Borna66
09-06-2009, 01:25 PM
« پندار الوهیّت عیسی مسیح(علیه السّلام)،زائیده ی دو جریان » اصولاً پندار «الوهیّت عیسی» در دوران حیات او به اعتبار 2جریان شکل گرفت:1-اعجاز های مکرّر عیسی(علیه السّلام). 2-بستر،شرایط،و محیطی که کاملاً آماده بود تا عیسی را به عنوان "خدا"ی تجسّم یافته در قالب تجسّم بشری، بپذیرد.جریان اوّل>مردم با دیدن یا شنیدن معجزات عیسی که طبعاً اعمالی خارق العاده و فوق توان بشر بود،به کرّات وی را "خدا" می خواندند.به عنوان نمونه معجزات وی در کفرناحوم و درکنار دریاچه ی جلیل،به اندازه ای شگفت آور بوده است که مردم به محض شفایافتن بیماران،"خدا"بودن وی را فریاد می کردند.در انجیل منسوب به "مرقس"،این واقعه چنین آمده:«...بسیاری را صحت می داد.به قسمی که هرکه صاحب دردی بود بر او هجوم می آورد تا اورا لمس نماید.و ارواح پلید،چون اورا دیدند پیش او به روی درافتادند و فریادکنان می گفتندکه:تو پسر خدا هستی.و ایشان را به تأکید بسیار فرمود که او را شهرت ندهند».(مرقس 3/10-13) نظیر همین واقعه در انجیل منسوب به "لوقا"نیز آمده است:"و دیوها نیز از بسیاری بیرون می رفتند و صیحه زنان می گفتند که تو مسیح،پسر خدا هستی.ولی ایشان را قدغن کرده،نگذاشت که حرف زنند زیرا که دانستند او مسیح است"(لوقا 4/41).این پندار خطا نه تنها در مورد عیسی(علیه السّلام)که گاهی درباره ی "رسولان"نیز رخ می داده است.در کتاب "اعمال رسولان" آمده که وقتی در جزیره ی مالت،کرامتی از "پولس" سرزد،مردم او را "خدا" پنداشتند.(رسولان 28/6)یا مشابه همین پندار،در شهر لیستره درباره ی "برنابا" و "پولس" اتّفاق می افتد.(رسولان 14/11-18)...عیسی خود از این سخنان تبرّی می جسته و دست کم این که هیچ سند یا دلیلی نمی توان یافت که ایشان این پندار را تأیید کرده باشد...جریان دوم>"جانناس"،دین پژوه و مؤلّف کتاب مشهور «تاریخ جامع ادیان»دراین باره می نویسد:"خوشبختی{و البتّه باید گفت مشکل}عیسی در آن بود که هنگامی که قوم یهود،همه در انتظار قدوم مسیح نشسته بودند ظهور کرد. و حسن تصادف دیگر،آن که درآن موقع،تمام جهان در جستجوی یک مظهر الوهی بودند و معنا و مفهوم کلمه کمابیش در اذهان عموم جریان داشت.به عبارت دیگر مفهومی خدائی می طلبیدند که در جسد مرکّب از گوشت و پوست انسانی،تجسّم و مصداق یابد و عالم را نجات دهد"(ناس 627).