Borna66
08-11-2009, 03:35 PM
پاول پیراشتین» متولد ۱۹۶۶ در مسكو از هنرمندان مطرح معاصر هنر روسیه محسوب میشود و در ژانرهای مختلف كار میكند. طراحی در كار وی تنها یكی از مدیاهای مورد استفاده است. هر چند برای او به عنوان یك هنرمند منفرد و به عنوان یكی از هنرمندان گروه «inspection Medical Hermeneutic» طراحی همچنان نقشی ویژه را ایفا میكند.
طراحی میتواند نتیجهی انگیزشهای غیرمستقیم و واكنشهای فوری به افكار زودگذر باشد. افكاری كه البته هیچگاه تصادفی نیستند. فروید كسی كه «پیراشتین» تئوریهایش را به خوبی میداند، عقیده داشت این افكار بیمعنی در اصل بر وابستگیهای ذهنی انسان پرتوافكنی میكنند.
از طرفی طراحی میتواند یكی از راهكارهای پیشبرد و قاعدهبندی ایدهها باشد. به این معنی كه چنین فرایندهایی را قابل مشاهده میسازد.
در آثار «پیراشتین» گاهی با تصاویری تكراری روبهرو میشویم، تصاویری كه دوباره رخ دادهاند. (مانند فیگور قوز كردهای كه در حال طی كردن مسیری پر پیچ و خم در طبیعت و در پس زمینهی آثار است.) یك طراحی میتواند الهامات و توهمات روزمره را ثبت كند، طراحی شكل رویایی روزمره را دارد. طراحی همچنین میتواند تفسیر و ترجمان ضمنی یك فعالیت باشد.
http://pnu-club.com/imported/2009/08/434.jpg
http://pnu-club.com/imported/2009/08/435.jpg
شبیه خطوطی ناخوانا كه گاهی در حاشیهی یك نوشته (یا اثر هنری) به چشم میخورد. در سنت مفهومی هنر روسیه مبحث ارایه اثر و ارتباط با بیننده همواره از جایگاه ویژهای برخوردار بوده است چیزی كه كار پیراشتین صراحتاً مد نظر دارد. برای پیشینیان وی اختلاف میان مفهوم تصویر غربی به مثابهی چیزی انعكاسی (تقلید از طبیعت) و شمایل مفهوم شرقی به مثابهی حضور (هماهنگی با طبیعت) جذابیت ویژهای داشته است. >
در ساختمان مشخصاً سادهی آثار وی، پیچیدگی بصری سطح بالایی وجود دارد وی با این كه در طراحیهایش طبیعت مادهی كار را آشكار میسازد اما در عین حال تأثیرات وهمآلود مداومی ایجاد میكند. خطوطی اندك كه سطح سفید كاغذ را به یك فضای عمیق بی انتها بدل میكند. همانگونه كه در كار بدون عنوان «شمارهی ۱۳» افق و اقیانوس افقی را با یك شست و شوی سریع آبرنگی به نمایش درآورده است. چنانچه واقعیت ارایه شده با شناخت ما از تاشهای هنرمند میزان میشود.
طراحیهای «پیراشتین» بازهی وسیعی از مفاهیم را در بر میگیرد، كه میتوان آنها را در میان تسلسل مفهومی متحدالمركزی ارزیابی كرد، دوایری هرمنوتیك (در درون هم) كه تصاویر تكراری تأثیری مضاعف به آن میبخشند. با این همه هر طراحی میتواند و باید به صورت جداگانه، یگانه و در خود، نگریسته شود.
http://pnu-club.com/imported/2009/08/436.jpg
گرچه در عین حالی كه فضایی در خود را احاطه میكند. نمیتوان آنها را با دیگر كارهای هنرمند بیارتباط دانست. >
از طرفی نمی توان تنوع و پیچیدگی را در كنار ایدهها و تمهای روشنی كه در هر یك از پروژههای هنرمند توسعه یافته را به حساب نیاورد- فرهنگ، فلسفه، یا ارجاعات معنوی به همراه استراتژیهای هنری كه در آثارش به كار رفته است و دست آخر همین پیچیدگی است كه به واسطهی اندوختهی هنرمند در اثرش باز نموده میشود. طراحیهایی در خط مشیی پیچیده از مفهوم و تصویر كه از طرفی به یك شبكه ویژهی بحث برانگیز متصلاند.
طراحیهای «پیراشتین» همچنین به نقش تصویرسازی در هنر مفهومی روسیه بر میگردد. برای هنرمندانی چون «ایلیا كاباكف» (llya kabakov) و پدرخوانده «پیراشتین»، «ویكتورپیووارف» (viktor pirvarov) كار كردن به عنوان تصویرساز تنها راه بقا نیست. >
ارتباطات چندگانه میان تصاویر و متنها المانهای ضروری تصویرسازی- و امكانات چنین روشهایی برای ارایه، دگرگونی، توضیح و تفسیر به عنوان بخشی از خطمشی یك كانسپچوالیست مورد استفادهاند. در آخر و از طرفی دیگر، میتوان گفت «پیراشتین» هنر را به یك زبان ارتباط تصویری به منظور فاش كردنها و پنهان كردنها و به نمایش درآوردن آنچه گفته نشده تغییر شكل میدهد.
http://pnu-club.com/imported/2009/08/437.jpg
http://pnu-club.com/imported/2009/08/437.jpg
دوهفتهنامه هنرهای تجسمی تندیس
طراحی میتواند نتیجهی انگیزشهای غیرمستقیم و واكنشهای فوری به افكار زودگذر باشد. افكاری كه البته هیچگاه تصادفی نیستند. فروید كسی كه «پیراشتین» تئوریهایش را به خوبی میداند، عقیده داشت این افكار بیمعنی در اصل بر وابستگیهای ذهنی انسان پرتوافكنی میكنند.
از طرفی طراحی میتواند یكی از راهكارهای پیشبرد و قاعدهبندی ایدهها باشد. به این معنی كه چنین فرایندهایی را قابل مشاهده میسازد.
در آثار «پیراشتین» گاهی با تصاویری تكراری روبهرو میشویم، تصاویری كه دوباره رخ دادهاند. (مانند فیگور قوز كردهای كه در حال طی كردن مسیری پر پیچ و خم در طبیعت و در پس زمینهی آثار است.) یك طراحی میتواند الهامات و توهمات روزمره را ثبت كند، طراحی شكل رویایی روزمره را دارد. طراحی همچنین میتواند تفسیر و ترجمان ضمنی یك فعالیت باشد.
http://pnu-club.com/imported/2009/08/434.jpg
http://pnu-club.com/imported/2009/08/435.jpg
شبیه خطوطی ناخوانا كه گاهی در حاشیهی یك نوشته (یا اثر هنری) به چشم میخورد. در سنت مفهومی هنر روسیه مبحث ارایه اثر و ارتباط با بیننده همواره از جایگاه ویژهای برخوردار بوده است چیزی كه كار پیراشتین صراحتاً مد نظر دارد. برای پیشینیان وی اختلاف میان مفهوم تصویر غربی به مثابهی چیزی انعكاسی (تقلید از طبیعت) و شمایل مفهوم شرقی به مثابهی حضور (هماهنگی با طبیعت) جذابیت ویژهای داشته است. >
در ساختمان مشخصاً سادهی آثار وی، پیچیدگی بصری سطح بالایی وجود دارد وی با این كه در طراحیهایش طبیعت مادهی كار را آشكار میسازد اما در عین حال تأثیرات وهمآلود مداومی ایجاد میكند. خطوطی اندك كه سطح سفید كاغذ را به یك فضای عمیق بی انتها بدل میكند. همانگونه كه در كار بدون عنوان «شمارهی ۱۳» افق و اقیانوس افقی را با یك شست و شوی سریع آبرنگی به نمایش درآورده است. چنانچه واقعیت ارایه شده با شناخت ما از تاشهای هنرمند میزان میشود.
طراحیهای «پیراشتین» بازهی وسیعی از مفاهیم را در بر میگیرد، كه میتوان آنها را در میان تسلسل مفهومی متحدالمركزی ارزیابی كرد، دوایری هرمنوتیك (در درون هم) كه تصاویر تكراری تأثیری مضاعف به آن میبخشند. با این همه هر طراحی میتواند و باید به صورت جداگانه، یگانه و در خود، نگریسته شود.
http://pnu-club.com/imported/2009/08/436.jpg
گرچه در عین حالی كه فضایی در خود را احاطه میكند. نمیتوان آنها را با دیگر كارهای هنرمند بیارتباط دانست. >
از طرفی نمی توان تنوع و پیچیدگی را در كنار ایدهها و تمهای روشنی كه در هر یك از پروژههای هنرمند توسعه یافته را به حساب نیاورد- فرهنگ، فلسفه، یا ارجاعات معنوی به همراه استراتژیهای هنری كه در آثارش به كار رفته است و دست آخر همین پیچیدگی است كه به واسطهی اندوختهی هنرمند در اثرش باز نموده میشود. طراحیهایی در خط مشیی پیچیده از مفهوم و تصویر كه از طرفی به یك شبكه ویژهی بحث برانگیز متصلاند.
طراحیهای «پیراشتین» همچنین به نقش تصویرسازی در هنر مفهومی روسیه بر میگردد. برای هنرمندانی چون «ایلیا كاباكف» (llya kabakov) و پدرخوانده «پیراشتین»، «ویكتورپیووارف» (viktor pirvarov) كار كردن به عنوان تصویرساز تنها راه بقا نیست. >
ارتباطات چندگانه میان تصاویر و متنها المانهای ضروری تصویرسازی- و امكانات چنین روشهایی برای ارایه، دگرگونی، توضیح و تفسیر به عنوان بخشی از خطمشی یك كانسپچوالیست مورد استفادهاند. در آخر و از طرفی دیگر، میتوان گفت «پیراشتین» هنر را به یك زبان ارتباط تصویری به منظور فاش كردنها و پنهان كردنها و به نمایش درآوردن آنچه گفته نشده تغییر شكل میدهد.
http://pnu-club.com/imported/2009/08/437.jpg
http://pnu-club.com/imported/2009/08/437.jpg
دوهفتهنامه هنرهای تجسمی تندیس