Borna66
07-28-2009, 03:55 PM
ميل به طراحی از دوران كودكی در انسان شكل می گيرد و شايد بتوان گفت با ما زاده می شود. اگر در دست كودكی قلم و كاغذ قراردهيم می بينيم كه ساعت ها مشغول خط خطی كردن و كشيدن اشكالی مبهم می شود ،كه در نظر ما بی مفهومند و البته همين خطوط و اشكال مبهم ،در ذهن كودك دارای معنی و وی بدون شك برای هركدام از آنها اسم و مفهومی در نظر دارد و در واقع با كشيدن اين اشكال دنيای فردا را بيان می كند . خط خطی كردن ، كاريست كه همه در دوران كودكی و گاه بزرگسالی انجام داده ايم و جالب اينكه تصورات ما روی كاغذ با خط بيان می شوند. «خط» بزرگترين كشف انسان برای به تصوير كشيدن و بيان احساسات ،انديشه ها و تصورات اوست. بدون شك تنوع خطوط كمك بزرگی است در تبديل تصورات انسان به تصوير. طراحی خط از اهميت ويژه ای برخوردار است و شايد بتوان گفت كه ارزش آن همپايه نت موسيقی و رنگ در نقاشی است." لئوناردو داوينچی" در يادداشت های خود می نويسد:«انسان طراحی را با كشيدن خط بدور سايه اشياء آغاز كرد و اين مرحله را می توان سرآغاز طراحی بشر ناميد.»
خط در حوزه طراحی دقيق ترين وسيله ای است كه با آن می توان دنيايی را كه پيرامون ما است توجيه و احساساتمان را نسبت به آن بيان كنيم. طراحی نوعی «زبان» است كه هنرمند به واسطه آن ادراك و انديشه خود را به تصوير كشيده و بيان می كند. طراح با حركت دست خطوط و علاماتي را نقش می زند كه ممكن است نزديك به طبيعت و يا كاملأ انتزاعی باشند و به وسيله اين نشانها با مخاطب خود ارتباط برقرار می كند و انديشه و احساس خود را با او در ميان مي گذارد. طراحی را نبايد تقليد از طبيعت و يا دوباره سازی و كپی برداری از آن دانست. طراحی برای ساخت و ساز و تاريك و روشنی های طبيعت و با بيان صرف واقعيت نيست بلكه تجسم سُمبْليكی از آن است. طراحی هنری است كه به واسطه آن هيجانات درونی طراح تَسكين می يابند. تا اواخر سدة نوزدهم طراحی های هنرمندان نقاش جزو لوازم كار آتليه آنها بودند. يعنی هنرمند طراحی را پيش زمينه ای برای نقاشی می دانست. او در خارج از آتليه يا كارگاه نقاشی خود از موضوعات دلخواهُش طراحی می كرد ،سپس به آتليه برگشته و آنها را تبديل به نقاشي می كرد. در واقع طراحی تمرين اوليه ای بود برای كشيدن نقاشی و حاصل آن اثری تمام شده به حساب نمی آمد. اما امروزه كاملأ قضيه متفاوت است. هنرمند معاصر به انسانی پژوهشگر و آتليه او به كورة روح مبدل شده است و كوچكترين واكنش هنرمند به تصوير كشيده مي شود. طراحی بهترين وسيله برای ضبط سريع لحظات شهود است. در دنيای امروز ما طرح اثری كامل، گويا و بيانگر و در عين حال تمام شده و طراحی ساده ترين وسيله برای بيان است. همواره بايد در نظر داشت كه هنرمند معاصر يك ذهنيت را به تصوير می كشد نه يك موضوع را.
خط در حوزه طراحی دقيق ترين وسيله ای است كه با آن می توان دنيايی را كه پيرامون ما است توجيه و احساساتمان را نسبت به آن بيان كنيم. طراحی نوعی «زبان» است كه هنرمند به واسطه آن ادراك و انديشه خود را به تصوير كشيده و بيان می كند. طراح با حركت دست خطوط و علاماتي را نقش می زند كه ممكن است نزديك به طبيعت و يا كاملأ انتزاعی باشند و به وسيله اين نشانها با مخاطب خود ارتباط برقرار می كند و انديشه و احساس خود را با او در ميان مي گذارد. طراحی را نبايد تقليد از طبيعت و يا دوباره سازی و كپی برداری از آن دانست. طراحی برای ساخت و ساز و تاريك و روشنی های طبيعت و با بيان صرف واقعيت نيست بلكه تجسم سُمبْليكی از آن است. طراحی هنری است كه به واسطه آن هيجانات درونی طراح تَسكين می يابند. تا اواخر سدة نوزدهم طراحی های هنرمندان نقاش جزو لوازم كار آتليه آنها بودند. يعنی هنرمند طراحی را پيش زمينه ای برای نقاشی می دانست. او در خارج از آتليه يا كارگاه نقاشی خود از موضوعات دلخواهُش طراحی می كرد ،سپس به آتليه برگشته و آنها را تبديل به نقاشي می كرد. در واقع طراحی تمرين اوليه ای بود برای كشيدن نقاشی و حاصل آن اثری تمام شده به حساب نمی آمد. اما امروزه كاملأ قضيه متفاوت است. هنرمند معاصر به انسانی پژوهشگر و آتليه او به كورة روح مبدل شده است و كوچكترين واكنش هنرمند به تصوير كشيده مي شود. طراحی بهترين وسيله برای ضبط سريع لحظات شهود است. در دنيای امروز ما طرح اثری كامل، گويا و بيانگر و در عين حال تمام شده و طراحی ساده ترين وسيله برای بيان است. همواره بايد در نظر داشت كه هنرمند معاصر يك ذهنيت را به تصوير می كشد نه يك موضوع را.