Borna66
08-01-2009, 10:47 PM
هر پدیده ای در تول تاریخ بر اساس نیاز بشر ورفع قسمتی از خواسته های فیزیکی او شکل می گیرد و مراحل تکامل و تحول را روز به روز طی کرده و در قالبهای جدیدی خود را به منصه ظهور می رساند.
شاید تا یک قرن پیش صحبت راجع به رشته ای تحت عنوان گرافیک بعید به نظر می رسید.
اما می بینیم که امروزه چگونه این شاخه از شاخه های هنری جایگاه خود را در بین جوامع مستحکم کرده و به عنوان یکی ازپدیده های ضروری ومهم مطرح می گردد.
واژه گرافیک از مصدر یونانی Grapheinبه معنای نوشتن گرفته شده است.
ریشه آن در اصل به معنای (خراشیدن) (حک کردن) و(نقر کردن) است.
در روشهای تکثیر قدیمی روی سنگ یا مس را با عملی شبیه خراش دادن منقش می کردند وپس از برگردانیدن آن روی کاغذ .تکثیر را انجام می دادند که به آن (طراحی خطی گرافیک) اطلاق می گردید.
تعاریف گرافیک در منابع مختلف:
گرافیک در فرهنگ معین:
(به معنای نمودار ترسیمی با خطوط واشکال).
در واژه نامه مصور هنرهای تجسمی در معنی Graphic Artsآمده:
(انواع نقاشی و کنده کاری وبرجسته کاری برروی فلز و چوب وسنگ ومانند آنها برای چاپ که امروزه شامل طرح و ترسیم پوستر و نمودارهای خطی. آرمهای تجاری وصنعتی. تصاویر ونقوش روی جلد کتاب ونشریات وعلایم اقتصادی و راهنمایی استفاده می شود.)
در فرهنگ اصطلاحات هنری:
(مترادف هنر ترسیمی . تصویرسازی. نمودار یا طرح همراه با موضوعات چاپی).
تعریف ریچارد هولیس در کتاب تاریخ طراحی گرافیک:
گرافیک یک زبان است. نوعی زبان است با دستور زبانی نا معین و الفبایی پیوسته در حال گردش .
قوانین نا مشخص گرافیک به آن معناست که فقط میتوان آن را مطالعه کرد نه آموخت.
تعریف گرافیک از نظر استاد ممیز:
خلاصه کردن یک عنصر تصویری تا جایی که پیام خود را از دست ندهد و قابل تکثیر باشد.
اما آنچه که امروزه برای تعریف کردن گرافیک به کار می برند:
گرافیک یعنی مهندسی تصویر یا نوشتار جهت ارتباط با مخاطبین برای رسیدن به هدفی واقعی وملموس .
گرافیک خود در خدمت تبلیغات است و هنرهای دیگر را به خدمت می گیرد تا آثاری را برای تکثیر خلق کند.
شاید تا یک قرن پیش صحبت راجع به رشته ای تحت عنوان گرافیک بعید به نظر می رسید.
اما می بینیم که امروزه چگونه این شاخه از شاخه های هنری جایگاه خود را در بین جوامع مستحکم کرده و به عنوان یکی ازپدیده های ضروری ومهم مطرح می گردد.
واژه گرافیک از مصدر یونانی Grapheinبه معنای نوشتن گرفته شده است.
ریشه آن در اصل به معنای (خراشیدن) (حک کردن) و(نقر کردن) است.
در روشهای تکثیر قدیمی روی سنگ یا مس را با عملی شبیه خراش دادن منقش می کردند وپس از برگردانیدن آن روی کاغذ .تکثیر را انجام می دادند که به آن (طراحی خطی گرافیک) اطلاق می گردید.
تعاریف گرافیک در منابع مختلف:
گرافیک در فرهنگ معین:
(به معنای نمودار ترسیمی با خطوط واشکال).
در واژه نامه مصور هنرهای تجسمی در معنی Graphic Artsآمده:
(انواع نقاشی و کنده کاری وبرجسته کاری برروی فلز و چوب وسنگ ومانند آنها برای چاپ که امروزه شامل طرح و ترسیم پوستر و نمودارهای خطی. آرمهای تجاری وصنعتی. تصاویر ونقوش روی جلد کتاب ونشریات وعلایم اقتصادی و راهنمایی استفاده می شود.)
در فرهنگ اصطلاحات هنری:
(مترادف هنر ترسیمی . تصویرسازی. نمودار یا طرح همراه با موضوعات چاپی).
تعریف ریچارد هولیس در کتاب تاریخ طراحی گرافیک:
گرافیک یک زبان است. نوعی زبان است با دستور زبانی نا معین و الفبایی پیوسته در حال گردش .
قوانین نا مشخص گرافیک به آن معناست که فقط میتوان آن را مطالعه کرد نه آموخت.
تعریف گرافیک از نظر استاد ممیز:
خلاصه کردن یک عنصر تصویری تا جایی که پیام خود را از دست ندهد و قابل تکثیر باشد.
اما آنچه که امروزه برای تعریف کردن گرافیک به کار می برند:
گرافیک یعنی مهندسی تصویر یا نوشتار جهت ارتباط با مخاطبین برای رسیدن به هدفی واقعی وملموس .
گرافیک خود در خدمت تبلیغات است و هنرهای دیگر را به خدمت می گیرد تا آثاری را برای تکثیر خلق کند.