Borna66
09-06-2009, 06:30 PM
«آرياها زن را براي مرد واجب مي دانستند و مي گفتند زن آن چنان براي مرد ضرورت دارد كه زه از براي كمان»
در ميان آريايي هاي ايراني و هندي بر خلاف ملل ديگر بين النهرين پدر سالاري يا مرد سالاري معمول بود ، پدر رئيس خانواده و مجري احكام مذهبي ، سرپرست امور ترتيبي و اخلاقي خانواده بود مراسم قرباني زير نظر وي انجام مي شد ، هنديان در عصر ودائي به پاتي pati و به مادري ماتري matri مي گفتند ، فقدان فرزند ذكور در خانواده فاجعه اي تصور مي شد. در مورد زناشويي و ازدواج ميان اقوام آريايي قديم بايد گفت كه ازدواج امري مقدس به شمار مي رفت «عروس و داماد قبلا يكديگر را انتخاب كرده و بعد طبق آداب مخصوصي زناشويي مي كردند ، داماد جامه نو بر تن مي كرد و با دوستان و خويشان خود به خانه عروس مي رفت و دست عروس را كه با زيباترين وضعي آراسته شده بود گرفته هر دو در بالاي تخته سنگي مي ايستادند و داماد رو به عروس كرده با آوازي بلند مي گفت :
«...من مرد هستم تو زن ، من آسمانم تو زمين ، من و تو با هم مي نشينيم و از ما فرزنداني به وجود خواهند آمد...»
آنگاه او را در ارابه اي كه گاوهاي سفيد آنرا مي كشيدند و با گل هاي طبيعي خودرو زينت يافته بود نشانيده و با نواي ساز و دهل و خواندن سرودهاي مخصوص به خانه خود خود مي برد . آرياها معمولا يك زن مي گرفتند ، آنان زن را براي مرد واجب مي دانستند و مي گفتند زن آنچنان براي مرد ضرورت دارد كه زه از براي كمان ».
در ميان آريايي هاي ايراني و هندي بر خلاف ملل ديگر بين النهرين پدر سالاري يا مرد سالاري معمول بود ، پدر رئيس خانواده و مجري احكام مذهبي ، سرپرست امور ترتيبي و اخلاقي خانواده بود مراسم قرباني زير نظر وي انجام مي شد ، هنديان در عصر ودائي به پاتي pati و به مادري ماتري matri مي گفتند ، فقدان فرزند ذكور در خانواده فاجعه اي تصور مي شد. در مورد زناشويي و ازدواج ميان اقوام آريايي قديم بايد گفت كه ازدواج امري مقدس به شمار مي رفت «عروس و داماد قبلا يكديگر را انتخاب كرده و بعد طبق آداب مخصوصي زناشويي مي كردند ، داماد جامه نو بر تن مي كرد و با دوستان و خويشان خود به خانه عروس مي رفت و دست عروس را كه با زيباترين وضعي آراسته شده بود گرفته هر دو در بالاي تخته سنگي مي ايستادند و داماد رو به عروس كرده با آوازي بلند مي گفت :
«...من مرد هستم تو زن ، من آسمانم تو زمين ، من و تو با هم مي نشينيم و از ما فرزنداني به وجود خواهند آمد...»
آنگاه او را در ارابه اي كه گاوهاي سفيد آنرا مي كشيدند و با گل هاي طبيعي خودرو زينت يافته بود نشانيده و با نواي ساز و دهل و خواندن سرودهاي مخصوص به خانه خود خود مي برد . آرياها معمولا يك زن مي گرفتند ، آنان زن را براي مرد واجب مي دانستند و مي گفتند زن آنچنان براي مرد ضرورت دارد كه زه از براي كمان ».