-
رو یکی از دیوارای یکی از خیابونای شهر دیدم نوشته بود:
...آخه خواهر من..تو که بلد نیستی پارک دوبل بکنی...بهتر نیست مثل سابق که اتومبیل اختراع نشده بود بری سوار خری الاغی چیزی از این دست بشی؟؟..بهتر نیس خداییش؟؟
.
.
.
.
زیرش هم نوشته بود..
...البته من خواهر شما نیستم..ولی چنانچه شما قبول کنید خر یا الاغ و یابوی من بشید با کمال میل خودروی خودم رو میفروشم ...سوارتون میشم!!...چراکه نه!!
-
پسره قیافش شبیه شامپو تخم مرغی داروگره
استاتوس زده "معتادم نشو ، ترکم غیر ممکن است...
اصن اعتماد به نفس در حد مجید خراطها
-
المپیک پسر ها:
۱)مخ زدن دختر بسیجی در ۱۰ ثانیه
۲)تحمل کردن و از حال نرفتن در مقابل ۲۰ دختر سمج
۳)دویدن در حیاط مدرسه دخترانه بدون نگاه کردن به اطراف
۴)رقابت با دختران در رشته چونه زنی وپر حرفی وپشت مبایل یا تلفن
۵)ناز کشی ۳ دختر به طور همزمان
-
♦ ۸ صبح: تو رخت خواب…..
♦ 9 صبح: یکم وول میخوره یه لنگه از پاشو از زیر پتو میده بیرون کفش های مارک دارش هنوز پاشه از پارتی دیشب اومده زحمت در آوردنشم نکشیده….
♦۱۰ صبح: مامان در و باز میکنه میبینه پسرش خوابه(الهی مادر فدات شه بچه ام تا صبح خونه دوستش کارای پایان نامه اش رو میدیده گناه داره صداش نکنم یکم دیگه بخوابه!)(اه اه حالم به هم خورد23)
♦۱۱ صبح: از جا میپره سمت دستشویی………….(اگه نه که باز خوابه)
♦ ۱۲ صبح یا ظهر: موبایلشو میبینه ۹۹ تا میس کال ۱۹۹ تا اس ام اس سرش گیج میره سونیا - رزا- سارا-بهناز -نازی-ژیلا- الناز- بیتا و………اقدس و شوکت هم آخریاشن اوه باز زنگ میخوره؟ سایلنت بهترین راه حله!
میشه یه ساعت دیگه هم خوابید!
♦ ۱ ظهر: مامان اومد دم در باز خوابه؟ پسر گلم بابک جان بیدار شو مادر لنگه ظهر پاشو ضعف می کنیا! خوشگلم مامانت قوربونه ابروهای شمشیریت بره ….بابک جاااااان عللللللللللللی (پتو رو میکشه)….ا…مامان!! بزار بخوابم پاشو دیگه پرتش میکنه
♦ ۲ ظهر: ماماااااااااااااان …..ناهار(چه لوس...اییییییییییی23)
♦ ۳ ظهر: مامااااان جورابام کو؟(پسرا همیشه شلختن051435)
♦ ۴عصر: مامااااااااااان ….سوییچ؟؟
♦ ۵ عصر: اولین اتو…(مسافرکشی صلواتی پسرا بیشتر برا ثوابش این عمل انسان دوستانه رو انجام میدن)
♦ ۶ عصر: به دستور مامان میره دنبال آبجی کوچیکه کلاس زبان البته این کار هم فقط از روی علاقه به خواهر انجام میده نه برای دید زنی چشم ها مثل چراغ پلیس میگرده که کسی از قلم نیوفته البته این کار هم برای نظارت وحس انسان دوستی انجام میده و فقط کافیه یک پسر ۱۰ ساله بیاد بیرون از کلاس خواهر پشت کنکوریشو خفه میکنه که ..آره کلاس مختلطه تو هم این همه کلاس حتما باید بیای اینجا! حالا باشه خونه حسابتو میرسم به لیدا بگو بیاد برسونیمش دیر وقته زشته..(داداش آخه اون که خونه اش ۲ساعت با ما فاصله است….امان از این خواهر ها که درد برادراشونو نمی فهمن نمی دونن برادر جون بیچاره کمک و امداد…)
♦ ۷ عصر: لیدا خانم شما تشنه تون نیست آبجی؟ تو چی؟ با یه آب زرشک چطورین؟
(زود خودش میخوره دوتا هم میاره میده به خواهرش و لیدا جون سریع راه میوفته یه ترمز شدید که لیدا جان نیازمند به دستمال کاغذی بابک آقا هم که نقشه اش گرفت دستمال حاوی شماره موبایل رو تقدیم میکنه ….)با یه عالمه شرمندگی لیدا که خشکش زده ترجیح میده با مانتوش پاک کنه …
♦ ۸ غروب: دم خونه لیدا و لحظه فراق ….چه زود دیر می شود….!!!
♦۹ شب: آقا این خانم برسونین به این آدرس با آژانس خواهرو پیچوند…..
♦ ۱۰شب: یه مهمونی کوچیک طرفای کامرانیه حیلی خلوت فقط از دور شبیه تظاهرات میمونه…
♦۲شب:مادر کجا بودی؟ دلم هزار راه رفت …. چقدر برای پایان نامه ات زحمت میکشی دیگه جون نمونده برات بیا یه لقمه غذا بخور جون بگیری؟ نه مامان خسته ام با لباس تو رختخواب ولو میشه (مادر: الهی مادرت بمیره باز بی غذا خوابید خدا لعنت کنه هر چی دانشگاه بچه های مردم اسیرن برا یه درس هر شب تحقیق!!!
-
اتل متل توتوله این پسره سوسوله
موهاش همیشه سیخه نگاش همیشه میخه
چت میکنه همیشه بی مخ زدن؟نمیشه
پول از خودش نداره باباش رو قال میذاره
دی اند جیشو میپوشه میشینه بعد یه گوشه
زنگ میزنه به دافش میبنده هی به نافش
که من دوست میدارم تاج سرم میذارم
صورت رو کردی میک آپ بیا بریم کافی شاپ
تو کافی شاپ،می خنده همش خالی میبنده
بهم میگن خدایی! چقدر بابا بلائی!
همه رو من حریفم میذارم توی کیفم
هزارتا داف فدامن منتظر یه نامن
ولی تویی نگارم برات برنامه دارم
اگه مشکل نداری میام به خواستگاری
-
دخترها:
اگر سارا، نازنین، عسل و رویا با هم بیرون بروند، همدیگر را سارا،نازنین، عسل
و رویا صدا خواهند زند.
پسرها:
اگر بابک ، سامان ، آرش و مهرداد با هم بیرون بروند ، همدیگر را گودزیلا، بادام زمینی، تانکر
و لاک پشت صدا خواهند زد.
-
خانمها و آقایون در شرایط مختلف چه میكنند؟
هنگام عبور از خیابان
خانمها
سمت راست را نگاه میكنند.
سمت چپ را نگاه میكنند.
از خیابان رد میشوند.
آقایان
سمت راست را نگاه میكنند، ماشین میآید.
فاصله ماشین با خودشان را با چشم اندازه میگیرند و چون همگی رانندههای قابلی هستند با سرعت وارد خیابان میشوند.
راننده به شدت ترمز میكند.
مرتیكه مگه كوری؟ (راننده میگوید)
در حالی كه از روی میلیههای وسط خیابان میپرد میگوید: كور خودتی گاری چی!
بدون اینكه سمت چپ را نگاه كند میدود آن سمت خیابان.
هنوز هم صدای بوق ماشینهایی كه به خاطر این آقا ترمز كردهاند به گوش میرسد..
-
هنگام رانندگی
خانمها
بنزین را چك میكنند.
روغن ماشین را چك میكنند.
ترمز دستی را پایین میكشند.
با سرعت مطمئنه حركت میكنند.
پشت چراغ قرمزها میایستند.
به عابر پیاده احترام میگذارند.
آقایان
وسط راه بنزین تمام میكنند.
وقتی دود از لاستیكهایشان بلند شد به یاد میآورند كه ترمز دستی را نكشیدهاند.
چراغ قرمز را مهمترین معضل اتلاف وقت و عمر میدانند.
عابر پیاده موجودی مزاحم و مختل كننده عبور و مرور است.
و از همه مهمتر: بوق مهمترین اختراع بشر بعد از برق به حساب میآید.
-
هنگام صرف غذا
خانمها
مرتب پشت میز مینشینند.
مقدار كمی غذا میكشند.
به آرامی غذا میخورند.
تنها نوك قاشق را در دهان میكنند.
آقایان
تا جایی كه بشقاب جا دارد غذا میكشند.
به سرعت غذا را میبلعند، در حالی كه قاشق را تا دسته در دهان میكنند.
صدای برخورد قاشق با دندانهایشان موسیقی گوش نوازی است.
بعد از دو بار پر كردن بشقاب، بلاخره كمی سیر میشوند.
-
کی میتونه از پسرا در حد ساواک حرف بکشه؟؟دخترا
کی میتونه تو بدترین شرایط مچ پسرا رو بگیره؟؟دخترا
کی میتونه پسرا رو جوون مرگ کنه؟؟دخترا
کی میتونه موهای پسرا رو بکشه؟؟دخترا
کی میتونه پسرا رو سر قرار بکاره؟؟دخترا
کی میتونه پسرا رو سرکار بذاره؟؟دخترا
کی میتونه پسرارو ذلیل کنه؟؟دخترا
کی میتونه پسرا رو خر کنه؟؟دخترا
مجوز های ارسال و ویرایش
- شما نمی توانید موضوع جدید ارسال کنید
- شما نمی توانید به پست ها پاسخ دهید
- شما strong>نمی توانید فایل پیوست ضمیمه کنید
- شما نمی توانید پست های خود را ویرایش کنید
-
قوانین انجمن