آخرین اخبار دانشگاه پیام نور"فراگیر پیام نور"برنامه امتحانات پیام نور" تستی یا تشریحی پیام نور"سیستم گلستان پیام نور " reg.pnu.ac.ir "خبر های جنجالی پیام نور" نمونه سوال پیام نور"دکترا پیام نور "ارشد پیام نور "لیست منابع پیام نور"انتخاب واحد پیام نور"اخبار مراکز و واحد ها پیام نور"عکس های پیام نوری
واقعا راسته كه خدا از روح خودش تو بدن انسان دميد
لینک های مهم



سیستم گلستان پیام نور
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 2 از مجموع 2

موضوع: واقعا راسته كه خدا از روح خودش تو بدن انسان دميد

  1. Top | #1

    تاریخ عضویت
    Sep 2008
    شماره عضویت
    1
    عنوان کاربر
    مدیریت کـــــــــل باشگاه
    میانگین پست در روز
    22.76
    محل تحصیل
    دنیای علوم و فناوری
    شغل و حرفه
    برنامه نویس - متخصص طراحی وب - سئو و بهینه سازی سایتها
    رشته تحصیلی
    مهندسی نرم افزار
    محل سکونت
    تهران
    ارسال ها
    132,462
    پست های وبلاگ
    84

    Icon79 واقعا راسته كه خدا از روح خودش تو بدن انسان دميد

    استاد زانیس
    داستان واقعی از یک نفر!!:



    اوقات استجابت دعا


    چند وقت پيش با پدر و مادرم رفته بوديم رستوران كه هم آشپزخانه بود هم چند تا ميز گذاشته بود

    براي مشتريها ,, افراد زيادي اونجا نبودن , 3نفر ما بوديم با يه زن و شوهر جوان و يه پيرزن پير

    مرد كه نهايتا 60-70 سالشون بود ,, ما غذا مون رو سفارش داده بوديم كه يه جوان نسبتا 35 ساله

    اومد تو رستوران يه چند دقيقه اي گذشته بود كه اون جوانه گوشيش زنگ خورد , البته من با اينكه

    بهش نزديك بودم ولي صداي زنگ خوردن گوشيش رو نشنيدم , بگذريم شروع كرد با صداي بلند

    صحبت كردن و بعد از اينكه صحبتش تمام شد رو كرد به همه ما ها و با خوشحالي گفت كه خدا

    بعد از 8 سال يه بچه بهشون داده و همينطور كه داشت از خوشحالي ذوق ميكرد روكرد به صندوق

    دار رستوران و گفت اين چند نفر مشتريتون مهمونه من هستن ميخوام شيرينيه بچم رو بهشون بدم

    ,, به همشون باقالي پلو با ماهيچه بده ,, خوب ما همه گيمون با تعجب و خوشحالي داشتيم بهش

    نگاه ميكرديم كه من از روي صندليم بلند شدم و رفتم طرفش , اول بوسش كردم و بهش تبريك گفتم

    و بعد بهش گفتم ما قبلا غذا مون رو سفارش داديم و مزاحم شما نميشيم, اما بلاخره با اسرار زياد

    پول غذاي ما و اون زن و شوهر جوان و اون پيره زن پيره مرد رو حساب كرد و با غذاي خودش

    كه سفارش داده بود از رستوران خارج شد , ,,, خب اين جريان تا اين جاش معمولي و زيبا بود ,

    اما اونجايي خيلي تعجب كردم كه ديشب با دوستام رفتيم سينما كه تو صف براي گرفتن بليط

    ايستاده بوديم , ناگهان با تعجب همون پسر جوان رو ديدم كه با يه دختر بچه 4-5 ساله ايستاده بود

    تو صف ,,, از دوستام جدا شدم و يه جوري كه متوجه من نشه نزديكش شدم و باز هم با تعجب ديدم

    كه دختره داره اون جوان رو بابا خطاب ميكنه ,, ديگه داشتم از كنجكاوي ميمردم , دل زدم به دريا

    و رفتم از پشت زدم رو كتفش ,, به محض اينكه برگشت من رو شناخت , يه ذره رنگ و روش

    پريد ,, اول با هم سلام و عليك كرديم بعد من با طعنه بهش گفتم , ماشالله از 2-3 هفته پيش بچتون

    بدنيا اومدو بزرگم شده ,, همينطور كه داشتم صحبت ميكردم پريد تو حرفم گفت ,, داداش او جريان

    يه دروغ بود , يه دروغ شيرين كه خودم ميدونم و خداي خودم,, ديگه با هزار خواهشو تمنا گفت

    ,,,,, اون روز وقتي وارد رستوران شدم دستام كثيف بود و قبل از هر كاري رفتم دستام رو شستم

    ,, همينطور كه داشتم دستام رو ميشستم صداي اون پيرمرد و پير زن رو شنيدم البته اونا نميتونستن

    منو ببينن كه دارن با خنده باهم صحبت ميكنن , پيرزن گفت كاشكي مي شد يكم ولخرجي كني

    امروز يه باقالي پلو با ماهيچه بخوريم ,, الان يه سال ميشه كه ماهيچه نخوردم ,,, پير مرده در

    جوابش گفت , ببين امدي نسازيها قرار شد بريم رستوران و يه سوپ بخريم و برگرديم خونه اينم

    فقط بخاطر اينكه حوصلت سر رفته بود ,, من اگه الان هم بخوام ولخرجي كنم نميتونم بخاطر اينكه

    18 هزار تومان بيشتر تا سر برج برامون نمونده ,, همينطور كه داشتن با هم صحبت ميكردن او

    كسي كه سفارش غذا رو ميگيره اومد سر ميزشون و گفت چي ميل دارين ,, پيرمرده هم بيدرنگ

    جواب داد , پسرم ما هردومون مريضيم اگه ميشه دو تا سوپ با يه دونه از اون نوناي داغتون

    برامون بيار ,, من تو حالو هواي خودم نبودم همينطور اب باز بود و داشت هدر ميرفت , تمام بدنم

    سرد شده بود احساس كردم دارم ميميرم ,, رو كردم به اسمون و گفتم خدا شكرت فقط كمكم كن ,,

    بعد امدم بيرون يه جوري فيلم بازي كردم كه اون پير زنه بتونه يه باقالي پلو با ماهيچه بخوره

    همين ,, ازش پرسيدم كه چرا ديگه پول غذاي بقيه رو دادي ماهاكه ديگه احتياج نداشتيم ,, گفت

    داداشمي ,, پول غذاي شما كه سهل بود من حاضرم دنياي خودم و بچم رو بدم ولي ابروي يه انسان

    رو تحقير نكنم ,, اين و گفت و رفت ,, يادم نمياد كه باهاش خداحافظي كردم يا نه , ولي يادمه كه

    چند ساعت روي جدول نشسته بودم و به دروديوار نگاه ميكردم و مبهوت بودم ,,,, واقعا راسته كه

    خدا از روح خودش تو بدن انسان دميد



    ---------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------



    --------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

    برای دانلود رایگان نمونه سوالات پیام نور با جوابهای تستی و تشریحی در مقطع نمونه سوالات کارشناسی ارشد پیام نور - نمونه سوالات پیام نور کارشناسی - نمونه سوالات پیام نور دکترا- نمونه سوالات آزمونهای فراگیر پیام نور( دانشپذیری)

    به ادرس زیر مراجعه کنید

    http://pnu-club.com/pnu.1239.html

    ********************************



    ********************************




  2. Top | #2

    تاریخ عضویت
    Jan 2012
    شماره عضویت
    142415
    عنوان کاربر
    مدیر ارشد بخش زبان و ادبیات انگلیسی و تالار پاتوق
    میانگین پست در روز
    0.53
    شغل و حرفه
    دانشجو مترجمی زبان انگلیسی
    رشته تحصیلی
    مترجمی زبان انگلیسی
    محل سکونت
    زیر سقف خدا
    ارسال ها
    2,421
    پست های وبلاگ
    23

    پیش فرض

    بسیااااااااار زیبا
    امیدوارم همچین افرادی هنوز باشند


    اگه همديگرو دوست داريد ، به هم بگيد ، خجالت نکشيد ، عشق رو از هم دريغ نکنيد ، خودتونو پشت القاب و اسامی مخفی نکنيد ، منتظر طرف مقابل نباشيد، شايد اون از شما خجالتی تر و عاشق تر باشه.



موضوعات مشابه

  1. تو ایران چند نفر هم اسم شما هستند ؟
    ارسال شده توسط مژگان در تالار وبگردی
    پاسخ ها: 25
    آخرين ارسال: 06-18-2012, 01:15 AM
  2. تاریخچه گلیم نقش ‌برجسته سرزمین آلامتو
    ارسال شده توسط tania در تالار هنرهای دستی
    پاسخ ها: 0
    آخرين ارسال: 07-07-2011, 11:36 AM
  3. چند تا شعر عاشقانه ی باحال (اگه دلت شکسته بیا تو )
    ارسال شده توسط 50cent در تالار عشق و دلدادگي
    پاسخ ها: 1
    آخرين ارسال: 02-11-2010, 04:22 PM
  4. پاسخ ها: 0
    آخرين ارسال: 01-26-2010, 02:22 PM
  5. چی بگیم تو خواستگاری
    ارسال شده توسط NIMA.N در تالار دختران و پسران
    پاسخ ها: 5
    آخرين ارسال: 07-21-2009, 09:12 AM

برچسب برای این موضوع

بوک مارک ها

بوک مارک ها

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمی توانید موضوع جدید ارسال کنید
  • شما نمی توانید به پست ها پاسخ دهید
  • شما نمی توانید فایل پیوست ضمیمه کنید
  • شما نمی توانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
آخرین اخبار دانشگاه پیام نور"فراگیر پیام نور"برنامه امتحانات پیام نور" تستی یا تشریحی پیام نور"سیستم گلستان پیام نور " reg.pnu.ac.ir "خبر های جنجالی پیام نور" نمونه سوال پیام نور"دکترا پیام نور "ارشد پیام نور "لیست منابع پیام نور"انتخاب واحد پیام نور"اخبار مراکز و واحد ها پیام نور"عکس های پیام نوری