عوامل و راهبردهاى کاهش سن ازدواج براى مبارزه با معضل اجتماعى بالا بودن سن ازدواج، راه حل هاى زيادى وجود دارد که کمابيش از گذشته مطرح بوده و فراروى مسئولان و متصديان کشور قرار داشته است.
به نظر مى رسد ديگر زمانِ دادن راه حل تمام شده و بايد در مسير عملى ساختن اين راه حل ها قدم برداشت. تنها راه رهايى از اين مشکل آن است که ملت و دولت دست به دست هم دهند و با برنامه ريزى هاى کلان فرهنگى، اقتصادى و اجتماعى، سعى در رفع اين مشکل بزرگ داشته باشند. شايد نقطه آغازين و در عين حال، بسيار مهم حل مشکل اين باشد که ابتدا سعى کنيم تفکر و شناخت جوانان را عوض کنيم و آنان را از مادى گرايى و سطحى نگرى، به معنويت و توجه خدا و دين باورى، سوق دهيم. در اين مقاله راهبردهايي براي کم تر شدن سن ازدواج در جوانان ارائه مي کنيم: الف. راهبردهاى فرهنگى همان گونه که گفته شد، تغيير نگرش ها و شناخت هاى افراد کمک زيادى به تغيير رفتار آنان مى کند، و هر تغييرى بدون داشتن زيرساخت هاى فکرى محکم، دوامى نخواهد داشت. وظيفه مهم متصديان امور فرهنگى مثل حوزه، دانشگاه، صدا و سيما، مطبوعات، هنر و مانند آن، اين است که در اين زمينه، برنامه ريزى جدّى داشته باشند. کارهايى که مى توان در اين زمينه انجام داد، عبارتند از: 1. ارزش دانستن تأهّل: اگر تأهّل و همسر داشتن به عنوان يک ارزش، و تجرّد ضد ارزش تلقّى شود ، همان گونه که در روايات اهل بيت(عليهم السلام) آمده است، کمک زيادى به تغيير نگرش افراد نسبت به سن ازدواج مى شود.1 لازمه اين کار آن است که فرهنگ دينى در ازدواج، جايگزين فرهنگ مادى گردد و نگرش جوانان ما به ازدواج همان نگرش اولياى دين باشد که به آن به عنوان وسيله اى براى نزديک شدن به خدا نگاه مى کردند.2 2. درجه بندى ملاک هاى انتخاب همسر: در فرهنگ دينى ، مهم ترين ملاک براى انتخاب همسر، ايمان و اخلاق است و ملاک هاى ديگر از اهميت کمترى برخوردارند.26 اين در حالى است که در جامعه کنونى ما، ملاک هايى همچون مدرک، ثروت، پست و مقام و به طور کلى، مظاهر مادى بيشترين اهميت را دارند. به همين دليل، تمام تلاش جوانان اين شده است که از هر راهى، امتيازات مزبور را به دست آورند و از اين طريق، به مقبوليت اجتماعى کافى برسند. اما به دليل آنکه رسيدن به اين ملاک ها، زمان زيادى مى طلبد ، به ناچار از ازدواج در ابتداى جوانى محروم مى شوند و بدين روى، سن ازدواج افزايش مى يابد. اگر مسئولان فرهنگى کشور ارزش هاى واقعى را، که ايمان و اخلاق در صدر آن است ترويج کنند، نه تنها سن ازدواج کاهش پيدا مى کند، بلکه بسيارى از مشکلات ديگر نيز حل خواهد شد. اگر فرهنگ حجاب کم رنگ شود و پسران و دختران محدوديت زيادى در ارتباط با يکديگر نداشته باشند ، انگيزه آنان براى ازدواج کاهش مى يابد و در نتيجه، سن ازدواج بالا مى رود.
3. گسترش فرهنگ حجاب: در جامعه اى که فرهنگ «حجاب» حاکم باشد و رابطه با نامحرم طبق موازين شرعى باشد و از اختلاط هاى مضر و فسادانگيز بين پسر و دختر پرهيز شود ، زمينه براى ارضاى نامشروع نيازهاى جنسى بسيار کم مى شود و در نتيجه، تمتعات جنسى منحصر به خانواده و ازدواج مى گردد. همين امر موجب مى شود احساس نياز به ازدواج در جوانان افزايش يابد و آنها زودتر ازدواج کنند. اگر فرهنگ حجاب کم رنگ شود و پسران و دختران محدوديت زيادى در ارتباط با يکديگر نداشته باشند ، انگيزه آنان براى ازدواج کاهش مى يابد و در نتيجه، سن ازدواج بالا مى رود; چنان که يکى از علل فرار جوانان غرب از ازدواج همين موضوع است; زيرا ازدواج را مانع آزادى بى حد و حصر خود مى بينند. 4. گسترش فرهنگ قناعت و ساده زيستى: اگر در جامعه ساده زيستى و استفاده از حداقل امکانات مادى ارزش گردد و يا ـ دست کم ـ ضدارزش نباشد، سن ازدواج کاهش پيدا مى کند اما اگر داشتن خانه و اتومبيل مدل بالا و امکانات مادى ارزش شود و چشم و همچشمى هاى زيان آور گسترش يابد ، جوان امروزى ما ناچار است به دنبال تهيه آن برود و تا وقتى آن را تهيه نکرده است ، ازدواج نکند. در نتيجه، از داشتن خانواده در سن جوانى، محروم مى ماند. 5. ازدواج در خلال تحصيل: يکى از عوامل افزايش پيدا کردن سن ازدواج، تحصيل است. اگر به گونه اى برنامه ريزى شود که دانشجويان قادر باشند در خلال تحصيل، ازدواج کنند ، سن ازدواج در بين اين قشر، که مهم ترين و حسّاس ترين بخش جامعه هستند ، کاهش پيدا مى کند. اين امر مشروط بر اين است که خانواده ها اولا، اهميت موضوع را درک کنند و متوجه اين موضوع باشند که چه خطرهاى بزرگى فرزندان دانشجوى آنها را تهديد مى کند و چه مشکلات روحى و روانى زيادى در اثر تأخير ازدواج براى آنان به وجود مى آيد که با ازدواج کردن تمام يا بيشتر اين مشکلات حل مى شود. ثانياً، با برنامه ريزى دقيق و هماهنگ و کمک دانشگاه ها و ديگر نهادهاى ذى ربط به گونه اى برنامه ريزى کنند که دانشجويان با حداقل امکانات بتوانند ازدواج کنند و در عين حال، درس خود را نيز ادامه دهند. جوان دانشجو اگر امکان ازدواج داشته باشد ، حتى به صورت ماندن در دوران عقد و نامزدى قبل از عروسى ، هم از برکات مادى و معنوى ازدواج بهره مند مى شود و هم با انگيزه بيشترى درس و تحصيل را دنبال مى کند. دانشجو اگر احساس کند آينده روشنى دارد و مى تواند مسئوليت زندگى را، که با ازدواج بر عهده او گذاشته شده است، به دوش کشد ، کمتر به دنبال فعاليت ها و برنامه هاى غيردرسى و حتى ضددرسى مى رود ، بلکه تمام سعى و همّت خود را صرف بهتر کردن زندگى و بالاتر بردن سطح آن مى کند.

منبع:تبيان