مهندس.كوچولو
08-12-2009, 08:16 AM
به گزارش روز يکشنبه خبرنگار گروه حوادث ايسکانيوز : رسيدگي به اين پرونده از بامداد 27 مهر 1387 پس از آن آغاز شد که به محمد شهرياري - بازپرس کشيک دادسراي امور جنايي تهران - خبر رسيد جنازه زن ناشناسي در نزديکي ميدان هفتم تير - خيابان مفتح - رها شده است.
اين مقام قضايي و افسران دايره 10 اداره آگاهي مرکز به نقطه مورد نظر رفتند و با ديدن پيکر زن نگون بخت که به نظر مي رسيد زير مشت و لگد از پا در آمده بود رسيدگي به معما را در دستور کار خود قرار دادند.شواهد نشان مي داد جنايت در جاي ديگري شکل گرفته و جنازه با ظاهرسازي و پوشاندن لباس خارج از خانه در خيابان رها شده بود.
پليس براي رازگشايي به تکاپو افتاده بود تا اين که مادر سالخورده اي در تلاش براي يافتن دختر ناپديد شده اش به پزشکي قانوني رفت.اين زن با شناسايي پيکر دخترش «مهديه» به افسران تجسس گفت : در چند روز اخير هيچ اطلاعي از دخترم نداشتم و هر چه به خانه اش تلفن مي زدم جوابي نمي شنيدم.
وي با چشمان گريان ادامه داد : به کلانتري محلمان در «دولت آباد» رفتم و ماموران را در جريان گم شدن «مهديه» قرار دادم تا شايد فرجي شود.دامادم «صابر» هم مدعي بود «مهديه» قهر کرده و از خانه بيرون رفته است اما ....
با قوت گرفتن فرضيه جنايت خانوادگي ، صابر به اداره آگاهي تهران فراخوانده شد.وي در بازجويي هاي مقدماتي ادعا کرد هيچ دستي در کشتن همسرش ندارد و ممکن است «مهديه» در زمان قهر ، قرباني وسوسه هاي شيطاني مرد يا مردان هوسران شده باشد!
کارآگاهان که مطمئن شده بودند «صابر» 30 ساله دروغ مي گويد به بازرسي محل کار و خانه اش پرداختند و با لکه هاي خون رو به رو شدند.گزارش ايسکانيوز مي افزايد ، اين مرد وقتي دست خود را رو شده ديد چاره اي جز بيان حقيقت نيافت: «مدت زيادي بود که با زنم اختلاف داشتم.من به شيشه ، اعتياد دارم و در آخرين دعواي خانوادگي با مشت و لگد به جان مهديه افتادم که از حال رفت.از ترسم او را پشت ماشينم گذاشتم تا به بيمارستان ببرم اما بين راه متوجه شدم مرده است.چون دستپاچه شده بودم جنازه خونين را شبانه نزديک ميدان هفت تير رها کردم و گريختم.»
به دنبال بازسازي صحنه جنايت ، امروز قرار مجرميت همسرکش از سوي بازپرس «شهرياري» صادر و زمينه محاکمه فراهم شد.خانواده داغدار ، حکم اشد مجازات خواسته است
اين مقام قضايي و افسران دايره 10 اداره آگاهي مرکز به نقطه مورد نظر رفتند و با ديدن پيکر زن نگون بخت که به نظر مي رسيد زير مشت و لگد از پا در آمده بود رسيدگي به معما را در دستور کار خود قرار دادند.شواهد نشان مي داد جنايت در جاي ديگري شکل گرفته و جنازه با ظاهرسازي و پوشاندن لباس خارج از خانه در خيابان رها شده بود.
پليس براي رازگشايي به تکاپو افتاده بود تا اين که مادر سالخورده اي در تلاش براي يافتن دختر ناپديد شده اش به پزشکي قانوني رفت.اين زن با شناسايي پيکر دخترش «مهديه» به افسران تجسس گفت : در چند روز اخير هيچ اطلاعي از دخترم نداشتم و هر چه به خانه اش تلفن مي زدم جوابي نمي شنيدم.
وي با چشمان گريان ادامه داد : به کلانتري محلمان در «دولت آباد» رفتم و ماموران را در جريان گم شدن «مهديه» قرار دادم تا شايد فرجي شود.دامادم «صابر» هم مدعي بود «مهديه» قهر کرده و از خانه بيرون رفته است اما ....
با قوت گرفتن فرضيه جنايت خانوادگي ، صابر به اداره آگاهي تهران فراخوانده شد.وي در بازجويي هاي مقدماتي ادعا کرد هيچ دستي در کشتن همسرش ندارد و ممکن است «مهديه» در زمان قهر ، قرباني وسوسه هاي شيطاني مرد يا مردان هوسران شده باشد!
کارآگاهان که مطمئن شده بودند «صابر» 30 ساله دروغ مي گويد به بازرسي محل کار و خانه اش پرداختند و با لکه هاي خون رو به رو شدند.گزارش ايسکانيوز مي افزايد ، اين مرد وقتي دست خود را رو شده ديد چاره اي جز بيان حقيقت نيافت: «مدت زيادي بود که با زنم اختلاف داشتم.من به شيشه ، اعتياد دارم و در آخرين دعواي خانوادگي با مشت و لگد به جان مهديه افتادم که از حال رفت.از ترسم او را پشت ماشينم گذاشتم تا به بيمارستان ببرم اما بين راه متوجه شدم مرده است.چون دستپاچه شده بودم جنازه خونين را شبانه نزديک ميدان هفت تير رها کردم و گريختم.»
به دنبال بازسازي صحنه جنايت ، امروز قرار مجرميت همسرکش از سوي بازپرس «شهرياري» صادر و زمينه محاکمه فراهم شد.خانواده داغدار ، حکم اشد مجازات خواسته است