*
**
چند روزي يوسف از جرم زليخا گر به زندان مي رود
يوسف زهرا ببين از جرم ما حبس ايد گرديده است
**
*
از همه سو ميدمد نور تجلاي تو
غائيبي عالمي محو تماشاي تو
آرزوي فاطمه بانگ انا المهدي است
عقده گشاي علي دست تواناي تو
خيز بر آر از جگر بانگ أناالمنتقم
تا همگان بشنوند از حرم آواي تو
**
*
نرسد دست تمنا چو به دامان شما
مي توان چشم دلي دوخت به ايوان شما
ازدلم تالب ايوان شما راهي نيست
نيمه جانيست دراين فاصله قربان شما
**
*
بايد كه دمي غافل از آن شاه نباشيم
شايد كه نگاهي كند اگاه نباشيم
**
*
چون كه شود روز جمعه نگرانيم همه
منتظر طهور امام زمانيم همه
**
*
نگاري مي رسد از دور ماه آسمانست او
سروشي مي دمد آري كه منجي جهان است او
**
*
شايد آنروز كه سهراب نوشت :نا شقايق هست زندگي بايد كرد
خبري از دل پر درد گل ياس نداشت
بايد اينطور نوشت : چه شقايق باشد چه گل پيچك وياس
جاي يك گل خاليست
تا نيايد مهدي زندگي زيبا نيست
**
*
پر ميزنيم و به بالانمي رسيم
پابند شب شديم به فردانمي رسيم
در پهنه ي كوير فقط دور مي زنيم
هرقدرميرويم به دريا نمي رسيم
تا دل زعشقهاي مجازي نكنده ايم
مجتون نمي شويم به ليلا نمي رسيم
سرگرم چندين غزل پوچ و ساده ايم
بااين دروغها كه به آقا نمي رسيم