توجه ! این یک نسخه آرشیو شده می باشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمی کنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : لطیفه های جدید
فریبا
08-05-2009, 03:23 PM
غضنفر ميره کلانتري ميگه جناب سروان طوطي من گم شده… افسره ميگه خوب
حالا ما چکار کنيم برات؟ ترکه ميگه هيچي، فقط ميخواستم بگم هر فحشي که به
آخوندا ميده نظر شخصي خودشه
فریبا
08-05-2009, 03:23 PM
چرخه زندگي مرد ها… در بچگي، مامان ذليل… جووني، دوست دختر
ذليل…ميان سالي، زن ذليل….پيري، فرزند ذليل… بعد از مرگ، ذليل
مرده
فریبا
08-05-2009, 03:23 PM
غضنفر کارخانه عمامه سازي مي زنه بعد از يک هفته پلمپش مي کنند.بهش مي
گن:تو کارت خوب بود جيکار کردي پلمپش کردند؟مي رن تحقيق مي کنند مي بينند
روي عمامه ها آرم نايک مي زده
فریبا
08-05-2009, 03:24 PM
غضنفر تو کليسا
نشسته بوده، يهو ميبينه يه دختر خيلي ميزون مياد تو. ميدوه ميره پشتِ يه
مجسمه قايم ميشه. دختره مياد ميشينه جلوي محراب و ميگه: اي خدا! تو به من
همه چي دادي، پول دادي، قيافه دادي، خانواده خوب دادي...فقط ازت يه چيز
ديگه ميخوام..اونم يه شوهر خوبه ...يا حضرت مسيح! خودت کمکم کن! غضنفراز
پشت مجسمه مياد بيرون ميگه: عيسي هل نده! خودم ميرم
فریبا
08-05-2009, 03:25 PM
ديوانه اولي: من وقتي رو کله ام واميستم خون توي سرم جمع ميشه، ولي وقتي
روي پاهام واميستم، خون تو پاهم جمع نمي شه، مي دوني چرا اينجوريه؟
ديوانه دومي: خوب معلومه، چون پاهات مثل کله ات تو خالي نيستند!
فریبا
08-05-2009, 03:25 PM
غضنفر تو کيوسک تلفن بوده، بيرون که مياد ازش ميپرسند سالمه؟ ميگه: سالمه فقط آفتابه نداره
Fahime.M
08-05-2009, 03:31 PM
:246:......میـــــــــــــسی فریبا جونی......:110:
mamady
12-28-2009, 02:50 PM
دستت درد نكنه خيلي عالي بود
Powered by vBulletin™ Version 4.2.2 Copyright © 2025 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.