PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده می باشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمی کنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : غزوه بني نضير



Borna66
09-06-2009, 07:40 PM
عنوان : غزوه بني نضير


«غزوه بني نضير» در روز بيست و دوم ماه ربيع الاول سال چهارم هجري اتفاق افتاد[1]. در اين غزوه پيامبر اكرم(ص) پس از آگاهي از قصد خيانت يهوديان، آن‌ها را محاصره و سپس از مدينه تبعيد نمود. در مورد زمان اين غزوه ابن سعد مي‌نويسد:
«در ماه ربيع الاول سال چهارم هجرت غزوه بني نضير واقع شد»[2]

طبري مي‌نويسد:
«اين غزوه پس از غزوه حمراء الاسد بوده است».[3]

بيهقي زمان آن را 6 ماه پس از جنگ احد[4] و يعقوبي 4 ماه پس از احد نوشته‌اند.[5] واقدي نيز زمان آن­را ماه ربيع الاول، 36 ماه پس از هجرت رسول خدا(ص) ذكر كرده است.[6]

علت نبرد:
وقتي «عمرو بن اميه» از منطقه «بئر معونه» بر مي‌گشت، به دو نفر از قبيله «بني عامر» برخورد كرد و آن‌ها را كشت. سپس به حضور پيامبر رسيد و اين خبر را داد. پيامبر اكرم(ص) فرمود:
كار بدي كردي آن‌ها از من امان خواسته بودند.

او عرضه داشت: من اطلاعي نداشتم و مي‌پنداشتم كه آن‌ها هنوز مشرك و كافرند... پيامبر براي مذاكره درباره پرداخت خون بهاي آن دو نفر نزد بني نضير رفت.[7] ميان بني عامر و بني نضير پيمان بود.[8] پيامبر با آن‌ها سخن گفت و آن‌ها گفتند: تو را در اين مورد كمك مي‌كنيم. سپس عده‌اي از آن‌ها با هم خلوت كردند و گفتند: هرگز اين مرد را چنين نمي‌يابيد در حالي كه پيامبر كنار ديوار يكي از خانه‌هاي آن‌ها نشسته بود. يهوديان گفتند: چه كسي مي‌تواند از بام اين خانه سنگيني بيندازد و او را بكشد و ما را آسوده كند. يكي از يهوديان گفت: من اين كار را انجام مي‌دهم.[9] يكي از يهوديان به نام «سلام بن مشكم» گفت: چنين مي‌كنيد به خدا سوگند از قصد شما به او وحي مي‌رسد و اين كار بي‌شك شكستن پيماني است كه ميان ما و اوست.[10] برخي از يهوديان گفتند: اگر او را بكشيد ياران او پراكنده مي‌شوند، قريش به مكه باز مي‌گردند و فقط قبيله‌هاي اوس و خزرج كه هم پيمان شمايند باقي مي‌مانند».[11]
با نزول فرشته وحي، پيامبر اكرم(ص) از قصد آن‌ها آگاه شد. و بلافاصله به سوي مدينه رفت.[12]سپس پيامبر قصد خيانت يهوديان را به ياران خويش و مسلمانان خبر داد و فردي را نزد آنان فرستاد و به آن‌ها گفت: چون شما قصد خيانت داشتيد بايد از مدينه برويد. يهوديان ابتدا قبول كردند كه بروند اما عبدا... بن ابي از منافقان مدينه براي آنان پيام فرستاد كه ما با دو هزار نفر پشتيبان شما هستيم. از مدينه بيرون نرويد. يهوديان براي پيامبر پيام فرستادند ما محل خود را ترك نمي‌كنيم.[13] پيامبر تصميم گرفت به سوي آن‌ها رهسپار شود و با آن‌ها به نبرد بپردازد. بنابراين آن حضرت «عبدا... بن ام مكتوم» را جانشين خود در مدينه قرار داد و پرچم جنگ را به دست حضرت علي(ع) سپرد.[14] و در حالی که عبدا... بن ابی و يارانش مسلمین را ياري نكردند[15]،پيامبر خانه‌هاي یهودیان را محاصره كرد. پس از پانزده روز يهوديان خواستار صلح شدند.[16]
پيامبر نيز با آنان سازش كرد و قرار شد آنان از مدينه بيرون بروند و هر كدام به اندازه يك بار شتر آذوقه بردارند و با خود طلا و نقره و اسلحه بيرون نبرند.[17] يهوديان به سوي خيبر رفتند و بعضي از آن‌ها نيز راه شام را در پيش گرفتند.[18] باقي مانده اموال بني نضير به پيامبر اختصاص يافت كه به هر نحوي كه مي‌خواست تصرف نمايد. پيامبر اكرم نیز آن اموال را به مهاجرين اختصاص داد و به دو نفر از انصار نيز كه اظهار عجز و نيازمندي كردند سهمي بخشيد.[19]
آيات ابتدايي سوره حشر در مورد غزوه بني نضير نازل شده است.[20]در اين آيات مخالفت و دشمني سرسختانه یهودیان بنی نضیر با خدا و رسول اكرم(ص) به عنوان عامل اخراج آن‌ها از مدينه ذكر شده است.[21]

[1]- قمي‌، شيخ عباس؛ وقايع الايام، قم، نشرصبح پيروزي، 1385، چاپ اول، ص 285
[2]- محمد بن سعد، الطبقات الكبري، ترجمه محمود مهدوي دامغاني، تهران،نشر فرهنگ و انديشه، 1374، ج2، ص 55.
[3]- طبري، محمد بن جرير؛ تاريخ الطبري، ترجمه ابوالقاسم پاينده، تهران،نشر اساطير، 1375، ج4، ص 1280.
[4]- بيهقي، احمد بن حسين؛ دلائل النبوه، ترجمه محمود مهدوي، تهران، نشرعلمي و فرهنگي، 1361، ج2، ص 331.
[5]- يعقوبي، ابن واضح، تاريخ يعقوبي، ترجمه محمد ابراهيم آيتي، تهران، نشرعلمي و فرهنگي، 1382، ج1، ص 408.
[6]- واقدي، محمد بن عمر؛ ترجمه محمود مهدوي، تهران، نشر دانشگاهي، 1369، ص 270-269.
[7]- همان.
[8]- طبري، محمد بن جرير؛ پيشين، ج3، ص 1055.
[9]- همان.
[10]- محمد بن سعد، پيشين، ج2، ص 55.
[11]- واقدي، محمد بن عمر، پيشين، ص 269.
[12]- همان.
[13]- طبري، محمد بن جرير؛ پيشين، ج3، ص 1058-1055.
[14]- همان، ص 1059.
[15]- يعقوبي، ابن واضح؛ پيشين، ج1، ص 480.
[16]- طبري، محمد بن جرير، پيشين، ج3، ص 1058-1055.
[17]- يعقوبي، ابن واضح؛ پيشين، ج1، ص 480.
[18]- طبري، محمد بن جرير؛ پيشين، ج3، ص 1058.
[19]- ابن اثير، عزالدين؛ الكامل، ترجمه عباسي خليلي ابوالقاسم حالت، تهران، مؤسسه مطبوعاتي، علمي، 1371، ج7، ص 196.
[20]- بيهقي، احمد بن حسين؛ پيشين، ج2، ص 332.
[21]- سوره حشر/4
منبع:پژوهشکده باقرالعلوم