استرس چیست؟

استرس فشاریست که بدن ما در هنگام تطابق با محیط دائما در حال تغییر اطرافمان تحمل میکند. استرس اثرات فیزیکی و احساسی دارد و میتواند احساسات مثبت یا منفی ایجاد کند. به عنوان یک اثر مثبت استرس میتواند ما را به تحرک وا دارد٬ هشیاری ما را بیشتر کند و دیدگاههای جالب و جدیدی برایمان به وجود آورد. به عنوان یک اثر منفی میتواند احساس بی اعتمادی٬ سرخوردگی٬ عصبانیت٬ یا افسردگی را به وجود بیاورد که به نوبه خود میتواند مشکلاتی مانند سردرد٬ دل پیچه٬ کهیر و جوش٬بیخوابی٬ زخم معده٬ فشار خون بالا٬ مرض قلب٬ و سکته را باعث شود. در زندگی در حالی که به مرگ عزیزان٬ تولد یک کودک٬ ترفیع شغلی٬ یا یک رابطه تازه خو میگیریم دچار استرس میشویم. در حین این پروسه عادت کردن به شرایط جدید بسته به عکس العمل ما استرس میتواند باعث کمک یا عقب افتادن ما شود.

چگونه میتوانم استرس را از زندگیم حذف کنم؟

همانطور که همه ما دیده ایم استرس مثبت به جذابیت و انتظار (anticipation) زندگی اضافه میکند و یک مقدار معینی استرس در زندگی هرکس باعث پیشرفت میشود. مهلت های تحویل کار٬ رقابت ها٬ رویارویی٬ و حتی احساس نا امیدی و غم باعث عمق و غنای زندگی میشوند. هدف ما به جای حذف کردن استرس از زندگی باید یاد گرفتن مدیریت آن باشد و اینکه چطور از آن برای کمک به خودمان استفاده کنیم. استرس کمتر از حد لازم عامل پریشانیست و ممکن است باعث شود بیحوصله و افسرده شویم. از طرف دیگر با استرس بیش از حد ممکن است احساس کنیم که "گیر افتاده ایم و راه فرار نداریم". کاری که لازم است بکنیم این است که یاد بگیریم مقدار بهینه(Optimal) استرس برایمان کدام است. مقداری که برایمان انگیزه ایجاد میکند اما زندگیمان را تحت الشعاع قرار ندهد.

من چطور بفهمم مقدار بهینه استرس برای من چقدر است؟

هیچ اندازه مشخصی به عنوان مقدار بهینه استرس برای همه وجود ندارد. همه ما افراد متفاوتی هستیم که نیازهای ویژه ای داریم. به همین خاطر چیزی که برای یک نفر استرس زا است ممکن است برای دیگری لذت بخش باشد. حتی زمانهایی که ما متفق القول اتفاقی را استرس زا میدانیم عکس العمل روانی و فیزیکی ما به آن اتفاق متفاوت است.

آدمی که اهل حل و فصل مشکلات و عوض کردن دائم فضای شغلش است در یک شغل امن و با روال کار روتین دچار اضطراب میشودو همینطور آدمی که در یک محیط با ثبات انگیزه پیدا میکند احتمالا در شغلی که شرح وظایفش متنوع است دچار استرس خواهد شد. علاوه بر این مقدار استرسی که هر کدام از ما میتوانیم تحمل کنیم قبل از اینکه دچار اضطراب شویم با نوع زندگی و سن ما هم تغییر میکند.

مطالعات نشان داده که اکثر بیماری ها مربوط به استرس های پنهان شده است. اگر شما نشانه های استرس را در خودتان میبینید و یا از حد استرس بهینه تان گذشته اید باید میزان استرس را در زندگیتان کم کنید و/یا قابلیت مدیریت استرس را در خودتان افزایش دهید.

چطور میتوانم استرس را بهتر مدیریت کنم؟

تشخیص دادن استرس آزاد نشده و آگاهی از اثراتش بر زندگی ما برای کاهش اثراتش کافی نیست. همانطور که منابع زیادی در زندگی تولید استرس میکنند راههای زیادی هم برای مدیریتش وجود دارد. اما همه این راهها نیازمند تلاش برای تغییر هستند: تغییر در منبع ایجاد کننده استرس و/ یا تغییر عکس العمل شما نسبت به آن. چگونه باید اقدام کنید؟ ( اونایی رو که فکر میکنم خودم باید روشون کار کنم بغلشون * گذاشته ام - انار)

1. بفهمید که چه چیزهایی استرس زا هستند و عکس العمل احساسی و فیزیکی شما به آنها چیست.

اضطرابتان را قبول کنید. آنرا انکار نکنید. از مشکلاتتان سرسری نگذرید.
معین کنید که چه اتفاقاتی مضطربتان میکنند. این اتفاقات را پیش خودتان چطور معنی میکنید؟
معلوم کنید که بدنتان به استرس چطور عکس العمل نشان میدهد. عصبی میشوید یا مشکل جسمی پیدا میکنید؟ اگر عکس العمل جسمی پیدا میکنید دقیقا چه مشکلی ایجاد میشود؟
2. تعیین کنید که چه چیزهایی را میتوانید عوض کنید

آیا میتوانید از موارد استرس زا با احتراز کردن از آنها یا حذف کردنشان کم کنید؟
آیا میتوانید از شدتشان کم کنید ( به جای اینکه هر روز یا هر هفته بخواهید با آنها دست و پنجه نرم کنید برای مدت محدود و معینی مدیریتشان کنید)؟
آیا میتوانید از تماستان با استرس کم کنید( مثلا محیط فیزیکی اطراف عامل استرس زا را ترک کنید)؟
آیا میتوانید وقت و انرژی لازم برای ایجاد تغییرات را اختصاص دهید( تعیین هدف٬ مهارتهای مدیریت وقت میتوانند مفید باشند)؟
3. از شدت واکنش احساسیتان به استرس کم کنید.

عکس العمل شما به استرس ناشی از برداشت شما از میزان خطر است...خطر فیزیکی و / یا احساسی. آیا از منبع استرس برداشت غلو آمیزی دارید یا یک موقعیت دشوار را به یک مشکل غامض تبدیل کرده اید؟ (*-من استاد این کارم!- انار)
آیا از خودتان انتظار دارید که همه را راضی نگه دارید؟
آیا زیادی عکس العمل نشان میدهید و همه چیز را به صورت بحرانی و ضروری میبینید؟ آیا فکر میکنید در هر موقعیتی باید کنترل امور را در دست داشته باشید؟ (* -اینم همینطور!)
سعی کنید دیدگاهتان را تعدیل کنید. سعی کنید به استرس به عنوان یک امر قابل مدیریت نگاه کنید نه چیزی که قرار است شما را تحت کنترل بگیرد.
سعی کنید احساسات شدیدتان را کنترل کنید. سعی کنید به مسائل با دید باز و از بالا نگاه کنید. فقط به جنبه های منفی و "چی میشه اگه..." تمرکز نکنید.(*)
4. سعی کنید از شدت عکس العمل جسمی تان به استرس کم کنید.

نفس کشیدن آرام و عمیق ضربان قلبتان را پا ئین می آورد و تنفس را به حالت عادی باز میگرداند.
تکنیک های ریلکس کردن (Relaxation Techniques) از انقباض عضلات کم میکنند.
مدیتیشن که توسط پزشک تجویز شده باشد در کوتاه مدت میتواند به شما کمک کند اما در دراز مدت باید یاد بگیرید که خودتان بتوانید این عکس العمل ها را تعدیل کنید.
5. بر آمادگی و ظرفیت بدنتان بیفزایید.(*)

ورزشهای هوازی سه یا چهار بار در هفته (ورزشهای معتدل و ریتم دار مثل شنا، پیاده روی، دوچرخه سواری و دویدن یواش بهترین نوع هستند).
رژیم غذایی سالم و معتدل( از نظر ویتامینها و گروههای غذایی)
سعی کنید وزن ایده ال بدنتان را نگه دارید
تفریح و کار را تلفیق کنید. به خودتان زنگ تفریح بدهید و اگر میتوانید محیطتان را عوض کنید.
به اندازه کافی بخوابید. سعی کنید تا جایی که میتوانید برنامه خواب منظم و یکنواخت داشته باشید.
6. بر آمادگی و ظرفیت احساسیتان بیفزایید.

سعی کنید یک حلقه حمایتی از دوستان داشته باشید.
درباره اهدافتان واقع گرا باشید. سعی کنید اهدافی را دنبال کنید که برای شخص شما معنی دار هستند نه اینکه دیگران برای شما تعیین کرده باشند.
انتظار مقداری سرخوردگی، شکست و غم را داشته باشید. طبیعی است. (*)
با خودتان مهربان باشید. با خودتان دوست باشید.(*)


منبع
http://thoughts.blogfa.com/post-110.aspx