بالا
 تعرفه تبلیغات




 دانلود نمونه سوالات نیمسال دوم 93-94 پیام نور

 دانلود نمونه سوالات آزمونهای مختلف فراگیر پیام نور

صفحه 2 از 2 اولیناولین 12
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 18 از مجموع 18

موضوع: جزوه انديشه اسلامي 2 به همراه نمونه سوالات امتحانی

  1. #11
    Borna66 آواتار ها
    • 55,397
    مدير بازنشسته

    عنوان کاربری
    مدير بازنشسته
    تاریخ عضویت
    Mar 2009
    محل تحصیل
    خيام-سهراب
    شغل , تخصص
    طراح و تحلیل گر حرفه ای وب
    رشته تحصیلی
    مهندسي نرم افزار
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    توضيحات
    1- تفسير ولايت و مولى در حديث غدير
    حديث متواتر غدير را اجمالا دانستيم و جمله معروف پيامبر (ص) كه در همه كتب آمده است: من كنت مولاه فعلى مولاه حقايق بسيارى را روشن مى‏سازد.
    گر چه بسيارى از نويسندگان اهل سنت اصرار دارند كه «مولى» را در اينجا به معنى «دوست و يار و ياور» تفسير كنند،زيرا يكى از معانى معروف «مولى» همين است .
    ماهم قبول داريم كه يكى از معانى «مولى»،دوست و يار و ياور است، ولى قرائن متعددى در كار است كه نشان مى‏دهد «مولى» در حديث بالا به معنى «ولى »و «سرپرست» و «رهبر» مى‏باشد، اين قرائن به طور فشرده چنين است :
    1- مسأله دوستى على (ع) با همه مؤمنان، مطلب مخفى و پنهان و پيچيده‏اى نبود كه نيار به اين همه تأكيد و بيان داشته باشد، و احتياج به متوقف ساختن آن قافله عظيم در وسط بيابان خشك و سوزان و خطبه خواندن و گرفتن اعترافهاى پى در پى از جمعيت داشته باشد.
    قرآن با صراحت مى‏گويد:انما المؤمنون اخوة:«مؤمنان همه برادر يكديگرند».(حجرات - 10)
    و در جاى ديگر مى‏فرمايد:و المؤمنين و المؤمنات بعضهم اولياء بعض:«مردان مؤمن و زنان مؤمنه ولى ويار يكديگرند».(توبه - 71)
    خلاصه اينكه اخوت اسلامى و دوستى مسلمانان با يكديگر از بديهى‏ترين مسائل اسلامى است كه از آغاز اسلام وجود داشت، و پيامبر (ص) بارها آن را تبليغ كرد و بر آن تأكيد نهاد، به علاوه مسأله‏اى نبوده كه با اين لحن داغ در آيه بيان شود و پيامبر(ص) از افشاى آن خطرى احساس كند.(دقت كنيد)
    2- جمله الست اولى بكم من انفسكم:«آيا من نسبت به شما از خود شما سزاوارتر و اولى نيستم» كه در بسيارى از متون اين روايت آمده است هيچ تناسبى با بيان يك دوستى ساده ندارد، بلكه مى‏خواهد بگويد، همان اولويت و اختيارى كه من نسبت به شما دارم و پيشوا و سرپرست شما هستم، براى على (ع) ثابت است، و هر گونه تفسيرى براى اين جمله غير از آنچه گفته شد دور از انصاف و واقع بينى است، مخصوصا با توجه به تعبير« من انفسكم» (از شما نسبت به شما اولى هستم).
    3- تبريكهايى كه از سوى مردم در اين واقعه تاريخى به على (ع) گفته شد، مخصوصا تبريكى كه «عمر» و ابوبكر به او گفتند، نشان مى‏دهد مسأله چيزى جز مسأله نصب خلافت نبوده است كه در خور تبريك و تهنيت باشد، زيرا اعلام دوستى كه براى همه مسلمانان به طور عموم ثابت است تبريك ندارد.
    در مسند امام «احمد»آمده است كه :عمر بعد از آن بيانات پيامبر (ص) به على (ع) گفت: هنيئا يابن ابيطالب اصبحت و امسيت مولى كل مؤمن و مؤمنة:
    «گوارا باد بر تو اى فرزند ابيطالب! صبح كردى و شام كردى در حالى كه مولاى هر مرد و زن با ايمان هستى»!(202)
    در تعبيرى كه فخر رازى در ذيل آيه «يا ايها الرسول بلغ ما انزل اليك »ذكر كرده مى‏خوانيم عمر گفت: هنيئا لك اصبحت مولاى و مولى كل مؤمن و مؤمنة،و به اين ترتيب، عمر او را مولاى خود و مولاى همه مؤمنان مى‏شمرد.
    در تاريخ بغداد روايت به اين صورت آمده: بخ بخ لك يابن ابيطالب اصبحت مولاى و مولى كل مسلم:«آفرين آفرين به تو اى فرزند ابوطالب!، صبح كردى در حالى كه مولاى من و مولاى هر مسلمانى هستى».(3)
    و در «فيض القدير»و «الصواعق» آمده است كه اين تبريك را ابوبكر و عمر هر دو به على (ع) گفتند: امسيت يابن ابيطالب مولا كل مؤمن و مؤمنة.( 4)
    ناگفته پيداست دوستى ساده‏اى كه ميان همه مومنان با يكديگر است چنين تشريفاتى ندارد، و اين جز با ولايت به معنى خلافت سازگار نيست .
    4- اشعارى كه از« حسان بن ثابت» قبلا نقل كرديم با آن مضمون و محتواى بلند و آن تعبيرات صريح و روشن، نيز گواه ديگرى بر اين مدعا است، و به اندازه كافى در اين مسأله گويا است (بار ديگر آن اشعار را مطالعه فرمائيد).
    2- آيات ديگر قرآن در تأييد داستان غدير
    بسيارى از مفسران و راويان حديث در ذيل آيات آغاز سوره معارج (سئل سائل بعذاب واقع - للكافرين ليس له دافع - من الله ذى المعارج):«تقاضا كننده‏اى تقاضاى عذابى كرد كه به وقوع پيوست اين عذاب مخصوص كافران است، و هيچ كس نمى‏تواند آن را دفع كند - از سوى خداوند ذى المعارج»،(خداوندى كه فرشتگانش به آسمانها صعود مى‏كنند)، شأن نزولى نقل كرده‏اند كه خلاصه‏اش چنين است :
    پيامبر اسلام (ص)على (ع) را در غدير خم به خلافت منصوب كرد ودرباره او گفت:«من كنت مولاه فعلى مولاه» چيزى نگذشت كه خبر آن در اطراف پيچيد، «نعمان بن حارث فهرى»(كه از منافقان بود)( 5)خدمت پيامبر(ص) آمد و عرض كرد: تو به ما دستور دادى كه شهادت به يگانگى خدا، و رسالت تو بدهيم ما هم شهادت داديم، سپس دستور به جهاد و حج و نماز و زكات دادى، همه اينها را پذيرفتيم، ولى به اينها راضى نشدى، تا اينكه اين جوان (اشاره به على (عليه السلام) را به جانشينى خود منصوب كردى و گفتى :من كنت مولاه فعلى مولاه آيا اين كار از ناحيه خودت بوده يا از سوى خدا؟، پيامبر(ص) فرمود: «قسم به خدايى كه معبودى جز او نيست، از ناحيه خدا است».
    «نعمان بن حارث» روى برگرداند و گفت: «خداوندا اگر اين سخن حق است و از ناحيه تو است، سنگى از آسمان بر ما بباران»!
    ناگهان سنگى از آسمان بر سرش فرود آمد و او راكشت و اينجا بود كه آيه سئل سائل بعذاب واقع نازل گشت .
    آنچه در بالا آمد مطابق روايتى است كه در مجمع البيان از ابوالقاسم حسكانى نقل شده است (6)و همين مضمون را بسيارى از مفسران اهل سنت و روات احاديث با تفاوت مختصرى نفل كرده‏اند مانند: قرطبى در تفسير معروفش (7)آلوسى در تفسير روح المعانى (8)و ابواسجاق ثعلبى در تفسيرش (9).
    علامه امينى در كتاب الغدير، اين روايت را از سى نفر ار علماى اهل سنت (با ذكر مدرك و عين عبارت) نقل مى‏كند، از جمله سيره حلبى، «فرائدالسمطين» حموينى،«دررالسمطين» شيخ محمد زرندى، «السراج المنير» شمس الدين شافعى،«شرح جامع الصغير» سيوطى و «تفسير غريب القرآن» حافظ ابوعبيد هروى،«تفسير شفاء الصغير»ابوبكر نقاش موصلى و كتابهاى ديگر .




    فروشگاه نمونه سوالات پیام نور با پاسخنامه تستی و تشریحی



    دانلود رایگان نمونه سوالات دانشگاه پیام نور





    http://up.pnu-club.com/images/00ld7yux3ay3itvspd7n.png
    برای دانلود رایگان نمونه سوالات پیام نور با جوابهای تستی و تشریحی در مقطع نمونه سوالات کارشناسی ارشد پیام نور - نمونه سوالات پیام نور کارشناسی - نمونه سوالات پیام نور دکترا- نمونه سوالات آزمونهای فراگیر پیام نور( دانشپذیری)

    به ادرس زیر مراجعه کنید

    نمونه سوالات رایگان پیام نور




  2. #12
    Borna66 آواتار ها
    • 55,397
    مدير بازنشسته

    عنوان کاربری
    مدير بازنشسته
    تاریخ عضویت
    Mar 2009
    محل تحصیل
    خيام-سهراب
    شغل , تخصص
    طراح و تحلیل گر حرفه ای وب
    رشته تحصیلی
    مهندسي نرم افزار
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    نکات مهم ورفع شبهه
    نخست اينكه :سوره «معارج» مكى است، و تناسبى با داستان غدير خم ندارد.
    پاسخ :
    مكى بودن يك سوره دليل بر اين نيست كه تمام آيات آن در مكه نازل شده است، سوره‏هاى متعددى در قرآن محيد داريم كه به نم مكى ناميده شده و در همه قرآنها تحت عنوان مكى نوشته شده است، ولى تعدادى از آيات آن در مدينه نازل شده و به عكس سوره‏هايى در قرآن است كه تحت عنوان «مدنى» ثبت شده، ولى تعدادى از آيات آن در مكه نازل گرديده است .
    به عنوان مثال سوره عنكبوت از سوره‏هاى مكى است، در حالى كه ده آيه اول آن طبق گفته «طبرى» در تفسير معروفش، و همچنين «قرطبى» در تفسيرش و بعضى ديگر از دانشمندان در مدينه نازل شده است.( 10)
    يا اينكه سوره «كهف» كه به عنوان سوره «مكى» شناخته شده در حالى كه هفت آيه اول آن طبق تفسير «قرطبى »و«اتقان» سيوطى در مدينه نازل شده است و موارد متعدد ديگر.( 11)
    همان گونه كه سوره‏هايى به عنوان مدنى شمرده شده در حالى كه آياتى از آن مكى است مانند سوره «مجادله» كه مطابق قول معروف مدنى است، ولى ده آيه اول طبق تصريح بعضى از مفسران در مكه نازل شده است.( 12)
    كوتاه سخن اينكه موارد فراوانى يافت مى‏شود كه سوره‏اى به عنوان مكى با مدنى معرفى شده و در تفاسير و قرآنها بالاى آن همين عنوان را مى‏نويسد در حالى كه بخشى از آيات آن در جاى ديگر نازل شده است .
    بنابر اين هيچ مانعى ندارد كه سوره معارج نيز چنين باشد.
    ايراد دوم اينكه: در اين حديث آمده است كه حارث بن نعمان در ابطح خدمت پيامبر (ص) رسيد و مى‏دانيم «ابطح» نام دره‏اى در مكه است، و تناسبى با نزول آيه بعد از داستان غدير در ميان مكه و مدينه ندارد.
    پاسخ :
    اولا تعبير به«ابطح» تنها در بعضى ازروايات است نه در همه روايات، و ثانيا «ابطح» و «بطحاء» به معنى زمين شنزارى است كه سيل از آن جارى شود و در مدينه و مناطق ديگر نيز مناطقى وجود دارد كه آن را ابطح يا بطحاء مى‏نامند و پرواضح است كه قتل بزرگان اهل بيت پيامبر (ص) غالبا درعراق وكربلا وكوفه و مدينه بود، ودر ابطح مكّه هرگز خونى ريخته نشد آرى بعضى ازاهل بيت (ع) در «فخ» كه حدود دو فرسخ از مكّه فاصله دارد شربت شهادت نوشيدند، در حالى كه ابطح دركنار مكّه است.( 13) ، ولى معنى ومفهوم و مصداق ابطح منحصر به آن نقطه نمى‏باشد.
    3- ارتباط اين آيه باقبل وبعد از آن چگونه است؟
    بعضى از مفسّران براى كناره‏گيرى از واقعيتى كه در اين آيه نهفته است به عذر ديگرى متوسّل شده وآن اينكه: سياق آيات قبل و بعد كه در باره اهل كتاب است و تناسبى با مسأله ولايت و خلافت و امامت ندارد، اين دو گانگى با بلاغت و فصاحت قرآن سازگار نيست.( 14)
    ولى تمام كسانى كه با چگونگى جمع آورى آيات قرآن آشنا هستند مى‏دانند كه آيات قرآن تدريجا و به مناسبتهاى مختلف نازل شده به همين دليل بسيار مى شود كه يك سوره درباره مسائل مختلفى سخن مى‏گويد، بخشى از آن در باره فلان «غزوه» است، بخشى ديگر درباره فلان «حكم و تشريع» اسلامى است، بخشى با منافقين سخن مى‏گويد،بخشى با مؤمنين، مثلا اگر سوره نور را در مورد توجّه قرار دهيم مى‏بينيم بخشهاى مختلفى دارد كه هر كدام ناظر به مطلبى است، از توحيد ومعاد گرفته تا اجراى حدّ زنا وداستان «افك» ومسائل مربوط به منافقين ومسائل مربوط به حجاب وغير اينها (ساير سوره‏هاى طولانى قرآن نيز كم و بيش چنين است) هرچند در ميان مجموعه اجزاء سوره يك پيوند كلّى وعام وجود دارد .
    دليل اين تنوّع محتواى سوره همان است كه گفته شد: قرآن تدريجا وبر حسب نيازها و ضرورتها و در وقايع مختلف نازل شده است، وهرگز به شكل يك كتاب كلاسيك نيست كه موضوع واحدى را كه از پيش تعيين شده است دنبال كند. بنابراين هيچ مانعى ندارد كه بخشهايى از سوره مائده در باره اهل كتاب باشد وبخشى ازآن در داستان غدير نازل شده باشد. البتّه از يك نظر كلّى اين دو با هم پيوند دارد تعيين جانشين براى پيامبر(ص) تأثير روشنى روى مسائل اهل كتاب نيز مى‏گذارد، چرا كه باعث يأس آنها در مورد فرو پاشى اسلام با رحلت پيامبر(ص) خواهد شد.
    4- چرا على (ع) به حديث غدير استدلال نفرمود؟
    بعضى ديگر از بهانه جويان مى‏گويند اگر حديث غدير با اين عظمت واقعيّت دارد چرا حضرت على (ع) و اهل بيت او و ياران و علاقمندانش در موارد لزوم به آن استدلال نكردند؟ آيا بهتر نبود كه آنها براى اثبات خلافت بلافصل على (ع) به چنين مدرك مهمّى استناد مى‏جستند؟!
    اين ايراد مانند بسيارى از ايرادهاى ديگر به خاطر عدم آگاهى كافى از كتب حديث و تاريخ و تفسير است، زيرا موارد زيادى در كتب دانشمندان اهل سنّت نقل شده كه خود على (ع) يا ائمه اهل بيت (ع) يا علاقمندان به حديث غدير استدلال كرده‏اند، و شگفت آور است چگونه ايرادكنندگان آنها را نديده‏اند.
    از جمله «خطيب خوارزمى حنفى» در كتاب «مناقب» خود از «عامربن واثله» نقل مى‏كند كه در روز شورى (شوراى شش نفرى كه براى انتخاب خليفه بعد از عمر معين شده بود)با على (ع) همراه بودم و شنيدم كه او با ساير اعضاى شورا چنين مى‏گفت :دليل محكمى براى شما اقامه مى‏كنم كه عرب و عجم توانايى تغيير آن را نداشته باشد... شما را به خدا سوگند آيا در ميان شما كسى جز من وجود دارد كه پيامبر(ص) در حقّ او گفته باشد من كنت مولاه فعلى مولاه، اللهم وال من والاه والنصر من نصره ليبلغ الشاهد الغائب - همه گفتند:نه.( 15)اين روايت را «حموينى» در «فرائد السمطين» در باب 58 و ابن حاتم در «در النظيم» و «ابن ابى الحديد» در شرح نهج البلاغه نقل كرده‏اند، همچنين ابن حجر در صواعق، همين مضمون را از دارقطنى نقل نموده است.( 16)در كتاب «الغدير» بحث جامعى پيرامون «مناشده» (استدلال) امير مؤمنان على (ع) در موارد متعددى، از جمله در ايّام عثمان، و در زمان خلافت خودش، و روز جنگ جمل، و بار ديگر در كوفه در روز جنگ صفين، با مدارك وسيع و گسترده‏اى ذكر شده، به علاوه شانزده مورد ديگر از احتجاجات فاطمه زهرا(س) و امام حسن (ع) و امام حسين (ع) و جمعى از صحابه و غير صحابه نقل شده كه از يك سو حكايت از اطّلاعات وسيع و گسترده اين نويسنده بزرگ مى‏كند، و از سوى ديگر نشان مى‏دهد كه استدلال به اين حديث در قرون مختلف، مورد توجه بوده است، هرچند سياستهاى خاصى كه بر اين مسأله در هر زمان حاكم بوده مى‏كوشيده است كه آن را تا حدّ ممكن كمرنگ نشان دهد.
    منابع:
    1- تعداد همراهان پيامبر (ص) را بعضى 90 هزار و بعضى 112 هزار و بعضى 120 هزار و بعضى 124 هزار نوشته‏اند.
    2- اين اشعار را جمعى از بزرگان دانشمندان اهل تسنن نقل كرده‏اند، كه از ميان آنها: حافظ «ابونعيم» اصفهانى، و حافظ «ابو سعيد سجستانى» و «خوارزمى مالكى» و حافظ «ابوعبدالله مرزبانى» و «گنجى شافعى» و جلال الدين «سيوطى» و «سبط بن جوزى» و «صدرالدين حموى» را مى‏توان نام برد.
    3- فخر رازى در ذيل اين آيه مى‏گويد: اصحاب آثار (روايان حديث و سيره نويسان) نوشته‏اند هنگامى كه آيه فوق نازل شد، پيامبر (ص) بعد از نزولش بيش از 81 روز يا 82 روز در حيات نبود (تفسير كبير رازى جلد 11، ص 139) در تفسير المنار و بعضى از كتب ديگر نيز آمده است كه تمام سوره مائده در حجة الوداع نازل شده (المنار جلد 6، ص 116) البته بعضى درباره عدد روزهاى فوق، نيز كمتر نقل كرده‏اند.
    4- مسند احمد جلد 4، ص 281 (طبق نقل فضائل الخمسه، ج 1، ص 432).
    5- تاريخ بغداد، جلد 7، ص 290.
    6- فيض القدير، جلد 6، ص 217 - صواعق ص 107.
    7- در بعضى از روايات «حارث بن نعمان» و در بعضى «نضر بن حارث» آمده است .
    8- مجمع البيان، ج 9 و 10، صفحه 352.
    9- جلد 10، ص 6757.
    10- جلد 29، ص 52.
    11- مطابق نقل نورالابصار شبلنجى، صفحه 71.
    12- تفسير طبرى، جزء 20، ص 86، و قرطبى جزء 13 ص 323.
    13- براى آگاهى بيشتر بر اين موضوع به جلد اول كتاب نفيس الغدير ص 256 و 257 مراجعه فرمائيد.
    14- تفسير ابى السعود كه در حاشيه تفسير رازى نوشته شده، جزء 8، ص 148 و السراج المنير، جلد 4، ص 310.
    15- الغدير، جلد 1، ص 255.
    16- «تفسيرالمنار» جلد 6، ص 466.




    فروشگاه نمونه سوالات پیام نور با پاسخنامه تستی و تشریحی



    دانلود رایگان نمونه سوالات دانشگاه پیام نور





    http://up.pnu-club.com/images/00ld7yux3ay3itvspd7n.png
    برای دانلود رایگان نمونه سوالات پیام نور با جوابهای تستی و تشریحی در مقطع نمونه سوالات کارشناسی ارشد پیام نور - نمونه سوالات پیام نور کارشناسی - نمونه سوالات پیام نور دکترا- نمونه سوالات آزمونهای فراگیر پیام نور( دانشپذیری)

    به ادرس زیر مراجعه کنید

    نمونه سوالات رایگان پیام نور




  3. #13
    Borna66 آواتار ها
    • 55,397
    مدير بازنشسته

    عنوان کاربری
    مدير بازنشسته
    تاریخ عضویت
    Mar 2009
    محل تحصیل
    خيام-سهراب
    شغل , تخصص
    طراح و تحلیل گر حرفه ای وب
    رشته تحصیلی
    مهندسي نرم افزار
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    ارتباط خداوند با انسان از راه وحی،
    چند گونه است و میان آنها چه تفاوت هایی وجود دارد؟
    وحی، معانی و کاربردهای گوناگونی دارد که فراگیرترین معنای آن،
    القای سریع و نهانی است. این معنای مشترک در همه ی مصداقها و کاربردها، صدق میکند،
    خواه القای امری تکوینی بر جمادات باشد
    یا القای امری غریزی بر حیوانات;
    تفهیم خطورات فطری و قلبی بر انسانهای معمولی باشد
    یا تفهیم پیام شریعت بر پیامبران; با اشاره باشد یا نوشتار پنهانی.
    در همه ی این موارد، ویژگی تفهیم و القای سرّی و سریع، نهفته است.

    کاربردهای وحی در قرآن
    • 1ـ وحی نبوت و رسالت
    خداوند در آیه ی 163 سوره ی نساء میفرماید:
    انا اوحینا الیک کما اوحینا الی نوح و النبیین من بعده... .
    ما به تو وحی فرستادیم همان گونه که به نوح و پیامبران پس از او، وحی کردیم.
    • 2ـ وحی الهام
    در آیه ی 68 سوره ی نحل آمده است:
    و اوحی ربک الی النحل ان اتّخذی من الجبال بیوتاً ومن الشّجر ومما یعرشون.
    پروردگارت به زنبور عسل الهام کرد از درخت و داربستهایی که (مردم میسازند)، خانه هایی برای خود برگزین.
    • 3ـ وحی اشاره
    خداوند متعال در آیه ی 11 سوره ی مریم درباره ی زکریا میفرماید:
    فخرج علی قومه من المحراب فاوحی الیهم ان سبحوا بکرة و عشیاً.
    زکریا از محراب عبادتش به سوی مردم بیرون آمد و با اشاره به آنها گفت: صبح و شام، خدای را تسبیح گویید.
    • 4ـ وحی تقدیر
    در آیه ی 12 سوره ی فصلت میفرماید: و اوحی فی کل سماء امرها.
    و فرمان خود را در هر آسمان مقدّر فرمود.
    • 5ـ وحی امر
    در آیه ی 111 سوره ی مائده میخوانیم:واذا اوحیت الی الحواریین ان آمنوا بی و برسولی.
    به خاطر آور هنگامی را که به حواریون امر کردم به من و فرستاده ام ایمان بیاورید.
    • 6ـ وحی به معنی بیان مخفی
    خداوند در آیه ی 112 سوره ی انعام درباره ی شیطانها میفرماید:یوحی بَعْضُهُم الی بعض زُخرُف القول غروراً.بعضی از آنان، سخنان دروغ و فریبنده را به طور سرّی در اختیار دیگران میگذارند
    • 7ـ وحی خبر
    در آیه ی 73 سوره ی انبیاء دربارهی گروهی از پیامبران میفرماید:
    وجعلناهم ائمةً یهدون بامرنا و اوحینا الیهم فعل الخیرات.
    ما آنان را پیشوایانی قرار دادیم که مردم را به فرمانبری ما هدایت میکردند و انجام کارهای نیک را به آنان خبر دادیم.
    سخن گفتن خداوند با پیامبران
    قرآن میفرماید:
    وما کان لبشر ان یکلمه الله الا وحیا او من وراء حجاب او یرسل رسولا فیوحی باذنه مایشاء انّه علیٌّ حکیم.
    هیچ بشری نمیتواند جز با وحی یا از ورای حجاب یا به وسیله ی فرستادهای که به فرمان خدا آنچه را اراده کرده است، وحی میکند، با خدا سخن گوید. همانا اوست خداوند بلند مرتبه و حکیم.
    از این آیه به روشنی استفاده میشود که بشر میتواند از سه راه با خدا، رابطه برقرار کند
    • 1ـ وحی به صورت القا در قلب
    (دمیدن در ذهن و نفس):
    در این نوع وحی، پیامبر(صلی الله علیه وآله) صدایی نمیشنود و فرشته ای نمی بیند، بلکه مطالب به طور مستقیم در جان و دل او قرار میگیرد.
    • 2 ـ وحی از ورای حجاب
    پیامبر صدایی را میشنود، ولی صاحب آن را نمیبیند.
    در این نوع وحی، خداوند صدایی را در جایی ایجاد میکند و پیامبر آن صدا را میشنود، به که میتوان گفت آن محلی که صدا در آن ایجاد میشود، به نوعی، خدا و پیامبر است. سخن گفتن خداوند با حضرت موسی (علیه السلام) در کوه طور و سخن گفتن خداوند در شب معراج با پیامبر (صلی الله علیه وآله) از این نوع وحی است .
    • 3ـ وحی با ارسال رسول
    • به فرمان خداوند، فرشته ای دستورهای او را برای پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) میآورد و به او القا میکند.
    بر اساس روایات، پیامبر گاهی فرشته را به شکل اصلی یا به شکل شخص خاصی میبیند و گاهی او را نمیبیند، ولی پیامش را دریافت میکند.




    فروشگاه نمونه سوالات پیام نور با پاسخنامه تستی و تشریحی



    دانلود رایگان نمونه سوالات دانشگاه پیام نور





    http://up.pnu-club.com/images/00ld7yux3ay3itvspd7n.png
    برای دانلود رایگان نمونه سوالات پیام نور با جوابهای تستی و تشریحی در مقطع نمونه سوالات کارشناسی ارشد پیام نور - نمونه سوالات پیام نور کارشناسی - نمونه سوالات پیام نور دکترا- نمونه سوالات آزمونهای فراگیر پیام نور( دانشپذیری)

    به ادرس زیر مراجعه کنید

    نمونه سوالات رایگان پیام نور




  4. #14
    Borna66 آواتار ها
    • 55,397
    مدير بازنشسته

    عنوان کاربری
    مدير بازنشسته
    تاریخ عضویت
    Mar 2009
    محل تحصیل
    خيام-سهراب
    شغل , تخصص
    طراح و تحلیل گر حرفه ای وب
    رشته تحصیلی
    مهندسي نرم افزار
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    سوالاتی در رابطه با وحی
    1.راه اثبات وحي چيست؟
    وحي، براي شخص پيامبر، گونه‏اي علم حضوري و شهودي است که در آن احتمال اشتباه و خطا نميرود، ولي براي ديگر انسانها گونه‏اي حقيقت معنوي است که تجربه پذير و درک شدني نيست، و راهي براي شناخت آن وجود ندارد و عقل انسان نميتواند حقيقتش را دريابد. با دو روش ميتوان وحي حقيقي را از جز آن، بازشناخت: الف - معجزه: معجزه، همان امر خارق‏العاده‏اي است که از پيامبران آشکار ميشود و مردم به صورت روشني بيهيچ ترديدي ارتباط صاحب معجزه را با منبع وحي و آفريدگار جهان درمييابند. به همين دليل، قرآن از «معجزات» با عنوان آيه(=نشانه) و بيّنه(=دليل روشن) ياد ميکند. ب - شناخت علمي: شناخت علمي راهي است که انسان با محتواي دعوت يک پيامبر، جهت گيري اجتماعي و ويژگيهاي فردياش، زندگي پيروان راستينش او و... به درستي ادعاي نبوت پي ميبرد. اين راه، کامل‏تر و يقين‏آورتر از راه پيش است به ويژه براي پژوهشگران و دانشمندان در روايتي نقل شده است که ابن سکيت از امام رضا«عليه السلام» پرسيد که در روزگار ما، راه شناخت رهبر الهي چيست؟ امام در پاسخ، فرمود: «العقل تعرف به صدق الصادق علي اللّه فتصدقه، والکاذب علياللّه فتکذّبه؛(1) راه شناخت، عقل است که به وسيله آن ميتواني آن کسي را که به راستي رهبر الهي است بازشناسي و او را تصديق کني، و آن کس را که به دروغ مدعي اين مقام است، بازشناسي و تکذيب کني.»(2)
    » 1) بحارالانوار، ج 11، ص 71.2) محمدى رى شهرى، محمد، شناخت پيامبران و پيام، صص 151 - 119.

    2.وحي چيست؟
    وحي عبارت از آن ارتباط مرموزي است که خداوند با انساني برگزيده برقرار ميسازد. چنين انسانهايي را «پيامبر» گويند. وحي، گونه‏اي شعور مرموز است که در پرتو آن شخص پيامبر، حقايقي را درمييابد. درباره وحي در قرآن کريم آمده است: «و ما کان بشر ان يکلّمه اللَّه الاّ و حيا اومن وراء حجاب اويرسل رسولاً فيوحي باذنه ما يشاء انه عليّ حکيم(1)؛ شايسته هيچ انساني نيست که خدا با او سخن گويد، مگر از راه وحي يا دز پشت حجاب، يا رسولي ميفرستد و به فرمان او آنچه را بخواهد وحي ميکند؛ چرا که او بلند مقام و حکيم است». براساس اين آيه شريفه، اقسام وحي عبارتند از: 1. وحي مستقيم و بي واسطه؛ مانند بخشهايي بسيار از وحي قرآني که بيواسطه، از سوي خداوند بر قلب پيامبر فرود آمده است. 2. وحي از پشت حجاب. اين گونه وحي، همان است که در خواب بر پيامبران نازل ميشده است. نيز وحياي که در وادي طور بر موسي«عليه السلام» از سوي درخت نازل شد، از همين گونه بوده است. 3. وحي از طريق رسول و فرستاده غيرانساني؛ مانند بخشهايي از وحي قرآني که توسط جبرئيل بر پيامبر اکرم«صلي الله عليه وآله» نازل ميشده است(2). يادآوري اين نکته لازم است که اصولاً وحي از حقايقي است که نميتوان از کنه آن آگاه شد. پس، اين که پيامبر چگونه حقايقي را از گذر وحي دريافته، موضوعي است که از نظر ما پوشيده است.
    1) سوره شورى‏، آيه 51.2) نگاه کنيد به: الميزان، ج 18، صص 73 و 74.

    3.دوران فترت در وحي يعني چه؟
    دوران فترت در وحي عبارت از دوراني است که گفته‏اند در آن دوران نزول وحي بر پيامبر گرامي«صلي الله عليه وآله» باز ايستاده و به تأخير افتاده است. از علماي شيعه و اهل سنّت کساني که اين موضوع را مطرح کرده‏اند، آن را نفي و انکار نکرده‏اند؛ زيرا چيزي که با اصول عقلي و نقلي دين و مذهب ناسازگار باشد، در آن وجود ندارد. زمام وحي به دست خداست و گاهي ممکن است بنابر مصالحي آن را به تأخير اندازد. البته، برخي علما - مانند مرحوم علاّمه شعراني در پاورقي تفسيرمنهج‏الصادقين - وجود اين رويداد را مورد اشکال قرار داده‏اند، ولي باتوجّه به اين که فترت در حديث آمده است ترديد در آن بيوجه است. مرحوم علاّمه طباطبائي در تفسير الميزان ذيل آيات مربوط به اصحاب کهف در سوره کهف، حديثي از تفسير قمي آورده است که سند آن نيز صحيح به نظر ميرسد. در اين حديث، ماجراي تأثير وحي آمده است. مفسّران اهل سنّت نيز اين ماجرا را نقل کرده‏اند؛ مثلاً در جلد آخر تفسير فخر رازي اين ماجرا، ذيل سوره ضحي آيه کريمه: «ماودّعک ربّک و ما قلي» مطرح شده است و هيچ يک اصل ماجرا را نفي نکرده‏اند و تنها به اين موضوع اشکال کرده‏اند که پيامبر«صلي الله عليه وآله» گمان برده باشد خداوند او را دشمن داشته و واگذاشته است.

    4.آغاز و انجام دوران فترت کي بوده و نخستين آيه‏اي که پس از دوران فترت نازل شده است کدام آيه است؟
    درست معلوم نيست فترت در چه تاريخي روي داده است. چنان که از حديث مذکور استفاده ميشود، آياتي که پس از آن نازل شده‏اند، آيات سوره کهف بوده‏اند و اگر آيات سوره ضُحي نيز پس از اين ماجرا نازل شده باشند، ممکن است، فترت در چند نوبت صورت گرفته باشد.

    5.مدّت فترت چقدر بوده و چه تأثيري بر مردم گذاشته است؟
    در اين که انقطاع وحي چند روزه بوده است، اختلاف است. در حديث مذکور، چهل روز ذکر شده است، ولي اقوالي ديگر نيز هست؛ مانند اين که مدّت مذکور بيست و پنج يا دوازده و يا پانزده روز بوده است. انقطاع وحي، موجب ناراحتي مسلمانان و استهزاي مشرکان شد و اگر زمان نزول آيات سوره ضُحي - که پيامبر«صلي الله عليه وآله» را دلداري داده است - پس از اين ماجرا بوده باشد، اين دلداري، آثار منفي آن ماجرا را از بين برده است. در هر صورت، نزول وحيِ دوباره بر پيامبر«صلي الله عليه وآله» دليل اين بود که ارتباط پيامبر«صلي الله عليه وآله» با خداوند همچنان محفوظ است و مشرکان نتوانستند از اين موضوع سود جويند.

    6.حکمت انقطاع وحي چيست؟
    درباره حکمت انقطاع وحي، در حديث مذکور آمده است: قريش سه نفر نزد مسيحيان نجران فرستادند تا مسائلي از آنان برگيرند و از پيامبر«صلي الله عليه وآله» بپرسند. مسيحيان سه مسئله به آنان آموختند. مسئله‏اي ديگر نيز بدانان آموختند و گفتند که اگر پيامبر«صلي الله عليه وآله» صادق باشد، نبايد پاسخ اين مسئله را بداند. سه مسئله، يکي ماجراي اصحاب کهف؛ و يکي نام آن عالمي بود که حضرت موسي«عليه السلام» براي آموختن نزد وي رفته بود؛ سوّم، مسئله ذي القرنين و مسئله آخر، درباره زمان قيامت بود. وقتي اين مسائل را مطرح کردند، پيامبر«صلي الله عليه وآله» فرمود: فردا به شما خبر ميدهم و «ان شاء اللَّه‏» نگفت. از اين رو، چهل روز وحي به تأخير افتاد؛ به گونه‏اي که پيامبر«صلي الله عليه وآله» اندوهگين شد. پس از چهل روز سوره کهف نازل شد. پيامبر«صلي الله عليه وآله» به جبرئيل فرمود: «چرا دير آمدي؟» گفت: «ما جز به فرمان خداوند فرود نميآييم.» در اين حديث، «ان شاء اللَّه‏» دليل تأخير وحي شمرده شده و ممکن است براي اهميّتي که در معناي «ان شاء اللَّه»نهفته است، وحي به تأخير افتاده باشد و البته برخي امور ديگر نيز در حکمت ذکر شده است.
    7.چرا انسان به وحي و پيامبران الهي نياز دارد؟
    انسان داراي روابطي بسيار گسترده است. او با خود، هستي، جامعه و خدا رابطه دارد. اين روابط گسترده، در صورتي براي انسان موجب رنج و گرفتاري نخواهد شد که قوانين و احکام حاکم بر آنها را به خوبي بداند. مثال ساده‏اي به روشن شدن مطلب کمک ميکنند: انسان بايد درباره رابطه درست با(که از نوع رابطه با هستي است)، قوانين حاکم بر آن را به خوبي بداند؛ مثلاً اين که آتش ميسوزاند و گرمازا و نيروزاست، تا بتواند با آن به گونه بايسته رابطه برقرار کند و آتش مايه رنج و گرفتارياش نشود و بدو سود برساند. براي شناخت اين روابط گسترده و قوانين و حدود حاکم بر آن، همچنان که دانشمندان نيز اذعان دارند، دانش و نيز وجدان نارسا و ناتوان است. از اين رو، خداوندي که انسان را آفريده بر نياز او آگاه است، به لطف خويش با ارسال رسولان، از گذر وحي، اين نياز حياتي انسان را برطرف کرده است.

    8.چگونه فرشتگان، وحي را به قلب پيامبر«صلي الله عليه وآله» القا ميکرده‏اند؟
    موضوع وحي و اين که فرشتگان چگونه آن را از خداوند، دريافت و به قلب پيامبران القا ميکنند، از موضوعات غيبي است و حقيقت آن براي انسان آشکار نيست. وانگهي، آگاهي از آن نيز براي انسان لازم نيست.

    9.آيا تمام رفتار و کردار و گفتار پيامبر«صلي الله عليه وآله» وحي و حکم خدا بوده است؟
    بيگمان، تمام رفتار و کردار و گفتار پيامبر«صلي الله عليه وآله» وحي نبوده است؛ زيرا بسياري از کارها و سخنان پيامبر«صلي الله عليه وآله» درباره مسائل عادّي زندگي بوده است که نميتوان آن‏ها را وحي دانست، ولي به دليل عصمت پيامبر«صلي الله عليه وآله» تمام رفتار و کردار و گفتار آن حضرت، حجّت و مثبت حکم خدا بوده است؛ از اين رو، محقّقان قول و فعل و تقرير معصوم را «سنّت» ناميده‏اند. بر اين اساس، نه تنها گفتار و کردار پيامبر«صلي الله عليه وآله» بلکه تقرير او نيز حجّت است و بر جايز بودن آن کار دلالت دارد؛ زيرا اگر جز اين ميبود، آن کار را نهي ميفرمود.

    10.آيا وحي، جز به پيامبران«عليهم السلام» به کسان ديگر نيز ميرسد؟
    کلمه «وحي» گاهي بر «الهام» اطلاق ميشود که براي غير پيامبران نيز هست؛ چنان که قرآن مجيد ميفرمايد: «و اوحينا الي امّ موسي ان ارضعيه و فاذا خفت عليه فالقيه في اليم؛ ما به مادر موسي الهام کرديم که فرزند خويش را شير ده و آن گاه که بر او ترسيدي، به دريا بيفکنش.(1)» و گاهي سخن گفتن فرشته با انسان را نيز وحي گويند. با اين معنا گاهي براي غير پيامبران«عليهم السلام» نيز به کار رفته است؛ مانند حضرت‏مريم«عليها السلام» که قرآن مجيد ميفرمايد: «و اذ قالت الملائکه يا مريم انّ اللَّه اصطفيک و طهّرک و اصطفيک علي نساء العالمين؛ و آن گاه که فرشتگان گفتند: اي مريم! خدا تو را برگزيده و پاک کرده و بر زنان عالم [زمان خود] برتري داده است.(2)» و کسي که فرشته با وي سخن گويد، «محدّث» نامند.
    1) سوره قصص، آيه 7.2) سوره آل عمران، آيه 42.

    11.آنچه پيامبر«صلي الله عليه وآله» بيان ميکرد از کجا بود؟
    تعاليم ديني - که پيامبر«صلي الله عليه وآله» بيان ميکرد - وحي الهي بود؛ ولي برخي از آن در قالب قرآن و کلام خدا بود که اصطلاحاً آن را «وحي قرآني» گويند. و بخش بيشترش تنها جنبه وحياني داشت. و سنّت در واقع، بيان و توضيح قرآن بود که در اصطلاح به آن «وحي بياني» ميگويند.

    12.فرق وحي با الهام چيست؟
    الهام، يکي از راههاي وحي است. الهامي که در پرتو آن يک پيامبر، شريعت و آيين خويش را از عالم غيب دريافت ميکند، ويژه پيامبران است، ولي نميتوان گفت ويژه پيامبران است. گونه‏اي الهام نيز هست که در ديگر انسانها به وقوع ميپيوندد؛ همچنان که وحي نيز در قرآن کريم گاه به معناي غريزه به کار رفته است، مانند آنچه درباره زنبور عسل آمده: «و اوحي ربک الي الغل ان اتخذي من الجبال بيوتاً و من الشجرة و مما يعرشون(1)؛ و پروردگارت به زنبور عسل وحي کرد که: از کوهها و درختان و داربستهايي که مردم ميسازند، خانه‏هايي برگزين».
    1) سوره نحل، آيه 68.

    13.آيا رؤياي صادق جزئي از نبوّت است؟
    در رواياتي بسيار از رؤياي صادق جزئي از نبوّت است، سخن رفته است؛ از جمله در روايتي از امام صادق«عليه السلام» نقل است: «رأي المؤمن و رؤياه جزء من سبعين جزء من النبوة؛ نظر مؤمن و رؤياي او جزئي از هفتاد جزء نبوّت است». در روايتي ديگر از رسول‏اللَّه«صلي الله عليه وآله» نقل شده که: «الرؤيا الصالصه جزء من سبعين جزء من النبوة(1)؛ رؤياي درست، جزئي از هفتاد جزء نبوّت است». براساس اين روايات، نبوّت مصداق کامل ارتباط با عالم غيب و ملکوت اعلي است و رؤياي صادق نيز يکي از مراتب نازل ارتباط با آن عالم است.

    14.تفاوت وحي و معجزه چيست؟
    وحي حقيقتي خارق‏العاده است که براي انسان درک شدني نيست، برخلاف معجزه که کاري خارق‏العاده است که انسان ميتواند آن را مشاهده و درک کند. از اين رو، براي اثبات وحي نياز به معجزه است و پيامبران - که از رهگذر وحي با خداوند ارتباط داشته‏اند - داراي معجزه نيز بوده‏اند. معجزه آنان سندي زنده و دليلي روشن براي تصديق ارتباط آنان از گذر وحي با خداوند است.

    15.آيا شناختن خداوند و ايمان آوردن به او کافي است هر چند به پيامبران ايمان نياوريم؟
    خداشناسي، پيامبر شناسي و وظيفه شناسي به گونه‏اي تنگاتنگ با يکديگر مرتبطند و هر کس به معناي واقعي خداشناس باشد، پيامبر شناس و وظيفه‏شناس نيز خواهد بود. به عبارت ديگر اعتقاد به ربوبيت تکويني خداوند ملازم با ربوبيت تشريعي او و ارسال رسولان و کتابهاي آسماني است. خدايي که انسان را آفريده، او را به حال خود رها نکرده و از سر حکمت و لطف نيازهاي اساسياش را نيز در نظر گرفته و بدانها پاسخ داده است از نيازهاي بنيادين انسان اين است که براي رستگاري در زندگي اين جهان و آن جهان به احکام و قوانين درست نياز دارد. به عبارتي ديگر به دليل بيبهره بودن از هدايت غريزي، که در حيوان هست، به وسيله‏اي ديگر مانند وحي نيازمند است. دانش و انديشه او نيز به گونه بايسته قادر نيست دريابد که عملي خاص چه بازتابي در زندگي دنيوي و اخروياش دارد. از اين رو، خداوند حکيم و رحمان، انسانهايي را براي هدايت انسان برانگيخته است. آن بزرگواران از گذر وحي دستور زندگي و قوانيني رهگشا براي انسان به ارمغان ميآوردند و وظيفه او را مشخص ميکنند.

    16.چرا خداوند آدميان را به گونه‏اي نيافريده است که به پيامبران«عليهم السلام» نيازمند نباشد؟
    براي اين که آدميان به گونه‏اي باشند که به پيامبران«عليهم السلام» نيازمند نباشند، بايد عقلشان همچون پيامبران«عليهم السلام» در حد کمال باشد و از چنان معرفتي بهره برند که از نافرماني و گناه به دور مانند. در اين صورت، انسان و جامعه انساني به گونه‏اي ديگر خواهد بود. اين کار بر خداوند متعال سخت نبوده است؛ چنان که بارها در قرآن فرموده است که اگر ميخواستيم همه مردم را هدايت ميکرديم. حيوانات با هدايت تکويني راه خود را پي ميجويند و به تسبيح خداوند مشغولند. ولي مشيّت خداوند بر اين قرار گرفته است که انسان با برخورداري از شهوات و گرايشهاي نفساني و بهره‏مندي از عقل و نيروي انتخاب خود راه رشد و صلاح و رستگارياش را دريابد. خداوند براي تحقق اين مشيّت رسولاني ميان انسانها برانگيخته است گرچه راه انسان، راهي است سخت، ولي او از پيمودنش ناتوان نيست و از همين روست که اشرف مخلوقات شمرده شده است.

    خداوند از اين که چه کس فرمانبردار و چه کس نافرمان خواهد شد، آگاه است. در اين صورت، چه نيازي به فرستادن پيامبران است؟
    علم خداوند به امور - از جمله راه يابي يا گمراهي انسانها - موجب نميشود که سنّتهاي حاکم بر جهان از ميان روند. بنابراين، علم خداوند به راه يابي يا گمراهي انسان در فرض وجود زمينه‏هاي هدايت - يعني دعوت انبياي الهي - است. البته، خداوند ميداند که چه کس به دعوت رسولان پاسخ شايسته ميدهد و چه کس از آن روي بر ميتابد و سبب گمراهي و تباهي خود را فراهم ميکند. به عبارت ديگر، يکي از اسباب و علل هدايت انسانها، دعوت رسولان الهي است و همچنان که در نظام حاکم بر هستي، امور با علل و اسباب تحقق مييابد، در انسان و جامعه انساني نيز اين سنّت الهي جاري است.

    17.مهم‏ترين هدف بعثت پيامبران«عليهم السلام» براي نظام اجتماعي چيست؟
    هدف بنيادين بعثت پيامبران«عليهم السلام» دعوت به عبوديّت اللَّه است که مظهر اين عبوديّت، نفي نظامي طاغوتي و پذيرش حاکميّت اللَّه در جامعه و اقامه قسط و عدل است. در قرآن کريم در اين باره آمده است: «و لقد بعثنا في کلّ امّة رسولاً و ان اعبدو اللَّه واجتنبوا الطاغوت(1)؛ و همانا ما در ميان هر امّتي پيامبري فرستاديم [تا به مردم ابلاغ کند که خدا را بپرستيد و از طاغوت دوري کنيد». نيز درباره اقامه قسط و عدل در جامعه آمده است: «لقد ارسلنا رسلنا بالبيّنات و انزلنا معهم الکتاب و الميزان ليقوم الناس بالقسط(2)؛ همانا ما رسولان خود را با ادلّه‏[به سوي مردم‏] فرستاديم و برايشان کتاب و ميزان‏[=عدل ]فرو فرستاديم تا مردم قسط و عدل را اقامه کنند». « بخش پاسخ به سؤالات » 1) ] - سوره نحل، آيه 36.2) سوره حديد، آيه 25.

    18.چرا خداوند پيامبران و پيروان آنان را چنان موفق ساخته است که بتوانند به آساني دعوت خويش را به انجام رسانند؟
    خداوند انسان را مختار و آزاد آفريده است تا با اختيار و نيروي فکر و خِرَد به دعوت رسولانش پاسخ گويد. از سوي ديگر، او را با هواهاي نفس و وسوسه‏هاي شيطان همراه ساخته است چرا که اوّلاً انتخاب و اختيار جز با اين تحقق نمييابد و ثانياً خلوص در نيّت و عمل جز با سختي و مشقّت به دست نميآيد. در کوره سختيهاي زندگي و دشواريهاست که جوهره انسان جلا و ظهور مييابد و از ناخالصيها جدا ميپيرايد. بنابراين، درگيري پيامبران و پيروانشان با دشواريها، نخست به دليل ساخت انسان و مخاطبان آنان و سپس براي آفرينش خلوص و ارتقاي مقام پيروانشان بوده است.

    19چرا خداوند پيامبر يا امامي از ميان زنان بر نگزيده است؟
    همچنان که در برخي روايات آمده است، پيامبران در ميان انسانها از نظر عقل، در رتبه‏اي بالا جاي دارند(2). بنابراين، برخورداري از عنصر عقل در حدّ بالا، يکي از ويژگيهاي پيامبران است. ولي بايد توجّه داشت که عقل در فرهنگ ديني مفهوم و معنايي است غير از فکر(=نيروي نتيجه‏گيري) و هوش(=درک موقعيّت) و دانش(که نتيجه به کاربردن فکر است). عقل در آيات و روايات به معناي نيروي ارزيابي و سنجش است که بر راههايي که فکر براي يافتن مطلوب به دست ميدهد، نظارت ميکند. عقل آشکار ميسازد که کدام راه خوب و کدام راه بد است. افزون بر اين، عقل بر اصل خوبي و بدي، ارزش و ضد ارزش نظارت و ارزيابي دارد؛ يعني اين که خوبي چيست و بدي چيست. از آن جا که عنصر عقل در زنان سخت تحت تأثير عواطف است، گاه کاستي مييابد؛ همچنان که در روايتي اميرمؤمنان«عليه السلام» نقل است: «العاقل من يملک نفسر اذا غضب، و اذا رغب، اذا رهب(3)؛ عاقل کسي است که چون به خشم آيد، يا به چيزي گرايد و يا از چيزي هراسد، اختيار خويش در کف دارد.» بنابراين خشم و گرويدن و ترسيدن اگر بسيار باشند و لگامشان از کف خارج شود، در کاستي عقل تأثير دارند. همچنان که گذشت عواطف در زنان شديد و بر جسته است که اين امر به خودي خود نه تنها ناپسند نيست، بلکه براي کمال جامعه انساني و خانواده لازم و مفيد است. در روايتي از اميرمؤمنان«عليه السلام» اين کاستي عقل در زنان نسبت به مردان تصريح شده پذيرفته شدن شهادت دو زن به جاي يک مرد، يکي از نشانه‏هاي آن ذکر شده است(4). بنابراين مقام نبوّت نياز دارد که در جنس مرد، آن هم در افرادي خاص و نادر به وقوع پيوندد. « بخش پاسخ به سؤالات » 2) نگاه کنيد به ميزان الحکمه، ج 6، ص 398.3) همان، ص 420 .4) نگاه کنيد به: نهج البلاغه، خطبه 80 .

    20آيا نبّوت، موروثي نيز هست؟
    نبّوت موروثي نيست؛ يعني چنين نيست که مقام پيامبري به عنوان ارث به فرزند پيامبران رسد؛ بلکه اين مقام را خداوند بدانان که شايسته‏اند، ميبخشد. البته ممکن است کسي پيامبر باشد و فرزندانش نيز به دليل شايستگي، پيامبر شود؛ مانند بسياري از پيامبران چون حضرت ابراهيم و اسماعيل و يعقوب و يوسف و داود و سليمان«عليهم السلام» در اين صورت، ممکن است علومي که پيامبر داشته است، به فرزندش منتقل شود.

    21.چرا از ميان آدميان تنها شماري اندک از جانب خداوند به پيامبري يا امامت رسيده‏اند؟
    براي رسيدن به پيامبري و امامت برخورداري از ويژگيهايي لازم است که در همه کسي يافت نميشوند. اين ويژگيها تنها در شماري اندک از آدميان هست. البته، از قرآن و نيز روايات برميآيد که خداوند اين فضل خويش را به هر کس بخواهد ميدهد، ولي شکّي نيست که کارهاي خداوند همه از روي حکمت است و عبث و بيهوده نيست. بنابراين، مصلحتهايي در کار است که عقل ما از توان راه يافتن بدان بيبهره است. هر چند خدا ترسي و پرهيزگاري و پاکي از نخستين شرطهاي رسيدن به پيامبري و امامت است، ولي نميتوان گفت که علّت رسيدن آن گروه اندک به پيامبري و امامت، تنها همين شرطهاست.

    22.چرا برخي پيامبران را اولوالعزم ناميده‏اند؟
    اين که برخي پيامبران را اولوالعزم ناميده‏اند احتمالاً به اين دليل است که آنان عزمي راسخ در برخورد با مشکلات داشته و در مسير راه خدا بسيار پايداري و کوشش کرده‏اند. در قرآن کريم، شکيبايي و پيامبري پيامبران اولوالعزم نمونه‏اي آرماني براي ديگر مردم است و به پيامبر اسلام«صلي الله عليه وآله» که خود از اين پيامبران است، امر شده است که شکيبايي کند؛ همچنان که پيامبران اولوالعزم شکيبايي کرده‏اند: «فاصبر کما صبر اولوالعزم من الرسل»(5). در برخي روايات آمده است که پيامبران اولوالعزم به اين نام خوانده شده‏اند زيرا آن بزرگواران داراي شريعتي خاص بوده‏اند، در حالي که ديگر پيامبران از شريعت آنان پيروي و همان را تبليغ ميکرده‏اند(6). همچنين، در برخي از روايات آمده است دليل اين که پيامبران اولوالعزم به اين نام نام خوانده‏اند اين است که آنان نه بر گروهي محدود، بلکه بر تمامي آدميان و نيز بر جنيان مبعوث بوده‏اند(7). « بخش پاسخ به سؤالات 5) سوره احقاف، آيه 35.6) اين روايات در بحارالانوار، ج 11، ص 34 و 35 آمده است.7) نگاه کنيد به: بحارالانوار، ج 11، ص 58 به نقل از اقبال الاعمال، ص 710.

    23.آيا مقام امامت، که برخي پيامبران«عليهم السلام» داشته‏اند، از مقام نبوّت برتر است؟
    مقام امامت بالاتر از نبوّت است و برخي از پيامبران بزرگ با اين که پيامبر بوده‏اند مقام امامت را نيز داشته‏اند؛ مانند حضرت ابراهيم«عليه السلام» که پس از گذشتن سالياني از پيامبرياش خداوند او را امام قرار داد: «و اذا تبلي ابراهيم ربه بکلمات فاتمهنّ، قال اني جاعلک للناس اماما(3)؛ و هنگامي که پروردگار ابراهيم، او را با کلماتي بياموزد و او از عهده آنها برآمد[خداوند به او] فرمود: من تو را امام و پيشواي مردم قرار دادم.» مقام امامت، رهبري جامعه از روي حکمت و قوانين الهي است که جامعه به وسيله آن به تعالي و سعادت ميرسد. به عبارت ديگر، مقام امامت، رهبري حکومت الهي است که از سوي خداوند به برخي پيامبران، از جمله رسول‏اللَّه«صلي الله عليه وآله»، اعطا شده است(4). « بخش پاسخ به سؤالات » 3) سوره بقره، آيه 124.4) نگاه کنيد به: سبحانى جعفر، الالهيّات، ج 2، صص 618 تا 623

    24.کداميک از نبّوت و امامت از لحاظ معنوي بر ديگري برتري دارد؟
    امامت، همچنان که از قرآن کريم بر ميآيد، منصبي است که به برخي پيامبران - مانند ابراهيم«عليه السلام» - اعطا شده و عبارت از مقام سرپرستي و اداره جامعه است(1) و قرآن کريم آن را حکومت و پادشاهي نيز خوانده است. روشن است که امامت در اين موارد شأني افزون بر شأن نبّوت است که از گذر مصلحت الهي و نيز پايداري و صبر در مقابل سختيها و آزمايشهاي آسماني براي آنان حاصل ميشده است. همچنان که درباره ابراهيم«عليه السلام» آمده است: «و اذا ابتلي ابراهيم ربّه بکلمات فاتمهنّ قال اِنّي جاعلک للنّاس اماماً؛(2) و هنگامي که خداوند، ابراهيم را به اموري [مانند ذبح اسماعيل‏] امتحان کرد و [آن گاه ]خداوند فرمود: به درستي که من تو را براي مردم امام قرار دادم». با اين همه امامت، فرعي بر نبّوت است و از آن سرچشمه ميگيرد؛ يعني نبّوت چون سرچشمه‏اي است که مقررات و معارف الهي از آن سرچشمه ميگيرد. و آن گاه از گذر امامت در جامعه جاري ميگردد. « بخش پاسخ به سؤالات » 1) نگاه کنيد به: مجمع البيان، ج 1، ذيل سوره بقره، آيه 124.2) سوره بقره، آيه 124.

    25.چرا خدا بين پيامبران و ديگر انسان‏ها فرق گذاشته و تنها به پيامبران عصمت و دوري از گناه و بدي اعطا کرده است؟
    عصمت پيامبران و امامان گرچه يک موهبت الهي است امّا به لحاظ اين که خداوند ميدانسته که آنان منهاي عصمت هم با ديگران در مراتب اخلاص و فداکاري فرق داشته از ديگران پيشقدم بودن از اين رو آنان به اين موهبت تخصيص داده است. بنابراين معصومين«عليهم السلام» خود، شايستگي و ويژگيهاي ذاتي براي قبول مقام عصمت داشته‏اند و افاضه و موهبت الهي بيحساب و بدون جهت نيست.

    26.آيا اين که خداوند افرادي را پيامبر و معصوم قرار داده است تبعيض نيست؟ مگر نه اين است که خداوند هر کس را معصوم قرار دهد ديگر گناه نميکند؟
    اولاً، مواهب و الطاف خداوند به انسانها براساس مشيّت ذات مقدّس اوست و کسي از خداوند چيزي طلبکار نيست تا بر خداوند لازم باشد نعمت و موهبت خويش را به همگان يکسان ببخشيد. اگر خداوند کساني را بدون استحقاق مورد لطف و عنايت قرار دهد و آنان را از ديگران برتر بداند، تبعيض و بيعدالتي نيست، بلکه تبعيض و بيعدالتي در جايي است که از آنچه حق کسي است، کمتر بگذارند. ثانياً، بنا بر روايات، خداوند ميدانسته است که پيامبران و امام«عليهم السلام» حتّي اگر معصوم نيز نميبودند، هم چنان در فرمانبرداري و بندگي از ديگران پيشي ميگرفتند و از اين رو، آنان را برگزيده و عنايات ويژه خويش را بدانان عطا کرده است.

    27.آيا پيامبران و امامان در گناه نکردن و معصوم بودن مجبور بوده‏اند؟
    عصمت عبارت از يک حالت دروني است که پيامبران و امامان به لطف خداي متعال در اثر بينش عميق و شناخت واقعي خدا واحد آن هستند، اما معناي اين کلام اين نيست که پيامبر و امام در گناه نکردن مجبور باشند، و يا به تعبير ديگر، انجام گناه براي آنان محال عقلي باشد، بلکه همانطور که ساير انسان‏ها هم ميتوانند گناه کنند و هم ميتوانند از آن خودداري کنند، و چه بسا به خاطر ترس از خدا از آن خودداري ميکنند، پيامبران و امامان هم در عين اينکه ميتوانند گناه کنند در اثر معرفت و شناخت کامل خدا و بينش عميقشان به اختيار خود از گناه خودداري ميکنند.




    فروشگاه نمونه سوالات پیام نور با پاسخنامه تستی و تشریحی



    دانلود رایگان نمونه سوالات دانشگاه پیام نور





    http://up.pnu-club.com/images/00ld7yux3ay3itvspd7n.png
    برای دانلود رایگان نمونه سوالات پیام نور با جوابهای تستی و تشریحی در مقطع نمونه سوالات کارشناسی ارشد پیام نور - نمونه سوالات پیام نور کارشناسی - نمونه سوالات پیام نور دکترا- نمونه سوالات آزمونهای فراگیر پیام نور( دانشپذیری)

    به ادرس زیر مراجعه کنید

    نمونه سوالات رایگان پیام نور




  5. #15
    Borna66 آواتار ها
    • 55,397
    مدير بازنشسته

    عنوان کاربری
    مدير بازنشسته
    تاریخ عضویت
    Mar 2009
    محل تحصیل
    خيام-سهراب
    شغل , تخصص
    طراح و تحلیل گر حرفه ای وب
    رشته تحصیلی
    مهندسي نرم افزار
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    مهدویت
    زمینه سازی برای ظهورامام مهدی (عج) و رسالت منتظران
    انتظار فرج و آرزو و اميد و دلبستن و به آينده دو گونه است :
    انتظاري كه سازنده و نگهدارنده ، تعهد آور ، نيرو آفرين و تحرك بخش است ، به گونه اي است كه مي تواند نوعي عبادت و حق پرستي به شمار آید .
    انتظاري كه گناه است ، ويرانگر و اسارت بخش و فلج كننده است.
    «وَعَدَ اللّه‏ُ الَّذِينَ ءَامَنُواْ مِنکُمْ وَعَمِلُواْ الصَّـلِحَـتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِي الاْءَرْضِ کَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ وَلَيـُمَکِّنَنَّ لَهُمْ دِينَهُمُ الَّذِي ارْتَضَي لَهُمْ وَلَيُبَدِّلَنَّهُم مِّن بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْناً يَعْبُدُونَنِي لاَ يُشْرِکُونَ بِي شَيْئاً وَمَن کَفَرَ بَعْدَ ذَلِکَ فَأُوْلَـآئِکَ هُمُ الْفَـسِقُونَ». )55 نور)
    خداوند به دين باوران مسلماني که کارهاي شايسته و نيک انجام دهند، وعده داده است که به طور حتم آنان را فرمانروايانِ زمين گرداند،... و زمينه لازم براي حکومتِ دين در جامعه و نفوذِ آيينِ خداپسندانه را برايشان فراهم آورده، و امنيت و آرامش را جايگزين ترس‏ها و نگراني‏ها سازد...
    همچنین پيامبر صلی الله علیه واله درباره انتظار می فرمایند :
    «اُبَشِّرِکُم بِالمهدي يَبْعَثُ في امّتي عَلَي اخْتِلافِ مِنَ النّاسِ و زَلازِل، فَيَمْلاُ الارضَ قِسطاً و عَدْلاً، کما مُلئَتْ جوراً و ظلماً، يَرْضي عنه ساکِنُ السماء و ساکِنُ الارض (2)، يَقسِمُ المال صَحاحاً» فقال له رجلُ: «ما صَحاحاً؟»قالَ: «بِالتَّسوَية بَيْن الناس» شمارا به مهدي مژده مي‏دهم، آن گاه که مردمان با هم اختلاف يابند و ناامنيها و دل نگراني‏ها آنان را در بر گيرد، بپا مي‏خيزد، و عدل و داد را در دنيايي که آکنده از ظلم و ستم گشته، مي‏گستراند. و اموال (داراييها و امکانات اقتصادي) را به طور مساوي بين همه تقسيم مي‏کند، (و اين چنين است که) اهلِ آسمان و ساکنان زمين از او خشنود مي‏شوند.
    رسالت منتظران در زمان غيبت
    پيغمبر اکرم صلي الله عليه و آله و سلم نيز مي‏فرمايد " افضل اعمال امتي انتظار الفرج
    بهترين کارهاي امت من انتظار فرج است افضل العبادة انتظار الفرج. بهترين عبادت انتظار فرج است حضرت امام صادق عليه‏السلام پرسيدند چه مي‏فرماييد درباره کسي که بميرد در
    حال انتظار فرج آل محمد؟ فرمود: او مانندکسي است که در خدمت قائم آل محمد عليه‏السلام در ميان خيمه است مختصري سکوت نموده فرمود چون کسي است که با پيغمبر است.
    حضرت امام صادق عليه‏السلام به ابي بصير فرمود "
    من سره ان يکون من اصحاب القائم فلينتظر و ليعمل بالورع و محاسن الاخلاق و هو منتظر فان مات و قام القائم بعده کان له من الاجر مثل اجر من ادرکه فجدوا و انتظروا هنيئا ايتها العصابة المرحومه. .
    هر کس مايل است از اصحاب قائم (عج) باشد انتظار فرج را بکشد و پرهيزکاري را پيشه خود سازد و خويشتن را به اخلاق پسنديده بيارايد. چنين شخصي منتظر خواهد بود. در اين صورت کوشش کنيد و انتظار داشته باشيد اين مقام گوارا باد شما را اي گروه بخشيده شده.
    پيغمبر اکرم(صلی الله علیه وآله وسلم) فرمود:
    درآينده گروهي خواهند آمد که پاداش هر يک از آنها برابر با پنجاه نفر شما است اصحاب عرض کردند آقا ما با شما در جنگ بدر و حنين شرکت کرديم و آيات قرآن درباره ما نازل شد، فقال انکم لو تحصلوا لما حصلوا لم تصبروا صبرهم اگر بر شما تحميل کنند آنچه بر آنها تحميل شده صبر آنها را نخواهيد داشت
    راهبردهای فرهنگی منتظران قبل ازظهور
     1)تشکيل جامعه و امت واحده
     2) انتظار واقعی
     3) افق های فکری
     4) آمادگي روحي‏ دربرابر حوادث
     5) رفعت ذکر
     6) شهادت و چشم انداز راه‏
     7) اطاعت و تقوا
     8) ارتباط و پيوند با خدا
     9) طرح و برنامه ريزي‏




    فروشگاه نمونه سوالات پیام نور با پاسخنامه تستی و تشریحی



    دانلود رایگان نمونه سوالات دانشگاه پیام نور





    http://up.pnu-club.com/images/00ld7yux3ay3itvspd7n.png
    برای دانلود رایگان نمونه سوالات پیام نور با جوابهای تستی و تشریحی در مقطع نمونه سوالات کارشناسی ارشد پیام نور - نمونه سوالات پیام نور کارشناسی - نمونه سوالات پیام نور دکترا- نمونه سوالات آزمونهای فراگیر پیام نور( دانشپذیری)

    به ادرس زیر مراجعه کنید

    نمونه سوالات رایگان پیام نور




  6. #16
    Borna66 آواتار ها
    • 55,397
    مدير بازنشسته

    عنوان کاربری
    مدير بازنشسته
    تاریخ عضویت
    Mar 2009
    محل تحصیل
    خيام-سهراب
    شغل , تخصص
    طراح و تحلیل گر حرفه ای وب
    رشته تحصیلی
    مهندسي نرم افزار
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    نمونه سوالات امتحانی اندیشه اسلامی 2 کلاس استاد غزالی
    1. معاني ومراتب امامت را نام ببريد؟
    2.حديثى متواتر ی را كه مورد اتفاق شيعه وسنى میباشد،«من مات و لم يعرف امام زمانه مات ميتة‏جاهلية‏» به چه معناست ؟
    3.استدلال شيعه در باب‏امامت به اين آيه که اتفاق شيعه و سنى است كه اين آيه در شان على(ع)نازل شده آيه: «انما وليكم الله و رسوله‏و الذين امنوا الذين يقيمون الصلوة و يؤتون الزكوة و هم‏راكعون‏»چيست ؟
    4.منظور آيه شريفه در سوره‏مائده، «اليوم اكملت لكم دينكم و اتممت عليكم نعمتى ورضيت لكم الاسلام دينا» چيست ؟
    5.آيه:«يا ايها الرسول بلغ ما انزل اليك من ربك و ان لم تفعل فما بلغت رسالته‏» بيانگر چيست؟
    6.در مبحث ولايت دو بحث جداگانه است آنها كدامند ومنظور از ولايت خاصه چيست؟
    7. «مولى» در حديث من كنت مولاه فعلى مولاه به معنى چيست ؟
    8. فخر رازى در ذيل آيه «يا ايها الرسول بلغ ما انزل اليك »چه مطلبي را در از طرف عُمَر بيان مي كند ؟ 9.مفسران و راويان حديث در ذيل آيات آغاز سوره معارج (سئل سائل بعذاب واقع - للكافرين ليس له دافع - من الله ذى المعارج) چه مطلبي را بيان مي دارند ؟
    10.راه اثبات وحي چيست؟
    11.وحي چيست؟
    12.دوران فترت در وحي يعني چه؟
    13.آغاز و انجام دوران فترت کي بوده و نخستين آيه‏اي که پس از دوران فترت نازل شده است کدام آيه است؟
    14.چگونه فرشتگان، وحي را به قلب پيامبر«صلي الله عليه وآله» القا ميکرده‏اند؟
    .آيا تمام رفتار و کردار و گفتار پيامبر«صلي الله عليه وآله» وحي و حکم خدا بوده است؟
    .فرق وحي با الهام چيست؟
    15.آيا رؤياي صادق جزئي از نبوّت است؟
    16.تفاوت وحي و معجزه چيست؟
    17.چرا خداوند آدميان را به گونه‏اي نيافريده است که به پيامبران«عليهم السلام» نيازمند نباشد؟
    18.مهم‏ترين هدف بعثت پيامبران«عليهم السلام» براي نظام اجتماعي چيست؟
    19چرا خداوند پيامبر يا امامي از ميان زنان بر نگزيده است؟
    20آيا نبّوت، موروثي نيز هست؟
    21.چرا از ميان آدميان تنها شماري اندک از جانب خداوند به پيامبري يا امامت رسيده‏اند؟
    22.چرا برخي پيامبران را اولوالعزم ناميده‏اند؟
    23.آيا مقام امامت، که برخي پيامبران«عليهم السلام» داشته‏اند، از مقام نبوّت برتر است؟
    24.کداميک از نبّوت و امامت از لحاظ معنوي بر ديگري برتري دارد؟
    25.چرا خدا بين پيامبران و ديگر انسان‏ها فرق گذاشته و تنها به پيامبران عصمت و دوري از گناه و بدي اعطا کرده است؟
    26.آيا اين که خداوند افرادي را پيامبر و معصوم قرار داده است تبعيض نيست؟ مگر نه اين است که خداوند هر کس را معصوم قرار دهد ديگر گناه نميکند؟
    27.آيا پيامبران و امامان در گناه نکردن و معصوم بودن مجبور بوده‏اند؟
    28 .انتظار فرج و آرزو و اميد و دلبستن و به آينده چند گونه است ؟
    29.رسالت منتظران در زمان غيبت در چیست؟
    30.راهبردهای فرهنگی منتظران قبل ازظهور رانام ببرید؟




    فروشگاه نمونه سوالات پیام نور با پاسخنامه تستی و تشریحی



    دانلود رایگان نمونه سوالات دانشگاه پیام نور





    http://up.pnu-club.com/images/00ld7yux3ay3itvspd7n.png
    برای دانلود رایگان نمونه سوالات پیام نور با جوابهای تستی و تشریحی در مقطع نمونه سوالات کارشناسی ارشد پیام نور - نمونه سوالات پیام نور کارشناسی - نمونه سوالات پیام نور دکترا- نمونه سوالات آزمونهای فراگیر پیام نور( دانشپذیری)

    به ادرس زیر مراجعه کنید

    نمونه سوالات رایگان پیام نور




  7. #17
    • 1

    عنوان کاربری
    کاربر باشگاه
    تاریخ عضویت
    Jun 2012
    محل تحصیل
    اراک
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    ba salam
    aziz chera inaro tuye ye file e pdf ya word nazashti...chera tike tike gozashti ???
    intori k sakht mishe :((
    val bazam mamnun

  8. #18
    Borna66 آواتار ها
    • 55,397
    مدير بازنشسته

    عنوان کاربری
    مدير بازنشسته
    تاریخ عضویت
    Mar 2009
    محل تحصیل
    خيام-سهراب
    شغل , تخصص
    طراح و تحلیل گر حرفه ای وب
    رشته تحصیلی
    مهندسي نرم افزار
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    نقل قول نوشته اصلی توسط sasa.daphne نمایش پست ها
    ba salam
    aziz chera inaro tuye ye file e pdf ya word nazashti...chera tike tike gozashti ???
    intori k sakht mishe :((
    val bazam mamnun
    با سلام
    خواهش لطف دارد
    دوست گرامی شما فعلا به همین صورت منابع وجود داشت ولی اگر باز بصورت مرتب تر فراهم شد در همینجا درج و اطلاع رسانی خواهیم کرد
    موفق باشید
    روزگار خوش




    فروشگاه نمونه سوالات پیام نور با پاسخنامه تستی و تشریحی



    دانلود رایگان نمونه سوالات دانشگاه پیام نور





    http://up.pnu-club.com/images/00ld7yux3ay3itvspd7n.png
    برای دانلود رایگان نمونه سوالات پیام نور با جوابهای تستی و تشریحی در مقطع نمونه سوالات کارشناسی ارشد پیام نور - نمونه سوالات پیام نور کارشناسی - نمونه سوالات پیام نور دکترا- نمونه سوالات آزمونهای فراگیر پیام نور( دانشپذیری)

    به ادرس زیر مراجعه کنید

    نمونه سوالات رایگان پیام نور




صفحه 2 از 2 اولیناولین 12

برچسب برای این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمی توانید موضوع جدید ارسال کنید
  • شما نمی توانید به پست ها پاسخ دهید
  • شما نمی توانید فایل پیوست ضمیمه کنید
  • شما نمی توانید پست های خود را ویرایش کنید
  •