آخرین اخبار دانشگاه پیام نور"فراگیر پیام نور"برنامه امتحانات پیام نور" تستی یا تشریحی پیام نور"سیستم گلستان پیام نور " reg.pnu.ac.ir "خبر های جنجالی پیام نور" نمونه سوال پیام نور"دکترا پیام نور "ارشد پیام نور "لیست منابع پیام نور"انتخاب واحد پیام نور"اخبار مراکز و واحد ها پیام نور"عکس های پیام نوری
power of love
لینک های مهم



سیستم گلستان پیام نور
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 6 از مجموع 6

موضوع: power of love

  1. Top | #1

    تاریخ عضویت
    Jan 2012
    شماره عضویت
    142415
    عنوان کاربر
    مدیر ارشد بخش زبان و ادبیات انگلیسی و تالار پاتوق
    میانگین پست در روز
    0.53
    شغل و حرفه
    دانشجو مترجمی زبان انگلیسی
    رشته تحصیلی
    مترجمی زبان انگلیسی
    محل سکونت
    زیر سقف خدا
    ارسال ها
    2,421
    پست های وبلاگ
    23

    filish power of love

    استاد زانیس
    power of love
    I lose you again in circle of love and take refuge from my God, the only sentry to keep you in this circle. I’m sure I’ve taken a good sentry. Sometimes I feel pain in my eyes and can’t beer any more tears. What should I do? If the challenging of love lasts years, if it has problems, if it needs power to encounter hardships, I’ve got to tolerate and stay. Should encounter and
    have patience and go on the challenge. I use power of love as the protector for my uncontrollable heart and also, I want him to protect you and increase your power for the hardships come to you. If you forget even to open the window of your black bricks room, go to that notes written last summer. Maybe a word of hope was written. I gave my heart’s sigh to fall breeze. Each black bricks of your room are incarnation of that sigh, one by one
    دگرباره تو را در ساحت مقدس عشق از کف می دهم و به خدای خود که تنها نگهبان تو برای حضورت در این ساحت است، پناه می برم. اطمینان دارم نگهبان خوبی برگزیده ام. گهگداری چشمانم می سوزد و طاقت اشکهای بیشتر را ندارد. چه کنم. توانم بسیار کم است. مبارزه عشق اگر سالها به طول انجامد، اگر پیچ و خم فراوان دارد، اگر قدرت برابری با ناملایمات می خواهد، باید بود و تحمل کرد. باید کشید و صبور بود و مبارزه کرد. یاد خدا را نگهبان دل افسار گسیخته ام می کنم و هم، از او می خواهم تو را پاس بدارد و اگر ناملایمات دست آزار بر تو بلند کرد، توانایی ات را افزون کند. حتی اگر یادت رفت پنجره اتاق آجر مشکی ات را باز کنی، سری به جزوه های نوشته شده تابستانهای گذشته بزن. شاید واژه امیدی نگاشته شده باشد. من آه دلم را بدست نسیم پاییزی داده ام. دانه به دانه آجرهای مشکی اتاقت، تجسم آن آه اند.


    اگه همديگرو دوست داريد ، به هم بگيد ، خجالت نکشيد ، عشق رو از هم دريغ نکنيد ، خودتونو پشت القاب و اسامی مخفی نکنيد ، منتظر طرف مقابل نباشيد، شايد اون از شما خجالتی تر و عاشق تر باشه.



  2. Top | #2

    تاریخ عضویت
    Jan 2012
    شماره عضویت
    142415
    عنوان کاربر
    مدیر ارشد بخش زبان و ادبیات انگلیسی و تالار پاتوق
    میانگین پست در روز
    0.53
    شغل و حرفه
    دانشجو مترجمی زبان انگلیسی
    رشته تحصیلی
    مترجمی زبان انگلیسی
    محل سکونت
    زیر سقف خدا
    ارسال ها
    2,421
    پست های وبلاگ
    23

    پیش فرض

    Some lovely sentences with their translation


    A heart that loves is always young.
    قلبی که عشق می ورزد همیشه جوان است
    Greek Proverb

    * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
    The hardest thing to do is watch the one you love, love someone else.
    سخت ترین چیز این است که ببینی کسی را که دوست داری عاشق فرد دیگری است
    Anonymous

    * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
    We were given: Two hands to hold. To legs to walk. Two eyes to see. Two ears to listen. But why only one heart? Because the other was given to someone else. For us to find.
    به ما دو دست داده شده است برای نگهداشتن. دو پا برای راه رفتن. دو گوش برای شنیدن. اما چرا تنها یک قلب؟ چون قلب دیگر به فرد دیگری داده شده است که ما باید پیدا کنیم
    Unknown

    * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

    If you love me, let me know. If not, please gently let me go.
    اگر دوستم داری بهم بگو و گرنه بزار برم
    Anonymous

    * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

    Give her two red roses, each with a note. The first note says For the woman I love and the second, For my best friend.
    به او دو گل رز بده رو هر گل هم نوشته ای بزار. رو اولین نوشته بنویس به زنی که عاشقشم و روی دومی بنویس به بهترین دوستم
    Anonymous

    * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
    Pleasure of love lasts but a moment, Pain of love lasts a lifetime.
    لذت عشق لحظه ای طول می کشد اما غم و رنج آن یک عمر
    Bette Davis

    * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

    I get the best feeling in the world when you say hi or even smile at me because I know, even if its just for a second, that I’ve crossed your mind.
    بهترین احساس زمانی به من دست می دهد که به من سلام می کنی یا لبخندی میزنی حتی اگر برای ثانیه ایی، چرا که می فهمم یرای لحظه ای به ذهنت خطور کرده ام
    UNKNOWN

    * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

    They say loving you gives pains and full of sacrifices But I’ll rather take pains and lots of sacrifices than not to be love by you.
    مردم بهم می گن دوست داشتنت درد و رنج ِ فقط و کلی از خود گذشتگی
    میخاد، من ترجیح میدم درد بکشم و از خود گذشتگی کنم اما نبینم تو دوستم نداری
    Aaron

    * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

    Falling in love is awfully simple, but falling out of love is simply awful.
    عاشق شدن تا حدودی آسان است اما ترک عشق وحشتناک است
    Anonymous


    * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

    Absence makes the heart grow fonder
    دوری باعث می شود قلب اشتیاق بیشتری پیدا کند
    william shakespeare

    * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

    Love is like a war:Easy to begin Hard to end!
    عشق همچون جنگ است: آسان شروع می شود سخت تمام می شود
    ancient Proverbs


    * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

    I dont know why they call it heartbreak. It feels like every part of my body is broken too.
    من نمی دانم چرا می گویند قلب انسان می شکند. گویی تمام وجودم شکسته است
    Chloe Woodward

    * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
    Love is blind — marriage is the eye-opener.
    عشق چشم را می بندد اما ازدواج چشم را باز می کند
    Pauline Thomason

    * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
    Anyone can be passionate, but it takes real lovers to be silly.
    همه می توانند پر احساس باشند اما فقط عاشقان واقعی حماقت می کندد
    Rose Franken

    * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

    The spaces between your fingers were created so that another’s could fill them in.
    فاصله بین انگشتان برای این ایجاد شده است که انگشتان فرد دیگری آن فاصله را پر کن

    love my EYES when u look into them,

    I love my NAME when u say it,

    I love my HEART when u love it,

    I love my LIFE when u are in it.

    چشامو وقتی تو بهشون نگاه میکنی دوست دارم،

    اسممو وقتی دوست دارم که تو صداش میکنی،

    قلبمو وقتی دوست دارم که تو دوسش داشته باشی،

    زندگیم رو وقتی دوست دارم که تو توش هستی.....

    My heart is made 2 luv u, my lips are made 2 kis u, my eyes r made 2 c u, my

    hands r made 2 hold u, evry part of me wants u, bcoz i was made just 4 u!!

    قلبم برای دوست داشتن تو ، لبام برای بوسیدن تو ، چشام برای دیدن تو و دستام برای نگه داشتن تو بوجود اومدن؛ چون من فقط بخاطر تو ساخته شدم!!!!

    A real friend
    is one who walks in
    when the rest
    of the world walks out.

    یک دوست واقعی اونی هستش که وقتی میاد

    که تموم دنیا از پیشت رفتن.



    life is a road and you are its passengers so , be careful about the value of your times , maybe you wont be in the road tomorrow

    زندگی مثل یه جاده است ، من و تو مسافراشیم ، قدر لحظه ها رو بدونیم ، ممکنه فردا نباشیم



    Live in such a way that those who know you but
    don't know God will come to know God because they know you

    چنان زندگی کن که کسانی که تو را می شناسند، اما خدا را نمی شناسند
    به واسطه آشنایی با تو، با خدا آشنا شوند



    waite for the one who is constantly reminding you how he cares a bout you & how much lucky he's to HAVE YOU

    در انتظار کسی باش که بی وقفه به یاد تو بیاورد که تا چه اندازه برایش مهم هستی و نگران توست و چقدر خوشبخت است که تو را در کنارش دارد



    We spend more, but have less; we buy more, but enjoy it less

    بیشتر خرج می کنیم اما کمتر داریم، بیشتر می خریم اما کمتر لذت می بریم



    don't wait until people are dead to give them flower

    برای دادن گل به دیگران منتظر مراسم تدفین آنها نباشین



    The hour of departure has arrived,
    and we go our ways I to die and you to live.
    Which is the better, only God knows.

    هنگام جدایی فرا رسیده است. هر کس به راه خود می رود
    من می میرم و شما زنده می مانید. تنها خدا می داند کدام بهتر است


    اگه همديگرو دوست داريد ، به هم بگيد ، خجالت نکشيد ، عشق رو از هم دريغ نکنيد ، خودتونو پشت القاب و اسامی مخفی نکنيد ، منتظر طرف مقابل نباشيد، شايد اون از شما خجالتی تر و عاشق تر باشه.



  3. Top | #3

    تاریخ عضویت
    Jan 2012
    شماره عضویت
    142415
    عنوان کاربر
    مدیر ارشد بخش زبان و ادبیات انگلیسی و تالار پاتوق
    میانگین پست در روز
    0.53
    شغل و حرفه
    دانشجو مترجمی زبان انگلیسی
    رشته تحصیلی
    مترجمی زبان انگلیسی
    محل سکونت
    زیر سقف خدا
    ارسال ها
    2,421
    پست های وبلاگ
    23

    پیش فرض

    secret of success
    A young man asked Socrates the secret of success. Socrates told the young man to meet him near the river the next morning. They met. Socrates asked the young man to walk with him into the river. When the water got up to their neck, Socrates took the young man by surprise and swiftly ducked him into the water
    The boy struggled to get out but Socrates was strong and kept him there until the boy started turning blue. Socrates pulled the boy’s head out of the water and the first thing the young man did was to gasp and take a deep breath of air
    Socrates asked him, “what did you want the most when you were there?” The boy replied, “Air”. Socrates said, “That is the secret of success! When you want success as badly as you wanted the air, then you will get it!” There is no other secret
    مرد جوانی از سقراط رمز موفقیت را پرسید که چیست. سقراط به مرد جوان گفت که صبح روز بعد به نزدیکی رودخانه بیاید. هر دو حاضر شدند. سقراط از مرد جوان خواست که همراه او وارد رودخانه شود. وقتی وارد رودخانه شدند و آب به زیر گردنشان رسید سقراط با زیر آب بردن سر مرد جوان، او را شگفت زده کرد.

    مرد تلاش می کرد تا خود را رها کند اما سقراط قوی تر بود و او را تا زمانی که رنگ صورتش کبود شد محکم نگاه داشت. سقراط سر مرد جوان را از آب خارج کرد و اولین کاری که مرد جوان انجام داد کشیدن یک نفس عمیق بود.

    سقراط از او پرسید، ” در آن وضعیت تنها چیزی که می خواستی چه بود؟” پسر جواب داد: “هوا”

    سقراط گفت:” این راز موفقیت است! اگر همانطور که هوا را می خواستی در جستجوی موفقیت هم باشی بدستش خواهی آورد” رمز دیگری وجود ندارد.


    اگه همديگرو دوست داريد ، به هم بگيد ، خجالت نکشيد ، عشق رو از هم دريغ نکنيد ، خودتونو پشت القاب و اسامی مخفی نکنيد ، منتظر طرف مقابل نباشيد، شايد اون از شما خجالتی تر و عاشق تر باشه.



  4. Top | #4

    تاریخ عضویت
    Jan 2012
    شماره عضویت
    142415
    عنوان کاربر
    مدیر ارشد بخش زبان و ادبیات انگلیسی و تالار پاتوق
    میانگین پست در روز
    0.53
    شغل و حرفه
    دانشجو مترجمی زبان انگلیسی
    رشته تحصیلی
    مترجمی زبان انگلیسی
    محل سکونت
    زیر سقف خدا
    ارسال ها
    2,421
    پست های وبلاگ
    23

    پیش فرض

    The Loan
    Two friends, Sam and Mike, were riding on a bus. Suddenly the bus stopped and bandits got on.
    The bandits began robbing the passengers. They were taking the passengers’ jewelry and watches. They were taking all their money, too. Sam opened his wallet and took out twenty dollars. He gave the twenty dollars to Mike Why are you giving me this money?” Mike asked Last week I didn’t have any money, and you loaned me twenty dollars, remember?” Sam said. “Yes, I remember,” Mike said. " I’m paying you back,” Sam said
    قرض
    دو دوست به نام های سام و مایک در حال مسافرت در اتوبوس بودند. ناگهان اتوبوس توقف کرد و یک دسته راهزن وارد اتوبوس شدند. راهزنان شروع به غارت کردن مسافران کردند. آن ها شروع به گرفتن ساعت و اشیاء قیمتی مسافران کردند. ضمنا تمام پول های مسافران را نیز از آن ها می گرفتند.
    سام کیف پول خود را باز نمود و بیست دلار از آن بیرون آورد. او این بیست دلار را به مایک داد. مایک پرسید: «چرا این پول را به من می دهی؟» سام جواب داد: «یادت می آید هفته گذشته وقتی من پول نداشتم تو به من بیست دلار قرض دادی؟» مایک گفت: «بله، یادم هست.» سام گفت: «من دارم پولت را پس می دهم.


    اگه همديگرو دوست داريد ، به هم بگيد ، خجالت نکشيد ، عشق رو از هم دريغ نکنيد ، خودتونو پشت القاب و اسامی مخفی نکنيد ، منتظر طرف مقابل نباشيد، شايد اون از شما خجالتی تر و عاشق تر باشه.



  5. Top | #5

    تاریخ عضویت
    Jan 2012
    شماره عضویت
    142415
    عنوان کاربر
    مدیر ارشد بخش زبان و ادبیات انگلیسی و تالار پاتوق
    میانگین پست در روز
    0.53
    شغل و حرفه
    دانشجو مترجمی زبان انگلیسی
    رشته تحصیلی
    مترجمی زبان انگلیسی
    محل سکونت
    زیر سقف خدا
    ارسال ها
    2,421
    پست های وبلاگ
    23

    پیش فرض

    4 things
    خانم جوانی در سالن انتظار فرودگاهی بزرگ منتظر اعلام برای سوار شدن به هواپیما بود..
    As she would need to wait many hours, she decided to buy a book to spend her time. She also bought a packet of cookies.
    باید ساعات زیادی رو برای سوار شدن به هواپیما سپری میکرد و تا پرواز هواپیما مدت زیادی مونده بود ..پس تصمیم گرفت یه کتاب بخره و با مطالعه كتاب اين مدت رو بگذرونه ..اون همینطور یه پاکت شیرینی خرید...
    She sat down in an armchair, in the VIP room of the airport, to rest and read in peace.
    اون خانم نشست رو یه صندلی راحتی در قسمتی که مخصوص افراد مهم بود. تا هم با خیال راحت استراحت کنه و هم کتابشو بخونه.
    Beside the armchair where the packet of cookies lay, a man sat down in the next seat, opened his magazine and started reading.
    کنار دستش .اون جایی که پاکت شیرینی اش بود .یه آقایی نشست روی صندلی کنارش وشروع کرد به خوندن مجله ای که با خودش آورده بود ..
    When she took out the first cookie, the man took one also.
    She felt irritated but said nothing. She just thought:
    “What a nerve! If I was in the mood I would punch him for daring!”
    وقتی خانومه اولین شیرینی رو از تو پاکت برداشت..آقاهه هم یه دونه ورداشت ..خانومه عصبانی شد ولی به روي خودش نیاورد..فقط پیش خودش فکر کرد این یارو عجب رویی داره ..اگه حال و حوصله داشتم حسابی حالشو میگرفتم
    For each cookie she took, the man took one too.
    This was infuriating her but she didn’t want to cause a scene.
    هر یه دونه شیرینی که خانومه بر میداشت ..آقاهه هم یکی ور میداشت .دیگه خانومه داشت راستی راستی جوش میاورد ولی نمی خواست باعث مشاجره بشه
    When only one cookie remained, she thought: “ah... What this abusive man do now?”
    Then, the man, taking the last cookie, divided it into half, giving her one half.
    وقتی فقط یه دونه شیرینی ته پاکت مونده بود ..خانومه فکر کرد..اه . حالا این آقای پر رو و سواستفاده چی چه عکس العملی نشون میده..هان؟؟؟؟آقاهه هم با کمال خونسردی شیرینی آخری رو ور داشت ..دو قسمت کرد و نصفشو داد خانومه ونصف دیگه شو خودش خورد..
    Ah! That was too much!
    She was much too angry now!
    In a huff, she took her book, her things and stormed to the boarding place.
    اه ..این دیگه خیلی رو میخواد...خانومه دیگه از عصبانیت کارد میزدی خونش در نمیومد. در حالی که حسابی قاطی کرده بود ..بلند شد و کتاب و اثاثش رو برداشت وعصبانی رفت برای سوار شدن به هواپیما
    When she sat down in her seat, inside the plane, she looked into her purse to take her eyeglasses, and, to her surprise, her packet of cookies was there, untouched, unopened!
    وقتی نشست سر جای خودش تو هواپیما ..یه نگاهی توی کیفش کرد تا عینکش رو بر داره..که یک دفعه غافلگیر شد..چرا؟ برای این که دید که پاکت شیرینی که خریده بود توی کیفش هست .<<.دست نخورده و باز نشده>>
    She felt so ashamed!! She realized that she was wrong...
    She had forgotten that her cookies were kept in her purse
    فهمید که اشتباه کرده و از خودش شرمنده شد.اون یادش رفته بود که پاکت شیرینی رو وقتی خریده بود تو کیفش گذاشته بود.
    The man had divided his cookies with her, without feeling angered or bitter.
    اون آقا بدون ناراحتی و اوقات تلخی شیرینی هاشو با او تقسیم کرده بود
    ...while she had been very angry, thinking that she was dividing her cookies with him.
    And now there was no chance to explain herself...nor to apologize.”
    در زمانی که
    اون عصبانی بود و فکر میکرد که در واقع اون آقاهه است که داره شیرینی هاشو میخوره و حالا حتی فرصتی نه تنها برای توجیه کار خودش بلکه برای عذر خواهی از اون آقا رو نداره
    There are 4 things that you cannot recover
    چهار چیز هست که غیر قابل جبران و برگشت ناپذیر هست .
    The stone... ...after the throw!
    سنگ بعد از این که پرتاب شد
    The word... palavra... ...after it’s said!....
    دشنام .. بعد از این که گفته شد..
    The occasion.... after the loss!
    موقعیت .... بعد از این که از دست رفت...
    and...The time.....after it’s gone!
    و زمان... بعد از این که گذشت و سپری شد...


    اگه همديگرو دوست داريد ، به هم بگيد ، خجالت نکشيد ، عشق رو از هم دريغ نکنيد ، خودتونو پشت القاب و اسامی مخفی نکنيد ، منتظر طرف مقابل نباشيد، شايد اون از شما خجالتی تر و عاشق تر باشه.



  6. Top | #6

    تاریخ عضویت
    Jan 2012
    شماره عضویت
    142415
    عنوان کاربر
    مدیر ارشد بخش زبان و ادبیات انگلیسی و تالار پاتوق
    میانگین پست در روز
    0.53
    شغل و حرفه
    دانشجو مترجمی زبان انگلیسی
    رشته تحصیلی
    مترجمی زبان انگلیسی
    محل سکونت
    زیر سقف خدا
    ارسال ها
    2,421
    پست های وبلاگ
    23

    پیش فرض

    human race
    A little girl asked her father
    "How did the human race appear?"
    دختر کوچولویی از پدرش سوال کرد"چطور نژاد انسانها بوجود آمد؟"
    The Father answered "God made Adam and Eve; they had children; and so all mankind was made"
    پدر جواب داد"خدا آدم و حوا را خلق کرد, آنها بچه آوردند سپس همه نوع بشر بوجود آمدند"
    Two days later the girl asked her mother the same question.
    دو روز بعد دختره همون سوال را از مادرش پرسید .
    The mother answered
    "Many years ago there were monkeys from which the human race evolved."
    مادر جواب داد "سالها پیش میمونها وجود داشتنداز اونها هم نژاد انسانها بوجود اومد."
    The confused girl went back to her father and said " Daddy, how is it possible that you told me human race was created God and Mommy said they developed from monkeys?"
    دختر گیج شده به طرف پدرش برگشت و پرسید"پدر چطور این ممکنه که شما به من گفتین نژاد انسانها را خدا خلق کرده است و مامان گفت آنها تکامل یافته از میمونها هستند؟"
    The father answered "Well, Dear, it is very simple. I told you about my side of the family and your mother told you about her."
    پدر جواب داد " خوب عزیزم خیلی ساده است .من در مورد فامیلهای خودم گفته ام و مادرت در مورد فامیلهای خودش!!"


    اگه همديگرو دوست داريد ، به هم بگيد ، خجالت نکشيد ، عشق رو از هم دريغ نکنيد ، خودتونو پشت القاب و اسامی مخفی نکنيد ، منتظر طرف مقابل نباشيد، شايد اون از شما خجالتی تر و عاشق تر باشه.



موضوعات مشابه

  1. I love you son
    ارسال شده توسط negar92 در تالار مطالب جالب interesting subjects
    پاسخ ها: 1
    آخرين ارسال: 07-08-2012, 08:14 PM
  2. what is LOVE
    ارسال شده توسط فرناز در تالار مطالب جالب interesting subjects
    پاسخ ها: 10
    آخرين ارسال: 09-13-2010, 03:15 PM
  3. love
    ارسال شده توسط مژگان در تالار تصاویر گرافیک و Wallpaper
    پاسخ ها: 0
    آخرين ارسال: 03-13-2010, 10:51 PM
  4. love
    ارسال شده توسط mahdi271 در تالار اشعار انگلیسی english poems
    پاسخ ها: 0
    آخرين ارسال: 10-15-2009, 06:56 PM
  5. LOVE sms
    ارسال شده توسط فرناز در تالار مطالب جالب interesting subjects
    پاسخ ها: 3
    آخرين ارسال: 09-23-2009, 12:25 AM

برچسب برای این موضوع

بوک مارک ها

بوک مارک ها

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمی توانید موضوع جدید ارسال کنید
  • شما نمی توانید به پست ها پاسخ دهید
  • شما نمی توانید فایل پیوست ضمیمه کنید
  • شما نمی توانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
آخرین اخبار دانشگاه پیام نور"فراگیر پیام نور"برنامه امتحانات پیام نور" تستی یا تشریحی پیام نور"سیستم گلستان پیام نور " reg.pnu.ac.ir "خبر های جنجالی پیام نور" نمونه سوال پیام نور"دکترا پیام نور "ارشد پیام نور "لیست منابع پیام نور"انتخاب واحد پیام نور"اخبار مراکز و واحد ها پیام نور"عکس های پیام نوری