aminaran
07-28-2009, 10:43 PM
بدعتهاي تاريخي ايران(اعتمادملی)
مملكت ما در كل به «پيش از» و «بعد از» تقسيم ميشود. ما قصد داريم به بعضي از اين «پيش از، بعد از»ها، اشاره كنيم. گفتنيست از نظر ما عيبي ندارد بدعتهاي تاريخي را كه نشد ما بنويسيم شما خودتان به اين ستون اضافه كرده و در گوش بغلدستيتان بگوييد.
تاريخها و بدعتهاي ايراني
تاريخ هجري مشايي: به گفته آگاهان و شكافشناسان مقيم مركز، آقا رحيم مشايي مبدا شكاف در مملكت بود. طوري كه تاريخنويسان، تاريخ معاصر ايران را به «پيش از شكاف» و «بعد از شكاف» تقسيم كردهاند.
هجري كيهاني: تاريخ ثابت كرده است اگر هر چيزي قبل و بعدي داشته باشد، كيهان خودش قبل و بعدها را تعيين ميكند. گفته ميشود شخصيتهاي سياسي آينده و سرنوشت زندگي و حزبشان را در ستون پيامهاي خوانندگان كيهان دنبال ميكنند. به گفته آگاهان تعدادي از كساني كه در كيهان دربارهشان نوشته شده، هماينك يا در قيد حيات نيستند و يا الان در حياط هستند تا وقت هواخوري تمام شود!
هجري احمدينژادي: مبدا تاريخ غنيسازي، نخبهگرايي، جوانسالاري، الهامشناسي و شكوفايي مملكت ايران.
هجري موسوي: مبدا مخالفخواندن موافقان و معرفي آنها به صورت قپاني به مراجع ذيصلاح! گفته ميشود مملكت پيش از آقا ميرحسين موسوي سياه و سفيد بود و بعد از آن رنگي و سبز شد.
هجري كروبي: مبدا اتحاد در اشتقاق. گفته ميشود وي هماينك معيار دل و جرات ميباشد. مثلا ميگويند: فلاني يه كروبي دل داره. يا: فلاني خيلي كروبيه.
هجري ميرسليمي: استثنائا تاريخ فرهنگ و ادب فقط به «پيش از آقا ميرسليم» تقسيم ميشود. بعد از او فرهنگ و ادبي عملا در كار نبود.
هجري هرندي: آقا صفار هرندي هم به «پيش از خودش» اعتقادي نداشت و همه توليدات قبلي را پاك كرد. وي همچنين از وزارت فرهنگ و ارشاد، سعي كرد فرهنگ را پاك كند و فقط ارشاد را نگه دارد كه به گفته كارشناسان تقريبا موفق بوده است.
هجري شمقدري: اين هم براي خودش تاريخيست ديگر.
هجري الهامي: آقا غلامحسين الهام مبدا تاريخي ايران در قحط الرجالي مملكت است. او به خاطر همين مجبور شد ششصد شغل همزمان با هم داشته باشد.
هجري يساري: موسيقي اصيل ايراني، به پيش از و بعد از آقا جواد يساري تقسيم شده است. گفته ميشود يساريسم نوعي هنر كانسپت است كه صدا توسط تغييرات فيزيكي صورت خواننده به وجود ميآيد.
هجري افتخاري: بعد از آقا يساري، به درستي موسيقي اصيل، پاپ، محلي، بندري، رپ و اينا، به پيش از و بعد از آقا افتخاري تقسيم ميشود.
هجري هستهاي: اين هم نوعي تاريخ است كه مردم در گزارشهاي تلويزيون ميگويند حق مسلمشان است.
هجري عليآبادي: ورزش ايران كه قلههاي افتخار، جام جهاني، المپيك و اينا را در هم مينورديد با طلوع آفتاب سوزان آقا عليآبادي در گنبد نيلگون ورزش، هماينك سوار بر صندلي چرخدار منتظر شروع مسابقات پارالمپيك است.
هجري ضرغامي: پيش از وي، مردم از تلويزيون استفاده ابزاري ميكردند، بعد از وي تلويزيون از مردم استفاده ابزاري كرد.
هجري كامران نجفزادهاي: متخصصان اعصاب و روان با مشورت دانشمندان عقبافتاده ذهني و كارشناسان سيمظرفشويي، تاريخ برنامهسازي تلويزيوني را به پيش از و بعد از آقا كامران نجفزاده تقسيم كردهاند. گفته ميشود مصرف قرص آرامبخش بعد از به منصه ظهور رسيدن وي در ايران بسيار افزايش يافته است.
پوريا عالمي
مملكت ما در كل به «پيش از» و «بعد از» تقسيم ميشود. ما قصد داريم به بعضي از اين «پيش از، بعد از»ها، اشاره كنيم. گفتنيست از نظر ما عيبي ندارد بدعتهاي تاريخي را كه نشد ما بنويسيم شما خودتان به اين ستون اضافه كرده و در گوش بغلدستيتان بگوييد.
تاريخها و بدعتهاي ايراني
تاريخ هجري مشايي: به گفته آگاهان و شكافشناسان مقيم مركز، آقا رحيم مشايي مبدا شكاف در مملكت بود. طوري كه تاريخنويسان، تاريخ معاصر ايران را به «پيش از شكاف» و «بعد از شكاف» تقسيم كردهاند.
هجري كيهاني: تاريخ ثابت كرده است اگر هر چيزي قبل و بعدي داشته باشد، كيهان خودش قبل و بعدها را تعيين ميكند. گفته ميشود شخصيتهاي سياسي آينده و سرنوشت زندگي و حزبشان را در ستون پيامهاي خوانندگان كيهان دنبال ميكنند. به گفته آگاهان تعدادي از كساني كه در كيهان دربارهشان نوشته شده، هماينك يا در قيد حيات نيستند و يا الان در حياط هستند تا وقت هواخوري تمام شود!
هجري احمدينژادي: مبدا تاريخ غنيسازي، نخبهگرايي، جوانسالاري، الهامشناسي و شكوفايي مملكت ايران.
هجري موسوي: مبدا مخالفخواندن موافقان و معرفي آنها به صورت قپاني به مراجع ذيصلاح! گفته ميشود مملكت پيش از آقا ميرحسين موسوي سياه و سفيد بود و بعد از آن رنگي و سبز شد.
هجري كروبي: مبدا اتحاد در اشتقاق. گفته ميشود وي هماينك معيار دل و جرات ميباشد. مثلا ميگويند: فلاني يه كروبي دل داره. يا: فلاني خيلي كروبيه.
هجري ميرسليمي: استثنائا تاريخ فرهنگ و ادب فقط به «پيش از آقا ميرسليم» تقسيم ميشود. بعد از او فرهنگ و ادبي عملا در كار نبود.
هجري هرندي: آقا صفار هرندي هم به «پيش از خودش» اعتقادي نداشت و همه توليدات قبلي را پاك كرد. وي همچنين از وزارت فرهنگ و ارشاد، سعي كرد فرهنگ را پاك كند و فقط ارشاد را نگه دارد كه به گفته كارشناسان تقريبا موفق بوده است.
هجري شمقدري: اين هم براي خودش تاريخيست ديگر.
هجري الهامي: آقا غلامحسين الهام مبدا تاريخي ايران در قحط الرجالي مملكت است. او به خاطر همين مجبور شد ششصد شغل همزمان با هم داشته باشد.
هجري يساري: موسيقي اصيل ايراني، به پيش از و بعد از آقا جواد يساري تقسيم شده است. گفته ميشود يساريسم نوعي هنر كانسپت است كه صدا توسط تغييرات فيزيكي صورت خواننده به وجود ميآيد.
هجري افتخاري: بعد از آقا يساري، به درستي موسيقي اصيل، پاپ، محلي، بندري، رپ و اينا، به پيش از و بعد از آقا افتخاري تقسيم ميشود.
هجري هستهاي: اين هم نوعي تاريخ است كه مردم در گزارشهاي تلويزيون ميگويند حق مسلمشان است.
هجري عليآبادي: ورزش ايران كه قلههاي افتخار، جام جهاني، المپيك و اينا را در هم مينورديد با طلوع آفتاب سوزان آقا عليآبادي در گنبد نيلگون ورزش، هماينك سوار بر صندلي چرخدار منتظر شروع مسابقات پارالمپيك است.
هجري ضرغامي: پيش از وي، مردم از تلويزيون استفاده ابزاري ميكردند، بعد از وي تلويزيون از مردم استفاده ابزاري كرد.
هجري كامران نجفزادهاي: متخصصان اعصاب و روان با مشورت دانشمندان عقبافتاده ذهني و كارشناسان سيمظرفشويي، تاريخ برنامهسازي تلويزيوني را به پيش از و بعد از آقا كامران نجفزاده تقسيم كردهاند. گفته ميشود مصرف قرص آرامبخش بعد از به منصه ظهور رسيدن وي در ايران بسيار افزايش يافته است.
پوريا عالمي