توجه ! این یک نسخه آرشیو شده می باشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمی کنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : کامپیوتر هرگز یا بدون کامپیوتر هرگز
Borna66
08-01-2009, 10:49 PM
فرهنگ دیجیتال و سوءتفاهم زیبایی شناسی طراحان ایران
http://www.pnu-club.com/imported/2009/03/526.jpg یادم می آید ده یازده سال پیش زمانی که نمنمک کار گرافیک را شروع می کردم، در شهر ما ،کرج، فقط یک دستگاه کپی رنگی بود که با مبلغی گزاف صفحه ی یک مجله را کپی می گرفت. و نه سال ( یا فقط3000روز ) پیش ، وقتی سر کلاس دانشگاه حاضر می شدیم نه من و نه هیچ یک از همکلاسی های من کامپیوتر شخصی نداشتیم. تا دو سه سال بعد که کامپیوتر وارد زندگی طراحان گرافیک شده بود هم هیچ استادی نه می خواست و نه حق داشت اجازه دهد که دانشجویی تکالیف ژوژمانش را با کامپیوتر اجرا کند.
خوب به خاطر دارم که چه قدر از این دستگاه بی روحِ زمخت متنفر بودم.
چقدر استادید در کنفرانس ها و سخنرانی ها با این آسیاب بادی مدرن جنگیدند و چقدر زود تمام طراحان گرافیک مملکتم به آن وابسته شدند.
کامپیوتر آمد و آن قدر محکم و مقتدر که حذف آن دیگر ناممکن است. این ابزار، پروسه ی طراحی، آماده سازی برای چاپ و چاپ را به شدت سرعت بخشید و حضور این ابزار معجزه گر آن قدر پررنگ شد که حالا می توانیم تاریخ گرافیک را با کمی اقراق به دو دوره ی پیش و پس از کامپیوتر تقسیم کنیم.
اما این که فکر کنیم کامپیوتر تنها در کار طراحان نقش تسریع کننده ای چموش را بازی کرده است نتیجه گیری ساده انگارانه ای است. کامپیوتر نیز مثل هر ابزار همه گیر دیگری، به همراه خود فرهنگی آورد. فرهنگی که در زندگی مردم شهر نشین تاثیرات شگرفی گذاشت. اما مسئله ی ما تاثیر این دستگاه جادویی بر هنر گرافیک است. شاید پذیرفتنش سخت باشد اما این ابزار بر زیبایی شناسی تاثیر بسزایی گذاشت.
حقیقت این است که بخشی از آن چیزی که به آن زیبایی شناسی می گوییم در حقیقت سلیقه ی عمومی و جزئی از فرهنگ است. به خوبی با نگاه به زندگی فرهنگ های مختلف بشری می توانیم به تاثیر فرهنگ بر زیبایی شناسی پی ببریم. حتی لازم نیست جای دوری برویم. کافیست کمی در زیبایی شناسی پایین شهری ها و بالا شهری ها دقیق شویم .
Borna66
08-01-2009, 10:49 PM
فرهنگ کامپیوتر :
فرهنگ کامپیوتر مسئله ی نسل من و حتی نسل پیش از من، یعنی نسل چهار گرافیک ایران، نیست. چرا که این فرهنگ ناخوداگاه در ما شکل گرفته و با ما اجین شده است. این موضوع حتی ظاهرا توجه طراحان نسل دو و سه ی گرافیک ایران را نیز به خود جلب نکرد چرا که فرهنگ کامپیوتر آن قدر آرام در زیر پوست طراحان دوره ی پس از کامپیوتر دوید که نسل های پیشین حضور این فرهنگ را احساس نکردند و شاید شرم مرید و مرادی و رودربایستی استاد و شاگردی و به به و چه چه های معمول، از پررنگ شدن این ماجرا جلوگیری کرد. از این روست که نگارش این مقاله به نظرم ضروری آمد.
وقتی به آثار طراحان دوره ی پیش از کامپیوتر، که بعد از ورود کامپیوتر نیز به کار خود ادامه دادند، نگاه می کنیم درست تاریخ ورود کامپیوتر به زندگی حرفه ای آنها را می توانیم تشخیص دهیم و دوره ی جدید را به عنوان دوره ی افول کاری آنها تلقی می کنیم. اما هیچگاه به این مسئله فکر نمی کنیم که چطور حضور ابزار رایانه بر کار اساتید بزرگمان، که اسب سپید و سرکش کاغذ را آنچنان رام کرده بودند که تحسین همگان را برانگیخته بود، چنین تاثیری گذاشت ؟
در ابتدا به نظر می رسید که عدم تسلط اساتید بر موس و کیبورد و صفحه ی مونیتر، باعث شده است که آنها حتی در ترکیب بندی آثارشان دچار ضعف شوند، البته که این طور هم بود اما مسئله به اینجا ختم نمی شود چرا که پس از گذشت سالیان، حالا که دیگر بر این ضعف فایق آمده اند باز نمی توان آثار گذشته ی آنها را با کارهای امروزیشان مقایسه کرد. البته که فاصله ی هفشده سال رکود کار طراحی در ایران که به دلایل سیاسی اقتصادی اتفاق افتاده بود و مواجه ی ناگهانی آنها بعد از این گپ طولانی با پدیده ی کامپیوتر نیز در این امر بی تاثیر نیست و حتی به جرات می توان گفت که سن و سال نیز در این امر دخیل است . اما نکته ی اساسی که با مطالعه بیشتر کار اساتید به آن می رسیم همین بحث فرهنگ و تاثیر آن بر زیبایی شناسی است.
در دوره ی پیش از کامپیوتر، چگونگی استفاده از تکنیک ها و ابزارها به تسلط طراح باز می گشت . برای مثال به ابزاری مثل ایربراش و چگونگی استفاده ی آن توسط طراحان نگاه کنید. حال این ابزار در کامپیوتر چه جایگاهی دارد؟ Gradient ابزاریست مشابه ایربراش و ابزار مورد علاقه ی طراحان قدیمی و مردود از نظر طراحان متاخر. آیا می توان گفت که استفاده از این ابزار اشکالی در زیبایی شناسی ایجاد می کند؟ چطور وقتی که این تکنیک را با ابزار ایربراش اعمال می کردند زیبا بود و حالا با کامپیوتر زشت است؟
بله این نمونه ای است از تغییر فرهنگ زیبایی شناسی که ابزار بوجود آورده است. این مثال را می توان در مورد همه ی ***** های دم دستی کامپیوتر تامیم داد. چیزهایی که سال ها به سختی محیا می شد حالا چقدر دم دست است و کسی که مشقت آن روز ها را کشیده است حالا حق دارد که از استفاده ی راحت آن لذت ببرد و کسی که همیشه آنها دم دست اش بوده اند حالا حق دارد که به آنها به عنوان ابزار سطحی و چیپ نگاه کند.
دوباره کارهای اساتید را نگاه کردم، کارهای متاخر آنها را و فرهنگ کامپیوتر را حذف کردم. فکر کردم اگر این کار ها بدون کامپیوتر طراحی شده بود چه؟ زیبا نبود؟
طراحان کهنه کار علاوه بر این که آن روزها به سختی تکنیک های دستی طراحی و چاپ را می آموختند، ابداء می کردند و بکار می بردند حالا پس از جنگ سخت و طاقت فرسایی که با ماشین دیجیتال طراحی بپا کرده بودند و دست آخر مقلوب این هیولا شده بودند،با خود اندیشیدند که نه تنها باید تمام تکنیک های قدیمی خود را کنار بگذارند بلکه بجای قلم و لتراست و پالت رنگشان که مثل موم در دستشان بود، باید موس به دست بگیرند و از روشن و خاموش کردن کامپیوتر تا کار با نرم افزار های کامل نشده ی آن روز طراحی را بیاموزند آن هم در آن سن و سال که دیگر زمان درو کردن محصولاتی بود که در جوانی با مشقت کاشته بودند. حالا به جای اینکه با افتخار دانسته های شان را به شاگردانشان بیاموزند مجبور بودند که یا کنار دست آنها بنشینند و از آنها کار با رایانه را بیاموزند و یا مثل طراحی که دست هایش را از دست داده است ایده هایشان را بگویند تا جوانک برایشان اجرا کند. چرا مشقت آموختن این همه تکنیک جدید نباید آن ها را به یاد مشقات جوانیشان می انداخت و چرا از نظر آنها باید تکنیک های (دم دستی) کامپیوتر ارزش کمتری از تکنیک های دستی سابق داشته باشد؟
حالا این اعتماد به نفس کمرنگ شده و غرور آسیب دیده و جنگ مقلوبه و سن و سال بالا رفته، در کنار اشتیاقِ به روز بودن و جذابیت ***** های رنگ و وارنگ نرم افزار ها، شاید ابتکار عمل را از دست اساتید بزرگمان خارج کرده و بجای اینکه کامپیوتر، تسریع کننده ی فرایند طراحی در همان سبک و سیاق کارهای اساتید باشد، زیبایی شناسی جدیدی را تولید کرده است که با زیبایی شناسی امروز قابل قیاس است و نه با زیبایی شناسی روزگاران نچندان دور. تنها می توان گفت که شرایط پیچیده فرهنگی مذکور، دلیل پیش آمدن سوء تفاهم فرهنگی در زیبایی شناسی نسل ها شده است. نسل های پیش از کامپیوتر و نسل های بعد از آن.
Borna66
08-01-2009, 10:50 PM
رایانه نباید جایگزین خلاقیت در هنرمندان شود.
ورود رایانه به عرصه گرافیک موجب ورود افراد غیر کارشناس و پایین آمدن کیفیت هنری آثار آنان در این شاخه هنر شده
قباد شيوا، پيشکسوت گرافيک ايران در گفتگو با خبرنگار باشگاه خبرنگاران با اعلام اين خبر افزود: رايانه تنها ابزاري براي بيان بهتر ايده و خلاقيت هنرمندان است.
وي ادامه داد: رشته اي با عنوان گرافيک رايانه اي که در بسياري از دانشگاه هاي کشور در مقطع کارداني و کارشناسي تدريس مي شود، بايد به کارشناسي ارشد اختصاص داده شود، زيرا لازم است که يک دانشجوي گرافيک ابتدا با اصول و مباني گرافيک آشنا بوده و سپس رايانه و گرافيک رايانه اي را به عنوان يک ابزار فرا بگيرد.
اين مدرس دانشگاه تصريح کرد: رايانه ابزاري براي خلق آثار هنري است که مي تواند سرعت اجراي طرح هاي گرافيکي را تا حد زيادي افزايش دهد اما هيچگاه نمي تواند جاي ايده و خلاقيت را بگيرد./
( من این مطلب رو توی نشریه داخلی گروه هنری حجم سبز خوندم . ولی پرسیدم و اونها مطلب رو از خبرنامه آفتاب گرفته بودند.)
Powered by vBulletin™ Version 4.2.2 Copyright © 2024 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.