جنگ کریمه ، همداستانی مسلمانان و کاتولیکها علیه روسهای ارتودکسریشه های جنگ
از هوانورد
ـــــــــــــــــــــــــ ـــــ ـــــــــــــــــــــــــ ـــــ ــــــــــــــ
روسیه پس از شکست دادن ارتشهاى بزرگ ناپلئون در ۱۸۱۴ به قدرت درجه اول نظامى اروپا مبدل شد، اما نکته نگران کننده تر براى قدرتهاى استعمارى فرانسه و انگلیس موفقیتهاى پى در پى این کشور در آسیا بود. شکستهاى ایران، ترکمنها، عثمانیها، ازبکها و قرقیزها در آسیاى میانه، قفقاز و جنوب اروپا سبب شده بود تا روسها به گونه اى خطرناک به مناطق موردعلاقه غرب نزدیک شوند. برنامه انگلیسیها و فرانسویها براى جلوگیرى از پیشروى روسها به سمت جنوب سبب شد تا در قرن ۱۹ شبه قاره هند، افغانستان، ایران و عثمانى مانند کمربندى مانع پیشروى روسها شود. اما علاقه روسها به توسعه قلمروى خود بیش از این جدى بود که دولتهاى محلى بتوانند مانع آن شوند. روسها عثمانى را دولت بیش از اندازه بزرگ و کمتر از اندازه لایق مى دانستند و بخوبى واقف بودند که ارتش عثمانى قادر به دوام آوردن در برابر ارتش تزار نیست. روسیه برای سالیان متمادی تمایل داشت کنترل تنگه های استراتژیک بسفر و داردانل را به دست بگیرد و از این طریق دسترسی خود را به دریای مدیترانه تضمین نماید. این تنگه ها توسط دولت عثمانی کنترل می شد که در اواسط قرن نوزدهم به مرد بیمار اروپا شهرت یافته بود؛ زیرا امپراتوری عثمانی رو به اضمحلال گذاشته بود. بنابراین روسها پس از دستیابى به مولداوى و والاکیه در ۱۸۴۹ به دنبال دستیابى به سواحل دریاى سیاه که هنوز در اختیارعثمانى بود، رفتند، ترکان عثمانی قسمت اعظم شبه جزیره بالکان را زیر سلطه داشتند و نیکلای اول ،تزار روسیه، امید داشت که علاوه بر تصرف بنادر دریای سیاه، حوزه نفوذ خود را به بالکان گسترش دهد. بهانه روسها براى آغاز جنگ بسیار فریبنده بود، آنها به این دلیل که امتیازات داده شده ازسوى سلطان عثمانى به مسیحیان کاتولیک درباره گذاشتن نشانى در بیت اللحم به مسیحیان ارتودکس شرقى اعطانشده واحدهاى خود را به سمت جنوب به حرکت درآوردند.
واکنش فرانسه و انگلیس
حرکت ارتش روسیه بلافاصله زنگهاى خطر را در پاریس و لندن به صدا درآورد. آنها مى دانستند باید جلوى روسیه را در جایى در دوردستها گرفت. درغیر این صورت گام بعدى روسیه عملیات در آناتولى خواهد بود. در ۴ اکتبر ۱۸۵۳ همزمان با اعلام جهاد در اسلامبول، بریتانیا نیز ناوگان دریاى مدیترانه خود رابه دریاى سیاه فراخواند. بافاصله در ۲۰ اکتبر فرانسویها نیز اسکادران هاى دریایى خود را به منطقه اعزام کردند. روسها که گمان نمى بردند فرانسه و انگلیس حاضر به حمایت از عثمانى حتى به شکل کمک مستقیم نظامى باشد به دنبال ادامه میانجیگرى اتریش براى جلوگیرى از برخورد نظامى رفتند اما اعلام جهاد شیخ الاسلام عثمانى و عبور کشتى هاى انگلیسى از داردانل هر دو نشان دهنده غیرقابل برگشت بودن عملیات را داشتند. روسها که ناوگان بزرگى را در بندر سباستپول در جنوب شبه جزیره کریمه در اختیار داشتند در نمایشى دلهره آور قدرت خود را در دریاى سیاه به نمایش گذاشتند. یک ناوگان کوچک ترک به منظور نشان دادن آمادگى عثمانى ها در همین زمان به سمت بندر سینوپ در جنوب دریاى سیاه حرکت کرد، اما قبل از رسیدن به بندر رودرروى ناوهاى سنگین روس قرارگرفت. روسها که به دلیل عبور قواى عثمانى از رود دانوب خود را در وضعیت جنگى با ترکها مى دیدند از ناوهاى کوچک ترک درخواست توقف و تسلیم کردند اما دریادار ترک تصمیم به مقاومت گرفت و از فرانسویها و انگلیسى ها درخواست کمک کرد.
ناوهاى روسى اما این فرصت را به آنها ندادند و بلافاصله به سمت ناوهاى ترک به حرکت درآمدند. در ناوگان روسیه ۶ رزم ناو بزرگ بود حال آنکه ترکها تنها کشتى هاى کوچک در اختیار داشتند در نتیجه با شلیک اولین گلوله از سوى آنها، بارانى از آتش سنگین بر روى کشتى هاى ترک باریدن گرفت. چند ساعت بعد کل کشتى هاى ترک به استثناى یکى از بین رفت و ۳ هزار ناو و سرباز ترک کشته شدند. در این جنگ نابرابر روسها تلفات قابل توجهى ندادند. کشتار سینوپ سبب شد تا موتور جنگ عظیم کریمه روشن شود.
روسها بلافاصله در بهار ۱۸۵۴ با ارتشى بسیار بزرگ از دانوب عبور کرده (شرق دانوب) و وارد خاک عثمانى شدند و با در هم کوبیدن نیروهاى محلى ترک، دژ سیلیستریا را محاصره کردند. از سوى دیگر نیروهاى عظیم فرانسوى و انگلیسى نیز در بندر وارنا (بلغارستان) پیاده شده و راه روسها به سمت جنوب را بستند. حملات پى درپى روسها به دژ راه به جایى نبرد و ترکها قهرمانانه مقاومت کردند دهها فرمانده ترک یکى پس از دیگرى بر بلندى هاى حلقه هاى اولیه دژ جان دادند اما مانع مهاجمان براى ردشدن از حصارهاى اولیه شدند.
دژ سیلیستر به انتظار رسیدن قواى متفقین بود حال آنکه آنها در دهها کیلومتر دورتر هنوز در تردید از ورود به منطقه بودند زیرا ارتش هایى معادل نیروهاى روس به میدان نیاورده و از طرف دیگر سقوط دژ (در شمال وارنا) را قطعى مى دانستند. لردکین راس نویسنده کتاب «قرون عثمانى» مى نویسد: «نیروهاى متفقین هنوز آمادگى عملیات نجات را نداشتند با اینکه مى توانستند از اردوگاه خود غرش مداوم توپهاى دژ را بشنوند. لیکن یک روز صبح در اواخر ژوئن ۱۸۵۴ پس از گلوله بارانى که تا نیمه شب به درازا کشید سکوت ناگهانى و کاملى برقرار شد. در حالى که همه گمان مى بردند دژ تسلیم شده اتفاق کاملاً برعکس رخ داده بود.» روسها پس از ۵ هفته حمله و بمباران دست از محاصره برداشته بودند از این لحظه به بعد ابتکار عمل از دست روسها خارج شد و با رسیدن قواى امداد عثمانى عبور از دانوب آغاز شد و پیشروى سریع ترکها با حمایت آتش توپخانه، کشتى ها، روسها را به سمت بخارست(رومانى) عقب راند. ملداوى ووالاکیه اکنون از تسخیر روسها درآمده و «نبرد خشکى» بیابان رسید. اما در دریا جنگ تازه آغاز شده بود زیرا ۶۵ هزار سرباز بریتانیایى و فرانسوى به همراه ناوگانى بسیار عظیم و یک لشکر ترک به شبه جزیره کریمه حمله کرد و بندر سباستوپول و دژ مالاخوف را مورد حمله قراردادند. اگرچه روسها مقاومت بسیار سنگینى از خود نشان دادند اما روحیه ناسیونالیستى و مذهبى عثمانیها در کنار برترى توپخانه و دریایى متفقین سبب شد تا روسها به مرور دریابند که قادر به ادامه نبرد نیستند. مرگ نیکلاى تزار روس و تسخیر دژ مالاخوف به دست فرانسویها در کنار ورود ۲۰ هزار سرباز جدید ترک به فرماندهى ژنرالهاى انگلیسى در سپتامبر ۱۸۵۵ سبب شد تا روسها همه شرایط را بپذیرند. بریتانیا هنوز مایل به ادامه جنگ بود اما فرانسه و عثمانى با این استدلال که متفقین به کلیه اهداف خود رسیده اند تمایلى به جنگ نداشتند. در بهار ۱۸۵۶ در پاریس روسیه تعهد کرد که حاکم نشین هاى ملداوى ووالاکیه را مستقل و تمامیت ارضى عثمانى را محترم بداند.
نتیجه نبرد
جنگ کریمه در سال ۱۸۵۶ با شکست روسیه پایان یافت. دلایل شکست روسیه را می توان چنین برشمرد:
روسها علی رغم برخورداری از امکانات و نیروی انسانی قابل ملاحظه، فاقد توان صنعتی لازم برای سامان دهی ارتشی نوین بودند. چالش دیگری که روسیه با آن مواجه بود، عدم وجود جاده ها و خطوط راه آهن کافی جهت نقل و انتقال نیرو و تدارکات به خطوط مقدم جبهه بود. به علاوه ژنرالهای روسی بیش از آنکه علاقه مند به فراگیری فنون نظامی باشند، نگران ظاهر و لباس خود بودند.
شکست روسیه در جنگ کریمه، ضعف رژیم تزاری را به عینه نشان داد و بر توهم ابرقدرتی روسیه در آن مقطع تاریخی خط بطلان کشید. همچنین این ناکامی، اعتبار نظام تزاری را خدشه دار ساخت و به موج درخواستها برای اصلاحات در روسیه دامن زد. نبرد کریمه یک اثر دیگر نیز داشت. روسها دریافتند که دنیاى غرب به هیچ عنوان اجازه بلعیدن عثمانى را به او نخواهد داد، حتى اگر لازم باشد نیمى از ناوگان دریایى خود به همراه ۶۵ هزار ملوان را به مدیترانه و دریاى سیاه بکشاند. نبرد کریمه منجر به مرگ دهها هزار سرباز ترک، روس، فرانسوى و انگلیسى شد و در نوع خود اتحادى عجیب بود. زمانى ارتودکسها و کاتولیک ها به اتفاق هم مقابل پیشروى عثمانى مسلمان مى ایستادند اما تغییر زمانه شرایط را اینگونه کرده بود که کاتولیک ها و مسلمانان در برابر ارتودکس ها مقاومت و مبارزه کنند.
بانوی فانوس به دست در جنگ کریمه
وقتی سخن از پیشاهنگان پرستاری در میان است، باید قبل از همه از " بانوی فانوس به دست" یعنی فلورانس نایتینگل (Florence Nightingale) نام برد. این زن نیکوکار در سال 1820 درشهر فلورانس ایتالیا متولد شد، اما همه ایام جوانی را در انگلستان به سر برد. هجده سال بیشتر نداشت که متوجه شد برای کار بزرگی آفریده شده است. خود او گفته است:" خداوند درهفتم فوریه 1838، مرا به خدمت خود برگزید." وی ابتدا خواست در بیمارستان یکی از ولایات شمالی انگلیس مشغول کار شود، اما وضع پرستاری و پرستاران در آن وقت چنان بدنام بود که مادرش راضی به این کار نشد. وی ناچار مدتی در انگلستان و سایر نقاط اروپا به تحصیل و مطالعه در وضع پرستاران و بیماران پرداخت و چون در سال 1853 به انگلستان بازگشت ، ریاست بیمارستان کوچکی را که مخصوص زنان بود به او سپردند. نایتینگل بی درنگ به تربیت پرستار مشغول شد؛ اما نبرد کریمه کار او را ناتمام گذاشت . ماجرای جنگهای شبه جزیره کریمهCrimean war (56-1953) بدین شرح بود که نیکلای اول تزار روسیه در سال 1854، برای بسط نفوذ خود درعثمانی به ولایتهای والاشیValachie و مولداویMoldavie واقع در شبه جزیره بالکان لشکر کشید. دولتهای انگلیس ، فرانسه و ساردنی که مخالف پیشرفت روسیه به سوی مدیترانه بودند، به کمک دولت عثمانی وارد جنگ شدند. این جنگ حدود دو سال طول کشید و به سبب اینکه میدان نبرد بیشتر در شبه جزیره کریمه واقع شده بود به جنگهای کریمه معروف شد. شکست روسیه دراین جنگ چنان سنگین بود که نیکلای اول از فرط تأثر در سال 1855، جان سپرد.
در سال 1854، جنگ کریمه ورد زبان اروپاییان بود.انگلیسیها و فرانسویها و ترکان عثمانی متفقاً با روسها می جنگیدند، و برای سربازان زخمی وسیله پرستاری نداشتند. از طرفی تیفوس هم میدانهای جنگ را فرا گرفته بود. در این هنگام ، وزیر جنگ انگلستان که دوست فلورانس بود به او نامه ای نوشت و خواهش کرد به شبه جزیره کریمه برود و کار پرستاری از زخمیها را سرو سامان بدهد. با وجود مخالفت اداره طب لشکری که می گفت این نوع کارها مناسب زنان نیست و با وجود تاخیر و تردید اولیای امور، فلورانس به میدان جنگ شتافت و با مهربانی و مهارت خود هزاران سرباز را از مرگ نجات داد.
فلورانس شبها چراغ به دست درمیدانهای جنگ به دنبال زخمیها می گشت. در کریمه دیگر سخن از ملیت خاصی نبود صحبت از نوع بشر بود که در معرض مرگ قرار می گرفت. در اندک زمانی، پرستاری ده هزار سرباز بیمار به عهده او محول شد. پس از سه ماه و با 20 ساعت کار شبانه روزی ، شماره کشته شدگان از 42% به 2% تقلیل یافت. این پیشرفت ثمره نظم ، ترتیب ، پاکیزگی ، حسن اداره ، رعایت قواعد صحت ، و سرانجام عشق فلورانس نایتینگل به کار بود.
بوک مارک ها