زادروز شاه طهماسب صفوي و نگاهي کوتاه به کارهاي او - رفتاری که با جنکینسون انگلیسی شد

تصوير شاه طهماسب يکم


شاه طهماسب یکم دومين شاه از دودمان صفويان 21 فوريه سال 1514 در نيمه شب به دنيا آمد و به همين سبب بسياري از مورخان 22 فوريه را زادروز او نوشته اند.
وي پس از درگذشت پدرش شاه اسماعيل، در ده سالگي به سلطنت ايران رسيد و پنج دهه حكومت كرد. شاه طهماسب خوي سپاهيگري نداشت و در زمان او، ايران مورد تعرض خارجي قرار گرفت، آسيب ديد و تضعيف شد. وي در عين حال يك نويسنده بود و تذكره شاه طهماسب ازوست.

از رويدادهاي عصر شاه طهماسب يکم آمدن آنتوني جنكينسون از جانب اليزابت اول پادشاه وقت انگلستان به قزوين است. طبق اظهارات جنکینسون که مکتوب شده است، شاه طهماسب به جاي بحث سياسي، از او درباره مذهبش پرسيده بود و پس از آن كه شنيد که مسلمان نیست بيرونش كرده بود.

جنکینسون درباره چگونگي اخراج خود از ايران (از راه زمینی شمال کشور) گفته بود كه حتي خاكي را که هنگام پیاده بودن پاي بر آن مي نهاد، به سبب خارج از اسلام بودنش! با بيل برمي داشتند و به جوال مي ريختند و در رودخانه خالي مي كردند تا تميز شوند و ظروفي را كه او براي خوردن غذا و نوشيدن آب استفاده مي كرد در آتش می انداختند و .... تنی چند از نویسندگان ایرانی که بعدا این مطالب را تفسیر کرده نوشته اند که اگر اظهارات جنکینسون که قبلا هم در صدد فریب سیاسی روس ها برآمده بود درست باشد؛ هدف چنان رفتاری با او در ایران، سیاسی بوده است زیرا که شاه طهماسب از دست اندازی پرتغالی ها (دریاسالار آلفونس دا آلبوکرک) به خلیج فارس و تصرف جزیره هرمز عصبی و خشمناک بود. به علاوه، می دانست که مقصود اروپاییان از رفت و آمدها این است که آتش خصومت و جنگ میان ایران و عثمانی را با تحریک هرکدام علیه دیگری روشن نگهدارند تا به این وسیله از جانب قدرت های شرق آسوده خاطر شوند. از زمان الیزابت یکم و پس از شکست اسپانیا در جنگ دریایی با انگلستان در دریای شمال بود که این کشور وارد قدرت های برتر اروپایی شد و سیاست استعمار درپیش گرفت و ... و ایران یکی از قربانیان این سیاست بوده است.

شاه طهماسب يکم كه مانند پدرش رئيس مذهبي ايران هم بود ترتيب درستي براي جانشيني خود نداد و وطن ما، پس از وي شديدا به دردسر افتاد. در زمان او بود که جماعت دیگری از روحانیون شیعه جبل عامل لبنان، نجف و کربلا و نیز بحرین به ایران دعوت شدند تا در اینجا اقامت کنند. شاه اسماعیل صفوی از آغاز قرن شانزدهم میلادی شیعه اثنی عشری را مذهب رسمی ایران قرارداده بود. قرنها پیش از او، بوئیان (دیلمیان) که باقیمانده عرب را از ایرانزمین بیرون رانده و بغداد را متصرف شده بودند به گسترش ترویج شیعه اثنی عشری (12 امامی) پرداخته بودند. پیش از آنان، مرداویز مازندرانی، یعقوب لیث سیستانی و سامانیان خراسانی زبان پارسی، فرهنگ و رسوم ایرانی را احیاء کرده بودند که با این تلاش ها، ایران در جهان اسلامی دارای یک ماهیت مستقل شده است.