PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده می باشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمی کنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : نقوش و آثار روي سطوح چينه بندي حاصل از گسستگي هاي رسوبي کم اهميت



Borna66
07-14-2009, 04:09 PM
سطوح چينه بندي با گسستگي کم اهميت :

1» دياستم ( diastem ) : سطوح چينه بندي ويژه اي هستند که در رسوبات و چينه هاي يکنواخت تکرار مي شوند . گسترش جانبي آنها بسيار محدود است و سطح صاف و بدون هر نوع ويژگي را تشکيل مي دهند که هيچ نوع اثر و علامتي بر روي آن نمي توان يافت و اين نوع سطوح نشانگر انقطاع موقت رسوبگذاري يک حوضه کوچک و محدود هستند . ( در مقياس رخنمون و بدون تغيير شرايط )

2» سطوح چينه بندي با گسستگي کم اهميت در مقياس محلي و منطقه اي همراه با تغيير در شرايط رسوبگذاري در حوضه : برخلاف دياستم ، نوع رسوبات در پايين و بالاي گسستگي تغيير مي کند اين نوع سطوح ، سطوح نامنظمي هستند که بر روي آنها نقش و آثار مختلفي ديده مي شود .اين نقوش را نشانه هاي سطحي چينه ها ( surface marking ) گويند .



************************************************** **



نقوش و آثار روي سطوح چينه بندي حاصل از گسستگي هاي رسوبي کم اهميت :

ساختار هایی که در زیر می آیند، همگی جزء ساختارهای رسوبی اولیه غیر آلی می باشند .در نظر اول ، دراين نقوش و آثار دو گروه متمايز قابل تشخيص است ، يکي نقش هايي که بر روي سطوح چينه بندي فوقاني و ديگر نقش هايي که بر روي سطوح چينه بندي تحتاني ديده مي شود . اغلب آثار و نقوش گروه اول به صورت گود و اثر نقش هاي گروه دوم به صورت برجسته است :

الف ) ريپل مارک ها و ريپل کست ها :
ريپل ها يا آثار موج نشان به دو صورت متقارن و نامتقارن ديده مي شوند . شکل ظاهري ريپل هاي نا متقارن به بخش هاي زير تقسيم مي شود :
1» دامنه پرشيب ريپل ( Leoside ) : دامنه اي که در جهت موافق با جريان شيب است .
2» دامنه کم شيب ريپل ( Stoss side ) : دامنه اي که در جهت مخالف جريان قرار دارد .

به طور کلي شکل ريپل ها به بخش هايي زير تقسيم مي شود :
1» طول موج (wavelength ) : فاصله بين دو تا از بلند ترين خط الراس هاي متوالي ريپل
2» خط الراس ( crest ) : بلند ترين نقطه هر ريپل
3» خط القعر ( trough ) : گود ترين نقطه ريپل
4» خط الراس ثانويه يا فرعي : نقطه در ريپل بين دو خط الراس که ارتفاع آن کمتر است .
5» ارتفاع يا دامنه موج ( Amplitude ) : فاصله بين خط القعر و خط الراس

انواع موج نشان ها :
1 » ريپل مارک هاي موجي يا نوساني ( Osullation ripples ) : ارتفاع اين ريپل ها بستگي به عمق دارد هرچه عمق بشتر باشد ارتفاع ريپل ها کمتر است . هر کدام از اين ريپل ها تقارن دو طرفه را نشان مي دهد ريپل هاي موجي در جهتي عمود بر جهت اتشار امواج تشکيل مي شوند . ارتفاع اين ريپل ها از 5 تا 15 ميليمتر و طول موج آنها از 3 تا 12 ميليمتر است .

2» ريپل مارک هاي جرياني : بر اثر جريان هايي مثل باد ، آب ، رودخانه ، سيلاب ، و جريان هاي مختلف دريايي در محيط هاي متفوت دريايي ايجاد مي شود .

در ريپل هايي که خط الراس انها خميده يا هلالي ( Arched or lunate ) است انحنا و خميدگي ريپل ها يعني تحدب آنها به طرفي است که جريان از آنجا مي آيد .برخي ديگر از ريپل ها يافت مي شود که خط الراس آنها در سطح لايه بندي يا بر روي زمين و بر سطح رسوبات امروزي امواج زباني شکل ( Linguoid ) را نشان مي دهند . در اين نوع ريپل ها ، برعکس ريپل هاي هلالي ،تحدب در جهت جريان و گودي آنها به طرف منبع جريان است . دو نوع ريپل هاي هلالي و زباني و ساير انواع ريپل هايي از اين قبيل ، گروهي از ريپل ها را تشکيل مي دهند که تحت عنوان " Lobate_ripple marks " ناميده مي شوند .

ب) شيار ها و حفره ها و نقش هاي جرياني ( Current _ marks ) :
عبارت است از هر ساختي که تحت تاثير يک جريان آبي روي سطح رسوبات ايجاد گردد. ( با جسم خارجي و به طور مستقيم بوسيله آب ) انواع آن عبارت است از :

1-ب) سُل مارک ها و سُل کست ها ( Sole mark ) : يک اصطلاح عمومي و توصيفي است که براي هر ساختمان جهت دار يا هر ساختمان موجي شکل کوچک و منظم يا نامنظمي که به صورت اوليه و اصلي بر روي سطح فوقاني يا سطوح زيرين ( کست ها ) چينه بندي ، در چينه هاي ماسه سنگي و سيلتستوني ديده مي شود . که بر روي يک چينه دانه ريز يا سست تر مثل شيل و کل سنگ و يا به ندرت آهک قرار گرفته باشند . اين نقش ها ، روي سطوح چينه بندي زيرين برجسته است و از پر شدگي مواد دانه درشت بر روي سطح چينه بندي فوقاني يک چينه شيلي ، گل سنگي و يا آهکي بوجود امده است .
نکته : اصطلاح کلي سُل مارک يا سُل کست بدون توجه به منشا و جهت يابي نقوش به کار مي رود .سُل مارک يا بر اثر جريان هاي پر انرژي و آشفته و يا بر اثر قرار گرفتن يک جسم جامد و سخت خارجي بر سطح رسوبات کف حوضه هايي که در معرض جريان هاي مذبور هستند قرار دارد .

2-ب ) نقوش حاصل از حفر رسوبات به وسيله جريانها (furrowing ) و انباشتگي مجدد آنها : بعد از سل مارک ها ، مهمترين نقوش جرياني ، نقوشي هستند که از طريق channeling بر سطح چينه بندي ايجاد مي شود . نقوش حاصل را چانل مارک گويند . که در اثر مواد درشت دانه حفر کننده سطح رسوبات دانه ريزتر مانند رس و گل ايجاد مي شود . به همين دليل هميشه مقاديري مواد تخريبي دانه درشت که در هر صورت دانه بندي آنها درشت تر از سنگ هاي چينه زيرين آنهاست ، انباشته مي شود. گود ترين بخش يک کانال که اغلب نه هميشه در وسط آن است محور کانال نام مي گيرد . به طرفين محور جناح هاي کانال قرار مي گيرند . در محور کانال ابتدا رسوبات درشت دانه و سپس در بالا رسوبات ريز دانه قرار مي گيرند .

3-ب ) نقش ترک هاي گلي ( mud crack_cast ) و نقش قطرات باران ( Rain marks ) : ترک هاي گلي تحت عنواين sun_crack و shrinkage crack و Dessication crack هم ناميده مي شوند. صفحات ترک هاي گلي را در حالت مسطح flakes يا صفحه و در حالتي که در اثر خشک شدن ، در هم پيچيده و کج و معوج و لوله شده هستند chipps ناميده مي شوند . آثار قطرات باران تحت عنواين Rain drop وImpression rain drop و spray print هم ناميده مي شوند. گودال هاي کوچک ايجاد شده در اثر قطرات باران شکل دهانه هاي آتشفشاني دارند.

4-ب) نقوش حاصل از انحلال ( solution grooves يا solution markes ) : بر سطح فوقاني چينه هاي آهکي سخت شده و به ويژه Hard grand ها و حتي بر روي صدف فسيل هاي که بر روي اين سطوح جايگزين شده اند ، به شرطي که صدف هاي نيز از جنس آهک باشند اجاد مي گردد . شکل حفره اي و غالبا به صورت شيار هاي متعدد تشکيل مي شوند .

5-ب ) نقوش با منشا زيستي ( Biologic marks ): مانند فوکوئيد ها ( fucoids ) که تونل هاي تغذيه اي جانوران گل خوار هستند و يا آثار هلمينتوئيدها ( Helmintoids ) و آثار خزش آنها و بايلوبيت ها ( Bilobites ) و.... مي باشند .

ج ) نقوش حاصل از تغيير شکل رسوبات ( Deformed stractures ) :

اين تغيير شکل رسوبات در هنگام رسوبگذاري و قبل از سخت شدن آنها صورت مي گيرد و بيشتر در فرايندهاي ريزشي و لغزشي رسوبات در جهت شيب محيط رسوبگذاري به وجود مي آيند . تغيير شکل در رسوبات در اثر فشار وزني لايه هاي بالايي و يا اختلاف وزن لايه ها در درون هم نيز ايجاد مي گردند . اين ساختمانها به چند دسته زير تقسيم مي شوند :

1-ج ) ساختمانهاي وزني ( Load structure ) : بر اثر فرو رفتن نا همگن يک عدسي تراکم ناپذير مانندماسه دانه درشت بر اثر فشار وزني لايه هاي بالايي خود ( که عموما سيلت رسي ) مي باشد در درون چينه تراکم پذير و شکل پذير زيرين خود ( از جنس رس ) . لود کست هاي جزء ساختمانهاي تغيير شکل يافته ( Deformed stractures ) مي باشند .

2-ج ) طبقات و لاميناسيون هاي پيچيده ( Convolute bedding & Lamintion )

3-ج) ساختمانهاي توپي بالشي ( Ball and pillow structures ) : در اثر رسوبگذاري سريع ذرات دانه درشت بر روي رسوبات دانه ريز تشکيل مي شوند .

4-ج ) ساختمانهاي ريزشي ( slump structures )

د ) سطوح سخت شده ( Hard grounds ) :
دليل اهميت زمين هاي سخت شده در اين است که آنها محيط هاي دريايي تشکيل مي شوند و ايجاد آنها به دياژنز دريايي بستگي دارد .شرايط تشکيل اين بستر ها به اين صورت است که ، رسوبگذاري براي مدتي در دريا قطع يا به حداقل ممکن رسيده باشد و ته نشست سيمان در اين زمان باعث ايجاد بستر هاي سخت مي شود . چون در اين سطوح رسوبگذاري انجام نمي شود داراي سطح فرسايش يافته هستند .از علائم شناسايي اين بستر ها اين است که ، بعد از سخت شدن حضور موجوداتي ديده مي شود که فقط در بستر هاي سخت و سنگي زندگي مي کنند . ايکنو فسيل هايي که در بستر هاي سخت ايجاد مي شوند هم از نشانه هاي شناسايي آنها مي باشند مانند Boring ها .
از ديگر علائم آنها اين است که توالي هاي چينه شناسي به دفعات تکرار مي شوند. گسترش جغرافيايي محدودي دارند و رسوبگذاري براي مدتي محدود قطع مي گردد و تشکيل آنها بيشتر مرتبط با فرايند هاي حاکم بر محيط هاي رسوبگذاري مي باشد . و در سطوح چينه بندي اينگونه فرايندها آثار و نقوشي ديده مي شود که به آنها علائم سطحي ( surface mark ) مي گويند .