به گفته شاگردان استاد لرزاده، چنانچه کارهای معماری ویرا در یک منظر کلی بررسی کنیم، بزرگ‌ترین ویژگی‌شان سهل و ممتنع بودن آنهاست. هیچیکاز آثار استاد؛ شگفتی آفرین نیست و هیچ انگشتی از مشاهده آثار ایشان به دندان گزیدهنمی‌شود، بلکه به آرامی آنچنان با جان آدمی عجین است و به دل می‌نشیند که اصلا دیدهنمی‌شود؛ اما با مخاطبان، بده‌بستان دارد. در واقع این بزرگ‌ترین و معمول‌ترین شیوهکار اوست که آثارش با انسان صمیمی است و نگاهی از بالا، تحقیرآمیز و از سر لطف بهآدمینمی‌کند؛ آنگونه که این روزها و در این ایام به غایت شیوع یافته است. آثاراستاد لرزاده با مخاطب خودمانی است، بی‌آنکه در این رهگذر باجی به مخاطب دهد وعوام‌فریبی کند. این ویژگی، تنها با ارتباط با کلیت آثارش و توجه و تحلیل رخمی‌نمایاند وگرنه، آنقدر صمیمیت در آنها وجود دارد که اصلا دیده نشود. استاد تقریبابر همه عوامل معماری ایران مسلط است.
در مقاله اعجاز و ایجاز رنگ در معماری مسجدایرانی که توسط مهناز رئیس‌زاده شاگردش به دومین کنگره مساجد در کاشان ارائه شد،مقایسه و تحلیلی بر دو کار استاد می‌باشد: نخست، مسجد گیتی (سجاد) واقع در خیابانجمهوری نبش فخررازی و شبستان مسجد سپهسالار واقع در میدان بهارستان انجام گرفته کهبا دقت روی کارهای وی، راه گشاست. استاد در مسجد گیتی از رنگ بر روی نقوش گرهاستفاده‌ای به کمال کرده و آن قدر به ظرایف و دقایق نقوش و رنگ آمیزی آن و نیزنورپردازی و ارتباط آنها در حجم و جهت دادن نقوش به سمت قبله پرداخته است که شایدبتوان ادعا کرد کار را در این مسجد کوچک به کمال رسانده و از عناصر کلیشه‌ای در اینباب همچون مناره و گلدسته و حتی گنبد پرهیز کرده است. در حالی‌که این پرهیز هیچگاهبه چشم نمی‌آید و چنین ویژگی‌ای در استاد منحصر به فرد است. حال آنکه در شبستانسپهسالار که با فاصله چند ساله نسبت به مسجد سجاد ساخته شده، اصولا مقوله رنگ نقشیندارد. استاد این‌بار سایه روشن و ترام را با همان ویژگی‌ها و در خدمت حجم وپرسپکتیو و نیز در جهت قبله سامان می‌دهد. کاسه‌سازی یا «شمسه زیاد» در آثارلرزاده
کاسه‌سازی یا شمسه زیاد قبل از استاد لرزاده بسیار کار شده و به هیچ وجهابداع او نیست، کما اینکه هفت کاسه ورودی شرقی مجموعه سپهسالار کار مرحوم استادجعفرخان کاشانی هنوز از نفایس هنر معماری است اما این هنر به‌وسیله استاد لرزاده بهاوج رسید، تا آنجا که می‌توان کاسه‌سازی یا شمسه زیاد را امضای استاد لرزاده برآثارشان دانست. در مساجد امام حسین(ع)، انبار گندم، مساجد تخریب شده سنگی، سلمان،عمار، فخریه، سجاد و سپهسالار همه‌جا، این یادگار ارزنده استاد، هنوز پابرجا هستند. حتی استاد برروی پخی باریکی که در پیش ورودی گنبدخانه سپهسالار است، یک «نه کاسهمادر» و «بچه ظریف» طراحی و اجرا کرده تا این هنر را به کمال رسانده باشد.
آثار یادبودی لرزاده
ویژگی دیگر در کار استاد لرزاده، اگر بی‌سابقه نباشد،کم‌سابقه است. به عنوان مثال سردر دارالفنون که طرح و عمل وی است، آنچنان باساختمان اصلی پیوند زده شده که اصلا تصور دارالفنون بدون این سردر، بعید می‌نماید. یا سر در بانک شاهی میدان توپخانه که یک چهار کاسه را در درون خود جای داده و بهعنوان ورودی حتی در مقایسه با آنچه که امروزه در چنین مواقعی به کار می‌برند، نقشیبی‌بدیل و در عین حال غیرمتظاهرانه و ناگسستنی با خود بنای اصلی دارد. از بزرگ‌ترینو شاخص‌ترین بنای یادبودی که استاد هم در طراحی و هم در ساخت آن نقش نخست را ایفاکرده، می‌توان به مقبره فردوسی اشاره کرد. این مقبره نخست توسط مرحوم آندره گدارپایه‌ریزی شده و تا پله دوم نیز اجرا گردیده بود؛ اما طرحی که برایش در نظر گرفتهشده بود، هرمی چون اهرام مصر بوده است. این طرح مورد قبول ذکاءالملک فروغی رئیسانجمن آثار ملی، قرار نمی‌گیرد و قرار می‌شود که معماری ایرانی با طرحی باستانی آنرا تکمیل کند. به این ترتیب طرح آندره گدار به کشورش بازگردانده می‌شود. استادلرزاده مامور طراحی و ساخت مقبره حکیم فردوسی می‌شود و طی دو سال طرح را اجرا و بهاتمام می‌رساند. از آنجا که فردوسی شاعری شیعه مذهب است، استاد در سردابه مقبره یکچهار کاسه به نشانه ارکان اربعه شیعه برروی سنگ بنا می‌کند و سپس از طریق سوسن‌ها،کناری به حجره‌های دیگر زیربنای یادبود مرتبط می‌سازد.
استادان و همکارانلرزاده
از جمله استادکارانی که از نظر اجرایی با استاد همکاری داشته‌اند،می‌توان به مرحوم حاج محمد معمار کاشانی و حاج‌محمد شعرباف، حاج‌حسن خواتین شیرازیو حاج‌حسین شکل‌آبادی اشاره کرد. در مسجد سپهسالار هنرمندان دیگری نیز بوده‌اند کهنام آنها در لوحه جنب محراب گچبری شده، آمده است. به عنوان مثال، کاشیکاری سردرجلوخان، کار اسدالله عموحسین و معرق کار حسین برهانی است. قسمت زنانه مسجد لرزاده وسردر، با کمک حاج‌حسن انگشت‌باف به انجام رسیده است. در مقبره فردوسی نیز باهنرمندانی چون مرحوم عمادالکتاب، عباس و غلامعلی دهشیری و حسین حجارباشی همکاریداشته است. از همکاران استاد لرزاده در گنبد کاخ مرمر می‌توان از احمدخاک نگار مقدمو طاهرزاده بهزاد نام برد. استاد لرزاده در مجلس ترحیم مرحوم استاد محمدکاشی گفتهاست: «اینها دست‌های ما و انگشتان‌مان هستند که یکی یکی قطع می‌شوند.» آثار حسینلرزاده هرکدام به جهتی از دیگر کارهای وی شاخص و متمایزند. اما خود می‌گوید: «درهیچ بنایی همچون کاخ مرمر همه استادان جمع نبوده‌اند.» در واقع این کاخ، جامع تمامیهنرمندان زمان خود بوده است.