه جام جم-پنجشنبه 9 آبان - 1387