سبک بازگشت ادبی :
قبلا تا حدودی به علت به وجود آمدن سبک جدید بعد از سبک هندی ( که بعدها به بازگشت ادبی مشهور شد) پرداختیم :
نقل قول: این شیوهء شعری اگرچه نخست، هدفش گریز از تقلید و تکرار مضامین کهن و در جستجوی مضامین ودرونمایه های تازه بود، بعد ها به علت مضمون بافی ها و تأکید بر پیچیدگی های لفظی و کنایی و تصویری و به کار بردن تشبیهات پر ابهام و بی مورد و تعقیدات نابه جا و نیز مبالغه در مضمون یابی های دور از ذهن ، تقریباً به سقوط شعر فارسی انجامید و اگر نبود وجود ابیات بسیار زیبا و پراکنده از برخی شاعران به ویژه صائب تبریزی و بیدل دهلوی ، چیز زیادی از شعر فارسی در این دورهء چند قرنی باقی نمی ماند.
اما به نظر شخصی من عامل مهم دیگری هم در این تغییرات در شعر فارسی نقش داشت و آن تغییر شرایط فکری و اجتماعی مردم ایران بود . به هر حال : .
بر این مبنا بود که شاعران دوران زندیه و اوایل دوران قاجاریه به فکر بازگشت ادبی و رجوع به سرچشمهء زلال ِ شعر و زبان روشن و رسای فارسی افتادند و بازگشت به سبک های خراسانی ونیز سبک عراقی را که یاد آور دوران های طلایی شعر فارسی بود، سرلوحه کوشش ها و زبان ورزی های شاعرانه و زیباشناسانهء ادبی خود قرار دادند.
پس شعر دورهء بازگشت ،همانا بازگشت به شعر دوران گذشته و رجوع به دو سبک پیشین ِ خراسانی و عراقی بود.
شعر دری چون ملول گشت و تن آسان
آمد، از هند زی عراق و خراسان
*
روی سرایش ز سبک هندی برتافت
روح خراسانی و عراقی دریافت
*
ذوق و هنر را به روشنی و رسایی
کرد بدین «بازگشت» ، راهگشایی
*
ذهن و زبان را ز نهر گم شده ای خُرد
جانب رود بزرگ شعر دری برد
*
گرچه به مضمون و نکته از پی تقلید
رخ ننمود آستان شعر اساتید ،
*
لیک زبان زنده گشت و ناطقه آزاد
شاعر آینده را مجال سخن داد
*
از : م. سحر
.
این نهضت ادبی حاصل روزگاران آرام سلطنت کریمخان زند است ، چرا که در این دوران مراکز علمی و ادبی درنواحی مرکزی و جنوبی ایران رشد کرد . به خصوص در شیراز و اصفهان و کاشان.
نشاط اصفهانی انجمنی به نام انجمن نشاط دایر کرد . قصد پایه گذاران و پیروان ِ این جنبش احیای شعر فارسی و نجات آن از انحطاط و ابتذال سبک هندی بود..
در این مکتب ، ابهام و پیچیدگی رو به صراحت و سادگی آورد و استحکام و سلاست و فصاحت شعر سبک خراسانی و عراقی سرمشق کار شاعران قرار گرفت.
می توان گفت که از نظر صراحت در بیان و فصاحت کلام ، رودخانهء شعر فارسی ، از مسیری که با ورود به سبک هندی آغاز کرده بود به جریان اصلی خود یعنی به بستر شعر سبک خراسانی و عراقی بازگشت..
شعر از پیچیدگی و تعقید رها شد و آمادهء بیان مضامین ِ جدید گشت.
مضمون شاعران سبک بازگشت، همان مضامین قدیمی و تکراری بود و آثار این شاعران در بهترین و موفق ترین سروده ها هم با شعر دوران غزنوی یعنی با مدل های اصیل ِ خود برابری نمی کردند. شاعران حرفه ای و زبان آور این عصر همه از موقعیت رسمی دولتی و درباری برخوردار بودند. از این رو به مضامین اجتماعی و سیاسی نمی پرداختند .از تحولات اجتماعی و انقلابات دوران خود هیچ اطلاعی نداشتند و شعرشان گویای محیط و روزگارشان نبود.
اما در میان اینان دو استثناء هست که این دو استثناء را می توان به نوعی طلایه دار یا منادی ظهور شاعران مشروطیت به حساب آورد.
این دوتن عبارت بودند از
فتحعلی خان شیبانی و میرزا ابوالقاسم قائم مقام فراهانی.
در کنار این دو تن می توان از یغما ***قی هم نام برد که به خاطر هجویه ها و انتقادهایش ، به شیوهء خویش بر شاعران دورهء بعدی خود بی تأثیر نبوده است زیرا هجو نیز یکی از شعبات شعر بود که در آثار برخی از شاعران دوران مشروطیت (البته با هدف و در خدمت بیان نظریات و مجادلاتِ سیاسی برخی شاعران مورد استفاده قرار گرفت که در میان آنان به ویژه از عشقی می توان نام برد).
چنین بود که شاعران دوران مشروطیت از حاصل تجربیات شاعران دورهء بازگشت و نیز از زمینهء مناسبی که به کوشش شاعران این دوران در حوزهء زبان و شیوهء بیان شعر فراهم شده بود ، به نحو کامل و شاملی برخوردار گشتند.
شعر فارسی در دوران مشروطیت 1 :
پیش تر گفته شد که در بازگشت ادبی " شعر از پیچیدگی و تعقید رها شد و آمادهء بیان مضامین ِ جدید گشت. " در دوران معاصر ما که آن را می توان ادامه سبک باز گشت ادبی نیز دانست تغییر و تحولات سریع فکری فرهنگی و اجتماعی بر شعر فارسی تاثیر فراوان داشت و تنوع انواع روش ها و اندیشه ها و نوع شعر در این دوران بسیار زیاد است بنا بر این مجبورم بیشتر شاعران این دوره را هم معرفی و آثاری از آنها نقل کنم. ادامه مطالب :
پیش از آن که افکار تجدد خواهانه و آزادی طلب بر علیه استبداد قاجاری و جامعهء قرون وسطایی ایران در شعر فارسی تبلور یابد، زمینه های فکری اندیشه های جدید که متأثر از انقلاب صنعتی و تحولات جامعهء اروپا و به خصوص انقلاب کبیر فرانسه بود ، ابتدا به وسیلهء نویسندگان و متفکران و روشنفکرانی چون میرزا فتحعلی آخوندزاده، میرزا ملکم خان ، جلال الدین میرزا قاجار، میرزا یوسف مستشار الدوله ، میرزا جعفر قراچه داغی، طالبوف تبریزی، زین العابدین مراغه ای، میرزا آقاخان کرمانی ، میر زا آقا تبریزی و دیگران ـ که افکار خود را در رسالات و مقالات متعدد و به شکل های گوناگون عرضه می کردند ـ به وجود آمد.
در این میان کسانی همچون میرزا فتحعلی آخوندزاده ، میرزا آقاخان کرمانی و زین العابدین مراغه ای (در سیاحتنامهء ابراهیم بیک ) خود به نقد ِ ادبیات گذشته پرداختند و برای نخستین بار بر ضرورت رئالیسم ِ اجتماعی در ادبیات و دید و نگاه انتقادی از اوضاع نابسامان جامعه و به طور خلاصه به نقش روشنگر و آگاهی دهندهء شعر به عنوان یک رسانهء بسیار مهم فرهنگی و هنری تأکید ورزیدند.
خودِ میرزا فتحعلی ##### زاده با نوشتن نمایشنامه ها و میرزا آقاخان کرمانی با سرودن شعرهای اجتماعی و سیاسی نمونه هایی از «ژانر» های ادبی مثل نمایشنامه و انواع شعر که از نظر مضمون در ایران سابقه ای نداشت ، نمونه هایی به دست دادند.
این نویسندگان و روشنفکران که درواقع پیام آوران و بشارت دهندگان دنیای جدید و منادیان افول استبداد و خود رأیی دنیای کهن بودند ، با طرح چشم اندازهای جدید ِ اندیشگی و بر بنیادِ آرمانشهر متکی بر قانون و آزادی و حاکمیت ملی ، درواقع ، آبشخور فکری و فرهنگی و زیباشناسی و سرچشمهء ایدآل های شعر مشروطه را در ایران فراهم کردند.
بر این زمینه بود که شعر مشروطه و کمابیش شاعران این دوره بر سه عنصر قانون و آزادی و حاکمیت ملی تأکید می ورزیدند و ستایشگر آن بودند.
که همراه با انتشار و طرح نظریات متفکران و منتقدانی همچون میرزا آقاخان و ##### زاده و رواج بیانیه ها و بحث های ادبی و نیز وجود بعضی از شعرهای فتحعلی خان شیبانی و قائم مقام فراهانی زمینهء ظهور شاعرانی چون ادیب الممالک فراهانی، علی اکبر دهخدا ، محمد تقی بهار ، ایرج میرزا ، سید اشرف گیلانی ، عارف قزوینی ، فرخی یزدی ، ابوالقاسم لاهوتی ، میرزادهء عشقی و سرانجام علی اسفندیاری ـ یعنی نیما یوشیج ...
خودِ میرزا فتحعلی ##### زاده با نوشتن نمایشنامه ها و میرزا آقاخان کرمانی با سرودن شعرهای اجتماعی و سیاسی نمونه هایی از «ژانر» های ادبی مثل نمایشنامه و انواع شعر که از نظر مضمون در ایران سابقه ای نداشت ، نمونه هایی به دست دادند.
این نویسندگان و روشنفکران که درواقع پیام آوران و بشارت دهندگان دنیای جدید و منادیان افول استبداد و خود رأیی دنیای کهن بودند ، با طرح چشم اندازهای جدید ِ اندیشگی و بر بنیادِ آرمانشهر متکی بر قانون و آزادی و حاکمیت ملی ، درواقع ، آبشخور فکری و فرهنگی و زیباشناسی و سرچشمهء ایدآل های شعر مشروطه را در ایران فراهم کردند.
بر این زمینه بود که شعر مشروطه و کمابیش شاعران این دوره بر سه عنصر قانون و آزادی و حاکمیت ملی تأکید می ورزیدند و ستایشگر آن بودند.
که همراه با انتشار و طرح نظریات متفکران و منتقدانی همچون میرزا آقاخان و ##### زاده و رواج بیانیه ها و بحث های ادبی و نیز وجود بعضی از شعرهای فتحعلی خان شیبانی و قائم مقام فراهانی زمینهء ظهور شاعرانی چون ادیب الممالک فراهانی، علی اکبر دهخدا ، محمد تقی بهار ، ایرج میرزا ، سید اشرف گیلانی ، عارف قزوینی ، فرخی یزدی ، ابوالقاسم لاهوتی ، میرزادهء عشقی و سرانجام علی اسفندیاری ـ یعنی نیما یوشیج ...
دهخدا شعر مشروطه _ بازگشت ادبی
علی اکبرخان صابر ــ به موازات و در ارتباط با دهخدا ـ که با میرزا جهانگیر خان صور اسرافیل نشریهء "صور اسرافیل را منتشر می کردــ اشعار خود را در نشریهء انتقادی و طنز آمیزی به نام "ملا نصرالدین " به چاپ می رسانید که جلیل محمد قلی زاده مدیر آن بود و به زبان ترکی آذری در قفقاز منتشر می شد.
.
شعرهای صابر سرشار از انتقادهای تند اجتماعی و سیاسی و فرهنگی است و لبهء تیز حملهء او متوجه تحجّر و قشریت مذهبی و سلطهء مخرب و ویران ساز سنت های اسارتگر دینی و زعامت جهالت پرور ملاهاست.
البته استبداد سیاه خاندان های حکومتگر و فساد و زورگویی ایادی دربار سلطنت مطلقهء قرون وسطایی و ستمگران نظام ارباب و رعیتی هم از نیشتر طعن و وملامت او بی نصیب نمی مانند.
اشعار صابر به زبانی ساده و قابل درک و دریافت برای عامهء مردم سروده شده و بنیاد مهم ترین مضامین شعر او مبتنی بر رئالیسم اجتماعی است.
از نظر فرم ، شعر میرزا علی اکبرخان صابر به ترجیع بند هاو مستزاد ها و ترکیب بندهای شعر کلاسیک فارسی شبیه است در بسیاری موارد یادآور شعرهای هجایی و متل های عامیانه و شعر های فولکلوریک فارسی ست.
علی اکبر دهخدا و شعر دوران مشروطیت :
علی اکبر دهخدا در شعر هایی که به اوزان هجایی سروده و نیز در ترکیب بندهایی که در کنار مقالاتِ طنز آمیز خود در نشریهء "صور اسرافیل" منتشر کرده ، نظری به این شعرهای "هُپ هُپ" دارد و متقابلاً میرزا علی اکبر صابر [ترکی نویس قفقاز] ، خود از علی اکبر دهخدا [فارسی نویس ] متأثر است. به خصوص به لحاظ فکری ، دهخدا تأثیر فراوانی بر هم روزگاران خود و از آن جمله میرزا علی اکبر صابر گذاشته است.)
بد نیست چند بیتی از یک شعر دهخدا به نام« رؤسا و ملت» هم بخوانیم:
خاک به سرم بچه به هوش آمده
بخواب ننه یک سر و دو گوش آمده
گریه نکن لُولُو می آد می خوره
گُرگه می آد بزبزی رُ می بره
اِه اِه ننه ، آخر چته؟ گشنمه !
بترکی ، این همه خوردی کمه؟
از گشنگی ننه دارم جون می دم
گریه نکن فردا بهت نون می دم
.....
خ ِ خ ِ ، خ ِ خ ِ ، ـ جونم چت شد؟ هاق هاق...
وای خاله چشماش چرا افتاد به طاق
....
وای بچه َم رفت زکف ، رود ! رود!
ماند به من آه و اَسف ، رود! رود! (1)
در کنار این کوشش های نوجویانه ، دهخدا در شعرهای دیگر خود برخوردار از زبان کلاسیک بسیار فصیح و متکی بر سبک خراسانی ست. به خصوص در مثنوی های خود به سنایی غزنوی و مثنوی های وی در «حدیقة الحقیقه» و «کارنامهء بلخ » نظر دارد و زبان شعری او با زبان مثنوی های سنایی پهلو می زند.
بارها گفته ام به شیخ ، ابو
یک کـَرَت کج نشین و راست بگو
کانچه را نام کرده ای وجدان
چیست جز باد ِ کرده در انبان؟
چون کشی ریش ِ احمق است دراز
ور رها شد درازی اش به دو قاز (2)
و نیز در مثنوی بلند به نام « انشالله گربه است!»
.سبک های ادبی و تاثیرات اجتماعی
تاثیر شرایط اجتماعی _ فکری مردم و سبک های شعر بر هم :
وقتی که قصد داریم در مورد شعر معاصر و اندیشه های نو سخن بگوییم باید به بر رسی افکار و آثار دهخدا بپردازیم اما حق مطلب در مورد ایشان ادا نشد و مطالب را نیمه کاره رها کردم ... .
ابتدا باید ببینیم تغییر شرایط فکری و اجتماعی مردم چه قدر در به وجود آمدن سبکها نقش دارند. شاید به دلیل گذشت طولانی زمان ( چندین قرن ) نتوانیم آن شرایط را آن گونه که بودند درک کنیم اما در مورد سبک بازگشت ادبی و دوران معاصر _ به خصوص مشروطیت_ فکر می کنم درک و لمس کردن یا تصور آن شرایط تا حدود زیادی آسان تر باشد. متاسفانه تاریخ کشور ما عمدتا سر شار از تکرار وقایع است! و مردم جامعه عموما حافظه تاریخی ضعیفی دارند و با توجه به شدیدا احساسی بودن افکار عامه مردم ( ونه منطقی بودن) و از طرف دیگر جدا بودن و شکاف عمیق بین روشنفکران جامعه با سایر طبقات هیچ گاه از هیچ حادثه ای درس نمی گیریم...
ما رند و خراباتی و دیوانه و مستیم ....... پوشیده چه گوییم همینیم که هستیم !
گفتیم تغییر شرایط اجتماعی و فکر مردم بر شعرها و سبکها تاثیر داشته اما در دوران مشروطیت بیشتر عکس این مطلب صادق بوده ! یعنی از شعر به عنوان وسیله ای برای تغییر افکار مردم و حتی مبارزه استفاده می کردند. در پست قبل گفتیم که " ... و پس از جنگ( جهانی اول ) به تهران آمد و از کارهای سیاسی کناره گرفت و به خدمات علمی و فرهنگی مشغول شد ... " این مطلبی است که بیشتر مردم می گویند چون از آن پس دهخدا کمتر در ملاء عام و رسانه ها ( روزنامه ) حضور یافت.. اما آیا این به معنی کناره گیری دهخدا از سیاست بود؟ پس چرا بعد از کودتای 28 مرداد عوامل پهلوی در جستجو ی طرفداران مصدق به خانه این مرد منزوی ریختند و پیر مرد هفتاد و هفت ساله را پس از شکنجه های سخت در خیابانی رها کردند؟ ....
در مورد آزادی خواهی و تعهد شاعران دوران مشروطه گفتیم. در مورد توضیح بیشتر فقط به شرحی کوتاه از آثار و زندگی " میر زاده عشقی " می پردازم :
کوشش دیگری که در راه تحول در فرم انجام می گرفت ، از سوی شاعر آرمان خواه و ایران پرست پر شور و صمیمی این دوران میرزاده عشقی کردستانی بود.
عشقی هم به فرم عامیانه توجه داشت و هم فرم های کلاسیک و زبان فصیح و رسای سبک خراسانی را مورد توجه قرار می داد.
از نمونه های اشعار وی در فرم عامیانه که به نظر من قطعاً از «مکتب صابر» متأثر بوده ، شعر معروف « کلا نمدی ها» و نیز سرود « مظهر جمهور» است که به خصوص این آخری همراه با سرود دیگری به نام « نوحه ی جمهوری » موجبات کینه ء جمهوری خواهی رضاخانی و در نتیجه مرگ شاعر را فراهم کرد.