بالا
 تعرفه تبلیغات




 دانلود نمونه سوالات نیمسال دوم 93-94 پیام نور

 دانلود نمونه سوالات آزمونهای مختلف فراگیر پیام نور

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 2 از مجموع 2

موضوع: پـا بـه پـای کودکـی هایـم بیـا ...

  1. #1
    • 11,406
    مدير بازنشسته

    عنوان کاربری
    مدير بازنشسته
    تاریخ عضویت
    Aug 2010
    محل تحصیل
    pnu
    شغل , تخصص
    مربی
    رشته تحصیلی
    مدیریت بازرگانی
    راه های ارتباطی

    Heart پـا بـه پـای کودکـی هایـم بیـا ...




    پا به پای کودکی هایم بیا
    کفش هایت را به پا کن تا به تا

    قاه قاه خنده ات را ساز کن
    باز هم با خنده ات اعجاز کن

    پا بکوب و لج کن و راضی نشو
    با کسی جز عشق همبازی نشو

    بچه های کوچه را هم کن خبر
    عاقلی را یک شب از یادت ببر

    خاله بازی کن به رسم کودکی
    با همان چادر نماز پولکی

    طعم چای و قوری گلدارمان
    لحظه های ناب بی تکرارمان

    مادری از جنس باران داشتیم
    در کنارش خواب آسان داشتیم

    یا پدر اسطوره دنیای ما
    قهرمان باور زیبای ما

    قصه های هر شب مادربزرگ
    ماجرای بزبز قندی و گرگ

    غصه هرگز فرصت جولان نداشت
    خنده های کودکی پایان نداشت

    هرکسی رنگ خودش, بی شیله بود
    ثروت هر بچه قدری تیله بود

    ای شریک نان و گردو و پنیر !
    همکلاسی ! باز دستم را بگیر

    مثل تو دیگر کسی یکرنگ نیست
    آن دل نازت برایم تنگ نیست ؟

    حال ما را از کسی پرسیده ای؟
    مثل ما بال و پرت را چیده ای ؟

    حسرت پرواز داری در قفس؟
    می کشی مشکل در این دنیا نفس؟

    سادگی هایت برایت تنگ نیست ؟
    رنگ بی رنگیت اسیر رنگ نیست ؟

    رنگ دنیایت هنوزم آبی است ؟
    آسمان باورت مهتابی است ؟

    هرکجایی, شعر باران را بخوان
    ساده باش و باز هم کودک بمان

    باز باران با ترانه ، گریه کن !
    کودکی تو ، کودکانه گریه کن!

    ای رفیق روزهای گرم و سرد
    سادگی هایم به سویم باز گرد!


    سروده دکتر مجدالدین میرفخرایی، متخلص به گلچین گیلانی



  2. #2
    javad jan آواتار ها
    • 19,067
    مدیر بخش

    عنوان کاربری
    مدیر کل تالار فنی و مهندسی
    تاریخ عضویت
    Feb 2013
    محل تحصیل
    تهران
    شغل , تخصص
    کارشناس کنترل پروژه
    رشته تحصیلی
    مدیریت اجرایی
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    نقل قول نوشته اصلی توسط Isooda نمایش پست ها



    پا به پای کودکی هایم بیا
    کفش هایت را به پا کن تا به تا

    قاه قاه خنده ات را ساز کن
    باز هم با خنده ات اعجاز کن

    پا بکوب و لج کن و راضی نشو
    با کسی جز عشق همبازی نشو

    بچه های کوچه را هم کن خبر
    عاقلی را یک شب از یادت ببر

    خاله بازی کن به رسم کودکی
    با همان چادر نماز پولکی

    طعم چای و قوری گلدارمان
    لحظه های ناب بی تکرارمان

    مادری از جنس باران داشتیم
    در کنارش خواب آسان داشتیم

    یا پدر اسطوره دنیای ما
    قهرمان باور زیبای ما

    قصه های هر شب مادربزرگ
    ماجرای بزبز قندی و گرگ

    غصه هرگز فرصت جولان نداشت
    خنده های کودکی پایان نداشت

    هرکسی رنگ خودش, بی شیله بود
    ثروت هر بچه قدری تیله بود

    ای شریک نان و گردو و پنیر !
    همکلاسی ! باز دستم را بگیر

    مثل تو دیگر کسی یکرنگ نیست
    آن دل نازت برایم تنگ نیست ؟

    حال ما را از کسی پرسیده ای؟
    مثل ما بال و پرت را چیده ای ؟

    حسرت پرواز داری در قفس؟
    می کشی مشکل در این دنیا نفس؟

    سادگی هایت برایت تنگ نیست ؟
    رنگ بی رنگیت اسیر رنگ نیست ؟

    رنگ دنیایت هنوزم آبی است ؟
    آسمان باورت مهتابی است ؟

    هرکجایی, شعر باران را بخوان
    ساده باش و باز هم کودک بمان

    باز باران با ترانه ، گریه کن !
    کودکی تو ، کودکانه گریه کن!

    ای رفیق روزهای گرم و سرد
    سادگی هایم به سویم باز گرد!


    سروده دکتر مجدالدین میرفخرایی، متخلص به گلچین گیلانی

    خوب اینو میزدی تو تاپیک کافه شعر من
    چی میشد اگه میزدی اونجا خوب؟؟؟؟


    اطلسATLAS ( از القاب حضرت عباس به معنی بسیار شجاع )




برچسب برای این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمی توانید موضوع جدید ارسال کنید
  • شما نمی توانید به پست ها پاسخ دهید
  • شما نمی توانید فایل پیوست ضمیمه کنید
  • شما نمی توانید پست های خود را ویرایش کنید
  •